﷽
گرم بیایی و پرسی چه بردی اندر خاک
ز خاک نعره بر آرم که آرزوی تو را
#نگراݩاربعینیم
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴 @ahmadmashlab1995🏴
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
جنس تنهایے تو🌿 از نخ بی مهری ماست❗️ #یاایهاالعزیز🥀 | #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ| ☑️ @Ahmadmashl
دل دنیابه سمت
نَـبــــــــــودَنَــت
سنـگـیـن٘ اســت
#یاایهاالعزیز🥀
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
☑️ @Ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ #شهیدحسینهمدانی 🕊 از همه آشنایان و دوستان میخواهم در صورت امکان یک روز
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ
#شهید_سید_حمید_میرافضلی
🕊 ای بقیة الله !
ما با همین انگیزه حرکت کردیم و باخون خدا با خدا عهد بسته ایم که در همه ی احوال و شرایط ، یاری اش دهیم .
و حال ، شما ای سرور و آقا و مولای من !
به حرمت آن لحظه ها و ثانیه های مقدّسی که مخلصان در جبهه ها
شما را به صورت عینی مشاهده می کنند
قَسَمتان می دهیم که ما را شفاعت کنید 🥀
#هر_روز_با_یک_شهید🌸🌷
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 #امام_خامنهای: هدیه شهادت را خدا به چه کسی میدهد؟ خدا این هدیه را ارزان نمیدهد؛ به
#پای_درس_ولایت🔥
#امام_خامنهای:
شهید جان را فروخت و در مقابلِ آن، بهشت و رضاى الهى را گرفت که بالاترین دستاوردها است.
۱۳۶۸/۰۵/۲۵
#شهید_قاسم_سلیمانی
#شهید_ابوالمهدی_مهندس
☑️ @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عادت کردم به گناه چه کنم!؟
🎤| #استاد_رفیعی🗣
☑️ @AhmadMashlab1995
•.💔✨
میگفت↯
« #اربعین...
بهترینتعطیلاتِمابچہهیئتےهاست »
#شش_روز_تا_اربعین💔
☑️ @AhmadMashlab1995
#مهدی_رسولی
چقدرقشنـگمیگہ:
همیشـہراهرسیدن؛
بـہرفتننیسـت
گاهےبرایرسیدن،
بایدبمانیم...!
اربعینمیمانیم
تا #ڪربلاۍ جدیدے بسازیم(:☘
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
هواے ڪوے طُ ازسر نمےرود، آرے! غریب را دلِ سرگشتہ با وطن باشد...🌿 #شهید_احمد_مشلب🌻🍂 #هر_روز_با_ی
″روۍ دیوارِ قلبم
#عکسِ کسے است
کہ هرگاه دِلم
تنگِ #بهشت میشود
بہ #چشمانِ او خیره میشوم...♥️🍃″
#شهید_احمد_مشلب🌻☘
#هر_روز_با_یک_عکس
☑️ @AHMADMASHLAB1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترامپ داره میگه من مالیات را میدم و خواهید دید
بایدن به ترامپ میگه: کی انشالله؟؟ (when انشالله؟)
دوسه قدم مانده به حسینه کردن کاخ سفید :)
🏴 @ahmadmashlab1995🏴
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_دلارام_من #قسمت_شانزدهم من هم که جرأت پیدا کرده ام ، همراهم را در می اورم و۱۱۰را می گیرم. م
#رمان_دلارام_من
#قسمت_هفدهم
کتاب فروشی عمو همیشه جدیدترین کتاب ها را دارد ویکی از جاهایی است که می توانم ساعت ها در آن بمانم و خسته نشوم ...
عمو هم که میدید چقدر کتاب دوست دارم ،کتاب هارا مجانی می داد به من، گاهی هم نی رفتم پشت پیشخوان فروشنده روز مزد عمو می شدم ، اما هیچ وقت اجاز نمی داد وقتی در مغازه نیست ، بیایم ...
از داخل صدای داد و بی داد می اید ؛ اخیرا برایم سوال شده که من دنبال دردسر نمی گردم، چرا او افتاده دنبال من؟
می روم داخل اما کسی به استقبالم نمی اید ، دختری جوان مشغول دعوا با کسی است که پشت قفسه ایستاده و نمی بینمش ، دختر جیغ زنان می گوید :
-هرچی می کشیم از دست شما سهمیه ای هاست! اینجا یا جای منه یا جای تو!بچه جانبازی که باش! کم سهمیه گرفتی که نمیذاری هرجور می خوایم تیپ بزنیم؟ جمع کنید بساطتونو!
دختر مقنعه اش را عقب می کشد و موهایش را بیرون می ریزد ، بعد هم کیفش را برمی دارد ودر همان حال می گوید :
-تکلیفمو روشن میکنم باهات...
موقع خروج ، تنه ای هم به من می زند و می رود، خانم رسولی که صندوق دار است سری تکان می دهد :آقا حامد شما هم یکم بسازید باهاشون .
کسی که پشت قفسه ایستاده می گوید :خب چقدر بسازیم آخه؟ یه سری هنجارشکنیه ، ازاونم بیشتر!عقایدمونو زیر سوال می بره!
آقای حامد؟ نمی شناسمش! مگر تاحالا آمده کتاب فروشی؟
نویسنده :خانم فاطمه شکیبا
♥️ @AhmadMashlab1995 |√←
#رمان_دلارام_من
#قسمت_هجدهم
خانم رسولی قبل از اینکه جوابی به آقای حامد بدهد ، چشمش به من می افتد و خشکش می زند ؛با لبخندی تصنعی می آید طرفم: عه حورا جان! شما که با عمو هماهنگ نکرده بودی واومدی این جا !
سعی میکنم تعجبم را پشت لبخند پنهان کنم:
-اولا سلام ،دوما چی شده؟ چه خبره؟
-سلام ، هیچی عزیزم، بیا اینور یه چایی بخور تا عموت بیان.
وتعارفم می کند پشت پیش خوان تنه ام را بر می گردانم تا"آقا حامد" راببینم ، جوانی است باتیپ و ظاهر مذهبی و شدیدا آشنا ، به ذهنم فشار می آورم که بشناسمش ، می رود پشت قفسه ها و درست صورتش را نمی بینم .
عمو که می سرد باخبر ازماجرای امروز ، به سلامی دست و پاشکسته بسنده می کند و می رود که با آقا حامد صحبت کند ، صدای زمزمه اشان ازپشت قفسه ها می آید:
-حاجی ! زشته به خدا! ظاهرشون، رفتارشون، نمادهایی که روی لباساشونه ، پوسترایی که به در و دیوار می چسبونن... منکه بدنمیگم! نمی خوام زیر آب بزنم ! یه تذکره فقط !
-خب شمام یکم مراعات کن گل پسر ، می دونم چی میگیا، ولی... چی بگم والا.
-حاجی شما که خودت اهل دلی ، مگه نمیگی اینجام میدون جنگه ؟ حداقل بزار فقط میدون جنگ فرهنگی باشه، دیگه نیدون جنگ با شیطان رجیم نشه!
عمو فقط آه می کشد ، حامد می گوید : الانم من تذکرم رو دادم ، اگه فکر می کنید اینا دخالته و خوب نیست ، باشه ! من وظیفمو انجام دادم ، دیگه مزاحمتون نمیشم...
نویسنده : خانم فاطمه شکیبا
♥️ @AhmadMashlab1995 |√←
تا عشق نیاید
جمعہ حالش نگران است!
#این_صاحبنا¿¡
#این_امامنا¿¡
#باز_هم_جمعه_ای_بی_تو💔
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب راوی:علی مرعی (دوست شهید) #مناجات_و_نیایش قسمت اول: #احم
📚خاطرات شهید مدافع حرم #شهیداحمدمشلب
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
#مناجات_و_نیایش
قسمت دوم:
یکی از دوستان ما را در شب لیلة الرغائب (اولین شب جمعه ماه رجب _شب آرزوها) برای افطاری دعوت کرد بعد از اینکه نماز شبِ لیلة الرغائب را خواندیم ، #احمد در حالی که خوشحال بود ایستاد و گفت :
"امشب در حالی خواهم خوابید که خدا گناهانم را بخشید و مثل روز اول تولدم پاک شدم و این یک آغاز جدید است
#احمد اهمیت زیادی به محاسبه و مراقبه می داد و می گفت:
"مادرم به من یاد داده خودم را قبل روز حساب،محاسبه کنم"
در رابطه بااعمال خودش اهل حساب دقیق بود و در رابطه با اعمال دیگران میگفت:
"به عیب های دیگران نگاه نکن،به کارهای مثبت آن ها نگاه کن"
✍ماه علقمه
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک
@AhmadMashlab1995
[ با خیالش خاطرم ، عیشی نهانی میکند... ]
#نگراݩاربعینیم
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#اللهمالرزقناحرم
#اربعین
#ما_ملت_امام_حسینیم
🏴 @ahmadmashlab1995🏴
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
دل دنیابه سمت نَـبــــــــــودَنَــت سنـگـیـن٘ اســت #یاایهاالعزیز🥀 | #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ
••|🍁|••
خوشا صُبحے ڪہ خیرَش را تو باشے
ردیـفِ نـابِ شِعــرش را تو باشے
خوشا روزے ڪہ تا وقـٺِ غروبش
دعـاےِ خوب و ذڪرش را تو باشے
#یاایهاالعزیز🥀
| #اللهـمعجـللولیـڪالفـرجـــ|
☑️ @Ahmadmashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#فــــرازےازوصیتنـــــامہ #شهید_سید_حمید_میرافضلی 🕊 ای بقیة الله ! ما با همین انگیزه حرکت کردیم و
🌹خاطره ای از شهید علی الهادی احمد حسین🌹
🥀بعضی وقتها ما با دوستانمان در مسجد شیخ راغب حرب که کنار یک باغ نزدیک بیمارستان بود می نشستیم.علی هر وقت می آمد دست پر بود و با خودش برای ما و بقیه ی دوستان شیرینی و تنقلات می آورد و با این کار ما را غافلگیر میکرد.
علی خیلی خنده رو بود و همیشه در کنار هم شاد بودیم. علی با شوخیهاش همیشه جو دوستانه و شادی را در جمع دوستان برقرار میکرد.
مثلا یک روز تولد یکی از دوستانمان بود.علی برای دوستش یک کادو گرفته بود و با خودش آورده بود و توی جمع دوستانمون به اون هدیه داد. وقتی دوستمون کادو و هدیه ای که علی برای اون اورده بود را باز کرد،دید که یک اسباب بازی بچه گونه است.ما وقتی این صحنه را دیدیم کلی خندیدیم و از شوخی علی مدام باز خندمون میگرفت، حالا هم هر وقت به این خاطره فکر میکنیم و به یادش می افتیم خنده مون میگیره و این خاطره فراموش شدنی نیست🥀
راوی:ابراهیم(دوست شهید)
#هر_روز_با_یک_شهید🌸🌷
☑️ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 #امام_خامنهای: شهید جان را فروخت و در مقابلِ آن، بهشت و رضاى الهى را گرفت که بالات
#پای_درس_ولایت🔥
رهبر انقلاب اسلامی:
الان انگیزه وجود دارد از طرف دشمنان برای اینکه حقایق شیرین و جذّاب انقلاب که ازجملهاش حقایق مربوط به دفاعمقدّس است، اینها را در حاشیه قرار بدهند و تحریف کنند و دروغسازی کنند، جای جلّاد و شهید را عوض کنند.
۹۸/۸/۳۰
☑️ @AhmadMashlab1995