هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🙏🏻🌷 تقدیم به ساحت مهدی موعود (عج)
نور
...........
چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور»
دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور»
ای حدیث بی بدیل هستی، ای قرآن ترین
چیست در فحوای لبخند تو جز شعر و شعور
ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب
دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور
از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه
گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور
«می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم
پا به پایت می دوم تا نفخه ی صبح ظهور
بانگ جاءالحق خوش است از گنبد سبز حسن(ع)
مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور!
با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟
می روم وقتی به دیدار همه... اهل قبور
جمعه ها با جمکران از صبح می خوانم تو را
ندبه های بی تو هر دم می شود در من مرور
انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم
ای به قربان صبوری هایت ای سنگ صبور!
#محمد_عابدی
#اشعار_مهدوی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🎉💖🎇🌺🎉💖🎇🌺
برای میلاد حضرت علی اکبر (ع)
سرآمد
.............
تنها نه او فرزند ارشد بود
کامل ترین نسخه از احمد بود
از حنجرش سر زد بلال اما
در صورت و سیرت، محمد بود
چشمان او از حمزه پر بود و
دستان او جعفرترین یَد بود
آنها که از نزدیک دیدندش
گفتند که با عرش، هم قد بود
با خود بهشتی جاودان آورد
لیلا که حوّایی مجدد بود
روز جوان، شد روز میلادش
بر عشق، تاکیدِ مؤکد بود
در ظلمت شب های بی مولا
در ربنایش نور بی حد بود
شب ها به یاد جد خود گاهی
در کوچه ها، در رفت و آمد بود
از اشک نخلستان، به جوش آمد
در چاه دل، فریادِ ممتد بود
در بین شیران عرب، اکبر
مثل عموهایش سرآمد بود
مست از عمو می شد به وقت وعظ
وقتی حسن، مقصود و مقصد بود
مست از عمو می شد به وقت رزم
عباس وقتی مثل یک سد بود
مست از پدر می شد به وقت جنگ
وقتی حسین آنجا که باید... بود!
برده دل ما را علی با آن -
شش گوشه ای که زیر گنبد بود
ما می رویم و کربلا باقی ست
او بوده و همواره خواهد بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌷🙏🏻برای شاهزاده علی اکبر (ع)
نورٌ علیٰ نور
...........
از آغوش خدا آمد به آغوش حسین امشب
علیِ اکبری که بود آرامِ دل زینب
زمین را آسمان داده، زمان دنبالش افتاده
جهان، سرمست از این باده، به لب دارد فقط یا رب
پر از احمد... پر از حیدر، پر از حمزه... پر از جعفر
چه نامی... وه... علی اکبر، جوانی شاد و خوش مشرب
به روی ماه لیلایش، که او نورٌ علیٰ نور است
که وقتی دُبّ اکبر می رسد گم می شود کوکب
صدایش کوه و باران است، نگاهش قاف قرآن است
نخواهد شد ادا با شعرهایم حق این مطلب!؟
بلندای قدش طوبی ست! اکبر به عمو رفته
تصور کن که بنشیند علی حالا روی مَرکب
حسین است او، حسین است او، حسین است او، حسین است او
از او گفته، سلیمانی اگر که گفته از مکتب
علیْ اکبر که بیرون آمد از خیمه همه دیدند
حسین، او را تماشا کرد و باد انداخت بر غبغب
همان آتشفشانی که خروشش مرگ عصیان است
که جان ها آمده از غرش مردانه اش بر لب
و چشم نافذش خیبر، و چال گونه اش خندق
و اخمش ذوالفقاری که زده لبخند بر مرحب
همانطوری که لبخند علی آب است بر آتش
شود آتش برای هر که باشد ذره ای عقرب
وزیر: عباس، شاه: ارباب، او: اسبی که می تازد
و قلعه، زینب است آن با شکوهِ صاحبِ منصب
تو ای عمارِ پیوسته، تو ای مقدادِ دلبسته
تو ای سلمانِ وارسته، تو ای صادق ترین جُندب
بیا در نیمه ی شعبان، بخوان با ما فرج، قدری
که از تاب و تبِ بیداد، می سوزد جهان در تب
نبودم آنچنان که باید و شاید مسلمانت
ببخش ای پیر فرزانه، جوانی می کنم اغلب
مرا بیدار کن از خواب غفلت تا که بگذارم
خدا را در ترازوهای بی انصافِ لامذهب
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini