#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
شب پیش چشمهای تَرش بیصدا شکست
از هیبتش غرور همه قلهها شکست
بارانتر از همیشه میان غبار تاخت
طوفان رسید آینهی مصطفی شکست
دشت بلا به وسعت یک نیل بغض داشت
از پا نشست ایل همین که عصا شکست
لیلایی از قبیلهی مجنون نمانده بود
هر کس که شد به پیرهنش مبتلا، شکست
از زلف او نسیم خبرهای تازه داشت
شد هر که با تلاطم او همنوا، شکست
زهرا نشست، روضهی دریا شروع شد
پهلو گرفت، کشتیِ هر ناخدا شکست
《دنیا شود بدون علی خاک بر سرش》
این را حسین گفت و لب نیزهها شکست
#افسانه_سادات_حسینی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
رسید روز غمِ سررسید ساعت سه
زمان رسید به سر، سر رسید ساعت سه
زمان به وسعت تاریخ در تکاپو بود
و داشت تا به ابد میدوید ساعت سه
زمان شبیه زنی ایستاده بیحرکت
در آن قیامت عظمی چه دید ساعت سه
دو آفتاب ببیند که آسمان آن روز
شبیه صبح گریبان درید ساعت سه
زمان چه دیر گذشت و چه پیر شد زینب
که سالها به درازا کشید ساعت سه
کنار پیکر او ایستاده بود زمان
نشسته بود زمین ناامید ساعت سه
#محمد_مهدی_خانمحمدی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
کسی که ماند پای عشق دیگر برنمیگردد
که با سر میرود میدان و با سر برنمیگردد
در این هنگامه ابراهیم! اسماعیل را دریاب
که این قربانی و این عید دیگر برنمیگردد
غبار از شوقِ روی او همین که از زمین برخاست
پدر با روضهای فهماند اکبر برنمیگردد
به وقت جنگ پیشش لشکری صف بسته بود اما
پس از آن جنگ جز شمشیر حیدر برنمیگردد
نخوان دیگر برایش ان یکاد و چار قل لیلا!
که دیگر سالم این جمع مکسر برنمیگردد
دخیل حضرت و پایین پایش هر که شد فهمید
که با دستان خالی، پس از این در بر نمیگردد
#فرزانه_شفیعی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
دیگه تمومه تشنگیهات
با اشکِ من لبهاتو تَر کن
تا آسمون راهی نمونده
داغِ زمینو تازهتر کن
کلِّ جهان توو کشف رازِ
-این عشقِ بیپایان اسیرن
دریا رو توو مُشتِت گرفتی
چشمات ولی از آب سیرن
ایمان دیگه سقفی نداره
وقتی تو مرزاشو شکستی
تا پای جون موندی به پای
پیمانی که با عشق بستی
نایی دیگه واست نمونده
از چی دوباره جون گرفتی؟
دستات کجای قصه جا موند؟
که مَشکو با دندون گرفتی
ببین چهجوری روی ماهت
خورشیدو تا اینجا کشونده
طاقت بیار این چند قدم رو
تا آسمون راهی نمونده
#علی_سیار
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
الا آیینهی روی تو آیین وفاداران!
به گرد حلقهی موی تو میگردند بسیاران
به شوق گوشهی چشم تو غوغاییست در عالم
طبیبی چون تو را هر گوشه میخوانند بیماران
گلوی کوچکی زان پس عیار پایمردی شد
که از طفل تو عیّاری بیاموزند عیّاران
تو ای خون خدا سوی خدایت بازمیگردی
که یاران بیدل اویند و او دلدادهی یاران
به نوری خاطرم جمع است در تاریکی دنیا
مگر با او رهایی یابم از جمع گرفتاران
#سجاد_سامانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #سالیان
نشر #سوره_مهر
@Aftabgardan_ha
دهمین «ماهشعر آفتابگردانها» برگزار میشود.
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#دهمین_ماهشعر_آفتابگردانها
دهمین جلسه از سلسله نشستهای ماهانه شعرخوانی (ویژه اعضای ادوار مختلف #آفتابگردانها) با عنوان #ماهشعر، ویژه #اشعار_عاشورایی، با اجرای #میلاد_عرفانپور، در دفتر مؤسسه شهرستان ادب برگزار میشود.
مهمان ویژه دهمین جلسه:
استاد #علی_محمد_مودب
زمان: شنبه ۳۱ شهریور ماه ۱۳۹۷، ساعت ۱۷
مکان: تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶٨، طبقه چهارم
#همه_آفتابگردانها_دعوتند
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
تو میرسی، به مقامت سلام خواهد کرد
و بعد - خمشده قامت - قیام خواهد کرد
لب تو است همان خواهشی که دریا را
همیشه تشنهترین تشنهکام خواهد کرد
فرات طعم خوشش را الی الابد بر خلق
اگر تو آب ننوشی حرام خواهد کرد
تو میروی و پیات موج میزند دریا
تو را به بدرقهای احترام خواهد کرد
و بعد دشمن تو پرتو امیدت را
به تیر خوردنِ مشکی تمام خواهد کرد
و خونِ ریختهات روی خاک تشنهی دشت
دوام مستی ما را مدام خواهد کرد
کمرشکن شدی ای مرد! کوه خستهی درد!
چه کارها که غمت با امام خواهد کرد
#امیر_عباس_بختیاری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
نه از لباس کهنهات، نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روزهای قبل
که از سکوت غصهدار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پارهپارههای دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظههای آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم
شکست عهد کوفه، این گناهِ بیشمار را
به زخمهای بیشمار پیکرت شناختم
تو را به حسّ بیبدیل خواهر و برادری
به چشمهای بیقرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزهای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن! منم، سکینه، دخترت... شناختی؟
#رضا_حاج_حسینی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
در وقت نیاز ، کاش حاضر باشیم
قرآن نروَد بر نی و ناظر باشیم
حتی اگر اهل کوفه هستیم ای کاش
از جنسِ حبیب بن مظاهر باشیم
#وحیداشجع
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
چه غمگین، کاروانی میرود از کربلا تا شام
گره خوردست آیا سرنوشت کربلا با شام؟
به نیزه آفتابی میشکافد سینه شب را
و از گودال خون منزل به منزل میرود تا شام
به دل بغض علی، در دست سنگ و در زبان طعنه
در استقبال آل مصطفی برخاست از جا شام
چنان سنگیندلیها با کبوترهای زخمی شد
که در شام بلا از غصه شد هر روز آنها شام
نمیدانم چه دیده حضرت سجاد در این شهر
که پرسیدند از رنج سفر، فرمود مولا: شام
ولی این کاروان همراه با خود زینبی دارد
به دست دختر شیر خدا افتاد از پا شام
اگرچه جای خنجر خیزران میدید اما باز
شبیه کربلا در چشم زینب بود زیبا شام
اسارت را ببین راز شهادت بر ملا کرده
چنان که مو به مو تفسیر کرده کربلا را شام
#حسن_زرنقی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
مرثیهخوان غصههایش آسمان بود
آن لحظهها بیشک خدا هم روضه خوان بود
دردی که او را عاقبت انداخت از پا
زخم فراوانش که نه، داغ جوان بود
حتی برای سنگها آغوش وا کرد
در گوشهی گودال هم او مهربان بود
انگشترش را چون پدر بخشید اما
این بار سائل در لباس ساربان بود
مظلوم بود و تشنه و تنها و زخمی
با اینهمه، در بین صحرا بینشان بود
یک کاروان در سایهاش میرفت آرام
اما خودش بر روی نی بیسایبان بود
سربند، وقتی قصهاش را گفت دیدند
از یا حسین سرخِ آن، اشکی روان بود
#لیلا_علیزاده
#دوره_هفتم_آفتابگرانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha