کانال آغوزدره ای های مقیم گرگان
بسم الله الرحمن الرحیم «همسران حضرت ابراهیم ع» قسمت3⃣ حضرت ابراهیم(
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
«همسران حضرت ابراهیم ع»
قسمت4⃣
حضرت ابراهيم(ع)وسايلش را جمع کرد و با همراهان خود به راه افتاد.
شاه به احترامش و هم بخاطر ترس و هيبتى كه از خدای او در دلش افتاده بود در کنار او راه افتاد تا بدرقه اشان کند.
خداوند به ابراهيم (ع) وحى فرستاد،
كه جلوتر از اين مرد ستمگر راه نرو!
به او احترام بگذار و از پشت او راه برو، چون او زمامدار این سرزمین است، و زمامدار چه بد، چه خوب، احترامش لازم است.
ابراهيم(ع) هم اطاعت کرد و فرمایش خدا را به شاه گفت.
شاه گفت: واقعا خدایت چنين گفت؟! حضرت گفت بله.
شاه گفت: من شهادت مى دهم که اله تو، الهى رفيق، حليم و كريم است.
اى ابراهيم تو مرا به دينت علاقمند كردى، سپس با او وداع کرد و رفت.👋
آنها به سفر ادامه دادند تا به شامات رسیدند.🏜
چند سال گذشت، و آنها بچه نداشتند، وقتی حضرت از باردار شدن ساره مایوس شد به او گفت: اگر مایل هستی، هاجر را به من بفروش، شاید خدا از او به من فرزندى عطا فرماید، تا نسل من باشد.
ساره پذیرفت و هاجر را به او داد.
پس از مدتی اسمعیل(ع) از هاجر بدنیا آمد.🤱👶
مدتی گذشت و آنها همگی با هم زندگی می کردند تا اینکه❗️
آثار ناراحتی در ساره ظاهر شد. نمیتوانست حضور مادر و طفلش را تحمل کند.😕
پس به حضرت گفت آنها را به مکان دیگری ببر!
حضرت ابراهیم (ع) وقتی این را حرف شنید...
🔜 #ادامه_دارد...
📚| منبع:تفسیر نمونه
🎙 | قاری: سلمان غوابش
📖 | سوره مبارکه ابراهیم
🎶 | #مقام_کُرد
کانال آغوزدره ای های مقیم گرگان
🆔@Aghozdari_Gorgan 👈
کانال آغوزدره ای های مقیم گرگان
بسم الله الرحمن الرحیم «همسران حضرت ابراهیم ع» قسمت6⃣ حضرت ابراه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
«همسران حضرت ابراهیم ع»
قسمت7⃣
وقتی هاجر برای بار هفتم به مروه رسید، ناگهان متوجه شد كه از زير پای پسرش، آب راه افتاده، دوباره پیش او برگشت،💦💧💦كودک هم مقدارى شن برداشته بود تا جلوی آب را بگیرد.🙇♂ آب جريان داشت، از همان روز، نام آب را زمزم گفتند، چون زمزم به معناى «جمع كردن و گرفتن جلوی آب» است.
از وقتى آب در مكه پيدا شد، مرغان هوا و وحشيان صحرا بسمت مکه سرازیر شدند.🐅🕊🦅
از طرف ديگر قومی بنام جُرهُم که در عرفات منزل داشتند، متوجه رفت و آمد حیوانات به آنجا شدند، آنها را تعقيب كردند، تا رسیدند به منزلگاه یک زن و كودک!👩👦
فهميدند، آبی که یکدفعه اینجا پيدا شده، بخاطر این دو نفر هست. از هاجر پرسيدند: تو کی هستی؟ اينجا چه میكنى ؟
هاجر گفت: من كنيز ابراهيم خليل الرحمانم، و اين فرزند ماست. خدا او را مأمور كرد، كه ما را در اينجا اسکان دهد. آنها گفتند: بما اجازه ميدهى كه در اینجا منزل كنيم ؟
هاجر گفت: باید از ابراهيم(ع) بپرسم. بعد از سه روز حضرت آمد و هاجر هم موضوع را به او گفت. حضرت هم اجازه داد. سپس آنها هم آمدند و خيمه هايشان را برپا کردند و آنجا ماندند.🎪⛲️
دفعه بعد كه حضرت بديدار آنها آمد جمعيت زیادی را آنجا دید و خیلی خوشحال شد. قوم جُرهُم، تعدادی گوسفند به هاجر بخشیدند و آنها زندگی اشان را از همین راه می گذراندند.
✅#پایان
📚| منبع:تفسیر المیزان، برهان
🎙 | قاری: استاد محمود شحات
📖 | سوره مبارکه ابراهیم
🎶 | #مقام_کرد
کانال آغوزدره ای های مقیم گرگان
🆔@Aghozdari_Gorgan 👈