⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۱۳ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
🌹شهید عبدالحسین برونسی🌹
سخن شهید ✍
آدمها دو دسته اند
غیرتی و قیمتی
غیرتی ها با خدا معامله کردند
و قیمتی ها با بنده خدا
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
از سال ۸۵ داره فعالیت میکنه،
ترویج بی بند وباری میکنه ،
یه عده بی سر و پا طرفدارانش هستند....
اما...
عزت دست خداست و بس👆
#سلام_فرمانده
✅ تحلیل سیاسی
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭕️دو نفتکش در برابر یکی!!
🔻بعد اینکه یونان یه نفتکش ما رو توقیف کرد و نفتش رو به آمریکا داد؛ حالا بجاش دوتا نفتکش یونان رو گرفتیم 💪
✅نکته اینجاست که اول اجازه دادیم بارگیری کنن بعد توقیفشون کردیم :))
#نفتکش_یونانی
#توقیف
#صـراط
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غم آبادان، غم همه ما
سرباز و ارتش و سپاه و ناجا از خود مردمن، حافظ امنیت ما هستن
خار چشم دشمنان خونی و کمین کرده ما هستن
حرکت جالب سربازان در مقابل مردم 😘✋🙏
#آبادان #متروپل
روشنگری
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴 کلاس دشمن شناسی قبل از ظهور
⏪جا داره از اصلاحطلبان و غربزده ها یه تشکر ویژه هم بکنیم که با حمله به سرود #سلام_فرمانده به همه دهه نودی های مملکت نشان دادند دشمنان داخلی #امام_زمان چه کسانی هستند.و هم اینکه با این حجم انبوه تخریب همه ایرانیان را نسبت به مسئله ظهور حساس کردند.کلاس دشمن شناسی قبل ازظهور مهم است
👤 سید هادی
بیداری
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺عاشقـــانه_دو_مدافـــع🌺 #قسمت_سیزدهم _با همیـݧ فکر به خواب رفتم... چند روزم با همیـݧ افکار گذشت
❤️ عاشقـــانه_دو_مدافــــع❤️
#قسمت_چهاردهم
_همہ خوشحال بودݧ
ماماݧ کہ کلے نذرو نیاز کرده بود از فرداش رفت دنبال اداے نذراش هر روز خونموݧ پر بود از آدمایے کہ براے کمک بہ ماماݧ اومده بودݧ
ایـݧ شلوغے رو دوست نداشتم از طرفے هم خجالت میکشیدم پیششوݧ بشینم هنوز نمیتونستم خوب حرف بزنم لکنت داشتم
باورم نمیشد انقد ضعیف باشم
_بالاخره نذرو نیاز هاے ماماݧ تموم شد
ولے هنوز خواب مـݧ تعبیر نشده بود ینے هنوز چادرے نشده بودم نمیتونستم بہ ماماݧ بگم کہ میخوام چادرے بشم اگہ ازم میپرسید چرا چے باید میگفتم؟؟؟نمیتونستم خوابمو براش تعریف کنم
_ماماݧ بزرگم از،مکہ اومده بود ماماݧ ازم خواست حالا کہ حالم بهتر شده باهاش برم خونشوݧ خیلے وقت بود از خونہ بیروݧ نرفتہ بودم با اصرار هاے ماماݧ قبول کردم
ماماݧ بزرگ وقتے منو دید کلے ذوق کردو بغلم کرد همیشہ منو از بقیہ نوه ها بیشتر دوست داشت میگفت اسماء براے مـݧ یہ چیز دیگست
دست منو گرفت و نشوند پیش خودش و برام از مکہ و جاهایے کہ رفتہ بود تعریف میکرد
مهمونا کہ رفتـݧ مامان بزرگ ساک هارو باز کرد تا سوغاتیا رو بده
_بچه ها از خوشحالے نمیدونستـݧ چیکار باید بکنن
سوغاتیارو یکے یکے داد تا رسید بہ مـݧ یہ روسرے لبنانے صورتے با یہ چادر لبنانے
انگار خوابم تعبیر شده بود
همہ با تعجب بہ سوغاتے مـݧ نگاه میکردݧ و از مامان بزرگ میپرسیدݧ کہ چرا براے اسماء چادر آوردے اسماء کہ چادرے نیست.
_ماماݧ بزرگ هم بهشوݧ با اخم نگاه کرد و گفت سرتوݧ بہ کار خودتوݧ باشہ(خیلے رک بود)
خودمم دلم میخواست بدونم دلیلشو ولے چیزے نپرسیدم
_رفتم اتاق روسرے و چادرو سر کردم یه نگاهی بہ آیینہ انداختم چقد عوض شده بودم ماماݧ اومد داخل اتاق تا منو دید شروع کرد بہ قربوݧ صدقہ رفتـݧ انقد شلوغ کرد همہ اومدݧ تو اتاق ماماݧ بزرگم اومد منو کلے بوس کرد و گفت:
برم براے نوه ے خوشگلم اسفند دود کنم چشم نخوره
منم در پاسخ بہ تعریف همہ لبخند میزدم
ماماݧ درحالے کہ اشک تو چشماش حلقہ زده بود گفت
کاش همیشہ چادر سر کنے
چیزے نگفتم
_اوݧ شب هموݧ خواب قبلیمو دیدم صبح کہ بیدار شدم دلم خواست از خوابم یہ تصویر بکشم....
مداد و کاغذ رو برداشتم چشمامو بستم فقط یہ مرد جووݧ کہ چهرش مشخص نیست میومد تو ذهنم تصمیم گرفت همونو بکشم
(ایـݧ هموݧ نقاشے بود کہ توجہ سجادے رو روز خواستگارے جلب کرده بود)
_ماماݧ میخواست بره خرید ازم خواست باهاش برم منم براے ایـݧ کہ حال و هوام عوض بشہ قبول کردم و آماده شدم از در اتاق کہ میخواستم بیام بیروݧ یاد چادرم افتادم سرش کردم اردلاݧ و بابا وماماݧ وقتے منو دیدݧ باتعجب نگاهم میکردݧ
اردلاݧ اومد سمتم و چادرمو بوسید و گفت اسماء
آرزوم بود تو رو یہ روز با چادر ببینم مواظبش باش
_منم بوسش کردم وگفتم چشم.
بابا و ماماݧ همدیگرو نگاه کردݧ و لبخند زدݧ
اوݧ روز ماماݧ از خوشحالے هر چیزے رو کہ دوست داشتم و برام خرید
دیگہ کم کم شروع کردم بہ درس خوندݧ باید خودمو آماده میکردم براے کنکور کلے عقب بودم
مدرسہ نمیرفتم چوݧ بادیدݧ مینا یاد گذشتم میوفتادم
_اوݧ روز ها خیلے دوست داشتم در مورد شهدا بدونم و تحقیق کنم با یکے از دوستام کہ خیلي تو این خطا بود صحبت کردم حتے خوابمم براش تعریف کردم اونم بهم چند تا کتاب داد و بهم گفت اتفاقا آخر هفتہ قراره دوباره شهید بیارݧ بیا بریم..
✍خانم.علـــی.آبادی
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#عاشقانه_دو_مدافع
🎋〰🍃
@Alachiigh
✳️در خانه یک گلدان گیاه اسطوخودوس نگهدارید !
🔸عطر خوش این گل، بیخوابی را رفع میکند، استرس و فشارخون را کاهش داده، ضربان قلب را تنظیم کرده و عصبانیت و افسردگی را کاهش میدهد.
#خواب
#سلامت
#سلامت_بمانید
🎋〰🍃
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۴۱۴ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴🔹برای ما، برای اونا🔹🔴
◾️ازدواج دختر ١٧ ساله ما میشه کودک همسری/ رابطه جنسی آزاد دختر ١٧ ساله غربی میشه آزادی کامل انسان.
◾️بازی نکردن ما با اسرائیل میشه سیاسی کردن ورزش/ بازی نکردن اونا با روسیه میشه اتحاد علیه دیکتاتوری.
◾️موشکهای ما تهدیدی برای بشریت/ کلاهکهای هسته ای اونا ضامنی برای صلح جهانی.
◾️همخوانی سرود «سلام فرمانده» ما، تربیت ایدئولوژیک/ سند ٢۰٣۰ اونا تربیت مدرن.
◾️حضور ما در خلیج فارس میشه تحریک همسایگان/ حضور اونا در خلیج فارس میشه ائتلاف صلح.
◾️قاتل ١٧ ساله ایرانی میشه کودک مجرم/ قاتل ١٧ ساله اونا میشه مردی ١٧ ساله.
◾️سپاه و گروههای همسوی ما میشه گروههای تروریستی/ داعش وحشی و دست پرورده اونا میشه شبه نظامیان مخالف اسد.
◾️آموزش نظامی بسیج ما میشه ترویج خشونت/ آموزش نظامی اونا میشه دفاع شخصی.
◾️برخورد ما با اغتشاشگران مسلح میشه سرکوب دموکراسی/ برخورد اونا با معترضین غیر مسلح میشه نمایش اقتدار پلیس.
◾️انرژی صلح آمیز هسته ای ما میشه تلاش برای ساخت بمب اتمی/ داشتن کلاهک هسته ای توسط اسرائیل میشه توازن قدرت.
◾️حضور نظامی ما به دعوت دیگر کشورها میشه دخالت و کشورگشایی/ کودتای اونا در دیگر کشورها میشه ترویج دموکراسی
....و........
#سلام_فرمانده
#بیداری
🎋〰🍃
@Alachiigh