eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
144 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
بعد از اینکه صیغه محرمیت خوانده شد، گاهگاهی که عباس به خانه ما می‌آمد، فرصتی دست می‌داد تا سوال‌ های
ساعت ده یازده شبـ🌙 با سر و صورت خاڪے اومد خونہ...! +تا شما شامـ رو شروع ڪنے میرم لیلا رو بخوابونمـ😴 -نہ!صبر میڪنمـ تا بیای باهم بخوریم...♥️ +وقتے برگشتمـ دیدم پوتین به پا خوابش بردهـ😴 داشتم پوتین هایش رو در میآوردم کہ بیدار شد... -دارے چیکار میڪنے...؟ مےخواۍ شرمنده امـ ڪنے...؟ + نہ...! خستۿ‌اے سر سفرۿ نشستـ و...! -تازه مےخوایم با هم شام بخوریمـ🥘 🌸🥀 راوی: 🌱 🌼☘ ✅ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
اوایل بهمن سال ۱۳۹۲ بود و آن سال همدان بسیار سرد شده بود.❄️ سردار اباذری و عباس آمده بودند خانه ما
"🌿♥️" مصطفی هراسان از خواب بیدار شد😥 ولی دیدم داره میخنده علت رو که سوال کردم ؛ گفت: خواب دیدم که بالاے یک تپه ایستاده ام امام زمان را دیدم🌟 آقا دست روے شانه ام گذاشت و گفت: مصطفی ! از تو راضی هستم😍 🥀✨ راوے: 🌼☘ ✅ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
همسرش میگفت: صورت جذابے داشت عاشق صورتش بودمـْ تو سوریه کہِ بود زنگ میزدم میگفتم علیرضا صورتت مال من
🌸← زمان ما هم مثل همیشه، رسم و رسوم ازدواج زیاد بود. ریخت و پاش هم بیداد میکرد...!! ❤️ ولی ما از همون اول ساده شروع کردیم؛ خریدمون یک بلوز و دامن برای من بود و یک کت و شلوار برای مرتضی!! چیز دیگه‌ای رو لازم نمیدونستیم. به حرف و حدیث ها و رسم و رسوم هم کاری نداشتیم؛ 🍒 خودمون برای زندگیمون تصمیم می گرفتیم. همین ها بود که زندگی مون رو زیباتر میکرد👌 🌸🌷 🗣راوی: 🌱 🌼☘ ✅ @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
هنگامے که پرواز میکنم🕊 احساس میکنم همچون عاشق به سوے معشوق خود نزدیک میشوم🍃 و در بازگشت هرچند پرواز
سر سفره عقد‌ میخواست بہم‌ چیزے بگہ‌ اما جمعیت‌ زیاد‌ بود خجالت‌ میڪشید‌🙈 تو دستمال ڪاغذے نوشت‌ داد‌ بهم باز ڪردم دیدم‌ نوشتہ‌‌ دعا کن شهید بشم...(: 🌸🌱 راوے: 🌼☘ ☑️ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
راستے...!دردهایم‌‌کو؟ چرامن‌بیخیال‌شده‌ام؟ نکندبےهوشم؟ نکندخوابم؟ مثل‌آب‌خوردن‌چندین‌هزارمسلمان‌را
بعضے از روزهاے تلفن همراهش خاموش بود. وقتے دلیلش رو مےپرسیدم مےگفت: ارتباطم را با دنیا میکنم تا کمے زمانم را براے امام زمانم اختصاص بدم. اینکہ چطورے میتونم براے ایشان مفید باشم...! 🌸✨ راوے: 🍃 🌼☘ ✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
بعضے از روزهاے #جمعہ تلفن همراهش خاموش بود. وقتے دلیلش رو مےپرسیدم مےگفت: ارتباطم را با دنیا #کمت
عباس گفت: «اگه بخواهیم زندگی موفقی داشته باشیم باید سبک زندگی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) رو سرلوحه زندگی‌مون قرار بدیم. باید یه زندگی ساده و دور از تجملات داشته باشیم. عشق باید اساس زندگی‌مون باشه.» می‌گفت: «زن و شوهر باید یار و همدم هم باشند تا به کمال برسند.» به ادامه تحصیل تاکید می‌کرد و می‌گفت: «می‌شود در کنار زندگی، تحصیل را هم ادامه داد.» خودش را برایم اینگونه معرفی کرد: «انسانی تلاش‌گر، آرمان‌گرا، دست و دل‌باز، اهل محبت، پرکار و متعهد به پاسداری از انقلاب اسلامی.» 🌸✨ راوے: 🍃 🌼☘ ✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
تـا زمانے ڪہ مـرگ حتمے است، زندگے خـۅد را تـرسـو نگذرانیـد⚔ #شهید_محمد_طهان🥀✨ #هر_روز_با_یک_شهید🌼☘
... |♥️ پس از شروع زندگےِ مشترکمآن یک میهمانے گرفتیم☺️ و عده‌اے از اقوام را بہ خانہ‌مان دعوت کردیم این اولین میهمانے بود کہ بعد از ازدواج‌مان مے‌گرفتیم و بہ قولے هنرآشپزےِ عروس خانم مشخص مےشد👩🏻‍🍳 اولین قاشق غذا را کہ چشیدم، شورے آن حلقم را سوزاند! 🥵 از این کہ اولین غذاےِ میهمانے‌ام شور شده بود ، خیلے خجالت مے‌کشیدم😢 سفره را کہ پهن کردیم محمد رو بہ میهمان گفت: قبل از این کہ غذا بخورید، باید بگویم این غذا دست پخت داماد است البتہ باید ببخشید کہ کمے شور شُده 😅 آن وقت مقدارے نان پنیر سر سفره آورد و با خنده ادامہ داد: البتہ اگه دست پختم را نمے‌توانید بخورید ، نان‌وپنیروهم‌پیدا مے‌شود 😂 🥀✨ راوے: 🌸 🌼☘ ✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#عاشقانہ‌هاے‌شھـدا...|♥️ عطر همسرم را در زندگیَم‌ حس مےکنم!🍃 وقتے سر مزارش مےروم یاد حرفهاش میُفتم!
{🌿💛} همیشه می‌گفت: یک چیزی که مانع میشه و داره من رو به این دنیا دل‌بسته می‌کنه پسرم امیرعلی است👶🏻 امیرعلی بدجوری داره من رو به این دنیــــا دل‌بسته می‌کنه! من همیشه می‌گفتم که بچه‌ات هستش مسئله‌ای نیست! متوجه نمی‌شدم که داره چی میگه🧐 ولی ایشون می‌خواست حتی از بچه‌اش،از همسرش و حتی از زندگیــــش بگــذره و به ایــــن درجــــه والا برســــه🕊 چون چیزی رو بالاتر از زندگی‌ و زن و بچه‌اش می‌دید! علی‌اصغر خــــدا و ائمه‌اطهار عليهم‌السلام رو می‌دیــــــــد!💚 🌸✨ راوے: 🌱 🌼☘ ✅ @AHMADMASHLAB1995
🕊 هر وقت چاۍ می ریختم میگفت: بیا دو،سه خط روضه بخونیم تا چای روضه خورده باشیم! 🌱! راوے: ✨ ☑️ @AHMADMASHLAB1995
🕊 ‌ ‌ بہ‌یادم‌دارم‌هروقت‌بیرون‌بودیم. اذان‌کہ‌مے‌گفت‌همانجانزدیک‌ترین‌مسجد راپیدامےکردومارامےبردنماز...🌱 راوے: 🌹✨ ☑️ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#شهید_احمد_مکیان: بہ نماز اول وقت پایبند باشید و بر خواندن قرآن مخصوصاً معنایش تداوم و پشتیبان ولایت
: گفتم ‌کاش‌ میشد ‌منم ‌همراهت‌ بیام‌ جبهہ… لبخندۍ ‌زد ‌و پاسخۍ داد ‌کہ قانعم‌ کرد! گفت‌ هیچ ‌میدونۍ سیاهۍِ چادر‌تو از سرخۍ خون‌ من ‌کوبنده‌تره؟! همین ‌حجابتو رعایت ‌کنۍ؛ مبارزتو انجام‌ دادۍ!🌸🌿 🤍 🕊 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
از مسئولین عزیز و مردم حزب‌الہےمےخواهم کہ در مقابل آن افرادے کہ نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از
روزهاے جمعہ مےگفت: امروز مےخواهم یک کار خیر برایت انجام دهم… هم براے شما، هم براے خدا! وضو مےگرفت و در آشپزخانہ مےرفت؛ هرچقدر مےگفتم این کار را نکنید من ناراحت مےشوم، باعث شرمندگےِ، گوش نمےکرد! در را مےبست و آشپزخانہ را تمیز مےکرد♥️ :) 🌿 راوے: 🌸 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
[✨❤️] همیشہ سر این کہ اصرار داشت حلقہ ازدواج حتماً دستش باشد اذیتش مے‌کردم مےگفتم : حالا چہ قید و بندے دارے؟! مےگفت : حلقہ ، سایہ ے یك مرد یا زن در زندگے است من دوست دارم سایه تو همیـشہ ، دنبال من باشد من از خدا خواستہ ام تو جفتِ دنیا و آخرت من باشے!😍🦋 🌿 راوے: 💕 🥀 کانال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🔗 ‹🕊 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
‏زن در اسلام زنده، سازنده و رزمنده است.. بہ شرطے کہ لباس رزم او عفتش باشد! #شهید_سیدمحمد_بهشتے🌸 #هر
آمده بود مرخصے داشتیم درباره منطقہ حرف مےزدیم، لابہ‌لاے صحبت گفتم کاش میشد من هم همراهت بہ جبهہ بیایم😢 حرف دلم را زده بودم(: لبخندے زد و پاسخے داد کہ قانعم کرد🌱 گفت: هیچ میدانے کہ سیاهے چادر تو از سرخے خون من کوبنده‌تر است؟! همین‌ کہ حجابت را رعایت کنے، مبارزه‌ات را انجام داده‌اے!🌾 راوے: 🌹 ⚡️ کانال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🔗 ‹🕊 @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
~♡~ هَروقت می‌خواست بَرایِ جَوانان یادِگاری بِنویسه می‌نِوشت: مَن کان الله کان الله لَه هَر که با خ
هر وقت چاے مےریختم مےآوردم، میگفت بیا دو سہ خط روضہ بخونیم تا چاے روضہ خورده باشیم! 🍃 🕊 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌿. سعے کنید کہ یکے از افرادے باشید کہ همیشہ سعے در زمینہ‌سازے براے ظهور صاحب الامر دارند و بکوشید
•🌿. حمید گفت: راستے یک چیزهایے آمده، خانم‌ها زیر چادرشان سر مےکنند. جلوش بستہ است و تا روے بازوها را مےگیرد.. فاطمہ گفت: مقنعه را مےگویے؟ حمید دست‌هایش را کہ با حرارت در فضا حرکت مےکردند، انداخت پایین و آمد کنار او نشست. گفت: نمےدانم اسمش چیست، ولے چیز خوبے است؛ چون بچہ بغل مےگیرے راحت‌ترے.. از آن موقع با چادر، مقنعہ پوشیدم و هیچ‌وقت در نیاوردم. برایم جالب بود و لذت‌بخش کہ او بہ ریزترین کارهاے من دقت مےکند؛ بہ لباس پوشیدنم، غذا خوردنم، کتاب خواندنم! 🌱 🥀 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌿. اگر غیبتِ کسے را پیش او مےکردید، سریع مچت را همان جا مےگرفت؛ صدا میزد مےگفت: بیا با شما کار دا
•🌿. شرایطش را خلاصہ روے کاغذ نوشتہ بود و پایینش را امضا کرده بود. تمام جلسہ خصوصے صحبت ما درباره ازدواج ختم شد بہ همان کاغذ، مختصر و مفید. بعد از باسمہ تعالے، ده تا از نظراتش را نوشتہ بود، بعضے هایش اینطور بودند: داشتن ایمان بہ خدا و خداجویے، مقلد امام بودن و پیروے از رسالہ ایشان، شغل من پاسدار است، مشکلات آینده جنگ، مکان زندگے و انگیزه ازدواج، رسیدن بہ کمال! عبارت ها کوتاه بود، اما هر کدام یک دنیا حرف داشت براے گفتن! 🌱 راوے: 💍 ✨ کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌿. مولایم بہ کمتر از شهادت راضے نمےشوم تو بہ خدایے خود نگاه کن، نہ بہ بیچارگےِ این مسکین پس بہ حق
•🌿. تو كہ از روحیات و اهدافِ من بہ خوبے آگاهے، هر كجا میرسے، هروقت موقعیتے گیرت آمد، با مردم حرف بزن و بگو: شوهرت براے اعتلاے كلمہ الله شهید شد نہ چیز دیگر! بگو شوهرت گفتہ كہ حماقت است اگر انسان براے كمتر از رضا و لقاے خدا بمیرد، حال چہ براے خلق باشد و چہ چیزهاے دیگر! راوے: 🎤 🍂 ✨ کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌿. چند حبہ قند روےِ زمین پیدا کرد با ناراحتے رفت روےِ یک کاغذ نوشت: مواظب باشید خونِ دوست شهیدتان
•🌿. : بعد از عقد گفت: تو همونے ‌‌کہ دلم ‌مےخواست✨ کاش ‌منم‌ همونے شم ‌کہ ‌تو دلت ‌میخواد :)♥️ 💫 🕊 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌿. اصلا دنبال شناختہ شدن و شهرت نبود... اعتقاد داشت کہ اگر واقعا کارے رو براے خدا انجام بدے، خود
•🌿. : یک شخصیتے کاملا معمولے داشت و بہ گونہ‌اے نبود کہ از جمع کناره‌‌گیرے کند ایشان روحیہ‌اے شاد داشت و با همہ در ارتباط بود مانند خیلے از افراد دیگر موسیقے گوش مےداد و اهل موسیقے مجاز بود عروسے ما اما مولودے بود! آقا مهدے بسیار اهل فست‌فود و عاشق پیتزا بود و همیشہ مےگفت: اگر روزے شهید شدم، بہ همہ بگو: شهید عاشق پیتزا بود😅 🕊 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌿. میگفت:شرط‌شهیدشدن‌شهیدبودن است‌امروزاگرکسی‌رادیدیدبوی‌شهیدی ازکلام‌،رفتارواخلاق‌او‌استشمام‌شد:)
•🌿. : - این خط صاف رو میبینے این طرف دستت؟ • از کے تا حالا کف بین هم شدے؟ - حالا بقیش رو گوش کن. خط‌هاےِ صاف این طرف میگہ من همین زودےها شهید میشم؛ خط‌هاےِ اون‌طرف میگہ تو با یکے بهتر از من ازدواج مےکنے.. دستم را از دستش کشیدم بیرون، عصبانے شدم، بغض کردم، رویم را برگرداندم، خیره شده بود بہ صورت من، آخرین نگاه‌هایش بود.. 🌸 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌿. #همسر_شهید: - این خط صاف رو میبینے این طرف دستت؟ • از کے تا حالا کف بین هم شدے؟ - حالا بقیش رو
•🌿. : - کجا میرے؟!! • بگم، جیغ و داد راه نمیندازے؟ - بگو آقا مصطفے قلبم اومد تو دهنم.. • عراق! - میرے عراق؟! بہ اجازه کے؟! کہ بعد برے سوریہ؟! • رشتہ‌اے بر گردنم افکنده دوست! - زدم زیر گریہ... • کاش الان اونجا بودم عزیز! - کہ چے بشه؟! • آخہ وقتے گریہ میکنے خیلے خوشگل میشے! - لذت میبرے زجر بکشم؟! • بس کن سمیہ! چرا فکر میکنے من دل ندارم؟! خیال میکنے خوشم میاد از تو و فاطمہ دل بکنم؟ خداحافظ سمیہ، مواظب خودت و فاطمہ باش! - گوشی را قطع کردے.. چند بار شماره‌ات را گرفتم، اما گوشےات خاموش بود. سرم را بہ شیشہ پنجره تکیہ دادم، درحالے کہ اشک هایم مےآمدند.. کجا میرفتے آقا مصطفے؟ میرفتے تا ماه شوے :)! 🕊 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌿. سعے کن جورے زندگے کنے کہ خدا عاشقت بشہ، اگہ خدا عاشقت بشہ خوب تو رو خریدارے میکنہ✨ #شهید_محسن_
•🌿. : قبل از شروع جنگ ﻫﻤﻴﺸہ ﺣﻤﻴﺪ ﺗﻮ ﻛﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﺗﺎ ﺣﻤﻴﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﻧہ مےﺭﻓﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ من اصلا ﺗﺤﻤﻞ ﺍﻭﻥ ﺧﻮنہ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﻣﻌﻤﻮلا مےﺭﻓﺘﻢ ﺧﻮﺍﺑﮕﺎﻩ ﭘﻴﺶ ﺩﺧﺘﺮﺍ یا پیش ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺣﻤﻴﺪ و یا ﺧﻮنہ ﻣﺎﺩﺭﻡ... ﺣﻤﻴﺪ ﻭقتے از کرﺩﺳﺘﺎﻥ ﺑﺮ مےگشت ﺧﺐ نمےدﻭﻧﺴﺖ ﻣﻦ ﻛﺠﺎﻡ! بہ همہ ﺟﺎ ﺯﻧﮓ میزﺩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ مےﮔﺸﺖ. مےگفتن: ﺣﻤﻴﺪ ﺑﺎﺯ فاطمہ ﺭﻭ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻩ... ﺣﻤﻴﺪ ﺑﻌﺪ یہ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺧﻮبے اﺯﻡ ﮔﺮﻓﺖ..! ﺍﻭﻥ ﻣﻨﻮ ﺯﻭﺩ ﭘﻴﺪﺍ مےکرد، ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ﺩﻭ سہ ﺳﺎﻋﺖ ولی ﻣﻦ سے و سہ ﺳﺎلہ کہ 💔((: 🕊 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
•🌿. ‏خواهش یک شهید از زائران کربلا #شهید_علے_شرفخانلو: چون بدون زیارت و با آرزوے زیارت کربلا از ای
•🌿. : ‏شهید در خانہ‌ۍ ما زنده‌ است! لباس نظامۍاش را بہ چوب لباسۍ اتاق زده‌ام و وقتۍ حقوق مۍگیرم، مۍگذارم در جیبش! بچہ‌ها کہ وسیلہ‌اۍ مۍخواهند، مۍگویم: از بابا پول بگیرید و بخرید.. 🕊 💫 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995
•🌿. لباس‌هایِ خونی‌اش‌ را گذاشتہ بودند داخل یک‌ کیسہ‌ی پلاستیکی! روز سوم‌ کہ خانه‌ خلوت‌تر شد، رفتم‌ کیسہ را آوردم با احتیاط‌ گره‌اش‌ را باز کردم‌ و لباس‌ها را آوردم‌ بیرون! بوی عطر پیچید توی خانہ :) عطر گل محمدی! عطری‌ کہ حسن میزد.. راوے: 🎤 🕊 🌱 کـانـال‌رسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🥀 ♡j๑ïท🌱↷ 『 @AhmadMashlab1995