eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
401 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
117 ویدیو
23 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 از زبان امام حسن (ع) در کوچه .............. سیلی که زدند بی هوا در کوچه گم کرد مسیر خانه را در کوچه گوشم پس از آن ضربه، فقط سوت کشید من بودم و مادر و صدا در کوچه دود از سر من بلند شد با آتش اما چه کشید مرتضی در کوچه بعد از لگدی که خورد بر ماه، آن روز مهتاب ندید یک گدا در کوچه تا سایه ی مادر به سر دنیا بود کس زور نمی گفت به ما در کوچه زهرا که پرید ما گرفتار شدیم می رفت حسین، بی صدا در کوچه یک روز پی اش رفتم و دیدم ای وای سنگ است به دست بچه ها در کوچه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
علیهاالسلام 🔹گریۀ بی‌اختیار🔹 کنار فضّه صمیمانه کار می‌کردی به کار کردن خود افتخار می‌کردی درخت‌های بهشتی به پایت افتادند همان شبی که هوای انار می‌کردی فقیر هرچه می‌آمد اسیر برمی‌گشت تمام عالمیان را دچار می‌کردی دلیل خندۀ حیدر! چه شد که بعد پدر مدام گریۀ بی‌اختیار می‌کردی؟ چه شد محبت همسایه‌ها؟ دعایت را چه مادرانه به آن‌ها نثار می‌کردی! تمام مردم اگر کور و کر، علی دیده‌ست فدک فدک همه جا را بهار می‌کردی و شقشقیه به نهج‌البلاغه رو آورد شبی که پشت به این روزگار می‌کردی چقدر خانه مرتب شد آن شب آخر اگر مریض نبودی چکار می‌کردی؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1980@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹مرهم🔹 جايی برای كوثر و زمزم درست كن اَسما! برای فاطمه مرهم درست كن.. تا داغ اين شقايق زخمی نهان شود تابوتی از لطافت شبنم درست كن مثل شروع زندگی مرتضی و من بی‌زرق و برق، ساده و محكم درست كن از جنس هيزمی كه در خانه سوخت، نه از چند چوب و تختۀ مَحْرَم درست كن طوری كه هيچ خون نچكد از كناره‌اش مثل هلال لاله كمی خم درست كن 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1210@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹گفتند فاطمیه کدام است؟🔹 ابری‌ست کوچه کوچه، دل من... خدا کند، نم‌نم، غزل ببارد و طوفان به پا کند حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند با واژه‌های از رمق افتاده آمدم می‌خواست این غزل به شما اقتدا کند حالا اجازه هست شما را از این به بعد این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟ مادر! دوباره کودک بی‌تاب قصه‌ات... تا اینکه لای لای تو با او چه‌ها کند یادش به‌خیر مادرم از کودکی مرا می‌برد تکیه تکیه که نذر شما کند یادم نمی‌رود که مرا فاطمیه‌ها می‌برد با حسین شما آشنا کند در کوچه‌های سینه‌زنی نوحه‌خوان شدم تا داغ سینۀ تو مرا مبتلا کند مادر! دوباره زخم شما را سروده‌ام باید غزل دوباره به عهدش وفا کند: یک شهر، خشم و کینه، در آن کوچه... مانده بود، دست تو را چگونه ز مولا جدا کند باور نمی‌کنم که رمق داشت دست تو مجبور شد که دست علی را رها کند... تو روی خاک بودی و درگیر خار بود، چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند نفرین نکن، اجازه بده اشک دیده‌ات این خاک معصیت‌زده را کربلا کند زخمی که تو نشان علی هم نداده‌ای چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند باید شبانه داغ علی را به خاک برد نگذار روز، راز تو را برملا کند... گفتند فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟ افسانه باشد این همه؛ گفتم خدا کند :: با بغض، مردی آمد از این کوچه‌ها گذشت می‌رفت تا برای ظهورش دعا کند از کوچه‌ها گذشت... و باران شروع شد پایان شعر بود که طوفان شروع شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/106@ShereHeyat
آتش گرفت❤️❤️❤️🖤🖤🖤 از علیرضا قزوه تا که نامت بر زبان آمد، زبان، آتش گرفت سوختم چندان که مغز استخوان، آتش گرفت حیدر آمد، خاک همچون باد، گرم گریه شد خواست تا غسلت دهد، آب روان، آتش گرفت هان، چه می‌پرسی چه پیش آمد؟ زمین را آب بُرد بادبان ِ کشتی پیغمبران، آتش گرفت یک طرف، ماه مرا ابر سیاه فتنه کُشت یک طرف، از درد غربت، کهکشان آتش گرفت رفت سوی آسمان روحت، زمین از شرم سوخت در زمین، جسم تو گم شد، آسمان آتش گرفت صبحتان به خیر مردم، قزوه، ص ۵۹ و ۶۰. (س) (ع) https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🖤😭 به حضرت زهرا (س) آن زن ................ چادرش شب بود و رویش روز روشن ماه را... خورشید را... دیدم در این زن نور را از سایه ی او آفریدند نورِ او را آسمان پاشیده در من چادرش الگوی عفت بود و دنیا مثل او هرگز ندارد پاکدامن یک گلستان در نگاهش خواب بود و چون «خلیل الله» شد کابوس دشمن پشت در آمد که شیرش جان بگیرد شد برای گرگ ها، یک توده... بهمن اربعینِ مرگِ پیغمبر نشد که... دوره اش کردند در کوچه، چهل تن میخ در با پهلوی مادر چه ها کرد!؟ آنچه با پروانه خواهد کرد سوزن می درد آسان تر از وقتی که سرد است داغ وقتی می شود... یک قطعه آهن زینبش از خانه، دادش را شنیده دیده شاید صحنه را از چشم روزن همسری خود را فدای همسرش کرد آفرین دارد چنین از خود گذشتن قم المقدسه
«هوالرزاق» 🙏 سپاسگزارم باری تعالی را که فرصتی داد تا دلنوشته ها و عرض ارادت های خودم رو نسبت به خالق، خلق برتر (چهارده نور پاک و ۱۲۴ هزار پیامبر) و زمان و مکان های مقدس به رشته تحریر درآورم و برخی از توجهات خود را به مسائل اخلاقی و تعلیمی با شما گرامیان به اشتراک بگذارم. لینک کانال اشعار آیینی محمد عابدی 👇 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini 👌پخش این لینک نیز سبب گسترش فرهنگ محمد و آل محمد (ص) است تشکر میکنم اگر نکته و نقد و نظری در مورد اشعار هست حتما در خصوصی بفرمایید چون ما باید بهترین را برای بهترین عرضه کنیم 🌺 🆔 @Kara_holding ✅ از آنجایی که شعر خوب را تا حدود زیادی می شناسم حتما سعی میکنم از اشعار شاعران خوب نیز در این کانال استفاده کنم امید است خوانش اشعار توسط شاعران و مادحان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام باقیات الصالحاتی برای بنده و شما باشد🌷
برای ذوالفقار غلاف صبر .................. شمشیر اگر در خون نغلتد، ظلم می خندد دنیا درونِ خویش چون مرداب می گندد در سینه ام دارم هزاران رازِ طوفانی اما دهانم را غلاف صبر می بندد قم المقدسه 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
«ذوالفقار، علی بود و علی ذوالفقار» ذوالفقار ..................... بنازم ناز شستش را، بنازم لطف خالق را که طرحی زد هنرمندانه، اخم این دو عاشق را چه شمشیری که روز روشنِ کفار را شب کرد علی در برق او می دید هر دم صبح صادق را به منبر تکیه می زد لحظه وعظ و سخنرانی که روشن تر کند رأی مخالف یا موافق را نمی ترسید از نامی به غیر از حیدر کرار به پستو می فرستاد آه... اما هرچه فاسق را زنان و کودکان در امنیت بودند از خشمش ولی با خنده ای می کشت لبخند منافق را به دست پادشاهان جهان افتاد تا با شوق بگوید از امیرالمومنین، قدری حقایق را ۱ مماشاتی نخواهد بود وقتی صحبت از عدل است علی کوتاه کرد از سفره ی دین، دست سارق را مدارا کن! نرو در بحرِ چشم و ابرویش... شاعر! که کافر کرد اوصاف علی هر چه محقق را غلافی خورد بر بازوی زهرا و علی افتاد! برای دشمنش؛ مولا نخواهد آن دقایق را میان شعله ها پروانه اش پرپر شد و دیگر ندید آن خانه ی آتش گرفته، مرد سابق را چگونه می توان دید و نمرد از داغ بر سینه چگونه می توان از یاد برد اشک شقایق را!؟ هزاران چاه کَند و سر در آنها کرد... تا گوید چگونه می شود در خاک پنهان کرد هق هق را قم المقدسه .................................................... ۱. ذوالفقار پیش از علی بن ابی‌طالب به پیامبر اسلام تعلق داشت و پس از او گویا چند بار میان آل علی و عباسیان دست‌به‌دست شد، حتی برخی از شاهان سلسلهٔ صفوی ادعای تملک آن را داشته‌اند. پس از علی بن ابی‌طالب، ذوالفقار به حسن مجتبی رسید. واعظ کاشفی، نویسندهٔ روضة الشهدا نوشته‌ است حسین بن علی با ذوالفقار در نبرد کربلا جنگید؛ اما بنا به گزارش ابن طاووس، شمشیری که پس از نبرد کربلا به دست امویان افتاد ذوالفقار نبوده‌ است. ذوالفقار بعدتر به دست محمد نفس‌زکیه رسید تا اینکه او در جنگ با منصور (خلیفه‌ی عباسی وقت) کشته شد. او قبل از وفات ذوالفقار را به تاجری امانت داد تا به شخصی از خاندان ابوطالب برساند. بعدتر وقتی مهدی عباسی به خلافت رسید، ذوالفقار به دست وی افتاد. بعد به هادی عباسی، و بعدتر به هارون الرشید رسید. هارون الرشید ذوالفقار را به یزید بن مزید شیبانی سپرد تا به نبرد ولید بن طریف شیبانی برود. گفته می‌شود مقتدر عباسی نیز در سال ۳۲۰ هجری برای جنگ با مؤنس خادم آن را حمل می‌کرده‌ است. به روایت شیخ کلینی ذوالفقار مدتی نزد جعفر صادق بود. بعدتر به علی بن موسی الرضا رسید و سپس مجدداً به دست عباسیان افتاد. طبق روایات شیعیان امامی، ذوالفقار امروزه نزد امام زمان قرار دارد. 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🖤برای محسن بن علی (ع) رفتی ............... آمدی ابر شوی... عشق بباری! رفتی آمدی نور به عالم بسپاری رفتی آنقدَر شوق شهادت به سرت بود پسر قبل از اینکه به جهان پا بگذاری رفتی قم المقدسه 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
😭🖤 برای زهرا (س) و محسنش میخ 📍 ............... چادرش شب بود و ماه آسمان، سوراخ میخ آنچنان در را به هم زد که درآمد آخ میخ محسنش را فرض کن یک سیب سبز رو به سرخ درب خانه یک درخت و... بر سر هر شاخه، میخ قم المقدسه 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
🔥🖤 برای حضرت زهرا (س) بین آتش .................... جنگلی را فرض کن تنهای تنها بین آتش گُر گرفته! می کند اما مدارا بین آتش رودِ شعله، شد سرازیر از لب آتشفشانی تا بسوزد حضرت باران و دریا بین آتش برگ های زرد می گوید خزان، مهمان باغ است می دهد گل، این بهارِ سبز اما بین آتش داغِ مِهر است اینکه بر پیشانی مسجد نشسته مثل یک مأموم می سوزد مصلیٰ بین آتش شعله ها از چادرش بالا و بالا رفت... بالا جلوه ی نورٌ علیٰ نور است زهرا بین آتش نخل ها خرما به دامن ریختند از اشک هایش آب شد خورشید و خود را دید صحرا بین آتش دختری کرب و بلایی گوشه ای کز کرده امشب بی خبر از آنکه خواهد رفت فردا بین آتش قم المقدسه 🖤 @Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از زبان پدر خاک به مادر آب 🙏😭 شبِ پرواز .................... امشب، شبِ جا ماندن و تنها شدن است امشب، شبِ پرواز تو از دست من است این صورتِ قبرها فقط مال تو نیست قبر من و زینب و حسین و حسن است قم المقدسه ................................................. امام علی (ع) پس از دفن فاطمه (س)، آثار قبر را از بین برد و هفت قبر و به قولی چهل قبر دیگر درست کرد تا قبر زهرا (س) مشخص نباشد. 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭🖤🌷 تقدیم به (س) بلیط ............... بلیط در دستم بود و پشت یک گیشه پی تئاتری با ده زنِ هنرپیشه صدای دسته و طبل آمد از خیابانی مرا به سمت خودش برد! رفتم و پیشِ- مغازه دار عزیزی که حال سبزی داشت میان جمعیتِ گریه کن، زدم ریشه گذشتم از دل تاریخ با دَم مداح که با مرور غمی، زد به جان من تیشه: کتک زدند زنی را و همسرش می دید زنی که داشت به همراه، باری از شیشه صدای مستعمان رفت و رفت بالاتر و من به خود گفتم: «ای خدا...! مگه میشه!؟» چنین جسارت محضی که کرد آن ملعون نمی کند کفتارِ گرسنه در بیشه بلیط در دستم شد مچاله و آن روز نمایشی را دیدم، سراسر اندیشه قم المقدسه 🆔 @Abedi_Aaeini 🆔 @pelak15
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤😭 برای امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س) افتاده ............... میان باغ، خداوندِ تاک افتاده ابوتراب است اما به خاک افتاده همان علی که بیابان، بهشت شد با او - هزار نخل به پایش هلاک افتاده زدند حضرت ریحانه را برای فدک گذار مرگ به «روحی فداک» افتاده چنان به کعبه ی حیدر لگد زد آن ملعون که تا لبالب دیوار، چاک افتاده حسن نمی خوابد، زینب از خودش خسته ست حسینِ او، از خورد و خوراک افتاده مربع علی همان غواصی که دستْ بسته پرید میان عکس چقدر دردناک افتاده به رمز «یا زهرا» دل زدند بر کارون کنار ساحل، هجده پلاک افتاده قم المقدسه 🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا