eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 این دوري و دوستي دارد به درازا میڪشد! این فراق...💔 دارد سخت میگذرد! این امروز و فرداها دارد زیــاد میشود... این دݪتنگی..! امان از این دݪتنگی!✨ ! 🍃🌸 @Ahmadmashlab1995❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید) #تحصیل_و_کار قسمت اول: #احمد
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:سیده سلام بدرالدین(مادر شهید ) قسمت دوم:کسب و کار حلال شهید ‌ به واسطه ی پشتوانه ی مالی خانوادگی،اوضاع بسیار خوبی داشت و اگر تا آخر عمر فقط پول خرج می کرد باز هم نیازی به کسب درآمد نداشت. اما از آنجا که اهل کار و تلاش بود و مثل خیلی از ثروتمندان نبود که به فکر کسب وکار نباشد. لذا در کنار تحصیل، به مصداق حدیث پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد (ص) که می فرماید: <<کار کردن برای کسب مال حلال، بر هر مرد و زن مسلمان واجب است>> (جامع الاخبار صفحه ۳۸۹) کار و تلاش می کرد. او یک فروشگاه مواد غذایی داشت و در آنجا مثل سایر مردم به کسب روزی حلال مشغول بود. می خواست برای ارتقاء فروشگاه، آن را به نقطه ی دیگری انتقال دهد و مجبور شد آن را تعطیل کند. مجاهدت در راه خدا مجال نداد تا فروشگاه جدید را افتتاح کند! در اوقات فراغت با دوستان خود که همگی شبیه به خودش مؤمن و با اخلاق بودند، وقت صرف می کرد و با آن ها خیلی خوش می گذراند. مثل همه ی جوان ها بیرون می رفت، بیرون شام می خورد، فوتبال خیلی بازی می کرد و به آن بسیار علاقه داشت. ✍ماه علقمه @AhmadMashlab1995
شہید علے هاشمے: شما امت شهيد پرور،استوره ی صبر و ایستادگی هستید مبادا کاری کنید که در چشم دشمنان، خود را ضعیف نشان دهید. Martyr Ali Hashemi: You are a nation of martyrs, a story of patience and perseverance, lest you show yourself weak in the eyes of the enemies. 📚موضوع مرتبط: @ahmadmashlab1995❤️
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
یڪبار دیدم دسٺ محمدهادے به‌طور خاصے سوخته ده‌روز بعد دوباره محمدهادے را دیدم بعد از گذشت ده‌روز هنو
هر وقت‌ میخواست‌ براے جوانان‌ یادگارے بنویسد ، مے نوشت ؛ من‌‌ ڪان‌ للہ‌ ڪان‌ الله‌ له هر ڪه‌ با خدا باشد خدا با اوست. رسم‌ عاشق‌ نیست با یڪ‌ دل دو دلبر داشتن... 🌸🍃 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 🔻رهبر انقلاب: یک [مسئله] هم ازدواج مجرّدان است. گاهی دخترهایی به من نامه می‌نویسند
🔥 رهبر انقلاب: مسئله‌ی فرزندآوری، خیلی مسئله‌ی مهمی است. الان آمار فرزندآوری ما کمتر از جانشینی است. این معنایش این است که ما تا سی سال دیگر یک جامعه‌ی پیر داشته باشیم. این از همه‌ی خطرات بزرگتر است. مسلّماً راه‌هایی هم وجود دارد برای اینکه بشود این را درست کرد؛ باید بنشینید این راه‌ها را پیدا کنید. ۹۸/۵/۲۴ ✅ @AhmadMashlab1995
🥀 گرچه با ماسک تماشایِ رُخَش ممکن نیست غم مَخور دل . . !🌼 که پسِ ابر نمی ماند ماه . . .(: ✅ @AhmadMashlab1995
• • • بال‌نِمیخواهَم . . . این‌پوتین‌هایِ‌کُهنه‌هم‌میتوانند مَرابِھ‌آسمان‌ببرند(:🦋! | | ✅ @Ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید علاءحسن‌نجمه😍 😍جزء شهدای مدافع حرم😍 🍁ولادت:۱۷شهریور سال۱۳۷۱🌷 🍁محل ولادت:عدلون_لبن
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید جهاد مغنیه😍 😍جزء شهدای مدافع حرم😍 🍁ولادت:۱۲اردیبهشت سال۱۳۷۰🌷 🍁محل ولادت:طیردبا🌷 🍁شهادت:۲۸دی سال۱۳۹۳🌷 🍁محل شهادت:قنیطره_سوریه🌷 🍁نحوه شهادت:در حمله بالگرد های اسرائیلی به کاروان به فیض عظیم شهادت نائل آمد😔😔 نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه کپی بدون نام نویسنده ممنوع🚫 join↧ఠ_ఠ↧ ♡✿ @AhmadMashlab1995✿♡
💔 گر از تو بشنویم جواب سلام خویش بالای آفتاب ، نویسیم نام خویش 🍃🌸 @ahmadmashlab1995❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
هر وقت‌ میخواست‌ براے جوانان‌ یادگارے بنویسد ، مے نوشت ؛ من‌‌ ڪان‌ للہ‌ ڪان‌ الله‌ له هر ڪه‌ با خد
💕✨ ۱۸ سالم بود... كه اومد خواستگاری...💕 اون جلسه... قرار بود همو ببینیم...💕 حجب و حیامون مانع ميشد... راحت نگاهِ هم كنيم... شبی رو تعیین ڪردن واسه صحبت ڪردن... خجالت ميكشيدم... واسه همين... از مادرم خواستم جام صحبت ڪنه... مادرم از طرف من... تموم حرفامو دقیق بهش میگفت... آخرای صحبتاشون بود... ڪه مادرم خواست از اتاق برم بیرون...! تو سالن،يهو یادم اومد... مسئله ای رو نگفتم... در زدم و رفتم تو اتاق... با صحنه ی عجیبی روبرو شدم... ڪه تا آخر عمر فراموش نمیڪنم... سید سجاد داشت اشڪ میریخت...😢 پرسیدم:"چی شده...؟!" مادرم گفت: "چیزی نیست،ڪاری داشتی...؟" گفتم: "مسئله ای رو فراموش ڪردم مطرح ڪنم..." جوابمو ڪه گرفتم... از اتاق اومدم بیرون... دل تو دلم نبود... ڪه چرا داشت اونطور اشڪ میریخت...؟! بیرون ڪه اومدن پرسیدم و مادرم جواب داد... "یه واقعیت مهم زندگیتو بهش گفتم... گفتم ڪه جگر گوشه من...❤ نه پدر داره نه برادر...😢 مسئولیتت خیلی سخته... از این به بعد باید... هم همسرش باشی...💕 هم پدرش... هم برادرش... میشی همه ڪس و ڪارش... از حرفم گریه ش گرفته بود و... قول داد ڪه قطعاً همینطوره و... جز این هم نمیشه...❤ همسر عزیزتر از جانم...💕 بعد ١١ سال زندگی…💕 یڪباره با رفتنت... پدرم... برادرم... بهترین دوستم و همسرم...💕 رو از دست دادم...💔 تڪیه گاه امن من...💕 تو خیلی بیشتر از قولت... جاهای خالی زندگیمو... با حضورت پر ڪرده بودی...❤ از خدا میخوام... تو فردوس برینش... بهترین نعمتاشو نصیبت كنه... ان شاءالله... (همسر شهيد،سيد سجادحسینی) @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 رهبر انقلاب: مسئله‌ی فرزندآوری، خیلی مسئله‌ی مهمی است. الان آمار فرزندآوری ما کمتر
🔥 👤 انتظاری که از آن سخن گفته‌اند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست؛ انتظار به معنای این است که باید خود را برای سربازىِ امام زمان آماده کنیم✊🏻 ۱۳۸۱/۷/۳۰💌 ✅ @AhmadMashlab1995
💥 🔸 از یک طرف حرم‌ها بسته شدند و از طرف دیگر مسجدها تعطیل شدند و ما محروم از آنچه بوی یوسف می‌دهد... 🔹 اما یعقوب هم قبل از وصال یوسف، مدتی از دیدار بنیامین محروم شد 📌 یادمون نره، روایت هم داریم که زمان ظهور مهدی، هنگامیست که حج هم تعطیل شود... 🔆 خدایا ما الان در بدترین دوران جهان هستیم، با اینکه مطمئنیم تطبیق دادن از آسیب های پیرامون مهدویت هست، ولی به شدت دلمان خوش است و قلبمان پر از امید نسبت به این روایاتی که به ما رسیده. دوستان، خدا را چه دیدید؟! شاید خبری است؟! ✅ @AhmadMashlab1995
شہید علے تجلایے: برادران مسئـول اگر به طـور مستمـر در جهت پيشبـرد اهداف انقلاب ، شبـانه روز فعاليت مي كنيد ، عدالت در كارهايتان و تصميم گيريهايتان به عنوان يك مرز ايمان داشته باشيد. Martyr Ali Tajallayi: Responsible brothers, if you are constantly working day and night to advance the goals of the revolution, have justice in your actions and decisions as a frontier of faith. @Ahmadmashlab1995❤️
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸 🌴یاد به خیر؛ پاش مجروح شده بود و تو گچ بود. هر روز بین ساعت ۱۱ تا ۱۲ برای تعویض پانسمانش به بیمارستان می رفته اما یه روز نمی یاد. یکی از رزمنده ها خبر می یاره که حاج احمد از صبح تا عصر توی حمامه. می رن می بینند نشسته لباسای همه رزمنده ها رو شسته و از انگشتای پاش خون می چکه... ولی بر می گرده می گه حواسم به گچ پام بود خیس نشه چون . 🌸🥀 ✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید جهاد مغنیه😍 😍جزء شهدای مدافع حرم😍 🍁ولادت:۱۲اردیبهشت سال۱۳۷۰🌷 🍁محل ولادت:طیردبا🌷 🍁
⬆معرفی شهید⬆ 😍شهید علی‌رضا نوری😍 😍جزء شهدای مدافع حرم😍 🍁ولادت:5مرداد سال1366🌷 🍁محل ولادت:روستای خیرآباد_ شهرستان تیران و کرون🌷 🍁شهادت:29اسفند سال1393🌷 🍁محل شهادت:شیخ‌هلال_سوریه🌷 🍁نحوه شهادت:در جنگ با تروریست‌ های تکفیری در کشور سوریه به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش بعد از انتقال به نجف‌آباد در گلزار شهدای این شهر به خاک سپرده شد😔 نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه کپی بدون نام نویسنده ممنوع🚫 join↧ఠ_ఠ↧ ♡✿ @AhmadMashlab1995✿♡
4_5906953807354398554.mp3
5.49M
روسیاهم .... یابن زهرا ...... از خودم گلایه دارم ...... منو از خودم جدا کن ..... ..... 🥀 @AhmadMashlab1995
🍃🌸 حسـیـــن جان بہ اَبی انٺ و اُمّی نہ بہ والله ڪم اسٺ همہ ے طایفہ ی من بہ فداتان آقا 🍃🌸 @ahmadmashlab1995❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب راوی:سیده سلام بدرالدین(مادر شهید ) #تحصیل_و_کار قسمت دوم:کسب و ک
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:سیده سلام بدرالدین (مادر شهید) قسمت اول: بسیار تو دل برو و دوست داشتنی بود نه فقط برای من که مادرش بودم،برای همه این طور بود. ضمن اینکه باوقار رفتار می کرد،بسیار مؤدب،مهربان و با اخلاق بود. در رابطه ی من و احمد ؛ اخلاص،دوست داشتن، مهربانی ، احترام، محبت و صداقت موج می زد.اوبا همه ویژگی های حسنه ای که داشت نسبت به من ابراز عشق،علاقه و ارادت زیادی داشت و من هم در تمام زندگی او را از همه بیشتر دوست داشتم. چون ۱۸ ساله بودم که مادر شدم و فاصله ی سنی ام با احمد خیلی کم بود، رابطه ی صمیمی و تنگاتنگی باهم داشتیم و بسیار به هم علاقه مند بودیم .احمد نه تنها فرزند، که هم بازی، سنگ صبور و همه ی وجودم بود. همه ی رازهایمان را به هم می گفتیم.برایش خیلی اهمیت داشت حال مرا بداند که خوشحالم یا ناراحت، به کوچکترین جزئیات زندگی ام اهمیت می داد.در نوع رابطه ام با احمد مبالغه نمیکنم،او بیشتر از همه به من وابسته بود. بعد از احمد صاحب یک پسر دیگر شدیم. نام او را <علی الهادی>گذاشتیم. برای بچه ها مثل معلم بودم و آن ها را بزرگ کردم. مدت ها بعد صاحب دختری به نام <حنین> شدم.احمد علاقه ی زیادی به او داشت. حنین و احمد طوری به هم وابسته بودند که طاقت دوری یکدیگر را نداشتند و علاقه ی آن ها به هم،حد و اندازه نداشت .احمد خواهرهای ناتنی اش ،<فاطمه>و <نورهان>را نیز بسیار دوست داشت و ارتباط صمیمانه ای بین آن ها ایجاد شده بود. ✍ماه علقمه @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهای عالیجناب عشق سقوط آزاد پ.ن؛ کسانی که با این تیر خلاص هنوز هم طرفداریش رو بکنند دیگه واقعا متعصب و جاهل هستن ! @Ahmadmashlab1995❤️