15.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاشق، حرکت می کند!
🆔 https://eitaa.com/Abedi_Aaeini
😭 به ساحت ثارالله حسین بن علی (ع)
هیهات
...................
شاعران، پیدا کنید انگیزه ی هیهات را
شاعران رسوا کنید اندیشه ی افراط را
مصلحت اندیشی و تردید و تقلید و سکوت
بر زمین خواهد زد آخر، مردم محتاط را
دین اگر باقیست زیر دِین امثالِ علی ست
او که قرآن بود و گفت انجیل را... تورات را
از قلم خون می چکد تا می نویسد یا حسین!
دم به دم می بارد و دق می دهد خطاط را
سوزنی بالا و پایین می رود در چشمشان
پاره پاره کرده روضه، قلب هر خیاط را
کربلا، ذبح غدیر است و حسینش خونبها
تا ولایت، جان ببخشد مرگِ استنباط را
خسته از گودال، بیرون آمد اما بس نبود
حمله ور شد شمر و آتش زد دل فسطاط را ۱
سوره های پرپرش را باد با خود می بَرد
شرحه شرحه، شرح باید داد این آیات را
تا جهان خالی شود از ظلم و ظلمت ها، خدا -
تا چهل منزل به نی ها برد این مِشکات را ۲
نورِ حق را منعکس می کرد بر دل ها حسین
سنگ ها طاقت نیاوردند این مرآت را ۳
خیزران آمد! خدایا... واکن و قدری ببند
دست های بسته را و چشم های مات را
کربلا رفتید... با خود چشمه ی اشک آورید
هر شب جمعه، به یاد آرید این سوغات را
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
...........................
۱. فسطاط: خیمه
بخشی از مقتل لهوف
ثُمَّ إِنَّ شِمْرَ بْنَ ذِی الْجَوْشَنِ حَمَلَ عَلَى فُسْطَاطِ الْحُسَیْنِ فَطَعَنَهُ بِالرُّمْحِ ثُمَّ قَالَ عَلَیَّ بِالنَّارِ أُحْرِقُهُ عَلَى مَنْ فِیهِ فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ (ع) یَا ابْنَ ذِی الْجَوْشَنِ أَنْتَ الدَّاعِی بِالنَّارِ لِتُحْرِقَ عَلَى أَهْلِی أَحْرَقَکَ اللَّهُ بِالنَّارِ
۲. مشکات: چراغدان
۳. مرآت: آیینه
🥀 ﷽
بیتالغزل هر غزل ناب رقیهست
خورشید علیاصغر و مهتاب رقیهست
نزدیکترینراه به الله حسین است
نزدیکترین راه به ارباب رقیهست
#الله
#شعر (مجتبی خرسندی)
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
✍ https://eitaa.com/najva_khat
🖤😭 به ساحت بی بی سه ساله
رقیه (س)
.................
بیت الغزل ناب، رقیه (س)
منظومه ی بی تاب، رقیه (س)
دردانه ی الله، حسین (ع) است
دردانه ی ارباب، رقیه (س)
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی_عابدی
قم المقدسه
شعر خوبی از دوست عزیزم محسن عرب خالقی 👌🖤
یا #حضرت_رقیه
از نيمه شب گذشته و خوابش نبرده بود
طفل سه ساله ای كه دگر سالخورده بود
در گوشه خرابه ،به جای ستاره ها
تا صبح ،زخم های تنش را ،شمرده بود
از ضعف،نای پاشدن از جاي خود نداشت
آخر سه روز بود، كه چيزی نخورده بود
بادست های كوچكش، آرام و بی صدا
از فرط درد، بازوی خود را فشرده بود
اين نيمه جان مانده هم از، لطف زينب است
ورنه هزار مرتبه در راه مرده بود
پیش از طلوع، بانوی گوهر شناس شهر
آن گنج را به دست خرابه سپرده بود
#محسن_عرب_خالقی