eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
59 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸🔸 براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مى آيد باز مى دارد. 🔸🔸 امیرالمومنین علی علیه‌السلام غررالحکم 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۳۴۸ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🍁〰🍂 @Alachiigh
🌹شهید رضا دامرودی🌹 ♥️♥️♥️ سلام بر مردانی ؛ که از دردانه هایشان گذشتند تا برای دردانه هایمان چنین اتفاقی نیفتد... ⭐️ شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🍁〰🍂 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آلاچیق 🏡
مصاحبه یعقوب هرتزوگ با شبکه ۲۴ اسرائیل او در این مصاحبه اعتراف میکند که به اسرائیل رفته و در غصب فلسطین شریک شده در بیشتر بخش های صحبتهایش از عادی سازی روابط اسرائیل با سعودی می گوید و کاملا مشخص است برای این مقصود مدتها در آنجا بوده اما این روزها در ایران چه میکرده؟ هدف او از امدن به تهران و همدان چه بوده؟ آیا نفوذیهای عادی ساز در حال سنجش میزان واکنش مردم به حضور یک اسرائیلی غاصب هستند؟ باید مشخص شود هرتزوگ به دعوت کدام نهاد به ایران آمده و چرا و چگونه به او اجازه ورود داده اند!؟ با چه کسانی و از طریق چه رابط هایی ملاقات داشته!؟ چه کسانی در حضور او در ایران دخیل بوده اند!؟ پ ن: توی ترکیه بدنبال سر به نیست کردن تاجر صهیونیستیم، اونوقت تاجر و حاخام و نفوذی و مامور صهیونیسم اینجا بغل گوشمون آزادانه میچرخه و..! 🍁〰🍂 @Alachiigh
﷽؛ 🔸حضورتان در مجلس شرعاً دچار مشکل است اگر... امام خامنه‌ای (روحی فداه) : 🔹 شما در سوگند نمایندگی متعهد می‌شوید که از مبانی و دستاوردهای انقلاب و نظام صیانت کنید و عمل به این سوگند جز با رفتار انقلابی به معنای صحیح آن ممکن نیست! 🔹اگر به این تعهد عمل نشود، حضور نماینده در مجلس از لحاظ قانون اساسی و شرع دچار اشکال می‌شود! 🗓1397/3/30 ♨️تحلیل 🍁〰🍂 @Alachiigh
ویژه ی دختران (+14)😍😍 جلسه ای کاملا باز و بدون فیلتر❌ظرفیت محدود❌❌ ⏰زمان:سه شنبه ۳اسفند ۱۴۰۰ ساعت : ۱۴:۳۰ الی ۱۷:۳۰ 🏠مکان:سالن اجتماعات نگارستان 😷با رعایت تمامی نکات بهداشتی ما خادم دختران ایران زمینیم 🍁〰🍂 @Alachiigh
💢وزیر بهداشت خواستار عودت ٨٢٠ هزار دز واکسن اهدایی کشور لهستان شد خبرگزاری فارس نوشت: 🔹وزیر بهداشت خواستار عودت ٨٢٠ هزار دز واکسن اهدایی غیرمجاز از کشور لهستان شد. 🔹طبق اعلام عین الهی وزیر بهداشت ظاهرا این واکسن‌های بدون هماهنگی‌ قبلی و از منابع غیرمجاز بوده است و حتی در مذاکرات صورت گرفته نشان می‌دهد، این واکسن‌ها به اشتباه ارسال شده است. 🔹وزیر بهداشت در نامه به رئیس کل گمرک خواستار بازگرداندن واکسن‌های غیرمجاز همزمان با ارسال محموله جدید شد. 🔹ظاهرا این واکسن‌ها توسط آمریکایی‌ها تولید شده است. 🍁〰🍂 @Alachiigh
📛 قهرمان هایی که هالیوود در فیلم ها و تخیل برای مردم میسازه، ما در واقعیت داریم ♨️قهرمانان سرهنگ خلبان شهید علیرضا حنیفه زاد و صادق فلاحی که در سانحه‌ی هوایی تبریز، بین امنیت مردم و نجات خود امنیت مردم رو انتخاب کردند و جنگنده را به محیط باز آسمان هدایت کردند 🍁〰🍂 @Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺 نیمہ ݐــنہان ماه🌺 ✿قسمت 2⃣ این را به اقاجون هم گفته بودم... وقتی داشت از #مشکلات_زندگی با #جانبا
🌹نیمہ ݐــنہان ماه🌹 ✿قسمت 3⃣ پرسیدم: _چی؟؟؟؟ _ قضیه برای من کاملا روشن است. من فکر می کنم تو همان همسر مورد نظر من هستی،فقط مانده چهره ات...! نفس توی سینه ام حبس شد... انگار توی بدنم اتش روشن کرده باشند. ادامه داد: _تو حتما قیافه من را دیده ای،اما من... پریدم وسط،حرفش: _از در که وارد شدید شاید یک لحظه شما را دیده باشم اما نه انطور ک شما فکر می کنید. _باشد به هر حال من حق دارم چهره ات را ببینم. دست و پایم را گم کرده بودم. تنم خیس عرق بود. و قلبم تند تر از همیشه میزد... حق که داشت. ولی من نمی دانستم چه کاری باید انجام دهم. _ اگر رویت نمی شود ،کاری که میگویم بکن،؛ چشم هایت را ببیند و رو کن به من... خیره به دیوار مانده بودم... دست هایم را به هم فشردم.انگشت هایم یخ کرده بودند. چشم هایم را بستم و به طرفش چرخیدم . چند ثانیه ای گذشت.گفت: _خب کافی است دعای کمیل مان باید زودتر تمام می شد. با شهیده و زهرا برگشتیم خانه. خانواده ایوب، تبریز زندگی می کردند و ایوب که زنگ زد تا اجازه بگیرد گفت با خانواده دوستش «اقای مدنی» می آیند خانه ی ما. از سر شب یک بند میبارید. مامان بزرگترها را دعوت کرده بود تا جلسه باشد. زنگ در را زدند... اقا جون در راباز کرد ایوب فرمان موتور را گرفته بود و زیر شر شر باران جلوی در ایستاده بود. سلام کرد و آمد تو سر تا پایش خیس شده بود. از اورکتش آب می چکید. آقای مدنی و خانواده اش هم جدا با خانواده اش با ماشین امده بودند. مامان سر و وضع ایوب را که دید گفت بفرمایید این اتاق لباسهایتان را عوض کنید... ایوب دنبال مامان رفت اتاق آقاجون. مامان لباسهای خیسش را گرفت و آورد جلوی بخاری پهن کرد. چند دقیقه بعد ایوب '' پیژامه و پیراهن'' اقاجون به تن آمد بیرون و کنار مهمانها نشست و شروع به احوال پرسی کرد. فهمیده بودم این آدم هیچ تعارف و تکلفی ندارد و با این لباسها درجلسه خواستگاری همانقدر راحت و آرام است که با کت و شلوار... به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ 🍁〰🍂 @Alachiigh