#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🍃🌹سال ۱۳۵۹ بود
برنامه ی #بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مانده به اذان #صبح کار بچه ها تمام شد.
🍃🌹ابراهیم بچه ها را جمع کرد، از خاطرات #کردستان تعریف می کرد، خاطراتش هم جالب بود هم #خندهدار.
🍃🌹بچه ها را تا اذان #بیدار نگه داشت. بچه ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه هایشان رفتند.
🍃🌹ابراهیم به مسئول بسیج گفت:
اگر این بچه ها، همان ساعت می رفتند، معلوم نبود برای #نماز بیدار می شدند یا نه،
شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه ها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان #قضا نشود ....
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_مفقود_الاثر
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
✨🕊✨🕊 🕊✨🕊 ✨🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #رفاقت_با_شهید_ابراهیم_هادی۲ سید جواد حوالی میدون خراسون ساکن بود
🕊✨🕊✨
✨🕊✨
🕊✨
✨
#لات_های_بهشتی
#رفاقت_با_شهید_ابراهیم_هادی۳
در دوران انقلاب، سید جواد از نیروهای انقلابیِ میدون خراسون شد و با شروع جنگ، همراه #ابراهیم_هادی به منطقه رفت....
در جبهه وقتی ڪاری نداشت، نماز #قضا مےخواند.
وقتی به مرخصی آمد، درِ تڪ تڪ خانه های ڪوچه را زد و از همه همسایه ها حلالیت طلبید و پس از ادای #حق_الناس، بار دیگر به جبهه رفت.
یڪ روز همراهِ ابراهیم در یڪ ماموریت به پشت مواضع دشمن رفت و در جاده دشمن، مین ڪار گذاشتند...
آن روز آخرین روز حیات زمینی #سیدجواد بود...
ساعتی بعد، تانڪ دشمن با همان مین، منهدم شد
و سید جواد هم بر اثر اصابت گلوله دشمن به #شهـــادتـــــــ رسید...
#پایان_داستان_رفاقت_با_ابراهیم_هادی
@AhmadMashlab1995