✂️ برشی از یک کتاب
#وظیفه_یا_غریزه
مگر نه این است که می میریم ؟
پس بگذار #مرگی را انتخاب کنیم که زندگیهایی را #بارور کند و بهره هایی بیاورد . مگر نه این است که ما از کسی ، چیزی #اطاعت می کنیم ، پس بگذار اطاعت از #آگاهِ_دلسوز و #مهربان باشد . #شناخت_آگاهی و #دلسوزی ، اطاعت را ، #تسلیم را به دنبال می کشید و مالک میدانست که ولی بیش از خود او ، او را دوست دارد . #علاقه من به خودم ، علاقه مالک به خودش ، یک علاقه #غریزی است و علاقه علی ، علاقهای از روی #وظیفه است . مالک خودش را برای #خودش می خواهد و علی مالک را برای #خدا می خواهد و #تفاوت علاقه ها به همان اندازه است که #انگیزهٔ علاقه ها با هم تفاوت دارند . و آنها می دانستند و مالک می دانست که #ولیّ بیش از او به #منافع او #آگاهی دارد . آخر دید ما #محدود است ، خیلی که ببیند بیش از این گذرگاه هستی ؛ این محدوده ۷۰ ساله و این فرصت از زمان را نمی بیند ، از #قانونها ، از عوامل #حاکم بر تمام #هستی ، آگاهی ندارد و چه بسا که آنچه در این محدوده و در این ۷۰ سال مفید باشد ، در مجموعهٔ حیات ها و زندگانی های ما جز #ضرر چیزی نداشته باشد . ضرر یا نفع یک پدیده را به یک روز و دو روز آن کشف نمیکنند . چه بسا یک دارو ، یک غذا ، یک سیگار ، که امروز در من شور و حال خوشی هم بیاورد اما در مجموعهٔ عمر من به ضرر و زیان بینجامد .
📚 غدیر ، علی صفایی حائری ، ص ۱۷ و ۱۸
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب
#بازی_با_کلمات
خُسر ، #رُشد ، تکامل هم از آن کلمه هایی هستند که #بسته_بندی_شده به ما هدیه شده اند ، بدون آنکه آنها را یافته باشیم با آنها به #بازی نشسته ایم . در برابر دیگران که میگویند برای چه #آفریده شده ایم ، خیلی پرطمطراق و شتاب زده میگوییم برای #تکامل . و طرف بدون اینکه مفهومی از #خودش ، از #استعدادهایش ، از نقص ها و کمبودها و نیازهایش و از شکل گرفتن ها و به اوج رسیدنِ استعدادهایش در نظر داشته باشد ، زبانش بند می آید ... و مبهوت نگاه میکند . و اگر عصیانگرتر و طوفانی تر باشد با خستگی میپرسد ، خُب اصلاً تکامل برای چه ؟ #چرا_تکامل_پیدا_کنیم؟ من نمیخواهم به کمال برسم . این هر دو عکس العمل از آنجا مایه میگیرند که هنوز #معناها را ندیده ، به کلمه ها رسیده ایم و به جای همپایی و همراهی ، کلمهها را به یکدیگر هدیه داده ایم و مطالب را بسته بندی شده برای هم پرت کرده ایم .
📚 رُشد ، علی صفایی حائری ، ص ۱۹ و ۲۰
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✂️ برشی از یک کتاب #مهمترین_مانع_رُشد_کودک
برای پرورش گُل آن را آب داده و در نور میگذارند و همه ی زمینه ها را برای شکفتن آن فراهم می نمایند تا #خودش باز شود . آیا انسان میتواند با دست به باز شدن گل کمک کند و به آن شکوفاییِ #مصنوعی دهد ؟ مسلماً آن را خراب میکند ! امکان ندارد کسی ادعا کند که حاضر است گلی را باز کند بدون اینکه خراب شود . #دخالتهای زیادِ والدین هم برای خوب شدن فرزند ، اگر به حدِ شکوفایی مصنوعی رسید ، همین طور میشود و کار را خراب می کند .
بسیاری از پدران دلشان میخواهد وقتی فرزندشان بزرگ شد ، دکتر ، مهندس یا مرجع تقلید شود . بدین منظور از همان بچگی تشویقش می کنند و مرتب به او چیزهای خوب تعلیم می دهند که یاد بگیرد ؛ آنان با این تصرفی که در او میکنند از او یک موجود تصنّعی میسازند .
... لذا بدترین کار در فرایندِ رُشد کودکان این است که ما بگوییم ، تو باید این چنین باشی ، این کار را نباید بکنی . یعنی توقعات و تشخیص خودمان را به بچه #تحمیل کنیم ، بچه باید خودش باشد و خودش را شکوفا کند .
📚 از سیادت تا وزارت ، محمدجعفر غفرانی ، صفحه ۱۷
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed