فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴دیر آمدم، دیر آمدم... در داشت میسوخت
🔹شعرخوانی بغض آلود شاعر طلبه آقای حسن بیاتانی در محضر مقام معظم رهبری
#فاطمیه
🆔 @Abedi_Aaeini
🖤🌷 تقدیم به مادر سادات سلام الله علیها
#شهادت_حضرت_زهرا_س
یک خزان آتش
........................
دید در آیینه ی زهرا و پیغمبر، منَش را
مرد می میرد ببیند لحظه ای غمگین، زنش را
زن نبود این زن که جان بود و جهانش، نردبانش...
تا بچیند شب به شب، آن چشم های روشنش را
رد شد از تقویم عمرِ فاطمه، هجده بهار و
یک خزان آتش، بپا شد تا بدزدد گلشنش را
دستِ سنگینِ غلاف و تازیانه، سر رسیدند
تا به چشم خود ببینند از قضا... افتادنش را
آنقدَر در آسمان ها آبرودار است او که
دستِ آتش آمده محکم گرفته دامنش را
مردِ دریادل جلو آمد ولی صبرش جلوتر
موجِ طوفان با خودش بُرد آشیان و مأمنش را
آنچه زهرا دید و فهمید از درِ آتش گرفته
ما توان داریم آیا در حد یک سوزنش را...!؟
چند روزی می شود آهش پر از امّن یجیب است
او که حتی لحظه ای، نفرین نکرده دشمنش را
کاش دستانش نیفتد تا قنوتش سبز باشد
او که از درد تبر، پایین گرفته گردنش را
سرفه ها برده امانش را وگرنه می شنیدند
اهلِ خانه باز هم شبْ گریه ها و جوشنش را
قبر او پنهان شده در بین چندین صورت قبر
تا مبادا دومی از خاک بردارد تنش را
مربع
سال ها بعد از غروبش، یوسفش از چاه آمد
تا برای بار آخر، بو کند پیراهنش را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
👌🌷 تقدیم به آنها که مردانه روی پای خود ایستادند و دیوارها را در حسرت کمک به خود گذاشتند
🌺🙏 به مناسبت ۱۲ آذر روز معلولین
ترحم
..................
یک عمر سهمم از نگاه دیگران، تنها ترحم بود
مُردم هزاران بار، دردم حرف مردم بود و مردم بود
هر کس مرا دید از دلش آهی کشید و آسمان را دید
کار من اما بعدِ گریه از درون، تنها تبسم بود
شکر خدا کردند آنها که گذشتند از کنارم سرد
من گرم این بودم ولی... از صبح، این... این بار چندم بود!
آتش زدند اندیشه و آمالِ امثال مرا با حرف
خاکستر از من ساختند اما هنوز انبوهِ هیزم بود
باور نمی کردند این بی دست و پا باور کند خود را
آینده ام روشن تر از این مردمِ غرق توهم بود
گفتند مسئولین: شماها برکت مایید معلولین!
ایمان من در کوچه و پس کوچه ی شهرِ ریا گم بود
من را خیابان ها دقیقا می شناسند از روی چهره
دیوانه ای را که تمام روز با خود در تکلم بود
دیدم کسی را که خودم بود و من او بودم؛ نمی دانم -
او هم شبیه من چنین آشفته حال و در تلاطم بود!؟
بیزارم از این صندلیِ چرخداری که حسادت کرد
دستم به جای دستِ آنکه دوستش دارم به اهرم بود
بعد از همان روزی که خورشیدم نگاهش را گرفت از من
غم، شب به شب همخواب من شد؛ زندگی سوءتفاهم بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#معلولیت_محدودیت_نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کار خانه شدی خوش سلیقه ام •••
#کانال_اشعار_آیینی
🆔 @Abedi_Aaeini
التماس دعا😭🙏
شعر خوب 👇
بانو سه ماه منتظر این دقیقه ام
مشغول کارِ خانه شدی! خوش سلیقه ام
زهرا مرا چه قدر بدهکار می کنی
داری برای دل خوشی ام کار می کنی؟
دراین سه ماه، آب شدم ، امتحان شدم
با هر صدای سرفه ی تو نصفه جان شدم
با دیدنت، نگاه مرا سیل غم گرفت
با اولین تبسم تو، گریه ام گرفت
این بوی نان داغ به من جان ِ تازه داد
حتی به پلکهای حسن، جان تازه داد
زحمت نکش! هنوز سرت درد می کند
باید کمک کنم، کمرت درد می کند
آیینه ی پراز ترکم ، احتیاط کن
فکری به حال و روز بد ِ کائنات کن
تا کهنه زخم بازوی تان تیر می کشد
دستاس خانه، آه نفس گیر می کشد
ازدست تو، به آه شکایت بیاورم
نگذاشتی طبیب برایت بیاورم
با اینکه اهل ِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنج دست ِ ورم کرده نیستم
جارونکش! که فاطمه جان درد می کشم
دارم شبیه پهلوی تان درد می کشم
جارو نکش! که عطربهشت ست می بری
روی ِ مرا زمین نزن این روز آخری
باغ بدون غنچه و گل دلنواز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گردگیری امروز هم گذشت...
فصل بهارآمد و این سوز هم گذشت....
آشفته خانه ی جگرم را چه می کنی
خاکی که ریخته به سرم را چه می کنی
زهرا به جای نان، غم ما را درست کن
حلوای ختم شیرخدا را درست کن
مبهوت و مات ماندم از این مِهر مادری
دست شکسته جانب دستاس می بری
جان ِعلی بگو که تو با این همه تبت
شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت
شُستی تن حسین وحسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست
حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه
ازتشنگی لب ِ پسرت سوخت فاطمه
حرف ازکفن شد و کفنت ناله زد حسین
خونابه های پیرهنت ناله زد حسین
وحید قاسمی
🎁 هدیه PDF رایگان کتاب «بانوی آب و آیینه»
🔹 کتاب «بانوی آب و آیینه» برگزیده اشعار نخستین کنگره ملّی شعر «حضرت مادر» از انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان
📘 ۲۶۸ صفحه | ۶ مگابایت
📗 دریافت کتاب: m8r.ir/5553
🆔 @Abedi_Aaeini
☑️شهید مهدی زین الدین: هرکس درشب جمعه شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند.
💠شادی روح شهدا صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
🌹🍃🌹🍃
🆔 @Abedi_Aaeini
🤦🏻☺️ تقدیم به شهدای مدافع حجاب و امنیت با زبان طنز
آدم حسابی
................
همکلاسیِ دیروز، شاگرد کبابی شد
پیرهن نبود اما لااقل رکابی شد
مثل بچگی هایش، جمع و جور بود اما
این اواخر عمرش، عینهو گلابی شد
خوبیِ رسول این بود، هیئتش نمی شد ترک
یک شب از همین شبها، مردی انقلابی شد
بعد از این تحول ها، با نمازِ شب پر زد
رفت حوزه ی شهرش، یک ابوترابی شد
نان حوزه او را ساخت، گردنش کلفت شد و
پشت او چه ها گفتند، اینکه اهل لابی شد
او گذشت و حرف نزد، صخره را ندید اصلا
رود بود و در راهش، نذر آسیابی شد
یا شهید یا زخمی، یا اسیر یا مفقود
آن رفیقِ خوشمزّه، تست بی جوابی بود!
با درشت خویی نه، با درشتیِ هیکل
نهی کرد از منکر، سدّ بی حجابی شد
او کبوتری گم بود، تا... پرید از بامش
رفت و رفت و رفت و رفت، آسمانِ آبی شد
تنبل کلاس ما، شد قبولیِ خرداد
پرفسور حسابی نه، آدم حسابی شد
#محمد_عابدی
#اشعار_دفاع_مقدس
#اشعار_مدافع_حرم
#اشعار_امنیت_حجاب_عفاف
قم المقدسه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
جلسه انجمن ادبی محیط
جمعه مورخ 1402/9/17
از ساعت 18 تا 19/30
🔰فقط ویژه آقایان
توجه ‼️
دوستان عزیز لطفا
سر وقت تشریف بیاورید
و بعد از اتمام جلسه لطفا سریع تشریف ببرید.
به مناسبت ایام شهادت #حضرت زهرا سلام الله علیها
قم - خیابان صفائیه کوچه بیگدلی ( 28 )
بعداز چهارراه اول، سمت چپ، کوی بن بست - پلاک 48
منزل #استاد_مجاهدی🦋 برگزار خواهدشد.
روابط عمومی انجمن ادبی محیط عامری قم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوگواره شعر فاطمی
با شعرخوانی سید حمید رضا برقعی
حجت الاسلام جواد محمدزمانی
سید محمد جواد شرافت
شهاب خالقی
محمد جواد الهیپور
رضا ابوذری
محمد میرزایی بازرگانی
احمد جواد نوآبادی
و محمد غفاری
دوشنبه 20 آذر بعد از نماز مغرب و عشا
قم، پردیسان، خیابان شهیدان رضی، کوچه شماره یک، مجتمع کانون پرورش فکری، سینما کانون
🆔 @Abedi_Aaeini
💚 @qomkpf10
📣حلقه ادبی طوبی برگزار می کند:
🔸️شب شعر فاطمی
اشک طوبی
🔸️بخش جنبی یازدهمین کنگره ملی شعر فاطمی - هجده سال نوری
🔸️شنبه ۱۸ آذرماه، ساعت ۱۷/۳۰
تقاطع حافظ و سمیه ، حوزه هنری، سالن اوستا
#حلقه_ادبی_طوبی
#اشک_طوبی
#هجده_سال_نوری
#مجمع_شاعران_اهل_بیت_علیهم_السلام
🆔 @Abedi_Aaeini
◾️ به مناسبت ایّام شهادت حضرت صدّیقۀ طاهره فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
📖 مسابقۀ بزرگ کتابخوانی خطبۀ فدکیه
🌀 همراه با اهدای 14 کمکهزینۀ پنج میلیون تومانی سفر زیارتی کربلای معلّی
🕚 مهلت شرکت در مسابقه: ۱۴۰۲/۱۰/۱۳ همزمان با ولادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
جهت دریافت فایل منبع آزمون و لینک پاسخنامه، به ادمین پیام دهید.
@emamateradat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری زیبا برای ۱۲ امام معصوم علیه السلام که بعد از سروده شدن شعر یک اتفاق نادر ولی شگفت انگیز می افتد😳
ببینید
🆔 @Abedi_Aaeini
🖤😭 تقدیم به مادرِ هستی
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
چشم خود را بست
...............................
چه داغی... آه! دختر چشم خود را بست
چه سنگین بود! حیدر چشم خود را بست
چه آمد بر سر مادر که در کوچه
برادر مثل خواهر چشم خود را بست
رها کردند سنگی را به دستِ ننگ
پر از خون شد کبوتر چشم خود را بست
صدا زد باردارم، دست بردارید!
چنان زد با لگد، در... چشم خود را بست
ملافه، پرچم سرخ شهادت شد
به جای فضه، بستر چشم خود را بست
حسن این آخری ها از شِفا می گفت
ولی افسوس، مادر چشم خود را بست
حسینِ مادری، در خواب آن شب دید
که در گودال، خنجر چشم خود را بست
ولی زینب نه تنها داغ مادر دید
که دید از روی نی، سر... چشم خود را بست
دهان کوفه و شام از عطش وا بود
ولی ابرِ سبکسر چشم خود را بست
شبی چشمان عباسش نجاتش داد
شبی با دستِ اکبر چشم خود را بست
رباب آمد که شیرش را دهد شیر و
به یاد آورد اصغر چشم خود را بست
چه کردند اسب ها با پیکر شاهش
که حتی کل لشکر چشم خود را بست
گرفته پهلویش را شاعر از این داغ
چه داغی... آه! دفتر چشم خود را بست
#محمد_عابدی
قم المقدسه