eitaa logo
🍃🌹با شهدا و اهل بیت🌹🍃
217 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
ارتباط با مدیریت کانال↙️↙️ @Yavar_amar ادمین تبادل ↙️↙️ @Ya_mahdi_1235 مغزخاکستری @khakestary_amar کانال اتحادیه عماریون @et_amarion نفوذیها @Nofoziha_ammariyon با شهدا و اهل بیت علیهم السلام @Ammar_noghtezan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مغز خاکستری
سلام علیکم وقت همه عزیزان بخیر🌹 📣📣 تبلیغات مشاغل، محصولات، کانالها و گروهها با شرایط زیر پذیرفته می‌شود ⬇️⬇️⬇️ ♦️ ارسال به کانال مغز خاکستری @khakestary_amar ♦️ وانتشار در بیش از ۵۰ ابر گروه تبلیغاتی و عمومی 🔺از ساعت ۱۰ صبح به مدت ۲۴ ساعت هزینه پست آزاد ۳۰ هزار تومان و از ساعت ۱۰ شب تا ۶ صبح هزینه پست آخر ۴۰ هزار تومان 🔺۲ روز در هفته آزاد ۶۰ و آخر ۸۰ هزار ت 🔺۳ روز در هفته آزاد ۹۰ و آخر ۱۲۰ هزار ت 🔺۴ روز در هفته آزاد ۱۲۰ و آخر ۱۶۰ هزار ت 🔺۵ روز در هفته آزاد ۱۵۰ و آخر ۲۰۰ هزار ت 🔺۶ روز در هفته آزاد ۱۸۰ و آخر ۲۴۰ هزار ت آیدی جهت هماهنگی ↙️↙️ @Ya_alimadad70 تبادل ویویی ↙️↙️ @Ya_alimadad70 تبادل ادمینی ↙️↙️ @Yarhussein @Sarbaz60 کانال مغز خاکستری ⬇️⬇️ @khakestary_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ آخر هفته ها برای فقرا غذا میبردند. دیگر اعضای گروه نمی دانستند حسین شهید شده ، وقتی می بینند نمیامده پرس و جو میکنند، فقرا میگفتند وقتی برایش دعای خیر میکردیم میگفت دعا کنید شهید شوم.. @Ammar_noghtezan
✨﷽✨ ✍تو هیچی نیستی چشمشان که به مهدی افتاد، از خوشحالی بال درآوردند. دوره‌اش کردند و شروع کردند به شعار دادن: «فرمانده آزاده، آماده‌ایم آماده!» هر کسی هم که دستش به مهدی می‌رسید، امان نمی‌داد؛ شروع می‌کرد به بوسیدن. مخمصه‌ای بود برای خودش. خلاصه به هر سختی‌ای که بود از چنگ بچه‌های بسیجی خلاص شد، اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد، با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب می‌زد: «مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا این‌قدر بهت اهمیت می‌دن، تو هیچی نیستی؛ تو خاک پای این بسیجی‌هایی...». 📚کتاب 14 سردار، ص30-29 امام صادق (عليه السلام) در آسمان دو فرشته بر بندگان گماشته شده‌اند. پس هر كس براى خدا تواضع كند، او را بالا برند و هر كس تكبر ورزد او را پَست گردانند. 📚الکافی، ج2، ص122 ✨✨✨🍃🕊🍃✨✨✨ @Ammar_noghtezan
تصاویری از عملیات ترویستی در مناطق زلزله زده خوی!!! ☺️☺️☺️☺️ من هم یک سپاهیم.... @Ammar_noghtezan
🔺مادربزرگوار سردار سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم، با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم، وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند، بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفتن من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. 🔺بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم، برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفتن این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر نکنید، همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد، آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم، با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد، سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفتن: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم. 🌷 🥀✨🍃🥀✨🍃🥀✨🍃🥀 @Ammar_noghtezan
-شهید‌حسنِ‌باقری‌‌چه‌قشنگ‌میگه: اگه‌از‌دست‌کسی‌ناراحت‌شدین.. دورکعت‌نماز‌بخوانید، و‌بگویید: خدایا‌این‌بنده‌تو‌حواسش‌نبود! من‌گذشتم،توهم‌بگذر..💛!' 🕊🕊🕊 @Ammar_noghtezan
در جبهه هر بار که از مریم ۳ساله و علی ۳ماهه‌ اش صحبت می‌شد میگفت آنها را به اندازه‌ای دوست دارم که جای خدا را در دلم تنگ نکنند..! 🌙 @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌ستایمت که شانه‌های شکوهمندت، آبروی کوهستان‌هاست... و اردیبهشت نگاهت، در چشمان هیچ بهاری نمی‌گنجد... منطقه اشنویه ، سال ۱۳۶۵ ، عملیات قادر ، عکاس : سعید صادقی 🌷 @Ammar_noghtezan
‍ ‍  حـرفـــ دلــــ💞 کجاسـت آن که زنجیـرجاذبه ی خاک را از پای اراده اش بگشـاید و هجـرت کند، از خود و بسـتگـــے هایـش .. تا از زمـان و مکـان فراتر رود و خود را به قافله سال شصـت و یک هجـری برساند .. و در رکاب امام عشـق به شـهادت رســــد؟ و از آن پس دیگر ،این باد نیست که بر تو مـے وزد.. این تویی که بر بادمـے وزی.. و از آن پس دیگر، آن تویی که بر زمـان میگـــذری.. و آن تویی که مکـان را تشرف حضور می بخشــے . . . شهید آوینـے💚 💓🌸💓🌸💓🌸💓🌸💓 @Ammar_noghtezan
به خدا قسم اگر می‌ دانستم با هر بار که خونم ریخته می ‌شود، بی ‌حجابی آغوشِ حجاب را در برمی ‌گیرد؛ حاضر بودم هزاران بار کشته شوم.. شهید یعقوب ابراهیم نژاد 🕊 @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ✍️همسر شهید حسادت_زنانه_همسر_شهيد! وقتی که محسن پسر بزرگم حدود چهار سال داشت بسیاری از شب‌ ها تب می‌ کرد و مشکلات زندگی بسیار شده بود. یک شب در خواب من را برای دیدن شهید به بهشت بردند.... وقتی به درب بهشت رسیدم، دیدم آنجا با طاق نصرتی زیبا که از گل‌ های قرمز رُز پوشیده شده،‌ جلوه می‌ کند و رودخانه ‌ای در آنجاست که آنچنان زلال و بی‌ همتاست که فقط از آن یک خط دیده می‌ شود و همه از روی آن به آسانی می‌ گذرند و کوهی که مثل آینه برافراشته شده، در برابرم است. در حالی که انتظار آمدن شهید را می‌کشیدم، ناگهان او را در حالی که دو خانم زیبا در کنارش بودند دیدم آنها آنقدر زیبا و ناز بودند که موهایشان تا کف پایشان کشیده می‌ شد و از دو طرف شهید را محکم گرفته بودند.... من با دیدن این صحنه حسادت زنانه ‌ام گل کرد و قهر کردم و روی برگرداندم و رفتم. شهید دنبال من می‌ دوید که نروم و من می‌ گفتم: " بایدم بهت خوش بگذره، من با این همه مشکلات، زندگی می‌ کنم و بچه‌ ها را نگه می‌ دارم، اونوقت تو اینجا خوش می‌گذرونی و ما از یادت رفته ‌ایم و... " شهید گفت: " به خدا باور کن اینها زن من نیستند، اینها اعمال🕊من هستند و به من چسبیده ‌اند، چکارشان کنم؟!و گفت: می‌خواهی بگویم بروند؟ دستی زد و آنها غیب شدند و شروع به دلجویی کردو می‌گفت: ما تو دنیا خیلی کار کردیم و اصلاً زیادی هم آوردیم.حاضرم آنها را با تو تقسیم کنم، ولی تو با من قهر نکن. 🌷 🥀🍃✨🥀🍃✨🥀🍃✨🥀 @Ammar_noghtezan
خبرنگار: مادر شما چه انتظاری از جامعه دارید؟ مادر : هیچ! مگر شهید داده ام که چیزی بخواهم، هیچی نمیخوام. حتی توقع احترام بیشتر رو هم ندارم... @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 امت ما باید بداند از بزرگترین خطراتےڪه انقلاب را تهدید مےڪند، آفت نفوذخطوط انحرافے در خط اصلےانقلاب، یعنے است. پس امام را تنها نگذارید. @Ammar_noghtezan
🔰جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان روزهای اول فتح مریوان بود، همراه حاج‌احمد سوار بر یک جیپ، مشغول پاکسازی شهر بودیم، همان.طور که در خیابان‌های مریوان می‌گشتیم، ناگهان یک نفر سبیل کلفت قلچماق ملبس به لباس کردی که فانسقه هم بسته بود را دیدیم، حاج احمد گفت: «بزنید کنار ببینم این چه کاره اس» زدم روی ترمز، حاج‌احمد پیاده شد و رفت به سمت او، جالب این که حاج‌احمد با آن قد بلندش جلوی آن مرد سبیل کلفت، ریز به نظر می‌آمد، بلافاصله خیلی محکم از او پرسید: «ببینم! تو کی هستی؟ چه کارهای؟!» او نگاهی به قد و بالای حاج‌احمد انداخت و همان طور که گوشه سبیلش را می‌چرخاند گفت: «ما کومله هستیم!» چشم‌تان روز بد نبیند، تا گفت کومله هستیم، حاج‌احمد چنان گذاشت زیرگوش طرف، که او با آن هیکل و دبدبه، نقش زمین شد، حاج‌احمد همان طور که مثل شیر بالای سر او بود، گفت: «بچه‌ها، بیایید اینو بندازید عقب ماشین ببینم،  میگه من کومله‌ام! ما توی این شهر فقط یه طایفه داریم اونم جمهوری اسلامیه، والسلام!» ✨✨🍃🥀🕊🥀🍃✨✨ @Ammar_noghtezan
🔰‏نامه شهید ذبیح‌الله عالی به کارگزینی سپاه برای کم کردن حقوقش؛ بسمه تعالی اینجانب دارای چهار هكتار زمین زراعتی آبی و خشكی می‌باشم و حقوق من زیاد می‌باشد، لذا درخواست می‌نمایم كه در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود دو هزارتومان كسر نمائید، خداوند همه ما را خدمت‌گزار اسلام و امام قرار بدهد. @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا