eitaa logo
رفقای آسمانی
405 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
24 فایل
دِلت‌کِہ‌گِرفت... بِروسُراغ‌رُفقـٰا؎آسِمانیت((:♥ این‌زمینیاتو‌کار‌خودشون‌موندن! _ _ _ _ هرچه می‌خواهد دله تنگت بگو ..💌 لینک ناشناسمون 👇 "درد دلی!نظری!سخنی!" https://harfeto.timefriend.net/17395521633194 شروعمون(:۱۴۰۱/۹/۲۷
مشاهده در ایتا
دانلود
«♥️🦋» - - حـــــاج مہدے رسولے: بچــــہ بودیم یه زمانے مادرمون دستمونو میگرفت میبرد مزار شہـــدا سنشون رو نگاه میکردیم میگفتم این شہـــید اینقدر از من بزرگتره حالا میریم میبینیم شہــــدا چقدر سنشون از ما کمتره💔 بیاین قبول کنیم کہ جاماندیم😔🥀 •؛•ᚔ‌ᚔ‌ᚓ⊰✾⊱ᚔᚔ‌ᚔ•؛• https://eitaa.com/AbrahimJahad
«♥️🦋» - - 👌 • چشمات گوگل نیست🚫👀! کہ‌‌ بعد از جستجو بتونے سریع سابقشو پاک کنے! اونها روز قیامت ، همہ‌‌ چیز رو بازگو میکنند.. پس مراقب سابقہ‌اشون باش... 👀 •؛•ᚔ‌ᚔ‌ᚓ⊰✾⊱ᚔᚔ‌ᚔ•؛• https://eitaa.com/AbrahimJahad
هر وقت‌‌ خواستـی‌ گنـــاه‌ ڪنـے این‌‌ ســؤال‌ رو از خـودت بپرس مَّا لَڪُم لَا تَرْجُــونَ لِلَّهِ وَقَارَا..؟ شمـا را چه‌شده‌ است‌ ڪه‌ برای‌ خـ♡ـدا شأن‌ و مقام‌ و ارزشـے‌ قــائل‌ نیـستید ...؟ 📖 ســوره‌نـــوح‌ آیـہ ۱۳
!«♥️🦋» - - 💬دلنوشته شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می‌شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می‌شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می‌افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می‌گذارند، در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد. 🔹اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند. ✍🏼قاسم سلیمانی، ١٣٩۵/٨/١٠، حلب
«♥️🦋» - - 💠سبک زندگی شهدا❤️ یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت ، رسید به چراغ قرمز .ترمز زد و ایستاد . یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد : الله اکبر و الله اکــــبر ... نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب . اشهد ان لا اله الا الله ... هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه ؟! قاطی کرده چرا ؟ ! خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که ! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن . من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !" همین! "برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین” ای کاش ماهم سعی میکردیم کمتر گناه کنیم تا دل آقامون نشکنه. 👀