eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
سید حسن نصرالله: دلم برای او [حاج قاسم] تنگ شده است:)💔🌱 🥀🕊 💔 ☑️ @AhmadMashlab1995
عڪست‌را📸؛ هࢪ‌روزمرورمۍڪنم🌱 تانڪندیادم‌برود😰 براےلبخندچھ‌ڪسۍمۍجنگم‌درجنگ نرم💪🏿😎 بھ‌عڪست‌خیره‌مے‌شوم‌ونگاهم‌درنگاهت گرھ‌مۍخورد👀؛ انگارتمامِ‌دلخوشۍام؛شماهستۍ😌♥️ 💚 ☑️ @AhmadMashlab1995
🏴انا لله و انا الیه راجعون🏴 لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی، فیلسوف مجاهد، عمار رهبر، حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست.... رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض میکنیم. 🏴 ☑️ @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_سی‌‌ودوم خـودت را روبرویم روے مبل می اندازے و نگاهم میکنے...چشمانت می لرزد
❤️ بہ صورتت زل میزنم و با اندکے عصبانیت میگویم : چی شده؟ من کاری کردم؟!!! با حالت عجیبے بہ چشمانم خیره میشوے مـردمک سیاه رنگ چشمـهایت میلرزد انگار میخواهےبا تمـام وجودت بغضـت را نگہ دارے اما چہ بغضے نمیدانم... یکباره بغضت میشکند و اشک هایت روی گونہ هایت میریزد و محاسنت را خـیس میکند... با نگرانے جلوتر مے آیم و بہ چهرت نگاه میکنم می پرسم : چیـــشده؟؟؟بگـو خــب... _حامـدو...آوردن... _حامد؟!حامد کیہ؟ _یکے از...رزمنده ها...آوردنش...پیکرشو آوردن... _چــــے؟!!!! _تو بغل من جون داد...جلو چشـماے من شهید شد...دیدمش...دیدمش داشت میخندید... قلبم تیـر میکشد...یاد لکہ ے خونے روے لباست می افتم... چهره ام درهم میرود...امـا فورا تغییر موضع میدهم...نباید ببینے دارم گریہ میکنم...نباید ببینے حالم بدتر از توست زیر لب میگویم : پـس اون لکہ ے خونے... ✍نـویسنده : خادم الشهـــــــ💚ـــــدا ... @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_سی‌‌وسوم بہ صورتت زل میزنم و با اندکے عصبانیت میگویم : چی شده؟ من کاری کرد
❤️ گریہ ات شـدت میگیرد و روے مبل میـنشینے... دسـتت را بین مـوهایت میکشے و سرت را پایین میبرے گریہ هایت تمـام تنم را سسـت میکند دسـتانم میلرزد کنارت می نشینم و گردنت را در آغوش میگیرم دوست دارم دلداری ات دهم اما بغض گلویت صدایم را خفہ ڪرده...میترسم لب بگشایم و صدایم را بشنوے و بشڪنے... من نباید نا امیدت کنم حتے اگر از درون بسوزم... حتے اگر نـخواهم... بہ هر حال من هم ڪنارت شهید میشوم... امـا بہ مـرور...‌! * * * * * * لباس نظامے ات را از کیف در میاورے و بو میکشے... لباس را تنت میکنے...شبیہ بچہ ها بہ حرکاتت نگاه میکنم دکمہ هایشان را یکے یکے میبندے و جلوے آینہ بہ قامتت نگاه میکنی... نزدیڪ تر می آیم و از داخل آینہ به صورتت زل میزنم... با لباس رزم جذبہ اے پیدا میکنے کہ حتے من را هم میترسانے! صـورت سفیدت میان چـشم ها و محاسن مشکے رنگت از آینہ دلم را میلرزاند وقتے بہ آخـرین دکمہ میرسے سرت را بالا مے آورے و از داخل آینہ با لبخنـد بہ چشـم هایم نگاه میکنے و... ✍نـویسنده : خادم الشهـــــــــــ💚ـــــدا ... @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_سی‌‌وچهارم گریہ ات شـدت میگیرد و روے مبل میـنشینے... دسـتت را بین مـوهایت
❤️ با اینکه تــو را دیدن با این لباس جانـــَم را آب میکند اما... فقط تحمل میکنم مدام مواظبم که مبادا اشکـ هایم سرازیر شوند و تو ببینی... یا اینکه بغضم بشکند و همراه با آن تــو هم بشکنی... سربنــدت را از جیب لباسم بیرون می آورم عطر حــرم تمام اتاق را پر میکند... دستم را روی شانه ات میگذارم و سربندت را مقابل چشمانتـ میگیرم... رویت را برمیگردانی و میگویی:این یکی کار خودتــه...! لبخــند عمیقی میزنم پشت میکنی و خم میشوی... سربندت را میبندم و بر روی شانه ات بوســه میزنم... میخندی و میگویی:نمیخوام برم جنگ که خانــومے... ******* لباسم را مرتب میکنم و چـادرم را روی سرم میگذارم. برای تشیــیع دوست شـَهیدت می رویم... دستانت را محکم میگیرم...آنقدر محکم که نمیخواهم هیچ چیزی بین من و تو رو رو جـ ـدا کند... از آنجا میترسم...میترسم نکند من هم روزی همراه با تابوتــی سه رنگ به دنبالت بیایم... هر لحظه که مردم بیشتری می آیند قلبم تپـش های تندتری میزند... احسـاس عجیبی تمام تنم را فرا میگیرد... دستم را میکشی و از بین جمعیت رد میشویم. هر کسـی با عکسی آمده... اشـکهایم از اضطـراب خشـک شده... نمیدانم چرا؟!...واقعا چــرا؟ خدایا به بزرگی ات قـسم مرا اینگونه آمـاده نکن.....نکند داری امتحانـم میکنی؟... نکند میخواهی تمام این سختی هارا تمریـنی برای رنجی بــزرگ برایم فراهم کنی...خدایــــا.... از بین جمـعیت دور میشویم وارد ساختمانی میشویم...پله ها را با عجله طی میکنی... در راه پله ی ساختمان عکس شـهدا و پلـاک های شکـسته چسـبیده... از راه پله ها میگذریم...به اتاقی شبیه مسـجد یا نمـاز خانه می رسیم...چندین کفش و پوتیـن بیرون اتاق افتاده و صدای گریه و ناله می آید... با صدای گریه ها پاهایم بی حس میشوند...به کجا آمدیم؟...کفش هایمان را در می آوریم و وارد اتاق میشویم... ✍نـویسنده : خادم الشهـــــــــــ💚ـــــدا ... @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_سی‌‌وپنچم با اینکه تــو را دیدن با این لباس جانـــَم را آب میکند اما... فقط
❤️ صـداے هـق هـق زنے در گوشم میـپیچد... پرچم بزرگے شبیہ دیوار اتاقے را پوشانده با دسـت ڪنار میزنم و ... دسـتانم میـلرزد مـرد دیگرے با دیدنت بہ سمتت مے آید و با گریہ می گوید : اومدے محمـد؟ ببیــن...ببیــن حامدو... با دسـت اشاره میکند بہ تابوتے کہ رویش برداشتہ شده و چنـدین خانم دورش را گرفتہ اند و گریہ میکـنند با دیدن تابوت سـرجایت می ایستے و دستم را رها میکنی... تپـش هاے قلبم شدیدتر میـشود...جورے کہ صداے هر ضربانش در تمـام وجودم میپـیچد... سرم را بر میگـردانم و چـشمـم بہ تابلویی مے خورد کہ رویش نوشتہ بود : سرگیجہ هایم شروع میـشوند...نہ میتوانم جلوتر برم... نہ میـخواهم اینجـارا ترڪ کنم... آرامـشے بزرگ در عیـن ناآرامے هایم مرا مانع از ترک اینجـا میکند بعد از کمے نگاه ڪردن بہ تابوت نزدیڪ میشوے...قدم قدم! و مـن مات و مبهوت بہ دور و برم نگاه میکنم و انگار هنـوز باورم نـشده کہ آمده ام اینـجا... نـزدیڪ تابوت میشوے و روی زانوهایت میـنشینے و فقط نگاهش میکنے... دوسـت دارم جلوتر بیایم و بہ چهره ے شهید نگاه کنم آرام آرام قـدم بر میـدارم و نزدیڪت مے آیم... هر قدم کہ جلوتر میروم احـساس میکنم کہ بیشـتر از پـیش موقعیـتم را گم میـکنم... هر قدر کہ نزدیڪ میشوم چهره اش مشخـص تر میـشود ✍نـویسنده : خادم الشهـــــــ💚ــــــدا ... @AhmadMashlab1995
از نوشته های در فیسبوک "بهشت گوارا باد برای کسی که ندای اهل آسمان را دوست دارد و هیاهوی انسانها را ترک کرد. و توشه اش را برای سفر آماده کرد... پس متوجه شد که مرگ اجتناب ناپذیر است... پس راه عاشقان را دنبال کرد" @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
⬆معـرفے شهیـد⬆ 💫شهیـد محمد شالیکار💫 ✨جـزء شهـداے مدافـع‌حرمـ✨ 🌴ولادت⇦سـال1349🌿 🌴محـل ولادت⇦فریدونکنا
⬆معـرفے شهیـد⬆ 💫شهیـد رضا عادلی💫 ✨جـزء شهـداے مدافـع‌حرمـ✨ 🌴ولادت⇦10اسفند سـال1368🌿 🌴محـل ولادت⇦اهواز🌿 🌴شهـادت⇦12بهمن سـال1394🌿 🌴محـل شهـادت⇦ نبل‌والزهرا_سوریه🌿 🌴نحـوه شهـادت⇦در عملیـات آزادسازے شهـر شیعـه نشیـن نبـل‌والزهـرا بـه فیـض عظیـم شهـادت نائـل آمـد🥀🕊 "بـرگـرفتہ‌ازسایـت‌حریـم‌حـرم" نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه کپےبـدون‌نـام‌نـویسنـده‌حـرام🚫 ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
⬆معـرفے شهیـد⬆ 💫شهیـد رضا عادلی💫 ✨جـزء شهـداے مدافـع‌حرمـ✨ 🌴ولادت⇦10اسفند سـال1368🌿 🌴محـل ولادت⇦اهوا
⬆معـرفے شهیـد⬆ 💫شهیـد محمد احمد عیسی💫 ✨جـزء شهـداے مدافـع‌حرمـ✨ 🌴ولادت⇦21آذر سـال1350🌿 🌴محـل ولادت⇦عربصالیم​_لبنان🌿 🌴شهـادت⇦28دی سـال1393🌿 🌴محـل شهـادت⇦قنیطره_سوریه🌿 🌴نحـوه شهـادت⇦در درگیـرے بـا تروریسـت هـاے داعشے بـہ فیـض عظیـم شهـادت نائـل آمـد🥀🕊 "بـرگـرفتہ‌ازسایـت‌حریـم‌حـرم" نویسنــ✍🏻ــده:بانوےمحجبـه کپےبـدون‌نـام‌نـویسنـده‌حـرام🚫 ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ 『 @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 حضور رهبر معظم انقلاب در منزل علامه مصباح یزدی در سال ۱۳۷۹ و ارادت مثال زدنی وی به معظم‌له وتوضیح ایشان در این زمینه به پیوست. 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی 🔰 بسم الله الرّحمن الرّحیم با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیةالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزه‌ی علمیه و حوزه‌ی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشه‌ی دینی و نگارش کتب راه‌گشا، و در تربيت شاگردان ممتاز اثرگذار، و در حضور انقلابي در همه‌ی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کم‌نظیر است. پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهدت بلند مدت است. اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزه‌ی علمیه تسلیت عرض میکنم و علوّ درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم. سیّدعلی خامنه‌ای ۱۳ دی ماه ۱۳۹۹ 🌸🍃 @ahmadmashlab1995💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باشَد‌ڪِھ‌ٺِࢪاوَد‌ دَࢪ‌ما هَمِھ‌ٺو...🔗🌿 🌸💔 🥀🕊 ☑️ @AhmadMashlab1995
نمی‌دانم می‌آمدی یا می‌رفتی عبورت، حضوری ماندگار بود خورشید از پشتِ پلک‌هایت درخشید و در ادامه ی راهم طلوع کردی! 🌸💔 🥀🕊 ☑️ @AhmadMashlab1995
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا