eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.3هزار ویدیو
232 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
در خانه ما هیچ وقت صدای موسیقی شنیده نمی شد، بلکه تنها صدای تلاوت قرآن بود که با آن مأنوس شده بودیم.☺️ گاهی پدر و مادرم با صدای بلند قرآن تلاوت می کردند و گاهی صدای تلاوت قاریان از نوار کاست پخش می شد.👌 در واقع تنها موسیقی پخش شده در منزل ما صدای بود.😊 بعضی از پدر و مادرها می پرسند که چه کنیم تا فرزند ما هم قاری قرآن شود؟ ❓ من در جوابشان می گویم فقط کاری کنید صوت قرآن را بشنود و در ضمیر پاکش تأثیر بگذارد.✅ در عین حال و شرکت در و رعایت و هم تأثیر زیادی درتربیت من داشت.👌 ✍ مهاجر الی الله، محسن حاجی حسنی جهت شادی روح این عزیز و تمامی قربانیان فاجعه منا
⭕️ ⭕️ ☝️از خیابان آرام آرام در حال گــذر بودم! 🌸 در اولــین کوچـہ کہ یا مهدے داشــت حسینے را دیدم.... عبــدالحمید با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامــم را صـــدا زد! گفت: اگہ یک به طرف امــام زمان عج بردارے امــام صــد قدم بہ طرف شمــا مے آید! ! چه کردی...چــند قدم بہ طرف امــام زمانت بر داشتے؟؟ جوابــی نداشــتم؛ســر به زیر انداخــته و گذشــتم...😔 🌸دومــین کوچــہ محــمد اسلامے نســب ؛ پرچم ســبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حـــال و هـــوای عجیبے رقـــم زده بود! انگار همین جا بود... محـــمد آمد! صدایم زد! گفت: سفارشـــم توسل بود به ائمــہ اطــهار بخصــوص بود.. چه کردے؟ جوابے نداشتم و از از کوچه گذشــتم... ولے مےدیدم کہ تــا نــام بے حضـرت زهــرا (س) را بــرد جارے شد ...😔 🌸به سومین کوچـــه رسیدم! ... به صدایی ملایـــم،اما محکم مرا خواند! گفــت: و در کجای زندگــے ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستــــم جواب دهم! مے دانستــم خودش و هســت...زندگی این از تولد تا شهادت در غدیر رقم می خورد.. با چشماني که گوشــه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتـــم... 🌸به چهارمین کوچــه! کوچـــہ ... مثل عکسهایــش ، لبخنــد بر روے لب داشــت بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفــت : با چــة کسانے تــا حالا ارتباط داشتے گفتم : ارتباط؟...خجالــت کشیــدم چیزے بگویمـ.... با خنده زیبایــش ادامہ داد: اصــل با خداســت !!! گفت اگر را انجــام دادي، را ســـروقت خواندے، را ترک کردے در زندگے پیروزے وگـــرنہ بقیــہ کشکــہ! همچــنان که دستــانم در دســتان شهیــد بود! عرق شرم از این شهید بر صورتم نشست . از او جدا شـــدم و حرفے برای گفــتن نداشتــم... 🌸به پنجـــمین کوچه و خـادم صادق رسیدم... صداي نجـــوا و شهــید می آمد! حاج منصــور ... ... کمیــل مے خوانــد.... چقــدر با اخلاص می خواند حضورم را متوجـــه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوے ام... از دعــا خواندنـــم گذشتــم...از امر معروف میگفت و تکلیف هر انسان و فهمیدم چقدر من بی عمل هستم ....😔 🌸ششمین کوچه بہ نام شهیــد عباس دوران.. با جذبہ بــود..ـ خودش یہ عده را جمــع کرده بود مشغول تــدریس بود!!!: مــبارزه با ،نگهـــبانے ، بہ سوے پرودگارو در راه دین... کــم آوردم... من کجا .. او کجا!! ... گذشتـــم.... 🌸هفتمین کوچه انگار مثل زینبیہ بود! بلـــه؛ عبداللہ اســکندرے... کنار اوهم شیبانے، همه مدافعــان حرم بودند ... عکــس هاے عزیزانشان در دستشان بود.... یکے پدر ، یکے مادر، یکے همســر چشمم به عکس فرزند علمدارے افتاد ... دختر بدون پدر چہ حالے دارد ؟! میخواستــند بگویــند: مـا تو این دوره و زمانہ از همہ چیزمــان .... تو چہ کردے؟ از کم کارے ام شــرمنده شــدم و گذشتم... 😔😔 دیگر ادامہ نــدادم.... از تا ! فاصله زیــــاد بود... دیگـــر پاهــایم رمـــق نداشت! افتــادم... خودم دیدم که با چه کردم! 🇮🇷 شهر کوچه های زیادی دارد با یاد غریبی که همچنان ناشناخته اند یک جملہ در ذهن دارم : ... شرمنده ام!!! 🌷🌺😭😭🌺🌷 🔴 *از کوچه پس کوچه های دنـــیا! بی شهدا،نمے تــوان گـــذشت...*
🔰 درس اخلاق آیت الله خوشوقت 🌷 اگر تقوا نباشد ... 📖 اگر نباشد، انسان سر پیری هم گمراه می‌شود و برمی‌گردد. نفس امّاره، پیر و جوان سرش نمی‌شود. نفس امّاره در جوانی چیزهایی می‌خواهد و در پیری چیزهای دیگر. در هر دو سن نباید به او تحویل داد و الّا انسان بیچاره و بدبخت می‌شود. بوده‌اند افرادی که سر پیری گمراه شدند. سر پیری از حوزه بیرون رفتند. سر پیری از اسلام خارج شدند. همه‌ی این‌ها امکان دارد ... خدا فرمود: «يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّه‏»: اگر مرا قبول دارید، به حرفم گوش بدهید. من دو حرف دارم: را انجام بده و را ترک. بقیه‌ی آن آزاد. ... بنابراین تا دیر نشده باید تمرین شروع شود. صبح که از خواب بلند می‌شویم، اول وقت نماز و همچنین سایر و ترک . چون هر روز تکرار پیدا می‌کند و استمرار دارد، تمرین است. با تمرین، انسان فردا قوی‌تر از روز گذشته می‌شود تا کم کم به جایی می‌رسد که به راحتی می‌تواند همه‌ی را انجام دهد و همه‌ی را ترک کند. آن وقت او خوب به درد تبلیغ دین و هدایت مردم می‌خورد. خدا از وجود چنین انسانی یک چراغ روشن می‌سازد که هر جا باشد، وجود او برای مردم خیر و برکت مادی و معنوی است، همان گونه که عیسی مسیح (ع) روز اول به عنوان معجزه فرمود: «وَ جَعَلَني‏ مُبارَكاً»: من طوری خلق شده‌ام که هر جا باشم، وجودم خیر و برکت است. هم خیر و برکت مادی و هم خیر و برکت معنوی. 📚 منبع: آثار بندگی، آیت الله عزیز خوشوقت