آفتابگردانها
هو الباقی
با نهایت تاسف و تاثر باخبر شدیم که خانم #فاطیما_قربانی از اعضای #دوره_ششم_آفتابگردانها بر اثر سانحهای سوگوار درگذشت خواهر خود شده است. مجموعه #آفتابگردانها مصیبت وارده را صمیمانه به ایشان تسلیت عرض میکند و از خداوند بلندمرتبه مغفرت و رحمت برای آن عزیز از دست رفته و صبر برای بازماندگان خواستار است.
#عرض_تسلیت #صلوات #فاتحه
#آفتابگردان_ها #شهرستان_ادب
@Aftab_gardan_ha
چگونه از غم دریاییات عبور کنم؟
چطور قلب ترکخورده را صبور کنم؟
چقدر عکس تو را بیبهانه پاک کنم؟
چقدر خاطره دارم که با تو خاک کنم؟
چقدر خیره شوم به بهار قالی تو
سکوت میکند آنقدر جای خالی تو
به خاک میسپرم سایهی سرت باشد
به آسمان بسپارم که مادرت باشد
از آشیانه پرستوی خسته! کوچ نکن
غبار غصه به خانه نشسته، کوچ نکن
درست مثل خودت گرچه از خزان شدهام
چقدر با همه گلهات مهربان شدهام
بیار پیرهنت را برای چشمانم
برای من که بدون تو خیس بارانم
سیاهپوشِ توام، گرچه مو سفید شدهست
هوای سرد شب برفی زمستانم
از آن زمان که در آغوش خاک خوابیدی
گرفته بغض غریبانهای گریبانم
نماندهای که ببینی چقدر پیر شدهست
چقدر مادرت از غصه گوشهگیر شدهست
عصای دستِ پر از لرزش پدر شدهام
نماندهای که ببینی بزرگتر شدهام
#فاطیما_قربانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آوارگی و بی سر و سامانی من
در آینهها شرح پریشانی من
هر راه که رفتم و به تو ختم نشد
خطی شد و افتاد به پیشانی من
#زینب_زمانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
نبین که غصهی دل را نمیکنم ابراز
دلم پر است از این آسمان، از این پرواز
خدا کند که کسی خستهدل سفر نکند
که زحمت است در این ماجرا و راه دراز
منم مسافرِ از شهر یار برگشته
و پای آبله بسته در این نشیب و فراز
چقدر شعر برای نگفتن آوردم
چقدر دفتر بیانتهای بیآغاز
به وسعت همهی آسمان دلم تنگ است
چگونه شعر کنم شرح شرح روضهی باز؟
جهان عشق پر از اضطراب و دلتنگیست
ولی خوش آمدی ای دل، بمان، بسوز و بساز
#زهرا_غفاری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ما بیخبران را خبر تازه چه داری؟
ای عشق بگو دردسر تازه چه داری؟
ما را طلب عافیت و امن و امان نیست
ما بیسپران را خطر تازه چه داری؟
هی زخمه بزن تار دل زخمی ما را
بیپرده بگو شور و شر تازه چه داری
هر قدر که ناز تو زیاد است، نیازیم!
در شرط و شروطت، اگرِ تازه چه داری؟
در باب وصال تو نوشتند شهادت
در وادی عشاق، در تازه چه داری؟
ما خانه به دوشیم، چه غم در به دری را؟
بیهمسفران را سفر تازه چه داری؟
مرغیم، نداریم ولی بال پریدن
ای عشق بگو بال و پر تازه چه داری؟
غم را نفروشیم به هر سیم و به هر زر
در چنتهی خود سیم و زر تازه چه داری؟
حیف است که از تلخی ایام بگوییم
شیریندهنا! میشکر تازه چه داری؟
#رحیمه_مهربان
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مثل خودت انگشتنمایم کردی
تا با چشمانت آشنایم کردی
هر چند که سر به زیر بودی چون ماه
مانند زمین سر به هوایم کردی
#حنظله_ربانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ای چشمهایت از شکوه شعر سرشار
در گیسوانت ماجرای تازه بسیار
سحر تغزل، وامدار خندههایت
در بوسههایت حسن مطلعها پدیدار
در پیچ موهای تو پیچیدهست عالم
در قعر چال گونهات دنیا گرفتار
طعنه زده گرمای آغوشت به آتش
آتش زده خواب مرا رؤيات هر بار
تا روزم از عطر تنت لبریز گردد
هرشب میان خوابهایم گام بردار
هر بار فال از حضرت حافظ گرفتم
از چشم تو پرسید پاسخ را به ناچار
شبنم نشسته باز کنج چشمهایت
قدری بخند ای سوژهی شیرین اشعار
#مسعود_پایمرد
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
هوای ابر و باران دارم امشب
به دل آشوب توفان دارم امشب
تو محکم شانههایت را نگه دار
که من بغض فراوان دارم امشب
#حسن_میرزانیا
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
در چنتهام به غیر دلی پرگناه نیست
در کولهبار آینهام غیر آه نیست
گفتم که از تو شعر بگویم ولی نشد
این رخت در قوارهی این روسیاه نیست
آقا قلم به دست خودت، این تو این غزل
حالا که حال و روز دلم رو به راه نیست
در آستان مهر تو ای ساقی الجواد!
حتی سر سبوشکنان بیکلاه نیست
از شدت فروغ دو خورشید کاظمین
فرصت برای جلوهی خورشید و ماه نیست
گویند پادشاه نخوانید امام را
پس این مقام کیست اگر پادشاه نیست؟
در پیشگاه دانش بیمنتهای تو
علم جهان به جز دو سه خطّ سیاه نیست
این همسر تو است که نوشانده زهر را
تصویر مبهم است ولی اشتباه نیست
ای ظالمان! جواب جگرگوشهی رضا
وقتی که پاره شد جگرش قاه قاه نیست
در زیر آفتاب رها شد تنت ولی
صد شکر پایمال عبور سپاه نیست
#علی_سلیمیان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
آن كاج بلند شهرهی آزادى است
نجواى زمستانى او از شادى است
ابرى به سرش نُقل سپيدى پاشيد
انگار كه نوعروسِ اين آبادى است
#فرناز_كريمى
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
برای کودکان کار
مثل لباسهای تنت خستهست
این شهر، این سیاهدلِ غمگین
خون میدود به تک تک رگهایت
هر لحظه با توقف یک ماشین
یک دسته یاس خسته و پژمرده
یک بسته فال حافظ شیرازی
امروز هم شدند خیابانها
با کودکیت همدم و همبازی
در لابهلای برف زمستانی
جامانده باز هم گل لبخندت
چندین بهار دود شده حالا
در سور و سات سینی اسفندت؟
چشمان تو پرنده گمنامیست
که سنگ از زمین و زمان خورده
پشت چراغ قرمز شهر، آخر
پرواز را ز خاطر خود برده
کی یا کجا درست نمیدانی
یا در کدام پیچ و خم جاده
کوهی به نام زندگی اینگونه
بر شانههای کوچکت افتاده
فردای تو سفیدتر از برف است
دور از تنور داغ خیابانها
فردا که دستهای تو گل دادند
از پشت میزهای دبستانها ...
#معصومه_اسکندری
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha