eitaa logo
🕋گفتارحکیمانه امیربیان علیه السلام🕋
999 دنبال‌کننده
859 عکس
293 ویدیو
26 فایل
✨﷽✨ ✨آن روز که #نهج_البلاغه علی بن ابیطالب(علیه السلام) #بیطرفانه وبادقت #رسیدگی شود، ازتمام مکتب های #اجتماعی واخلاقی و #اقتصادی و #فلسفی بی نیاز خواهیم شد. "علامه جعفری"ره"
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴🌴 💚 ✅ 🌟 علی (ع) می فرماید: 🔺 👈اي مردم در راه راست، از كمي روندگان نهراسيد، اكثريت مردم بر گرد سفره اي جمع شدند كه سيري آن كوتاه، و گرسنگي آن طولاني است . ⚠ 👈 اي مردم، همه افراد جامعه در خشنودي و خشم شريك مي باشند، شتر ماده ثمود را يك نفر دست و پا بريد، اما عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت، همگي آن را پسنديدند، 🌺 خداوند سبحان مي فرمايد: (ماده شتر را پي كردند و سرانجام پشيمان شدند.) آنان چونان آهن گداخته اي كه در زمين نرم فرو رود، فريادي زد و فرو ريخت، 🌼👈 اي مردم آن كس كه از راه آشكار برود به آب مي رسد، و هر كس از راه راست منحرف شود سرگردان مي ماند. 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚 ╭━═━⊰🕋⊱━═━╮ @Amire_bayan ╰━═━⊰🕋⊱━═━╯
حرکت کاروان از 💠عمربن سعد ملعون روز یازدهم محرم سال 61 هـ .ق. تا ظهر در زمین کربلا ماند و بر کشتگان سپاه خود نماز خواند و آنان را به خاک سپرد؛ در حالی پیکر پاک فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله و یاران پاکبازش در زیر آفتاب رها شده بود، دستور داد سرهاى دیگر شهداى کربلا را از بدن ها جدا کنند و به قصد تقرّب به ابن زیاد و گرفتن جایزه با خود به کوفه ببرند. 💠این سرهاى پاک که مجموع آنها با سر علیه السلام به 72 سر نورانى مى‌ رسید اینگونه بین قبائل تقسیم شد. 💠. قبیله کنده به سرکردگى قیس بن اشعث، سیزده سر قبیله هوازن به فرماندهى شمر بن ذى الجوشن، دوازده سر! 💠. قبیله تمیم، هفده سر! 💠. قبیله بنى اسد، نه سر! 💠. قبیله مذحج، هفت سر! 💠. سایر قبایل، سیزده سر! چون روز به نیمه رسید، عمر بن سعد دستور داد تا اهل بیت (علیه السلام) را بر شترها سوار کردند. حضرت (علیه السلام) را هم در حالی که بیمار بود، با غل و زنجیر بر اشتری سوار نمودند . هنگام حرکت کاروان اسرا از کنار قتلگاه، صدای شیون و گریه بانوان بلند شد که به یکباره غوغایی در کربلا به پا شد.  مشاهده آن صحنه ‌هاى دلخراش با آن بدن ‌هاى پاره پاره و پایمال سمّ اسبان که عمدتاً قابل شناسایى نبودند، مى‌توانست هر بیننده‌اى را از پاى درآورد ولى طمأنینه و آرامشى که در زینب کبرى‌ علیها السلام، یادگار صبر و شکوه علیه السلام ظهور کرد و صلابت و استحکامى که در کلمات دلنشین او موج مى‌زد، تا حدود زیادى آن فضاى سنگین را شکست و آن را براى آل رسول قابل تحمل کرد. ۹۹ 🏴 @Amire_bayan 🏴
🌐⚜🌐⚜🌐⚜🌐 برتري ، از قبل از آنكه (ع) با سپاه خود براي سركوبي و جلوگيري سپاه معاويه، از كوفه بيرون بروند، سپاه معاويه، پيش‌دستي كرده با 85 هزار نفر عازم سرزمين صفين شدند و نخست شريعه‌ي فرات را (كه در آن سرزمين تنها محل براي گرفتن آب از فرات،به حساب مي‌آمد) تصرف كردند و «ابوالاعور اسلمي» را با چهل هزار نفر مامور نگهباني شريعه نمود و به اين طريق، آب بر روي سپاهيان (ع) بسته شد. با اينكه عمرو عاص اين كار را دوست نداشت و به معاويه گفت: (ع) كسي نيست كه تشنه بماند و شما سيراب باشيد، وانگهي (ع) براي هدفي غير از آب آمده بنابراين، شما را تاب مقاومت نيست، ولي معاويه سخن عمرو عاص را گوش نكرد و دست به اين عمل ناجوانمردانه (ممنوعيت آب) زد. خبر تصرف فرات را به (ع) گزارش دادند، آن حضرت نخست «صعصعه بن صوحان» را خواست و او را نزد معاويه فرستاد، تا به او بگويد ما قبل از صحبت و اتمام حجت، شروع به جنگ نمي‌كنيم و بسته شدن شريعه‌ي آب از طرف تو، دليل اعلام جنگ است. صعصعه، پيام امام را به معاويه رساند، معاويه با اصحابش مشورت كرد، وليد بن عقبه و عبدالله بن سعيد گفتند: «بايد آب را از آنها منع كرد تا تشنه بميرند». معاويه نيز اين نظريه را قبول كرد و براي ابوالاعور پيام داد كه كاملا مواظب شريعه باشد. در اينجا (ع) براي سپاه خود خطبه‌اي به شرح زير ايراد كرد: اي مردم! سپاهيان معاويه با بستن شريعه‌ي فرات،با شما اعلام جنگ كرده‌اند، اكنون شما بر سر دو راهي هستيد، يا قبول ذلت و يا سيراب كردن شمشيرهايتان از خون آن جنايتكاران، آنگاه اين جمله‌ي بسيار عميق را فرمود: فالموت في حياتكم مقهورين و الحياه في موتكم قاهرين : اگر مغلوب شويد و در برابر آنها شكست بخوريد، به مرگ نكبت‌بار تن داده‌ايد و اگر در اين راه با كمال عزت و افتخار جان دهيد، به زندگي جاويد خواهيد رسيد. آگاه باشيد كه معاويه، گروهي از گنهكاران گمراه و سيه‌دل خود را از شام به ميدان آورده و حقيقت را از آنان پنهان داشته، تا اين نگونبختان، گلوي خود را آماج تير مرگ آفرين شما كنند. با اين سخنان جذاب و پرمعناي ، سپاهيان اعلام آمادگي كردند و به دنبال آن، چهار هزار نفر به فرماندهي اشعث و سپس چهار هزار نفر ديگر به فرماندهي مالك اشتر فرستاده شدند و خود امام نيز با بقيه‌ي سپاه حركت نمود، و در كنار شريعه، جنگ سختي درگرفت كه در پايان سپاه معاويه با از دست دادن هزاران نفر ازافراد خود، عقب‌نشيني كرده و سپاهيان (ع) بر شريعه‌ي فرات مسلط شدند. در اين هنگام، اصحاب (ع) از آن حضرت خواستند، كه ما نيز آب را بر سپاه معاويه ممنوع كنيم. امام علي (ع) فرمود: نه، بگذاريد در آب بردن آزاد باشند، ما كار جاهلان را نمي‌كنيم، شما فقط وظيفه داريد، اسلام و قرآن را بر دشمن عرضه كنيد و آنها را به راه راست هدايت و دعوت نمائيد، اگر پذيرفتند كه غائله تمام مي‌شود، وگرنه بخواست خدا، با شمشير، آنها را كيفر خواهيم داد». وقتي سپاه معاويه شنيدند كه در بردن و آشاميدن آب، آزاد هستند، گروه گروه براي برداشتن آب به طرف شريعه فرات سرازير شدند. آري (ع) حتي در چنين موقعيتي، از مرز جوانمردي و بلندنظري، بيرون نرفت. 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚 ╭━═━⊰🕋⊱━═━╮ @Amire_bayan ╰━═━⊰🕋⊱━═━╯
🌐⚜🌐⚜🌐⚜🌐 🍃 🍃🌸 پس از رحلت پيامبر عظيم‌الشان اسلام (ص) و پيش آمدن ماجراي سقيفه‌ي بني ساعده و انتخاب ابوبكر، جمعي از بني‌هاشم كه در ميانشان، عباس عموي پيامبر (ص) نيز بود، همراه ابوسفيان، به حضور (ع) آمدند و از آن حضرت درخواست كردند كه به عنوان خليفه‌ي رسول‌خدا (ص) با او بيعت نمايند. حتي ابوسفيان افزود: «اگر اجازه دهي با سپاهي فراوان، پياده و سواره از تو حمايت مي‌كنيم!». كه سابقه سوء ابوسفيان را مي‌دانست و شرائط را مساعد نمي‌ديد در پاسخ آنها سخني فرمود كه در نهج‌البلاغه در خطبه‌ي 5 آمده است. نخست فرمود: اي مردم! امواج كوه پيكر فتنه‌ها را با كشتيهاي نجات درهم بشكنيد و به اختلاف و پراكندگي دامن نزنيد. و در پايان فرمود: و مجتني الثمره لغير وقت ايناعها كالزارع بغير ارضه: «دست انداختن به ميوه‌اي كه هنوز نرسيده، مانند بذر پاشي در زمين شوره‌زار و نامساعد مي‌باشد». (ع) با اين بيان، توجه داد كه در انقلابهاي عظيم، بايد به شرائط و آمادگيها توجه داشت و با توجه به جوانب كار، آنچه براي اسلام مهمتر است، به آن اقدام كرد و به افراد مشكوك، اعتماد نكرد. 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚 ╭━═━⊰🕋⊱━═━╮ @Amire_bayan ╰━═━⊰🕋⊱━═━╯
💚 🌿مظلــــوميّت امـــام عليـــه السّلـــام 💖 علی علیه السلام در پاسخ به معاویه فرمود: 🔶 و گفتـه‏ اي كـه مرا چونان شتر مهار كرده به سـوي بـيعت مي‏كشـاندند. 👌 سوگند به خدا! 🔶 خواستي نكوهش كني، اما ستودي 🔶 خواستي رسـوا سـازي كـه خـود را رسـوا كرده اي 🔶 مسـلمان را چـه بـاك كه مظلوم واقع شود، مـادام كـه در دين خود ترديد نداشته، و در يـقين خـود شك نكند 🔶 اين دليل را آورده ام حـتي بـراي غـير تـو كه پند گيرند ✨💚 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚 ╭━═━⊰🕋⊱━═━╮ @Amire_bayan ╰━═━⊰🕋⊱━═━╯
💚 ✨الگوهای انسانی✨ علی علیه السلام فرمود: 🍃خدا بيامرزد خبّاب پسر أرتّ را 💠به رغبت اسلام آورد 💠 از روي فرمانبرداري هجرت كرد 💠 به زندگى ساده قناعت نمود 💠 از خدا راضي بود 💠 مجاهد زندگي نمود ✨💚 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚 ╭━═━⊰🕋⊱━═━╮ @Amire_bayan ╰━═━⊰🕋⊱━═━╯
🌼 داستان عجيب شيعه شدن مردی از اهل اصفهان نزد امام هادی (علیه السلام) 🌸 قطب راوندى (ره) از جماعتى از مردم اصفهان نقل می ‏كند كه گفتند: در اصفهان مردى بود به نام عبد الرّحمن و شيعه شده بود [با اينكه در آن وقت شيعيان در اصفهان، بسيار كم بودند]، به او گفته شد، علّت چيست كه شيعه شده و به امامت حضرت هادى عليه السّلام اعتقاد دارى، و امامت افراد ديگر را قبول ندارى؟». او گفت: سرگذشتى، با امام هادى عليه السّلام دارم كه موجب شيعه شدن من شده است، و آن اينكه: 🌿من فقير بودم، ولى در سخن گفتن و جرئت، قوى بودم، در آن سالى كه جمعى از مردم اصفهان براى دادخواهى نزد متوكّل (دهمين خليفه عبّاسى) عازم شهر سامرّاء شدند، و مرا با خود بردند، سرانجام به در خانه متوكّل رسيديم، روزى در كنار در قلعه متوكّل بوديم، ناگاه شنيدم متوكّل فرمان احضار امام هادى عليه السّلام را داده است، از بعضى از حاضران پرسيدم: «اين شخصى را كه متوكّل، فرمان احضارش را داده كيست؟»😶 او گفت: «اين شخص، مردى از آل على عليه السّلام است، رافضيان به امامت او اعتقاد دارند، سپس گفت: «ممكن است متوكّل او را احضار كرده تا بكشد». من تصميم گرفتم در آنجا بمانم تا ببينم كار به كجا می کشد، و اين (امام هادى عليه السّلام) كيست؟ ناگاه ديدم هادى عليه السّلام سوار بر اسب وارد شد، همه حاضران به احترام او، در جانب راست و چپ او به راه افتادند و آن‏ حضرت در ميان دو صف قرار گرفت، و مردم به تماشاى سيماى او پرداختند، همين كه چشمم به چهره او افتاد، در قلبم جاى گرفت، پيش خود مى ‏كردم تا خداوند وجود او را از گزند متوكّل حفظ كند، او كم‏ كم در ميان مردم آمد، در حالى كه به يال اسبش نگاه مى‏ كرد، و به طرف راست و چپ نمى ‏نگريست، و من همچنان پيش خود دعا مى‏ كردم، وقتى كه آن بزرگوار به مقابل من رسيد به من رو كرد و فرمود:  «خداوند دعاى تو را به استجابت رسانيد، بدان كه عمر تو طولانى می ‏شود و اموال و فرزندانت زياد می گردند». از هيبت و شكوه او، لرزه بر اندام شدم و با اين حال به ميان دوستانم رفتم، آنها گفتند: «چه شده، چرا مضطرب هستى؟». گفتم: خير است، و ماجراى خود را به هيچ كس نگفتم، تا به اصفهان بازگشتيم، خداوند در پرتو ، به قدرى ثروت به من داد كه اكنون قيمت اموالى كه در خانه دارم- غير از اموالم در بيرون خانه- معادل هزار هزار درهم است، و داراى ده فرزند شده ‏ام، و اكنون عمرم به هفتاد و چند سال رسيده است، من به امامت او اعتقاد يافتم به دليل آنكه او بر افكار پنهان خاطرم، آگاهى داشت، و دعايش در مورد من به استجابت رسيد. 📗منتهی الآمال باب دوازدهم دربیان معجزات امام علی النقی علیه السلام ص ۱۰۳۳ حلول 🌙🌺 📚 نــَهْـ ْـج البَلاغه 📚 🕋 @Amire_bayan 🕋 ڪانال دیگر مارادنبال ڪنید👇 @yar_emam_zaman 🌷