دوباره آمده از راه ماه من مرداد
سلام صبح دلانگیز خانهات آباد
سلام کردم و خورشید رو به چشمانم
سلام گرم مرا داغ داغ پاسخ داد
جوانه میزند امروز در دلم امّید
از این نهال اگر برگ دیگری افتاد
چه خاطرات عزیزی در انتظار من است
چه خاطرات غریبی که بردهام از یاد
و زندگی به همین اشک و آه و خنده گذشت
به عشق دلخوشم امروز هرچه باداباد
#فاطمه_زاهدمقدم
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
به سوگ ماه نشسته ست حوض خانهی ما
و باز گم شده در جیب شب نشانهی ما
به ماهیان نمکگیر سفرهی مهتاب
بگو که نور نماندهست در خزانهی ما
به آفتاب امیدی نداشت پنجره چون
افق همیشه قرق بود در کرانهی ما
دلم خوش است به سوسوی کرم شبتابی
که انقلاب کند در غم شبانهی ما
بیا عبور کنیم از سکوت و تاریکی
بیا که کور شود روزن بهانهی ما
امیدوار بمان چون که زاده خواهد شد
فروغ دیگری از دفتر ترانهی ما
#زینب_برزوزاده
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
روز عرفه که گریهها کرد حسین
در گوشِ دعا، تو را صدا کرد حسین
ای حاجی ناشناس هر ساله، بیا
حج را به امید تو رها کرد حسین
#محمدعلی_درریز
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
مناجاتی با استفاده از برخی مضامین #دعای_عرفه #امام_حسین_علیه_السلام
.
«نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی»* مرا از خویش جان دادی
مرا در بهترین دلها - دل مادر - مکان دادی
برای گفتن حرفم، برای لقمهی نانم
برای بازدمهایم، زبان، دندان، دهان دادی
خداوندا تو بودی مادرم را عاشقم کردی
مرا با دستهایش بین گهواره تکان دادی
تو با آرامش دریا، تو با کوه و گُل و صحرا
خودت را به تمام بندههای خود نشان دادی
زمین را فرش زیر پای مخلوقات خود کردی
برای بال پرواز پرنده آسمان دادی
به قدر قطرهای از لطفهای تو نخواهد شد
اگر یک عمر بشمارم، از این دادی از آن دادی
اگر جوشید خونِ گرم تو از حلق مجروحم
تو بودی که درون سینهام آتشفشان دادی
گلایه نیست در کارم، اگر آخر نوازش را
به خواهر نه، به دختر نه، به چوب خیزران دادی
(*) : آیهی ۲۹ #سورهی_حجر
#حسن_معارف_وند
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gradan_ha
غزلی برگرفته از فرازهای دعای عرفه:
«ياصاحبی فی وحدتی» یاور ندارم
با تو ولی باکی از این لشکر ندارم
از ابتدای راه گفتم «حسبى الله»
نقشی به جز این روی انگشتر ندارم
من آسمانم را به تو تقدیم کردم
دور و برم یک ماه، یک اختر ندارم
«یا رادّ یوسف علی یعقوب» بنگر
دیگر علی اکبر... على اكبر ندارم
«يا رازقَ الطّفلِ الصّغير» اصغر فدایت
غير از همین لاله، گلی دیگر ندارم
دور از حبیب خویش ماندن، غربت این است
درد من از این نیست که یاور ندارم
دارم سر و سِرّی در این هنگامه با تو
میآید آن ساعت که دیگر سر ندارم
با عضو عضو پیکرم می پگویم اینک
ترسی ز تیر و نیزه و خنجر ندارم
هر زخم با تو حرفهایی تازه دارد
ذکری، مناجاتی از این بهتر ندارم
این شمرها احساسشان را سربریدند
اینها مسلمانند؟ نه باور ندارم
هم زندهام با اشک، هم مقتول اشکم
از راز خود پرده چگونه برندارم
#عباس_همتی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
به خدای عرفه
مثل آن دقایقی که برق میزند نگاه میشناسمت مثل لحظههای ناله، لحظههای آه میشناسمت
بادهای در به در به هر طرف که میروند در پی تواند
در پی توام شبیه باد! «یا من ارسل الرياح»
میشناسمت
ای کسی که بین سوز و تب میان سجدههای نیمهشب
يونس از دل نهنگ برده سوی او پناه، میشناسمت
مثل آن دمی که ياربم بيفتد از نفس، خدای غمشناش!
مثل آن دمی که عطر توبه میدهد گناه، میشناسمت
مثل آن دمی که حر رها ز بند ذلت یزید میشود
آن دمی که میرود حسین سوی قتلگاه میشناسمت
هم تو را همیشه بین خندههای قاه قاه دیدهام
هم از اشکمویههای بیصدای گاه گاه میشناسمت
میشناسیام! برای من کسی شبیه تو نبوده است نه
راستی چقدر ای شکوہ لاشریک و لا اله! می شناسمت؟
#رضا_یزدانی
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
سپردهایم به او دل، گرفتهایم به کف جان
که راه، راهِ حسین است و ما موالی ایشان
نگاه هرچه یزیدی، اگر به کاخ سفید است
ولی نگاه من و تو به کربلاست کماکان
میان بغض و هیاهو بگو حقوق بشر کو؟
چقدر گرگ به هر سو گرفته هیبت انسان
جهان سکوت و تماشا، جهان فریب و معمّا
حواسها همه پرت و نگاهها همه حیران
به بوی پیرهنی باز دیدهها شده بینا
کسی میآید از آن سو، آهای مردم کنعان!
#حسین_مودب
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
بیا اما وفایی نیست در عهد وفای ما
وفاداری نخواهی دید جز در حرفهای ما
بخوان! ما نامههای کوفی خود را فرستادیم
و بوی خنجری دیگر میآید از قفای ما
تو در سر بیگمان هستی ولی سردرگمان هستیم
غریبی تو را ما باعثیم ای آشنای ما
گرفته دار دنیا را انالحق گفتن باطل
بیا باید که حلاجی کنی حق را برای ما
نمیگنجی به وهم باطلان ای حضرت دریا
تو را حقا نمیفهمد سراب وهمهای ما
گره وا میکند هر قدر دست با خدای تو
گره میافکند آن قدر دست ناخدای ما
گره میافکند تسبیح مومنها به راه تو
امان از سیرت گرگانهی چوپاننمای ما
تو هر سو را ببینی، اول و آخر، همه گرگاند
نخواهد دید یوسف را کسی در روستای ما
#علیرضا_ترابی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
از من که در آینهست بیزارم کن
شبنم بنشان به چهرهام، تارم کن
یک غنچه اگر مرا شکوفا کردی
صد مرتبه در چشم خودم خوارم کن
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
با خنده و با صبر مرا مینگرد
مختارم و با جبر مرا مینگرد
آغوش گشوده با هزاران چهره
از دیدهی هر قبر مرا مینگرد
#علی_سلیمیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مثل شهاب از شب این آسمان گذشت
ماه از میان مزرعههای کتان گذشت
چشمم که گرم خواب شد انگار یک نفر
مثل نسیم از وسط داستان گذشت
از دوش ابرهای بهاری پیاده شد
آمد به خانهی من و از پیشخان گذشت
آمد مرا برابر آیینهها نشاند
تا آمدم ببینم خود را... زمان گذشت
تا آمدم به حرف بگیرم نسیم را
تا آمدم بگویم با من بمان ... گذشت
پا در رکاب نقرهای ماه کرد و رفت
نزدیک صبح، از پل رنگین کمان گذشت
دیشب شبیه اشک، نسیمی سپیدپوش
از پشت پلک پنجرههای جوان گذشت
#محمد_هدایتزاده
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
زبان قاصر ما مانده در بیان علی
چقدر فاصله داریم با جهان علی!
علی که بود؟ نفهمیده هیچ کس هرگز
نه در زمان معاصر، نه در زمان علی!
نکرد سجده به درگاهِ جز خدا همه عمر
رواست سجدهی عالم بر آستان علی
کدام رایِ به ناحق! کدام حرف خلاف!
کدام تیر خطا رفته از کمان علی؟!
به جستجوی کدام آیهای؟ کدام دلیل
که آیه آیه خدا هست در بیان علی
دو پیکرند به یک جان، تفاوتی نکند
قسم به جان پیمبر، قسم به جان علی
غدیر درس بزرگیست درس این که مباد
که سربلند نباشی در امتحان علی
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha