eitaa logo
تذکره(یاد آخرت)
526 دنبال‌کننده
382 عکس
141 ویدیو
48 فایل
✍...کانال تذکره(یاد آخرت) به جهت نشر و ترویج معارف اهل البیت (علیهم السلام) تشکیل گردید. 🔰پرسش و پاسخ دینی (لطفا برای دریافت پاسخ ، صبور باشید) 🆔 @TAZKAREH14 🔰کانال دوم @ZANASHOUEI 🚫تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃منبرک های دلنشین🍃🌸🍃🌸🍃             💠منبرک های دلنشین💠 عج الله فرجه الشریف 🔰 موضوع: 💕 (دیدار با امام زمان عج الله فرجه)💕                بسم الله الرحمن الرحیم 🍃اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🍃 در عصری که ما زندگی می کنیم کم هستند افراد با انصاف(نسبت به بی انصافان)... آیا بی انصافان از امام زمانشان خجالت نمی کشند...⁉️ افرادی هستند که به ظاهر مذهبی بوده و دم از دیانت می زنند در حالی که بویی از دیانت نبرده اند... دیانت یعنی شیعه واقعی حضرت بودن... دیانت به نام خوب داشتن و صدا کردن و... حاج آقا بودن و حاج خانم بودن و ...نیست بلکه به عمل صالح هست... 🙂...نگاه شما عزیزان را به منبر امروز جلب می کنیم... ... که متاسفانه در جامعه کنونی خیلی خیلی با چنان مسائلی درگیریم... ✅ يكي ديگر از ،در ،كه مورد تاييد امام عصر مي باشد، است... ✴️   ✍...یکی از دانشمندان، حضرت بقیة اللّه (عجل الله فرجه)  را داشت و از عدم موفقیت خود، رنج می برد.... مدتها ریاضت کشید و ... شب های چهارشنبه به «مسجد سهله» می رفت و به عبادت می پرداخت، تا شاید توفیق دیدار آن محبوب عاشقان نصیبش گردد. مدتها کوشید ولی به نتیجه نرسید... سپس به علوم غریبه و اسرار حروف و اعداد متوسل شد، چله ها نشست و ریاضت ها کشید، اما باز هم نتیجه ای نگرفت... 🔍...ولی شب بیداری های فراوان و مناجات های سحرگاهان، در او ایجاد کرده بود، گاهی نوری بر دلش می تابید و حقایقی را می دید و دقایقی را می شنید. 🔰روزی در یکی از این به او گفته شد: «دیدن امام زمان (عجل الله فرجه)   برای تو ممکن نیست، مگر آنکه به فلان شهر سفر کنی». به عشق دیدار، رنج این مسافرت توان فرسا را بر خود هموار کرد و پس از چند روز به آن شهر رسید. در آنجا نیز چله گرفت و به ریاضت مشغول شد... روز سی و هفتم و یا سی و هشتم به او گفتند: «الان حضرت بقیة اللّه (عجل الله فرجه)  ، در بازار آهنگران، در مغازه پیرمرد قفل سازی نشسته اند، هم اکنون برخیز و به خدمت حضرت شرفیاب شو!» 😊با اشتیاق ازجا برخاست. به دکان پیرمرد رفت. وقتی رسید دید حضرت ولی عصر(عجل الله فرجه)  آنجا نشسته اند و با پیرمرد گرم گرفته اند و سخنان محبت آمیز می گویند. همین که سلام کرد،.. 🔍...حضرت پاسخ فرمودند و اشاره به سکوت کردند... در این حال، دید پیرزنی ناتوان و قد خمیده، عصا زنان آمد و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت: اگر ممکن است برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی بخرید که من به سه شاهی پول نیاز دارم. پیرمرد قفل را گرفت و نگاه کرد و دید بی عیب و سالم است، ... 🔍...پیرمرد با کمال سادگی گفت: خواهرم! تو مسلمانی، من هم که مسلمانم، چرا مال مسلمان را ارزان بخرم و حق کسی را ضایع کنم؟ این قفل اکنون هشت شاهی ارزش دارد، من اگر بخواهم منفعت ببرم، به هفت شاهی می خرم ... شاید پیرزن باور نمی کرد که این مرد درست می گوید، ناراحت شده بود و با خود می گفت: من خودم می گویم هیچ کس به این مبلغ راضی نشده است، التماس کردم که سه شاهی خریداری کنند، قبول نکردند؛ زیرا مقصود من با ده دینار (دو شاهی) انجام نمی گیرد و سه شاهی پول مورد احتیاج من است. پیرمرد هفت شاهی به آن زن داد و قفل را خرید؛ همین که پیرزن رفت... ❤️امام (عجل الله فرجه)❤️...به من فرمودند: ✍...«آقای عزیز! دیدی و این منظره را تماشا کردی؟! این طور شوید تا ما به سراغ شما بیاییم... چله نشینی لازم نیست، به جفر متوسل شدن سودی ندارد. 🔍... داشته باشید و تا من بتوانم با شما همکاری کنم!... از همه این شهر، من این پیرمرد را انتخاب کرده ام، زیرا این مرد، دیندار است و خدا را می شناسد، این هم امتحانی که داد. از اول بازار، این پیرزن عرض حاجت کرد و چون او را محتاج و نیازمند دیدند، همه در مقام آن بودند که ارزان بخرند و هیچ کس حتی سه شاهی نیز خریداری نکرد و این پیرمرد به هفت شاهی خرید... هفته ای بر او نمی گذرد، مگر آنکه من به سراغ او می آیم و از او دلجوئی و احوالپرسی می کنم.»         ✋🏻 ... 📚كتاب ملاقات با امام عصر، صفحه 268 👇👇👇 💠 @Akherat12 💠   🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸