eitaa logo
الدولة الزهرائیة عج
483 دنبال‌کننده
415 عکس
550 ویدیو
285 فایل
یکی از نامهایی که روی پرچم حضرت مهدی عج است نام مقدس الدولة الزهرائیة است یعنی دولت فاطمی http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜٢٨٥-و عنه عن أحمد بن محمّد عن ابن محبوب عن يعقوب السّرّاج قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام:متى فرج شيعتكم‌؟قال:فقال:إذا اختلف ولد العبّاس و و هى سلطانهم و طمع فيهم من لم يكن يطمع فيهم و خلعت العرب أعنّتها و رفع كلّ‌ ذي صيصية صيصيته و ظهر الشّاميّ‌ و أقبل اليمانيّ‌ و تحرّك الحسنيّ‌ و خرج صاحب هذا الأمر من المدينة إلى مكّة بتراث رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. فقلت:ما تراث رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم‌؟قال:سيف رسول اللّه و درعه و عمامته و برده و قضيبه و رايته و لامته و سرجه حتّى ينزل مكّة فيخرج السّيف من غمده و يلبس الدّرع و ينشر الرّاية و البردة و العمامة و يتناول القضيب بيده و يستأذن اللّه في ظهوره فيطّلع على ذلك بعض مواليه فيأتي الحسنيّ‌ فيخبره الخبر فيبتدر الحسنيّ‌ إلى الخروج،فيثب عليه أهل مكّة فيقتلونه و يبعثون برأسه إلى الشّاميّ‌ فيظهر عند ذلك صاحب هذا الأمر فيبايعه النّاس و يتّبعونه. و يبعث الشّاميّ‌ عند ذلك جيشا إلى المدينة فيهلكهم اللّه عزّ و جلّ‌ دونها و يهرب يومئذ من كان بالمدينة من ولد عليّ‌ عليه السّلام إلى مكّة فيلحقون بصاحب هذا الأمر. و يقبل صاحب هذا الأمر نحو العراق و يبعث جيشا إلى المدينة فيأمن أهلها و يرجعون إليها. 📜يعقوب سرّاج گويد:از امام صادق عليه السّلام پرسيدم:فرج و راحتى شيعيان شما چه وقت است‌؟ 💠فرمود:وقتى‌كه بنى عباس باهم اختلاف نمايند و پادشاهى آنان سست گردد و كسى در آن چشم طمع دوزد كه در ايشان طمع نداشته و زمام امور از دست عرب برود و هر نيرومندى نيرو و قدرت خود را در معرض نمايش گذارد و مرد شامى(سفيانى)ظاهر گردد و مرد يمانى بيايد و مرد حسنى به جنبش درآيد و صاحب اين امر(حضرت مهدى عليه السّلام)از مدينه بيرون آيد و با تراث رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم به مكه آيد. ❓گفتم:تراث رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم چيست‌؟ ✅فرمود:شمشير،زره،عمامه،برد،عصا، پرچم،جوشن و زين اسب‌سوارى رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است وقتى‌كه در مكه آمد شمشير را از غلاف بيرون مى‌آورد و زره را مى‌پوشد و پرچم را برمى‌افرازد و برد را به تن مى‌كند و عمامه را بر سر مى‌گذارد و عصا را به دست مى‌گيرد و از خدا اذن خروج مى‌خواهد ✴️ يكى از موالى حضرت از اين كار اطّلاع پيدا مى‌كند نزد حسنى مى‌رود و به او خبر مى‌دهد حسنى پيش‌دستى مى‌كند و خروج مى‌كند. اهل مكه بر او يورش مى‌برند و او را مى‌كشند و سر او را براى شامى(سفيانى)مى‌فرستند در اين وقت صاحب اين امر(حضرت مهدى عليه السّلام)خروج مى‌كند و مردم با او بيعت مى‌نمايند و از او پيروى مى‌كنند. 💥و شامى لشكرى را به طرف مدينه مى‌فرستد پيش از رسيدن به مدينه خداى عزّ و جلّ‌ آنها را نابود مى‌سازد، 🌺در آن روزگار هركس از فرزندان على عليه السّلام در مدينه است فرار مى‌كند و به مكه مى‌آيد و به حضرت مهدى عليه السّلام ملحق مى‌گردد 🌻 و حضرت به سوى عراق حركت مى‌نمايد و لشكرى را به مدينه مى‌فرستد از جانب آن حضرت به اهل مدينه امان مى‌دهند و به سوى حضرت باز مى‌گردند. 📚الروضة من الکافی، صفحه 469 محمدبن یعقوب کلینی http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
هدایت شده از نوای مقتل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 (ع) 💐آمدم ای شاه پناهم بده 💐خط امانی ز گناهم بده 🎤 👏 🌷 ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈ نوای مقتل ایتا https://eitaa.com/Navaymagtal نوای مقتل تلگرام https://t.me/navayemaqtal
❖﷽❖ 📜حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ‌ زِيَادِ بْنِ‌ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِيُّ‌ رَضِيَ‌ اللَّهُ‌ عَنْهُ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنَا عَلِيُّ‌ بْنُ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ بْنِ‌ هَاشِمٍ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنْ‌ عَبْدِ السَّلاَمِ‌ بْنِ‌ صَالِحٍ‌ الْهَرَوِيِّ‌ قَالَ‌ سَمِعْتُ‌ دِعْبِلَ‌ بْنَ‌ عَلِيٍّ‌ الْخُزَاعِيَّ‌ يَقُولُ‌: لَمَّا أَنْشَدْتُ‌ مَوْلاَيَ‌ الرِّضَا عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَصِيدَتِيَ‌ الَّتِي أَوَّلُهَا مَدَارِسُ‌ آيَاتٍ‌ خَلَتْ‌ مِنْ‌ تِلاَوَةٍ‌ وَ مَنْزِلُ‌ وَحْيٍ‌ مُقْفِرُ الْعَرَصَاتِ‌ فَلَمَّا انْتَهَيْتُ‌ إِلَى قَوْلِي خُرُوجُ‌ إِمَامٍ‌ لاَ مَحَالَةَ‌ خَارِجٌ‌ يَقُومُ‌ عَلَى اسْمِ‌ اللَّهِ‌ وَ الْبَرَكَاتِ‌ يمَيِّزُ فِينَا كُلَّ‌ حَقٍّ‌ وَ بَاطِلٍ‌ وَ يُجْزِي عَلَى النَّعْمَاءِ وَ النَّقِمَاتِ‌ بَكَى الرِّضَا عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ بُكَاءً شَدِيداً ثُمَّ‌ رَفَعَ‌ رَأْسَهُ‌ إِلَيَّ‌ فَقَالَ‌ لِي يَا خُزَاعِيُّ‌ نَطَقَ‌ رُوحُ‌ الْقُدُسِ‌ عَلَى لِسَانِكَ‌ بِهَذَيْنِ‌ الْبَيْتَيْنِ‌ فَهَلْ‌ تَدْرِي مَنْ‌ هَذَا الْإِمَامُ‌ وَ مَتَى يَقُومُ‌ فَقُلْتُ‌ لاَ يَا سَيِّدِي إِلاَّ أَنِّي سَمِعْتُ‌ بِخُرُوجِ‌ إِمَامٍ‌ مِنْكُمْ‌ يُطَهِّرُ الْأَرْضَ‌ مِنَ‌ الْفَسَادِ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلاً 💎 فَقَالَ‌ يَا دِعْبِلُ‌ الْإِمَامُ‌ بَعْدِي مُحَمَّدٌ ابْنِي وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ‌ عَلِيٌّ‌ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ‌ ابْنُهُ‌ الْحَسَنُ‌وَ بَعْدَ الْحَسَنِ‌ ابْنُهُ‌ الْحُجَّةُ‌ الْقَائِمُ‌ الْمُنْتَظَرُ فِي غَيْبَتِهِ‌ الْمُطَاعُ‌ فِي ظُهُورِهِ‌ لَوْ لَمْ‌ يَبْقَ‌ مِنَ‌ الدُّنْيَا إِلاَّ يَوْمٌ‌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ‌ اللَّهُ‌ ذَلِكَ‌ الْيَوْمَ‌ حَتَّى يَخْرُجَ‌ فَيَمْلَأَهَا عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ‌ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ أَمَّا مَتَى فَإِخْبَارٌ عَنِ‌ الْوَقْتِ‌ وَ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَنْ‌ آبَائِهِ‌ عَنْ‌ عَلِيٍّ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌أَنَّ‌ النَّبِيَّ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ قِيلَ‌ لَهُ‌ يَا رَسُولَ‌ اللَّهِ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ مَتَى يَخْرُجُ‌ الْقَائِمُ‌ مِنْ‌ ذُرِّيَّتِكَ‌ 🕊فَقَالَ‌ مَثَلُهُ‌ مَثَلُ‌ السَّاعَةِ‌ لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاّ هُوَ ثَقُلَتْ‌ فِي السَّماواتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ لا تَأْتِيكُمْ‌ إِلاّ بَغْتَةً. ادامه مطلب(ترجمه)👇👇
📝دعبل بن على را خبر ديگر است از حضرت رضا(عليه السّلام)كه صريح است بر وجود حضرت قائم و ظهور او عجل اللّه فرجه و دوست داشتم كه اين خبر را در ذيل اين حديث ذكر كنم: حديث كرد ما را احمد بن زياد بن جعفر همدانى رضى اللّه عنه و گفت حديث كرد ما را على بن ابراهيم بن هاشم از پدرش از عبد السلام بن صالح هروى كه گفت از دعبل بن على خزاعى شنيدم كه ميگفت از براى حضرت على بن موسى الرضا(عليه السّلام)قصيده خود را انشاء كردم و اول آن اينست. مدارس ايات خلت من تلاوة و منزل وحى مقفر العرصات و چون باينجا منتهى شد و اشعار تا اين موضع رسيد خروج امام لا محالة خارج يقوم على اسم الله و البركات يميز فينا كل حق و باطل و يجزى على النعماء و النقمات 💫يعنى يقين الوقوع است خروج امامى كه ناچار خروج خواهد كرد و بر اسم خدا و مباركيها قائم مى‌شود و جدا ميكند در ميان ما هر حقى را از باطل و پاداش ميدهد بر نعمتها و سخطها يعنى هر كس عمل خوب كرده باشد جزاى خوب باو عطا ميكند و هر كس عمل بد كرده باشد پاداش بد ميدهد، 🌴حضرت رضا(عليه السّلام)گريه سختى كرد و بعد سر مبارك را بسوى من بلند كرد و فرمود اى خزاعى جبرئيل اين دو شعر را بر زبان تو جارى ساخته است آيا ميدانى كه اين امام كيست و در چه زمان قائم مى‌شود عرض كردم اى مولاى من نميدانم مگر آنكه از شما شنيدم كه از شما امامى خروج كند كه زمين را پاك كرده و از عدل و داد پر كند 💎 فرمود اى دعبل امام بعد از من محمد فرزند من است و بعد از محمد فرزندش على است و بعد از على فرزندش حسن و بعد از حسن فرزندش حجت قائم(عليه السّلام)است كه در زمان غيبت او انتظار او كشند و در زمان ظهور او بر جميع خلق مطاع باشد و اگر از دنيا باقى نماند مگر يك روز خداوند آن روز را طولانى كند تا اينكه خروج كرده و زمين را از عدل و داد پر كند چنان كه پر شده بود از جور و فساد، و اما اينكه ظهور او چه زمان بود اين اخبار از وقت است. حديث كرد مرا پدر بزرگوارم از پدر بزرگوارش از پدرانش از على(عليه السّلام)كه به پيغمبر عرض كردند يا رسول اللّه چه زمان خروج ميكند قائم از ذريۀ تو 🌺فرمود مثل او مثل روز قيامت است كه آشكارا نكند امر قيامت را مگر خدا [و قيامت از حيث شدائد و اهوال و محاسبه و مجازات آن در آسمانها و زمين گران و عظيم است(يعنى بر اهل آن از ملائكه و جن و انس)] 🕊و نيايد بشما قيامت مگر ناگهان[ و منظور آن حضرت اينست كه همان طورى كه روز قيامت را كسى نميداند چه وقت واقع مى‌شود ظهور حضرت قائم(عليه السّلام)را نيز كسى نميداند و همان طورى كه براى كسى اخبار آن وقت روا نيست ] اخبار از اين وقت نيز چنان خواهد بود و بناگهان اتفاق مى‌افتد. 📗عيون أخبار الرضا عليه السلام -جلد 2، صفحه 516 باب66/حدیث 35 ابن بابویه http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜عن ابن فضّال،عن حمّاد،عن الحسين بن المختار،عن أبي نصر، عن عامر بن واثلة،عن أمير المؤمنين عليه السّلام قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله:عشر قبل السّاعة لا بدّ منها:السّفيانيّ‌ و الدّجّال و الدّخان و الدّابّة و خروج القائم و طلوع الشّمس من مغربها و نزول عيسى عليه السّلام و خسف بالمشرق و خسف بجزيرة العرب و نار تخرج من قعر عدن تسوق النّاس إلى المحشر. 📝عامر بن واثله از امير المؤمنين عليه السّلام نقل كرده كه ايشان فرمودند: پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله فرمودند: ✅قبل از قيامت[و ظهور حضرت]حتما ده اتفاق مى‌افتد: 1.خروج سفيانى 2.خروج دجال 3.آمدن دخان[دود] 4.آمدن دابه[دابة الارض] 5.خروج قائم عليه السّلام 6. طلوع خورشيد از مغرب 7.نازل شدن عيسى عليه السّلام 8.فرو رفتن زمين در سمت مشرق 9. فرو رفتن زمين در جزيرة العرب[وادى بيدا] 10.آتشى از قعر زمين در منطقه عدن خارج مى‌شود كه مردم را به محشر مى‌كشاند. 📖 کتاب الغیبة، صفحه 748 شیخ طوسی http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖ 📜١٤٤-[ما]أخبرني جماعة،عن أبي جعفر محمّد بن سفيان البزوفري،عن أحمد بن إدريس، عن عليّ‌ بن محمّد بن قتيبة النيشابوري،عن الفضل بن شاذان،عن نصر بن مزاحم،عن ابن لهيعة،عن أبي قبيل،عن عبد اللّه بن عمرو بن العاص قال:قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله في حديث طويل: فعند ذلك خروج المهديّ‌ و هو من ولد هذا-و أشار بيده إلى عليّ‌ بن أبي طالب عليه السّلام-به يمحق اللّه الكذب،و يذهب الزّمان الكلب،و به يخرج ذلّ‌ الرّقّ‌ من أعناقكم. 🌺ثمّ‌ قال:أنا أوّل هذه الأمّة و المهديّ‌ أوسطها،و عيسى آخرها و بين ذلك شيخ أعوج. 📝عبد اللّه بن عمرو بن عاص گفته است:رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله در حديثى طولانى فرمودند: 💎در آن زمان مهدى عليه السّلام قيام مى‌كند،او مردى از اولاد ايشان است-و اشاره به على بن ابى طالب عليه السّلام فرمودند-به وسيله او خداوند،باطل و دروغ را مضمحل مى‌فرمايد و شدت و سختى روزگار را از بين مى‌برد و به واسطه او ذلت بردگى از گردن‌هاى شما برداشته مى‌شود. ❣سپس فرمودند:من اوّل اين امّت هستم،و مهدى عليه السّلام وسط‍‌ آن‌هاست و عيسى عليه السّلام آخرشان است، 🕯در اثناى اين حال[بين من،مهدى و عيسى]بلاها[از جمله هرج‌ومرج و حكّام بداخلاق]به مردم رو مى‌آورد. 📚کتاب الغیبة، صفحه 347 شیخ طوسی http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜٢٨٥-و عنه عن أحمد بن محمّد عن ابن محبوب عن يعقوب السّرّاج قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام:متى فرج شيعتكم‌؟قال:فقال:إذا اختلف ولد العبّاس و و هى سلطانهم و طمع فيهم من لم يكن يطمع فيهم و خلعت العرب أعنّتها و رفع كلّ‌ ذي صيصية صيصيته و ظهر الشّاميّ‌ و أقبل اليمانيّ‌ و تحرّك الحسنيّ‌ و خرج صاحب هذا الأمر من المدينة إلى مكّة بتراث رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. فقلت:ما تراث رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم‌؟قال:سيف رسول اللّه و درعه و عمامته و برده و قضيبه و رايته و لامته و سرجه حتّى ينزل مكّة فيخرج السّيف من غمده و يلبس الدّرع و ينشر الرّاية و البردة و العمامة و يتناول القضيب بيده و يستأذن اللّه في ظهوره فيطّلع على ذلك بعض مواليه فيأتي الحسنيّ‌ فيخبره الخبر فيبتدر الحسنيّ‌ إلى الخروج،فيثب عليه أهل مكّة فيقتلونه و يبعثون برأسه إلى الشّاميّ‌ فيظهر عند ذلك صاحب هذا الأمر فيبايعه النّاس و يتّبعونه. و يبعث الشّاميّ‌ عند ذلك جيشا إلى المدينة فيهلكهم اللّه عزّ و جلّ‌ دونها و يهرب يومئذ من كان بالمدينة من ولد عليّ‌ عليه السّلام إلى مكّة فيلحقون بصاحب هذا الأمر. و يقبل صاحب هذا الأمر نحو العراق و يبعث جيشا إلى المدينة فيأمن أهلها و يرجعون إليها. 📜يعقوب سرّاج گويد:از امام صادق عليه السّلام پرسيدم:فرج و راحتى شيعيان شما چه وقت است‌؟ 💠فرمود:وقتى‌كه بنى عباس باهم اختلاف نمايند و پادشاهى آنان سست گردد و كسى در آن چشم طمع دوزد كه در ايشان طمع نداشته و زمام امور از دست عرب برود و هر نيرومندى نيرو و قدرت خود را در معرض نمايش گذارد و مرد شامى(سفيانى)ظاهر گردد و مرد يمانى بيايد و مرد حسنى به جنبش درآيد و صاحب اين امر(حضرت مهدى عليه السّلام)از مدينه بيرون آيد و با تراث رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم به مكه آيد. ❓گفتم:تراث رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم چيست‌؟ ✅فرمود:شمشير،زره،عمامه،برد،عصا، پرچم،جوشن و زين اسب‌سوارى رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است وقتى‌كه در مكه آمد شمشير را از غلاف بيرون مى‌آورد و زره را مى‌پوشد و پرچم را برمى‌افرازد و برد را به تن مى‌كند و عمامه را بر سر مى‌گذارد و عصا را به دست مى‌گيرد و از خدا اذن خروج مى‌خواهد ✴️ يكى از موالى حضرت از اين كار اطّلاع پيدا مى‌كند نزد حسنى مى‌رود و به او خبر مى‌دهد حسنى پيش‌دستى مى‌كند و خروج مى‌كند. اهل مكه بر او يورش مى‌برند و او را مى‌كشند و سر او را براى شامى(سفيانى)مى‌فرستند در اين وقت صاحب اين امر(حضرت مهدى عليه السّلام)خروج مى‌كند و مردم با او بيعت مى‌نمايند و از او پيروى مى‌كنند. 💥و شامى لشكرى را به طرف مدينه مى‌فرستد پيش از رسيدن به مدينه خداى عزّ و جلّ‌ آنها را نابود مى‌سازد، 🌺در آن روزگار هركس از فرزندان على عليه السّلام در مدينه است فرار مى‌كند و به مكه مى‌آيد و به حضرت مهدى عليه السّلام ملحق مى‌گردد 🌻 و حضرت به سوى عراق حركت مى‌نمايد و لشكرى را به مدينه مى‌فرستد از جانب آن حضرت به اهل مدينه امان مى‌دهند و به سوى حضرت باز مى‌گردند. 📚الروضة من الکافی، صفحه 469 محمدبن یعقوب کلینی http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
1_426384615.mp3
9.69M
🌴🕌 کانال نوای مقتل https://t.me/navayemaqtal کانال امین الله (ویژه زیارات و ادعیه معصومین) @ZiarateAminAllah1 🌴🕌
❖﷽❖ 📜حدثني الحسين بن محمد بن عامر عن أحمد بن إسحاق بن سعد عن سعدان بن مسلم عن عمر بن أبان عن أبان بن تغلب عن أبي عبد الله ع قال كأني بالقائم على نجف الكوفة و قد لبس درع رسول الله ص فينتفض هو بها فتستدير عليه فيغشيها بحداجة من إستبرق و يركب فرسا أدهم بين عينيه شمراخ فينتفض به انتفاضة لا يبقى أهل بلد إلا و هم يرون أنه معهم في بلادهم فينتشر راية رسول الله ص عمودها من عمود العرش و سائرها من نصر الله لا يهوى بها إلى شي‏ء أبدا إلا هتكه الله فإذا هزها لم يبق مؤمن إلا صار قلبه كزبر الحديد و يعطى المؤمن قوة أربعين رجلا و لا يبقى مؤمن إلا دخلت عليه تلك الفرحة في قبره و ذلك حين يتزاورون في قبورهم و يتباشرون بقيام القائم فيسخط عليه ثلاثة عشر ألف ملك و ثلاثمائة و ثلاثة عشر ملكا قلت كل هؤلاء الملائكة قال نعم الذين كانوا مع نوح في السفينة و الذين كانوا مع إبراهيم حين ألقي في النار و الذين كانوا مع موسى حين فلق البحر لبني إسرائيل و الذين كانوا مع عيسى حين رفعه الله إليه و أربعة آلاف ملك مع النبي ص مسومين و ألف مردفين و ثلاثمائة و ثلاث عشرة ملائكة بدريين و أربعة آلاف ملك هبطوا يريدون القتال مع الحسين ع فلم يؤذن لهم في القتال فهم عند قبره شعث غبر يبكونه إلى يوم القيامة و رئيسهم ملك يقال له منصور فلا يزوره زائر إلا استقبلوه و لا يودعه مودع إلا شيعوه و لا يمرض مريض إلا عادوه و لا يموت ميت إلا صلوا على جنازته و استغفروا له بعد موته و كل هؤلاء في الأرض ينتظرون قيام القائم ع إلى وقت خروجه عليه صلوات الله و السلام ادامه مطلب(ترجمه)👇👇
📝حسين بن محمّد بن عامر، از احمد بن اسحاق بن سعد، از سعدان بن مسلم، از عمر بن ابان، از ابان بن تغلب، از حضرت ابى عبد اللَّه عليه السّلام نقل كرده كه آن حضرت فرمودند: 🌠گويا مى‏بينم حضرت قائم عليه السّلام را كه بر بلندى شهر كوفه بوده و زره رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را به تن نموده، پس زرع را به تن خود حركت داده تا بر بدن احاطه كرده و آن را بپوشاند، آن حضرت در زير هودجى از استبرق قرار داشته و بر اسبى خاكسترى كه بين دو چشمانش سفيدى مى‏باشد سوار مى‏باشند، پس اسب حركتى به خود داده و اهل هر شهرى مى‏بينند كه راكب و مركب با ايشان در شهرشان مى‏باشد 🚩و بدين ترتيب پرچم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را در تمام بلاد منتشر مى‏فرمايد، 🚩عمود اين پرچم از عمود عرش بوده و بر بقيه آن نقش نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ مى‏باشد، آن پرچم بر چيزى فرود نمى‏آيد مگر آنكه حق تعالى آن چيز را نابود مى‏فرمايد 🚩هنگامى كه پرچم به اهتزاز و حركت در مى‏آيد هيچ مؤمنى باقى نمى‏ماند مگر آنكه قلبش همچون آهنى سخت مى‏باشد، 💎به هر مؤمنى نيروى چهل مرد داده مى‏شود 💎و نيز هيچ مؤمن مرده‏اى باقى نمى‏ماند مگر آنكه اين فرح و سرور در قبرش داخل مى‏شود و اين در وقتى است كه اهل قبور يك ديگر را در قبرها زيارت مى‏كنند و به آنها بشارت به قيام قائم داده مى‏شود، 🕊 سيزده ميليون و سيصد و سيزده فرشته بدنبال آن حضرت بانگ برآورند. راوى عرض مى‏كند: تمام اين جمعيت فرشتگانند؟ حضرت مى‏فرمايند:بلى، آنها عبارتند از: 🕊الف: فرشتگانى كه با حضرت نوح عليه السّلام در سفينه بودند. 🕊ب: فرشتگانى كه با حضرت إبراهيم عليه السّلام بودند وقتى آن حضرت را در آتش انداختند. 🕊ج: فرشتگانى كه با حضرت موسى عليه السّلام بودند زمانى كه دريا را براى بنى اسرائيل شكافت. 🕊د: فرشتگانى كه با حضرت عيسى عليه السّلام بودند وقتى كه حقتعالى او را از زمين به آسمان برد. 🕊ه: چهار هزار فرشته مسوّمين (نشانه گذارنده) و هزار فرشته مردفين (بعضى تابع برخى ديگر مى‏باشند). 🕊و: سيصد و سيزده فرشته كه در جنگ بدر حاضر گشتند. 🕊ز: چهار هزار فرشته كه از آسمان به قصد قتال در ركاب همايون حضرت امام حسين عليه السّلام از آسمان نازل شده پس به آنها اذن قتال داده نشد پس كنار قبر آن حضرت با هيئتى ژوليده و حالى حزين و غمگين باقى مانده و از آن روز تا قيامت براى حضرت گريان مى‏باشند، رئيس ايشان فرشته‏اى است كه به آن منصور گفته مى‏شود، زائرى نيست كه به زيارت آن حضرت رود مگر آنكه اين فرشتگان به استقبالش رفته و آن جناب را وداع نمى‏كند مگر آنكه آنها به مشايعتش رفته و بيمار نشده مگر آنكه ايشان عيادتش مى‏نمايند و ميّتى از دنيا نرفته مگر آنكه بر جنازه‏اش نماز خوانده و پس از مرگش براى او طلب آمرزش مى‏كنند و تمام اين فرشتگان در زمين منتظر قيام قائم عليه السّلام بوده كه در وقتش خروج فرمايد صلوات اللَّه عليه. 📚كامل الزيارات- باب چهل و يكم/حدیث پنجم/ ترجمه ذهنى تهرانى، ص:392- 393 کانال الدولة الزهرائیة (عج) در تلگرام https://telegram.me/Aldolatahalzahraeyah کانال الدولة الزهرائیة (عج) در ایتا http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜 حَدَّثَنَا أَبُو سُلَيْمَانَ‌ أَحْمَدُ بْنُ‌ هَوْذَةَ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنَا أَبُو إِسْحَاقَ‌ إِبْرَاهِيمُ‌ بْنُ‌ إِسْحَاقَ‌ النَّهَاوَنْدِيُّ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنِي عَبْدُ اللَّهِ‌ بْنُ‌ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيُّ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ جَعْفَرِ بْنِ‌ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ عَنْ‌ أَبِيهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: إِذَا قَامَ‌ الْقَائِمُ‌ بَعَثَ‌ فِي أَقَالِيمِ‌ الْأَرْضِ‌ فِي كُلِّ‌ إِقْلِيمٍ‌ رَجُلاً يَقُولُ‌ عَهْدُكَ‌ فِي كَفِّكَ‌ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْكَ‌ أَمْرٌ لاَ تَفْهَمُهُ‌ وَ لاَ تَعْرِفُ‌ الْقَضَاءَ فِيهِ‌ فَانْظُرْ إِلَى كَفِّكَ‌ وَ اعْمَلْ‌ بِمَا فِيهَا قَالَ‌ وَ يَبْعَثُ‌ جُنْداً إِلَى اَلْقُسْطَنْطِينِيَّةِ‌ فَإِذَا بَلَغُوا الْخَلِيجَ‌ كَتَبُوا عَلَى أَقْدَامِهِمْ‌ شَيْئاً وَ مَشَوْا عَلَى الْمَاءِ فَإِذَا نَظَرَ إِلَيْهِمُ‌ اَلرُّومُ‌ يَمْشُونَ‌ عَلَى الْمَاءِ قَالُوا هَؤُلاَءِ أَصْحَابُهُ‌ يَمْشُونَ‌ عَلَى الْمَاءِ فَكَيْفَ‌ هُوَ فَعِنْدَ ذَلِكَ‌ يَفْتَحُونَ‌ لَهُمْ‌ أَبْوَابَ‌ الْمَدِينَةِ‌ فَيَدْخُلُونَهَا فَيَحْكُمُونَ‌ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ‌ . 📝محمّد بن جعفر بن محمّد عليهما السّلام از پدر خود(امام صادق عليه السّلام)روايت كرده كه فرمود: 🕊«هنگامى كه قائم قيام كند در كشورهاى روى زمين كسانى را بر مى‌انگيزد،در هر سرزمين يك نفر را،و به او مى‌گويد:فرمان تو در كف دست تو است،هر گاه كارى براى تو پيش آمد كه آن را نفهميدى و ندانستى چگونه در آن حكم كنى،به كف خود بنگر و به آنچه در آن(مكتوب)است عمل كن، 💎فرمود:و سپاهى به قسطنطنيّه گسيل مى‌دارد و چون آنان به كنار خليج برسند بر قدمهاى خويش چيزى نويسند و بر روى آب روان شوند، پس چون روميان ايشان را بنگرند كه بر آب راه مى‌روند گويند:اينان كه اصحاب اويند اين چنين بر آب گام بر مى‌دارند پس او خود چگونه خواهد بود؟ در اين هنگام دروازه‌هاى شهر را براى آنان مى‌گشايند و آنان داخل آن شهر مى‌شوند،و در آنجا آنچه بخواهند دستور مى‌دهند». 📙 غیبت نعمانی ، صفحه 443 باب21/حدیث8 http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖ 📜[١٢٧]أبو جعفر محمّد بن جرير الطّبريّ‌،في مسند فاطمة عليهما السّلام،قال:روى أبو عبد اللّه محمّد بن سهل الجلوديّ‌،قال:حدّثنا أبو الخير أحمد بن محمّد بن جعفر الطّائيّ‌ الكوفيّ‌ في مسجد أبي إبراهيم موسى بن جعفر عليهما السّلام،قال:حدّثنا محمّد بن الحسن بن يحيى الحارثيّ‌،قال:حدّثنا عليّ‌ بن إبراهيم بن مهزيار الأهوازيّ‌،قال: خرجت في بعض السّنين حاجّا إذ دخلت المدينة و أقمت بها أيّاما أسأل و أستبحث عن صاحب الزّمان عليه السّلام،فما عرفت له خبرا و لا وقعت لي عليه عين.فاغتممت غمّا شديدا و خشيت أن يفوتني ما أمّلته من طلب صاحب الزّمان عليه السّلام،فخرجت حتّى أتيت مكّة فقضيت حجّتي و أقمت ٥بها أسبوعا كلّ‌ ذلك أطلب. فبينا أنا أفكّر إذ انكشف لي باب الكعبة فإذا أنا بإنسان كأنّه غصن بان متّزر ببردة متّشح بأخرى قد كشف عطف بردته على عاتقه،فارتاح قلبي و بادرت لقصده،فانثنى عليّ‌ و قال:من أين الرّجل‌؟قلت:من العراق. قال:من أيّ‌ العراق‌؟قلت:من الأهواز. فقال:أ تعرف ابن الخصيب ؟قلت:نعم،قال:رحمه اللّه!فما كان أطول ليله و أعظم نيله،و أغزر دمعته! قال:فابن المهزيار؟قلت:أنا هو. قال:حيّاك اللّه بالسّلام أبا الحسن!ثمّ‌ صافحني و عانقني و قال:يا أبا الحسن ما فعلت العلامة الّتي بينك و بين الماضي أبي محمّد نضّر اللّه وجهه‌؟ قلت:معي،و أدخلت يدي إلى جيبي و أخرجت خاتما عليه«محمّد و عليّ‌»، فلمّا قرأه استعبر حتّى بلّ‌ طمره الّذي[كان]على يده،و قال:يرحمك اللّه أبا محمّد!إنّك زين الأمّة،شرّفك اللّه بالإمامة و توّجك بتاج العلم و المعرفة،فإنّا إليكم صائرون،ثمّ‌ صافحني و عانقني،ثمّ‌ قال:ما الّذي تريد يا أبا الحسن‌؟قلت: الإمام المحجوب عن العالم، قال:و ما هو محجوب عنكم و لكن حجبه سوء أعمالكم،قم(سر)إلى رحلك و كن على أهبة من لقائه،(ف‍‌)إذا انحطّت الجوزاء و أزهرت نجوم السّماء فها أنا لك بين الرّكن و الصّفا. فطابت نفسي و تيقّنت أنّ‌ اللّه فضّلني،فما زلت أرقب الوقت حتّى حان و خرجت إلى مطيّتي[و استويت على رحلي]و استويت على ظهرها. فإذا أنا بصاحبي ينادي:إليّ‌ يا أبا الحسن!فخرجت فلحقت به،فحيّاني بالسّلام و قال:سر بنا يا أخ،فما زال يهبط‍‌ واديا و يرقى ذروة جبل إلى أن علقنا على الطّائف،فقال:يا أبا الحسن انزل بنا نصلّي باقي صلاة اللّيل،فنزل فصلّى بنا الفجر ركعتين،قلت:فالرّكعتين الأوليين ؟قال:هما من صلاة اللّيل و أوتر فيهما و القنوت،و كلّ‌ صلاة جائزة ،و قال:سر بنا يا أخ. فلم يزل يهبط‍‌[بي]واديا و يرقى ذروة جبل حتّى أشرفنا على واد عظيم مثل الكافور،فأمدّ عيني فإذا بيت من الشّعر يتوقّد نورا،قال:[المح]هل ترى شيئا؟قلت:أرى بيتا من الشّعر،فقال:الأمل و الحظّ‍‌ في الوادي. و اتّبعت الأثر حتّى إذا صرنا بوسط‍‌ الوادي نزل عن راحلته و خلاّها و نزلت من مطيّتي و قال لي:دعها،قلت:فإن تاهت‌؟قال:إنّ‌ هذا واد لا يدخله إلاّ مؤمن و لا يخرج منه إلاّ مؤمن،ثمّ‌ سبقني و دخل الخباء و خرج إليّ‌ مسرعا و قال:أبشر فقد أذن لك بالدّخول.فدخلت فإذا بيت ٤يسطع من جانبه النّور، فسلّمت عليه بالإمامة،فقال:«يا أبا الحسن كنّا نتوقّعك ليلا و نهارا،فما الّذي أبطأ بك علينا؟»قلت:يا سيّدي لم أجد من يدلّني إلى الآن،قال لي:«لم تجد أحدا يدلّك‌؟!»ثمّ‌ نكت بإصبعه في الأرض ثمّ‌ قال: «لا و لكنّكم كثّرتم الأموال،و تجبّرتم على ضعفاء المؤمنين،و قطعتم الرّحم الّذي بينكم،فأيّ‌ عذر لكم[الآن]؟»فقلت:التّوبة،(و)التّوبة!الإقالة، الإقالة! [ثمّ‌ قال]:«يا ابن المهزيار لو لا استغفار بعضكم لبعض لهلك من عليها إلاّ خواصّ‌ الشّيعة الّتي تشبه أقوالهم أفعالهم.» ثمّ‌ قال:«يا ابن المهزيار-و مدّ يده-أ لا أنبّئك بالخبر؟إنّه إذا قعد الصّبيّ‌ و تحرّك المغربيّ‌ و سار العمانيّ‌ و بويع السّفيانيّ‌ يأذن لي اللّه فأخرج بين الصّفا و المروة في ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا سواء،فأجيء إلى الكوفة و أهدم مسجدها و أبنيه على بنائه الأوّل و أهدم ما حوله من بناء الجبابرة و أحجّ‌ بالنّاس حجّة الإسلام و أجيء إلى يثرب فأهدم الحجرة و أخرج من بها و هما طريّان فآمر بهما تجاه البقيع و آمر بخشبتين يصلبان عليهما فتورق من تحتهما، فيفتتن النّاس بهما أشدّ من الفتنة الأولى،فينادي مناد من السّماء:يا سماء أبيدي و يا أرض خذي،فيومئذ لا يبقى على وجه الأرض إلاّ مؤمن قد أخلص قلبه للإيمان.» قلت:يا سيّدي ما يكون بعد ذلك‌؟قال: «الكرّة الكرّة،الرّجعة الرّجعة.»ثمّ‌ تلا هذه الآية: ✨ثُمَّ‌ رَدَدْنا لَكُمُ‌ الْكَرَّةَ‌ عَلَيْهِمْ‌ وَ أَمْدَدْناكُمْ‌ بِأَمْوالٍ‌ وَ بَنِينَ‌ وَ جَعَلْناكُمْ‌ أَكْثَرَ نَفِيراً . ادامه مطلب(ترجمه)👇👇
📝ابو جعفر محمّد بن جرير طبرى،در مسند فاطمه عليها السّلام گفته است:ابو عبد اللّه محمّد بن سهل جلودى روايت كرد،وى گفت:ابو الخير احمد بن محمّد بن جعفر طائى كوفى در مسجد حضرت ابو ابراهيم موسى بن جعفر عليهما السّلام حديثمان داد،وى گفت: محمّد بن حسن بن يحياى حارثى حديثمان داد،گفت:علىّ‌ بن ابراهيم بن مهزيار اهوازى حديثمان داد كه گفت: 🕋در يكى از سال‌ها،به قصد حج،بيرون آمدم كه به شهر مدينه وارد شدم.چند روز در آن اقامت كردم تا حضرت صاحب الزّمان عليه السّلام را جست‌وجو كنم؛ولى نه خبرى از آن حضرت به دستم رسيد و نه ديده‌ام بدو روشن گرديد.لذا به شدّت اندوهگين شدم و از اينكه مبادا به آرزويم نرسم،بيمناك گشتم.پس،از مدينه به مكّه رفتم و حج به جاى آوردم و يك هفته در آنجا اقامت گزيدم.تمام اين مدّت در جست‌وجو بودم. در همين حال كه به فكر فرورفته بودم،ناگاه در كعبه برايم آشكار شد.شخصى را ديدم مانند شاخه‌ى درخت بان ،بردى به كمر بسته و برد ديگر از زير بغل بر روى گردن افكنده بود.دلم به ديدن او قرار گرفت و به‌سويش شتافتم.او نيز متوجّه من شد و گفت:اهل كجايى‌؟گفتم:از عراق. گفت:كدام شهر آن‌؟گفتم:اهواز.گفت:ابن الخصيب را مى‌شناسى‌؟گفتم: آرى. گفت:خداوند رحمت‌اش كند كه شب‌هاى درازى به عبادت مى‌گذراند و چه قدر اشك چشمش روان بود!گفت:ابن المهزيار را چه‌؟گفتم:خودم‌ام. 🌠گفت:سلام خداوند بر تو باد،اى ابو الحسن!آن‌گاه مرا به گرمى در آغوش گرفت و گفت:اى ابو الحسن،آن نشانى كه بين تو و امام ابو محمّد-كه خدا چهره‌اش را تابنده كناد-بود چه كردى‌؟گفتم:همراه دارم و دست بردم و انگشترى را كه برآن نام محمّد و على نقش بسته بود از جيبم بيرون آوردم.چون برآن نظر كرد،گريست تا آنجا كه آستين روى دستش تر شد و گفت:اى ابو محمّد،خداى‌ات رحمت كند كه به راستى زينت امّت‌اى!خداوند به امامت تو را شرافت بخشيد و تاج علم و معرفت بر تو عنايت فرمود.ما به‌سوى شما رهسپاريم.سپس(بار ديگر)با من دست داد و در آغوشم گرفت. آن‌گاه گفت:اى ابو الحسن،چه مى‌خواهى‌؟گفتم:خواسته‌ام(ديدار)امامى است كه از عالم نهان است.گفت:او از شما پنهان نشده؛كارهاى بد شما او را مخفى داشته است.(اينك)برخيز و به‌سوى مركب خود برو و آماده‌ى ديدارش باش. چون جوزا از نظرها غايب شد و ستارگان آسمان درخشان گشتند،من بين ركن و صفا منتظر توام. خوش‌دل و شادمان شدم و يقين دانستم كه خداوند اين فضيلت را به من داده است.پس لحظه‌شمارى مى‌كردم تا وقت معيّن فرارسيد . به‌سوى مركبم رفتم و برآن سوار شدم كه ناگاه صداى آن دوست را شنيدم كه مى‌گفت:اى ابو الحسن، به‌سوى من آى.به نزد او شتافتم.بر من سلام كرد و گفت:بيا برويم برادر. از پست و بلندى‌ها گذشتيم تا بر طائف مشرف شديم.به من گفت:اى ابو الحسن،فرود آى تا بقيّه‌ى نمازهاى شب را به‌جاى‌آوريم.پس فرود آمد و(در آخر)نماز واجب صبح را با او(به جماعت)خواندم.گفتم:پس آن دو ركعت اوّل چه طور؟گفت:آن دو ركعت از نمازهاى شب است.آن‌ها و نيز قنوت را كوتاه بخوان و نيز همه‌ى نمازهاى مستحبّى را(مى‌توان كوتاه‌تر خواند).آن‌گاه گفت:برادر،برويم. پيوسته در فراز و نشيب‌ها مى‌رفتيم تا بر دشت بزرگى مشرف شديم كه همچون كافور(سفيد)بود.در آن چشم گرداندم.به ناگاه چادرى-كه از موى بافته شده بود-ديدم كه نور از آن مى‌درخشيد.به من گفت:[خوب نگاه كن]آيا چيزى مى‌بينى‌؟ گفتم:چادرى از موى مى‌بينم.گفت:همه‌ى اميد و سعادت در همين دشت است . در پى او رفتم تا به ميان دشت رسيديم.از مركبش پياده شد و آن را واگذارد.
♥️من نيز از مركبم پياده شدم.به من گفت:آن را رها كن.گفتم:اگر گم شود،چه طور؟ گفت:اين سرزمينى است كه جز مؤمن در آن داخل نشود و جز مؤمن از آن بيرون نرود. سپس پيش از من وارد چادر شد و به سرعت بيرون آمد و گفت:مژده‌ات باد كه اجازه‌ى ورود به تو داده شد! داخل شدم.ديدم نور از گوشه‌ى آن جايگاه بالا مى‌رود. برآن جناب به امامت سلام كردم.به من فرمود:«اى ابو الحسن،ما شب و روز انتظار داشتيم بيايى.چه باعث شد كه دير آمدى‌؟» عرض كردم:آقاى من،كسى را تاكنون نيافته بودم كه مرا راه‌نمايى كند.به من فرمود:«كسى را نيافتى كه راهنمايى‌ات كند؟!» سپس انگشت خود را بر زمين زد و فرمود: ✴️«نه؛شما مال انباشتيد و بر مؤمنان ناتوان ستمكارى كرديد و پيوند خويشى را كه در ميانتان بود قطع كرديد.پس[اينك]چه عذرى داريد؟» عرضه داشتم:توبه، توبه!درگذريد،درگذريد! ✅[سپس فرمود:]«پسر مهزيار،اگر استغفار شما براى يكدگر نبود،جز خواصّ‌ شيعه-كه سخنانشان شبيه افعالشان است-هركه روى زمين است هلاك مى‌شد.» 💎سپس فرمود:«اى فرزند مهزيار-و دستش را دراز كرد-آيا تو را از خبر آگاه نسازم‌؟هرگاه كودك بنشيند و مغربى حركت كند و يمانى راه بيفتد و با سفيانى بيعت شود،خداوند به من اجازه‌ى قيام خواهد داد.پس بين صفا و مروه با ٣١٣ مرد خروج مى‌كنم. آن‌گاه به كوفه مى‌آيم و اتاق(مسجد)را ويران و براساس بناى نخستين،آن را مى‌سازم و همه‌ى ساختمان‌هاى جبّاران پيرامون آن را نيز ويران مى‌كنم 🕊 و با مردم حجّ‌ اسلام به‌جاى مى‌آورم و به يثرب(مدينه)مى‌روم.پس حجره را خراب مى‌كنم و آنچه را در آن است،آن دو[ابوبکر و عمر] را،تازه بيرون مى‌آورم و دستور مى‌دهم در سمت بقيع بر دو چوب خشك به دارشان آويزند.آن دو چوب خشك از زير آن‌ها برگ مى‌دهند. ⚠️آن‌گاه مردم به فتنه‌اى شديدتر از فتنه‌ى اوّل دچار مى‌گردند كه آوازدهنده‌اى از سوى آسمان بانگ مى‌زند:اى آسمان،اينان را نابود گردان و اى زمين[اين‌ها را]بگير. سپس بر روى زمين باقى نمى‌ماند جز مؤمنى كه دلش را براى ايمان خالص كرده باشد.» عرضه داشتم:اى آقاى من،پس ازآنچه مى‌شود؟ ♻️فرمود: «بازگشت،بازگشت، رجعت،رجعت.» سپس اين آيه را تلاوت كرد: 🔅(سپس بار ديگر شما را بر آنان سلطه دهيم و به‌وسيله‌ى اموال و فرزندان مدد كنيم و شمار(افراد)تان را بيشتر سازيم). 📖سیمای حضرت مهدی (علیه السلام) در قرآن، صفحه 270 سیدهاشم بن سلیمان بحرانی http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖ 📜و روى مسعدة بن صدقة قال: سمعت أبا عبد اللّه جعفر بن محمّد صلّى اللّه عليه و آله يقول: خطب أمير المؤمنين عليه السّلام النّاس بالكوفة فحمد اللّه و أثنى عليه ثمّ‌ قال: 🕊 أنا سيّد الشّيب و فىّ‌ سنّة من أيّوب، و سيجمع اللّه لي أهلي كما جمع ليعقوب، و ذلك إذا استدار الفلك و قلتم: ضلّ‌ أو هلك،.. 📝روايت شده حضرت صادق عليه السّلام فرموده‌اند: كه على عليه السّلام خطبه‌اى بعد از حمد و ثناى الهى ايراد كردند. به اين شرح: 🌺من سيد و آقاى پيران هستم و در من صفتى از ايوب وجود دارد. به زودى خداوند براى من اهلم را در كنارم جمع خواهد كرد همانطور كه اينكار را براى يعقوب انجام داد و آن زمانى است كه فلك دور بزند و آخر زمان بشود. به طوريكه شما از زيادى مدّت انتظار بگوييد آنكس كه بايد بيايد گم شده است و يا به هلاكت رسيده. 📗الإرشاد في معرفة حجج الله علی العباد - جلد1، صفحه 325 شیخ مفید http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ‌ اللَّهُ‌ عَنْهُ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ‌ بْنِ‌ سَعِيدٍ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ جُمْهُورٍ عَنْ‌ أَحْمَدَ بْنِ‌ أَبِي هَرَاسَةَ‌ عَنْ‌ أَبِي إِسْحَاقَ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ بْنِ‌ إِسْحَاقَ‌ عَنْ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ‌ حَمَّادٍ الْأَنْصَارِيِّ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ‌ شِمْرٍ عَنْ‌ جَابِرِ بْنِ‌ يَزِيدَ عَنْ‌ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: 💎كَأَنِّي بِأَصْحَابِ‌ الْقَائِمِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ وَ قَدْ أَحَاطُوا بِمَا بَيْنَ‌ الْخَافِقَيْنِ‌ فَلَيْسَ‌ مِنْ‌ شَيْ‌ءٍ إِلاَّ وَ هُوَ مُطِيعٌ‌ لَهُمْ‌ حَتَّى سِبَاعُ‌ الْأَرْضِ‌ وَ سِبَاعُ‌ الطَّيْرِ يَطْلُبُ‌ رِضَاهُمْ‌ فِي كُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ حَتَّى تَفْخَرُ الْأَرْضُ‌ عَلَى الْأَرْضِ‌ وَ تَقُولُ‌ مَرَّ بِيَ‌ الْيَوْمَ‌ رَجُلٌ‌ مِنْ‌ أَصْحَابِ‌ الْقَائِمِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌. 📝جابر بن يزيد از امام پنجم ابى جعفر عليه السلام روايت كرده كه فرمود گويا ياران قائم عليه السلام را مى‌بينم كه به سراسر زمين از مشرق تا مغرب احاطه كرده‌اند و همه چيز در فرمان آن‌ها است 🕊تا درندگان زمين و پرندگان درنده خشنودى آن‌ها را در هر باره ميجويند تا بجائى كه زمينى به زمين ديگر ميبالد و ميگويد امروز يكى از ياران قائم بر من گذشته . 📗 کتاب كمال الدين و تمام النعمة - جلد2، صفحه 390 http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖ 📜 أَخْبَرَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ‌ يُونُسَ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ رَبَاحٍ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ‌ عَلِيٍّ‌ الْحِمْيَرِيُّ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنِي اَلْحَسَنُ‌ بْنُ‌ أَيُّوبَ‌ عَنْ‌ عَبْدِ الْكَرِيمِ‌ بْنِ‌ عَمْرٍو قَالَ‌ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ بْنِ‌ أَبَانٍ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ‌ بْنُ‌ عَطَاءٍ الْمَكِّيُّ‌ عَنْ‌ شَيْخٍ‌ مِنَ‌ الْفُقَهَاءِ يَعْنِي أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌: سَأَلْتُهُ‌ عَنْ‌ سِيرَةِ‌ الْمَهْدِيِّ‌ كَيْفَ‌ سِيرَتُهُ‌ فَقَالَ‌ يَصْنَعُ‌ كَمَا صَنَعَ‌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ يَهْدِمُ‌ مَا كَانَ‌ قَبْلَهُ‌ كَمَا هَدَمَ‌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ أَمْرَ اَلْجَاهِلِيَّةِ‌ وَ يَسْتَأْنِفُ‌ اَلْإِسْلاَمَ‌ جَدِيداً . 📝عبد اللّه بن عطاء مكّى از شيخى از فقها-يعنى امام صادق عليه السّلام-روايت كرده گويد:«از او در بارۀ روش حضرت مهدى عليه السّلام سؤال كردم كه رفتارش چگونه است‌؟ 💎فرمود:چنان مى‌كند كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله رفتار مى‌كرد،آنچه قبل از او بوده همۀ را ويران مى‌كند-همان گونه كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شالودۀ دوران جاهليّت را ويران ساخت-و اسلام را از نو آغاز مى‌كند». 📗الغيبة نعمانی، صفحه 326 باب 13/حدیث13 http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
❖﷽❖ 📜 أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ سَعِيدٍ ابْنُ‌ عُقْدَةَ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنَا عَلِيُّ‌ بْنُ‌ الْحَسَنِ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ خَالِدٍ عَنْ‌ ثَعْلَبَةَ‌ بْنِ‌ مَيْمُونٍ‌ عَنِ‌ اَلْحَسَنِ‌ بْنِ‌ هَارُونَ‌ بَيَّاعِ‌ الْأَنْمَاطِ‍‌ ١قَالَ‌: كُنْتُ‌ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ جَالِساً فَسَأَلَهُ‌ اَلْمُعَلَّى بْنُ‌ خُنَيْسٍ‌ أَ يَسِيرُ الْقَائِمُ‌ إِذَا قَامَ‌ بِخِلاَفِ‌ سِيرَةِ‌ عَلِيٍّ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ فَقَالَ‌ نَعَمْ‌ وَ ذَاكَ‌ أَنَّ‌ عَلِيّاً سَارَ بِالْمَنِّ‌ وَ الْكَفِّ‌ لِأَنَّهُ‌ عَلِمَ‌ أَنَّ‌ شِيعَتَهُ‌ سَيُظْهَرُ عَلَيْهِمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِهِ‌ وَ أَنَّ‌ الْقَائِمَ‌ إِذَا قَامَ‌ سَارَ فِيهِمْ‌ بِالسَّيْفِ‌ وَ السَّبْيِ‌ وَ ذَلِكَ‌ أَنَّهُ‌ يَعْلَمُ‌ أَنَّ‌ شِيعَتَهُ‌ لَمْ‌ يُظْهَرْ عَلَيْهِمْ‌ مِنْ‌ بَعْدِهِ‌ أَبَداً . 📝حسن بن هارون نمدفروش گويد:نزد امام صادق عليه السّلام نشسته بودم كه معلّى بن خنيس از آن حضرت پرسيد: آيا وقتى امام قائم قيام نمود بر خلاف روش علىّ‌ عليه السّلام رفتار خواهد كرد؟ 💠فرمود:آرى بدان جهت كه علىّ‌ با منّت گذاشتن و دست برداشتن(از مردم و مخالفين)رفتار مى‌نمود براى اينكه مى‌دانست پس از او پيروانش به زودى مغلوب دشمنان خواهند شد 💠و اينكه قائم چون قيام كند در ميان ايشان با شمشير و اسير ساختن رفتار خواهد كرد زيرا او مى‌داند كه شيعۀ او پس از او هرگز مغلوب دشمنان نمى‌شوند». 📙 غیبت نعمانی ، صفحه 327 باب 13/ حدیث 16 http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❖﷽❖ 📜 حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ‌ عَلِيٍّ‌ مَاجِيلَوَيْهِ‌ رَضِيَ‌ اللَّهُ‌ عَنْهُ‌ قَالَ‌ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ‌ يَحْيَى عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ‌ عَنْ‌ مُحَمَّدِ بْنِ‌ إِسْمَاعِيلَ‌ عَنْ‌ أَبِي إِسْمَاعِيلَ‌ السَّرَّاجِ‌ عَنْ‌ بِشْرِ بْنِ‌ جَعْفَرٍ عَنِ‌ اَلْمُفَضَّلِ‌ بْنِ‌ عُمَرَ عَنْ‌ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌ سَمِعْتُهُ‌ يَقُولُ‌: أَ تَدْرِي مَا كَانَ‌ قَمِيصُ‌ يُوسُفَ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ قَالَ‌ قُلْتُ‌ لاَ قَالَ‌ إِنَّ‌ إِبْرَاهِيمَ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ لَمَّا أُوقِدَتْ‌ لَهُ‌ النَّارُ أَتَاهُ‌ جَبْرَئِيلُ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ بِثَوْبٍ‌ مِنْ‌ ثِيَابِ‌ اَلْجَنَّةِ‌ فَأَلْبَسَهُ‌ إِيَّاهُ‌ فَلَمْ‌ يَضُرَّهُ‌ مَعَهَا حَرٌّ وَ لاَ بَرْدٌ فَلَمَّا حَضَرَ إِبْرَاهِيمَ‌ الْمَوْتُ‌ جَعَلَهُ‌ فِي تَمِيمَةٍ وَ عَلَّقَهُ‌ عَلَى إِسْحَاقَ‌ وَ عَلَّقَهُ‌ إِسْحَاقُ‌ عَلَى يَعْقُوبَ‌ فَلَمَّا وُلِدَ يُوسُفُ‌ عَلَّقَهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ كَانَ‌ فِي عَضُدِهِ‌ حَتَّى كَانَ‌ مِنْ‌ أَمْرِهِ‌ مَا كَانَ‌ فَلَمَّا أَخْرَجَهُ‌ يُوسُفُ‌ بِمِصْرَ مِنَ‌ التَّمِيمَةِ‌ وَجَدَ يَعْقُوبُ‌ عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ رِيحَهُ‌ وَ هُوَ قَوْلُهُ‌ تَعَالَى حِكَايَةً‌ عَنْهُ‌ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ‌ يُوسُفَ‌ لَوْ لا أَنْ‌ تُفَنِّدُونِ فَهُوَ ذَلِكَ‌ الْقَمِيصُ‌ الَّذِي أُنْزِلَ‌ مِنَ‌ اَلْجَنَّةِ‌ قُلْتُ‌ جُعِلْتُ‌ فِدَاكَ‌ فَإِلَى مَنْ‌ صَارَ هَذَا الْقَمِيصُ‌ قَالَ‌ إِلَى أَهْلِهِ‌ وَ هُوَ مَعَ‌ قَائِمِنَا إِذَا خَرَجَ‌ ثُمَّ‌ قَالَ‌ كُلُّ‌ نَبِيٍّ‌ وَرِثَ‌ عِلْماً أَوْ غَيْرَهُ‌ فَقَدِ انْتَهَى إِلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ. 📝 مفضّل بن عمر گويد از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‌فرمود: آيا مى‌دانى كه پيراهن يوسف عليه السّلام چه بود؟ گفتم: نه، 💎 فرمود: چون براى ابراهيم عليه السّلام آتش افروختند جبرائيل عليه السّلام براى او پيراهنى بهشتى آورد و آن را در بر او كرد و گرما و سرما بر وى اثر نمى‌كرد و چون وفاتش فرا رسيد آن را در تميمه‌اى كرد و بر اسحاق آويخت و او نيز بر يعقوب آويخت و چون يوسف به دنياآمد بر او آويخت و در بازويش بود تا كارش به آنجا رسيد كه شنيده‌ايد و چون در مصر يوسف آن پيراهن را از تميمه بيرون آورد، يعقوب بوى آن را شنيد و چون همان قول خداى تعالى است كه در حكايت از او مى‌فرمايد: اگر مرا خطاكار ندانيد من بوى يوسف را استشمام مى‌كنم. و آن همان پيراهنى است كه از بهشت فرود آمد. 🔍 گفتم: فداى شما شوم اكنون آن پيراهن در نزد كيست‌؟ ✅ فرمود: در دست اهل آن است و هنگام خروج قائم عليه السّلام همراه اوست. ❣ سپس فرمود: علم يا هر چيز ديگرى كه پيامبران به ارث گذاشته‌اند منتهى به محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شده است. 📚كمال الدين و تمام النعمة - جلد2، صفحه 596 http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84