😭🖤🌷 تقدیم به #حضرت_زهرا (س)
بلیط
...............
بلیط در دستم بود و پشت یک گیشه
پی تئاتری با ده زنِ هنرپیشه
صدای دسته و طبل آمد از خیابانی
مرا به سمت خودش برد! رفتم و پیشِ-
مغازه دار عزیزی که حال سبزی داشت
میان جمعیتِ گریه کن، زدم ریشه
گذشتم از دل تاریخ با دَم مداح
که با مرور غمی، زد به جان من تیشه:
کتک زدند زنی را و همسرش می دید
زنی که داشت به همراه، باری از شیشه
صدای مستعمان رفت و رفت بالاتر
و من به خود گفتم: «ای خدا...! مگه میشه!؟»
چنین جسارت محضی که کرد آن ملعون
نمی کند کفتارِ گرسنه در بیشه
بلیط در دستم شد مچاله و آن روز
نمایشی را دیدم، سراسر اندیشه
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_محسنیه
#اشعار_فاطمی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
🖤😭 به حضرت زهرا (س)
آن زن
................
چادرش شب بود و رویش روز روشن
ماه را... خورشید را... دیدم در این زن
نور را از سایه ی او آفریدند
نورِ او را آسمان پاشیده در من
چادرش الگوی عفت بود و دنیا
مثل او هرگز ندارد پاکدامن
یک گلستان در نگاهش خواب بود و
چون «خلیل الله» شد کابوس دشمن
پشت در آمد که شیرش جان بگیرد
شد برای گرگ ها، یک توده... بهمن
اربعینِ مرگِ پیغمبر نشد که...
دوره اش کردند در کوچه، چهل تن
میخ در با پهلوی مادر چه ها کرد!؟
آنچه با پروانه خواهد کرد سوزن
می درد آسان تر از وقتی که سرد است
داغ وقتی می شود... یک قطعه آهن
زینبش از خانه، دادش را شنیده
دیده شاید صحنه را از چشم روزن
همسری خود را فدای همسرش کرد
آفرین دارد چنین از خود گذشتن
#محمد_عابدی
#اشعار_فاطمی
قم المقدسه
🖤😭 به ناله های حضرت زهرا (س)
آن زن
................
چادرش شب بود و رویش روز روشن
ماه را... خورشید را... دیدم در این زن
نور را از سایه ی او آفریدند
نورِ او را آسمان پاشیده در من
چادرش الگوی عفت بود و دنیا
مثل او هرگز ندارد پاکدامن
یک گلستان در نگاهش خواب بود و
چون «خلیل الله» شد کابوس دشمن
پشت در آمد که شیرش جان بگیرد
شد برای گرگ ها، یک توده... بهمن
اربعینِ مرگِ پیغمبر نشد که...
دوره اش کردند در کوچه، چهل تن
میخ در با پهلوی مادر چه ها کرد!؟
آنچه با پروانه خواهد کرد سوزن
می درد آسان تر از وقتی که سرد است
داغ وقتی می شود... یک قطعه آهن
زینبش از خانه، دادش را شنیده
دیده شاید صحنه را از چشم روزن
همسری خود را فدای همسرش کرد
آفرین دارد چنین از خود گذشتن
#محمد_عابدی
#اشعار_فاطمی
قم المقدسه
😭🖤 برای زهرا (س) و محسنش
میخ 📍
...............
چادرش شب بود و ماه آسمان، سوراخ میخ
آنچنان در را به هم زد که درآمد آخ میخ
محسنش را فرض کن یک سیب سبز رو به سرخ
درب خانه یک درخت و... بر سر هر شاخه، میخ
#محمد_عابدی
#اشعار_فاطمی
قم المقدسه
🔥🖤 برای حضرت زهرا (س)
بین آتش
....................
جنگلی را فرض کن تنهای تنها بین آتش
گُر گرفته! می کند اما مدارا بین آتش
رودِ شعله، شد سرازیر از لب آتشفشانی
تا بسوزد حضرت باران و دریا بین آتش
برگ های زرد می گوید خزان، مهمان باغ است
می دهد گل، این بهارِ سبز اما بین آتش
داغِ مِهر است اینکه بر پیشانی مسجد نشسته
مثل یک مأموم می سوزد مصلیٰ بین آتش
شعله ها از چادرش بالا و بالا رفت... بالا
جلوه ی نورٌ علیٰ نور است زهرا بین آتش
نخل ها خرما به دامن ریختند از اشک هایش
آب شد خورشید و خود را دید صحرا بین آتش
دختری کرب و بلایی گوشه ای کز کرده امشب
بی خبر از آنکه خواهد رفت فردا بین آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🖤 @Abedi_Aaeini
😭🖤🌷 تقدیم به #حضرت_زهرا (س)
بلیط
...............
بلیط در دستم بود و پشت یک گیشه
پی تئاتری با ده زنِ هنرپیشه
صدای دسته و طبل آمد از خیابانی
مرا به سمت خودش برد! رفتم و پیشِ-
مغازه دار عزیزی که حال سبزی داشت
میان جمعیتِ گریه کن، زدم ریشه
گذشتم از دل تاریخ با دَم مداح
که با مرور غمی، زد به جان من تیشه:
کتک زدند زنی را و همسرش می دید
زنی که داشت به همراه، باری از شیشه
صدای مستعمان رفت و رفت بالاتر
و من به خود گفتم: «ای خدا...! مگه میشه!؟»
چنین جسارت محضی که کرد آن ملعون
نمی کند کفتارِ گرسنه در بیشه
بلیط در دستم شد مچاله و آن روز
نمایشی را دیدم، سراسر اندیشه
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
آخ ماااااااااادر 😭😭😭
#اشعار_فاطمی
مشت آتش
....................
نور می بخشد جهانی را اگر زرتشتِ آتش
مادر ما را چرا آتش زده ست و کشته آتش!؟
مظهر غیرت، علی را دستْ بسته می کشاندند
جان به لب شد تا که بر چادر رسید انگشت آتش
مادری ققنوس وار آمد که ایمان ها نسوزد
موی او آتش گرفت از هجمه ی پُرپشت آتش
سیلی از دیوار و در را تاب آورد آه... اما
تا به خود آمد مدینه، شد کبود از مشت آتش
شعله شعله، مستیِ هیزم فروکش کرد و خوابید
گرم بود اما به جهل این جماعت، پشت آتش
در میان دست خود پروانه ای دارد شکسته
وا شود با ذوالفقارِ اشک اگر که مشت آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🖤😭 به ساحت حضرت صدیقه کبری (س)
#اشعار_فاطمی
دختر
................
پاسخی دندان شکن شد طعنه ی ابتر شدن را
بار دیگر زنده کرد انگار، پیغمبر شدن را
با طلوعش، جاهلیت را میان گور کرد و
داد معنای جدیدی مادر و دختر شدن را
عمر او کوتاه بود اما پُر از آیات روشن
او که جاری کرد چشمه چشمه، این کوثر شدن را
ابن ملجم ها اگر با خطبه اش خو می گرفتند
می گرفتند از کلامش مالک اشتر شدن را
دشمنان خونی اش، این بین اما برگزیدند
منکِر دین خدا بودن، تبِ منکَر شدن را
ماجرای کوچه، جنگی نابرابر بود و آن روز
فاطمه آمد که قدری حس کند حیدر شدن را
تندبادی از کنار باغِ آل الله رد شد
دید آن شب باغبان، یاسش پس از پرپر شدن را
راوی پشت در اَسما بود؛ او با بغض می گفت
مادری دیگر نمی بیند به خود مادر شدن را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🖤😭 به حضرت زهرا (س)
آن زن
................
چادرش شب بود و رویش روز روشن
ماه را... خورشید را... دیدم در این زن
نور را از سایه ی او آفریدند
نورِ او را آسمان پاشیده در من
چادرش الگوی عفت بود و دنیا
مثل او هرگز ندارد پاکدامن
یک گلستان در نگاهش خواب بود و
چون «خلیل الله» شد کابوس دشمن
پشت در آمد که شیرش جان بگیرد
شد برای گرگ ها، یک توده... بهمن
اربعینِ مرگِ پیغمبر نشد که...
دوره اش کردند در کوچه، چهل تن
میخ در با پهلوی مادر چه ها کرد!؟
آنچه با پروانه خواهد کرد سوزن
می درد آسان تر از وقتی که سرد است
داغ وقتی می شود... یک قطعه آهن
زینبش از خانه، دادش را شنیده
دیده شاید صحنه را از چشم روزن
همسری خود را فدای همسرش کرد
آفرین دارد چنین از خود گذشتن
#محمد_عابدی
#اشعار_فاطمی
قم المقدسه
😭🖤 برای زهرا (س) و محسنش
میخ 📍
...............
چادرش شب بود و ماه آسمان، سوراخ میخ
آنچنان در را به هم زد که درآمد آخ میخ
محسنش را فرض کن یک سیب سبز رو به سرخ
درب خانه یک درخت و... بر سر هر شاخه، میخ
#محمد_عابدی
#اشعار_فاطمی
قم المقدسه
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
🔥🖤 برای حضرت زهرا (س)
بین آتش
....................
جنگلی را فرض کن تنهای تنها بین آتش
گُر گرفته! می کند اما مدارا بین آتش
رودِ شعله، شد سرازیر از لب آتشفشانی
تا بسوزد حضرت باران و دریا بین آتش
برگ های زرد می گوید خزان، مهمان باغ است
می دهد گل، این بهارِ سبز اما بین آتش
داغِ مِهر است اینکه بر پیشانی مسجد نشسته
مثل یک مأموم می سوزد مصلیٰ بین آتش
شعله ها از چادرش بالا و بالا رفت... بالا
جلوه ی نورٌ علیٰ نور است زهرا بین آتش
نخل ها خرما به دامن ریختند از اشک هایش
آب شد خورشید و خود را دید صحرا بین آتش
دختری کرب و بلایی گوشه ای کز کرده امشب
بی خبر از آنکه خواهد رفت فردا بین آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🖤 @Abedi_Aaeini
😭🖤🌷 تقدیم به #حضرت_زهرا (س)
بلیط
...............
بلیط در دستم بود و پشت یک گیشه
پی تئاتری با ده زنِ هنرپیشه
صدای دسته و طبل آمد از خیابانی
مرا به سمت خودش برد! رفتم و پیشِ-
مغازه دار عزیزی که حال سبزی داشت
میان جمعیتِ گریه کن، زدم ریشه
گذشتم از دل تاریخ با دَم مداح
که با مرور غمی، زد به جان من تیشه:
کتک زدند زنی را و همسرش می دید
زنی که داشت به همراه، باری از شیشه
صدای مستعمان رفت و رفت بالاتر
و من به خود گفتم: «ای خدا...! مگه میشه!؟»
چنین جسارت محضی که کرد آن ملعون
نمی کند کفتارِ گرسنه در بیشه
بلیط در دستم شد مچاله و آن روز
نمایشی را دیدم، سراسر اندیشه
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
آخ ماااااااااادر 😭😭😭
#اشعار_فاطمی
مشت آتش
....................
نور می بخشد جهانی را اگر زرتشتِ آتش
مادر ما را چرا آتش زده ست و کشته آتش!؟
مظهر غیرت، علی را دستْ بسته می کشاندند
جان به لب شد تا که بر چادر رسید انگشت آتش
مادری ققنوس وار آمد که ایمان ها نسوزد
موی او آتش گرفت از هجمه ی پُرپشت آتش
سیلی از دیوار و در را تاب آورد آه... اما
تا به خود آمد مدینه، شد کبود از مشت آتش
شعله شعله، مستیِ هیزم فروکش کرد و خوابید
گرم بود اما به جهل این جماعت، پشت آتش
در میان دست خود پروانه ای دارد شکسته
وا شود با ذوالفقارِ اشک، وقتی مشت آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🖤😭 به ساحت حضرت صدیقه کبری (س)
#اشعار_فاطمی
دختر
................
پاسخی دندان شکن شد طعنه ی ابتر شدن را
بار دیگر زنده کرد انگار، پیغمبر شدن را
با طلوعش، جاهلیت را میان گور کرد و
داد معنای جدیدی مادر و دختر شدن را
عمر او کوتاه بود اما پُر از آیات روشن
او که جاری کرد چشمه چشمه، این کوثر شدن را
ابن ملجم ها اگر با خطبه اش خو می گرفتند
می گرفتند از کلامش مالک اشتر شدن را
دشمنان خونی اش، این بین اما برگزیدند
منکِر دین خدا بودن، تبِ منکَر شدن را
ماجرای کوچه، جنگی نابرابر بود و آن روز
فاطمه آمد که قدری حس کند حیدر شدن را
تندبادی از کنار باغِ آل الله رد شد
دید آن شب باغبان، یاسش پس از پرپر شدن را
راوی پشت در اَسما بود؛ او با بغض می گفت
مادری دیگر نمی بیند به خود مادر شدن را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
آخ ماااااااااادر 😭😭😭
#اشعار_فاطمی
مشت آتش
....................
نور می بخشد جهانی را اگر زرتشتِ آتش
مادر ما را چرا آتش زده ست و کشته آتش!؟
مظهر غیرت، علی را دستْ بسته می کشاندند
جان به لب شد تا که بر چادر رسید انگشت آتش
مادری ققنوس وار آمد که ایمان ها نسوزد
موی او آتش گرفت از هجمه ی پُرپشت آتش
سیلی از دیوار و در را تاب آورد آه... اما
تا به خود آمد مدینه، شد کبود از مشت آتش
شعله شعله، مستیِ هیزم فروکش کرد و خوابید
گرم بود اما به جهل این جماعت، پشت آتش
در میان دست خود پروانه ای دارد شکسته
وا شود با ذوالفقارِ اشک اگر که مشت آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 به ساحت حضرت صدیقه کبری (س)
#اشعار_فاطمی
دختر
................
پاسخی دندان شکن شد طعنه ی ابتر شدن را
بار دیگر زنده کرد انگار، پیغمبر شدن را
با طلوعش، جاهلیت را میان گور کرد و
داد معنای جدیدی مادر و دختر شدن را
عمر او کوتاه بود اما پُر از آیات روشن
او که جاری کرد چشمه چشمه، این کوثر شدن را
ابن ملجم ها اگر با خطبه اش خو می گرفتند
می گرفتند از کلامش مالک اشتر شدن را
دشمنان خونی اش، این بین اما برگزیدند
منکِر دین خدا بودن، تبِ منکَر شدن را
ماجرای کوچه، جنگی نابرابر بود و آن روز
فاطمه آمد که قدری حس کند حیدر شدن را
تندبادی از کنار باغِ آل الله رد شد
دید آن شب باغبان، یاسش پس از پرپر شدن را
راوی پشت در اَسما بود؛ او با بغض می گفت
مادری دیگر نمی بیند به خود مادر شدن را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
آخ ماااااااااادر 😭😭😭
#اشعار_فاطمی
مشت آتش
....................
نور می بخشد جهانی را اگر زرتشتِ آتش
مادر ما را چرا آتش زده ست و کشته آتش!؟
مظهر غیرت، علی را دستْ بسته می کشاندند
جان به لب شد تا که بر چادر رسید انگشت آتش
مادری ققنوس وار آمد که ایمان ها نسوزد
موی او آتش گرفت از هجمه ی پُرپشت آتش
سیلی از دیوار و در را تاب آورد آه... اما
تا به خود آمد مدینه، شد کبود از مشت آتش
شعله شعله، مستیِ هیزم فروکش کرد و خوابید
گرم بود اما به جهل این جماعت، پشت آتش
در میان دست خود پروانه ای دارد شکسته
وا شود با ذوالفقارِ اشک اگر که مشت آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 به ساحت حضرت صدیقه کبری (س)
#اشعار_فاطمی
دختر
................
پاسخی دندان شکن شد طعنه ی ابتر شدن را
بار دیگر زنده کرد انگار، پیغمبر شدن را
با طلوعش، جاهلیت را میان گور کرد و
داد معنای جدیدی مادر و دختر شدن را
عمر او کوتاه بود اما پُر از آیات روشن
او که جاری کرد چشمه چشمه، این کوثر شدن را
ابن ملجم ها اگر با خطبه اش خو می گرفتند
می گرفتند از کلامش مالک اشتر شدن را
دشمنان خونی اش، این بین اما برگزیدند
منکِر دین خدا بودن، تبِ منکَر شدن را
ماجرای کوچه، جنگی نابرابر بود و آن روز
فاطمه آمد که قدری حس کند حیدر شدن را
تندبادی از کنار باغِ آل الله رد شد
دید آن شب باغبان، یاسش پس از پرپر شدن را
راوی پشت در اَسما بود؛ او با بغض می گفت
مادری دیگر نمی بیند به خود مادر شدن را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🖤😭 به حضرت زهرا (س)
آن زن
................
چادرش شب بود و رویش روز روشن
ماه را... خورشید را... دیدم در این زن
نور را از سایه ی او آفریدند
نورِ او را آسمان پاشیده در من
چادرش الگوی عفت بود و دنیا
مثل او هرگز ندارد پاکدامن
یک گلستان در نگاهش خواب بود و
چون «خلیل الله» شد کابوس دشمن
پشت در آمد که شیرش جان بگیرد
شد برای گرگ ها، یک توده... بهمن
اربعینِ مرگِ پیغمبر نشد که...
دوره اش کردند در کوچه، چهل تن
میخ در با پهلوی مادر چه ها کرد!؟
آنچه با پروانه خواهد کرد سوزن
می درد آسان تر از وقتی که سرد است
داغ وقتی می شود... یک قطعه آهن
زینبش از خانه، دادش را شنیده
دیده شاید صحنه را از چشم روزن
همسری خود را فدای همسرش کرد
آفرین دارد چنین از خود گذشتن
#محمد_عابدی
#اشعار_فاطمی
قم المقدسه
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🔥🖤 برای حضرت زهرا (س)
بین آتش
....................
جنگلی را فرض کن تنهای تنها بین آتش
گُر گرفته! می کند اما مدارا بین آتش
رودِ شعله، شد سرازیر از لب آتشفشانی
تا بسوزد حضرت باران و دریا بین آتش
برگ های زرد می گوید خزان، مهمان باغ است
می دهد گل، این بهارِ سبز اما بین آتش
داغِ مِهر است اینکه بر پیشانی مسجد نشسته
مثل یک مأموم می سوزد مصلیٰ بین آتش
شعله ها از چادرش بالا و بالا رفت... بالا
جلوه ی نورٌ علیٰ نور است زهرا بین آتش
نخل ها خرما به دامن ریختند از اشک هایش
آب شد خورشید و خود را دید صحرا بین آتش
دختری کرب و بلایی گوشه ای کز کرده امشب
بی خبر از آنکه خواهد رفت فردا بین آتش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🖤 @Abedi_Aaeini
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🖤 برای زهرا (س) و محسنش
میخ 📍
...............
چادرش شب بود و ماه آسمان، سوراخ میخ
آنچنان در را به هم زد که درآمد آخ میخ
محسنش را فرض کن یک سیب سبز رو به سرخ
درب خانه یک درخت و... بر سر هر شاخه، میخ
#محمد_عابدی
#اشعار_فاطمی
قم المقدسه
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
🖤😭 به پیشگاه #حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
امّت سکوت
............
از چه می نالید #زهرا؟! از #سکوت امّتی
از چه می بارید #زهرا!؟ از #سقوط امّتی
دستشان بر چشمشان بود و لبالب غرق ذکر
#بیبصیرت بود چشمان قنوت امّتی
یک نفر در شهر، تارِ نامسلمانی تنید
طعمه کرد این طور حق را #عنکبوت_امّتی
آن امامی که خدا #علمالیقینش خوانده است
مانده در تاب و تب شرط و شروط امّتی
کاش #جعفر می رسید از راه، آن فرمانده که
گوش بر فرمان او بوده به #موته، امّتی
#پاره_قرآن به میخ در نشست این بار... آه
شد کلام وحی، گم در جیغ و سوت امّتی
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
😭🖤🌷 تقدیم به #حضرت_زهرا (س)
بلیط
...............
بلیط در دستم بود و پشت یک گیشه
پی تئاتری با ده زنِ هنرپیشه
صدای دسته و طبل آمد از خیابانی
مرا به سمت خودش برد! رفتم و پیشِ-
مغازه دار عزیزی که حال سبزی داشت
میان جمعیتِ گریه کن، زدم ریشه
گذشتم از دل تاریخ با دَم مداح
که با مرور غمی، زد به جان من تیشه:
کتک زدند زنی را و همسرش می دید
زنی که داشت به همراه، باری از شیشه
صدای مستعمان رفت و رفت بالاتر
و من به خود گفتم: «ای خدا...! مگه میشه!؟»
چنین جسارت محضی که کرد آن ملعون
نمی کند کفتارِ گرسنه در بیشه
بلیط در دستم شد مچاله و آن روز
نمایشی را دیدم، سراسر اندیشه
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
🤦🏻🖤😭 پیشکش به #حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
#اسیدپاشی
...........
عمر (لعنتاللهعلیه)، لات بی سروپایی بود که
از #فاطمه جوابِ نه شنید و
کینه رقیب عشقی اش را به دل گرفت
این گونه بود که
#زهرا، قربانی اسیدپاشی شد
.
.
.
#زهرا یک بار سوخت و #علی هرروز آب شد!؟
#فاطمه، حواسش بود
#چادر کنار نرود تا بچه ها آتش نگیرند!
تا کماکان او را از صدایش بشناسند
.
.
.
اما #کفن، نتوانست جلوی دهانش را بگیرد...
آن شب، همه چیز برملا شد!
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#اشعار_فاطمی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15