eitaa logo
🍃🌹با شهدا و اهل بیت🌹🍃
216 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
ارتباط با مدیریت کانال↙️↙️ @Yavar_amar ادمین تبادل ↙️↙️ @Ya_mahdi_1235 مغزخاکستری @khakestary_amar کانال اتحادیه عماریون @et_amarion نفوذیها @Nofoziha_ammariyon با شهدا و اهل بیت علیهم السلام @Ammar_noghtezan
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین قسمت خاطره ی یکی از اعضای کانال که به زنده بودن شهدا اعتقاد نداشتن و شهید هم......... ✍ منتظر شما هم هستیم 😍👇 @fadaiezainab @ammar_noghtezan
بسم اللّه الرحمن الرحیم با دوستان رفته بودیم گلزار شهدا 🚶‍♂🚶‍♂ هرکسی سر مزار یه شهیدی می نشست و خلوت می کرد. 💞 ناچار از دوستان جدا شدم 👟 همین طور که می رفتم چشمامو بستم گفتم شاید اینطوری بتونم شهید پیدا کنم 🦋 😅 اما نمی شد 👀👀 بیخیال شدم 😁 چشمامو باز کردم 👁 چشمم بین ردیف های شهدا می چرخید هر کدوم یه چهره ایی داشتند و بالای چهره های هر کدوم نقش گل سرخی بود 🥀 همینطور قدم برمی داشتم 🚶‍♂و به گل سرخ ها نگاه می کردم که وجه شباهت همه ی مزارها بود 🥀 یه مزاری از چشمم گذشت 👀 که نقش گل داشت اما سرخ نبود. 🍃🌷 قدم هام به سمت همون مزار تغییر کرد رفتم جلو و صورت و مشخصات اش رو دیدم 🎟🌠 از تبار ✨ سادات به نام رضا و نام خانوادگی به نام جوادی نیک ✨ نام پدر سید ابراهیم ✨ همونجا نشستم اما قیافه اش برام خیلی غریب بود سخت بود که پیش یه شهید نشستم که نمی شناسمش 😕 یعنی این شهید منو می بینه 😕 ؟! @ammar_noghtezan
همونجا نشستم قیافه اش برام خیلی غریب بود.... 😐 دوست شهید رو نمی فهمیدم 😐 یه طوری سخت بود که یه نفر که سال ها قبل شهید شده و تو نمی شناسی چطوری باهاش حرف میزنن و میگن دوستمونه یعنی چی آخه!! 😐😞 خلاصه اینکه رفقا هرکدوم یه جا نشسته بودن و چاره نبود 😶 نشستم روبه روش و شروع کردم به حرف زدن اولش سخت بود نمیدونستم از کجا باید شروع کنم با دلم حرف میزدم ❤️ انقدر گفتم که کم کم دیدم تار شد و اشک ها جاری شد..... 😔😔😭 نمیدونستم کیه و اصلا چرا باید باهاش حرف بزنم ؟!! ولی میدونستم حداقل کمترین فایده اش اینه که من درد و دل می کنم و سبک می شم 😞 غافل بودم و نمیدونستم در وادی شهدا 🕊 چخبره....😔 از مزار شهید اومدم و یادم نبود که ردیف یا قطعه ی چنده ولی حدودی یا چشمی میدونستم تقریبا مزارش کدوم قسمته 👥 چند وقت بعد می دیدم که قسمتی از مشکل کم کم داره حل میشه مشکلی که چندین سال بود و عجیب گره خورد بوده 💥 و از هر راهی وارد میشدی نمی شد اما بعداز اون همه سال حل شد....خیلی عجیب ولی واقعی ❤️❤️ @ammar_noghtezan
توخونه بودم 🏠 و دلم براش تنگ شده بود ❤️ می خواستم برم گلزار شهدا 👟 اما یه فکری اومد تو ذهنم 🙈👹👹👈(( که این همه من میرم گلزار شهدا این همه من یادش می افتم پس اون چی؟! اون می بینه منو!صدامو میشنوه)) 👉 یه فکری اومد توذهنم 🧐 گفتم ؛(( شما شهیدی 🕊 صدای منو میشنوی👂 این همه من به یادت هستم ❣ اگه تو هم می بینی منو و به یادم هستی امروز که میام گلزار شهدا یه اتفاقی بیافته که بدونم به یادمی....❤️ (الان از حرف هایی که اون موقع به شهید گفتم خجالت می کشم 🙈🙊 که این حرف ها رو نباید به شهید می گفتم 🙊 ولی خب اون موقع حرف هام دلی بود و گفتم ))) رفتم گلزار شهدا و همین طور که سر مزارش نشسته بودم و فاتحه می خوندم و سرم پایین بود 😌 دو جفت کفش دیدم 👞👞 سرمو آوردم بالا و دیدم که سر مزار شهیدی که من نشستم ایستادن... نمیدونستم وایسم یا برم ولی خب آخر وایسادم خانواده ی شهید بودن به احترامشون پاشدم من شوکه بودم 😟😟 ولی اون ها با دیدنم اصلا شوکه نشدن خیلی عادی رفتار می کردن 😊 باهاشون که صحبت کردم فهمیدم که خواهر شهید هستن البته روم نمیشد باهاشون صحبت کنم چون خیلی یهویی پیش اومده بود ولی واقعا ادم از معاشرت با خانواده ی شهدا سیر نمیشه اینو کسانی که تجربه کردن میدونن 😉😍 درباره ی شهید خیلی اطلاعات دادن و من که جز اطلاعات اندک هیچی ازش نمیدونستم..☺️ با مرام و معرفت شهید آشنا شدم .😍 گفت و گو با خواهر بزرگوار شهید در قسمت بعدی ان شاءاللّه ❤️❤️ @ammar_noghtezan
بسم رب الشهدا و الصدیقین 🕊🎋 خدایا با نام تو آغاز می کنیم 😍❤️ سلام به همه ی عزیزان 😊😊 ان شاءاللّه که تا الان از ماه پر برکت رمضان رزق معنوی رو گرفته باشید 💖💝 حال و احوال چطوره ؟ 😉😉 یه چالش داریم 😊😇 چالش 🕊 یه رفاقت هست که از نوع بهشتیه ✨🌅 بهش میگن 😉😍 یعنی یه دوست شهید که باهاش خاطره داری 🕊😍😍 از نحوه ی آشناشدن..تحولات.....تا اتفاقات جالبی که از وجود دوست شهیدت برات رقم خورده....👌 منتظرتون هستیم 🧕🧔 (منتظرمون نذارید 🚶‍♂) 👇👇👇👇 @fadaiezainab 🌹🍃 @ammar_noghtezan
سلام علیکم روزتون بخیر داستان رفیق شهید یکی از اعضای کانال 😍 @ammar_noghtezan
چه در مورد رفیق شهیدم باید بگویم ❤️ خالق مهربونم برمن که هیچ بودم لطف نمود و مرا از هیچ خلق نمود 💫 و در خانواده ای مؤمن و مقید قرار داد 👨‍👩‍👦‍👦 تمام سالهای عمرم هرگز با کسی رفیق نشدم 🤝❌ دوستی ام با همکلاسی هایم فقط داخل مدرسه بود 🏫 و زنگ تفریح و انجمن اسلامی و نماز خانه 🕌🌅 چرا که پدر و مادرم اونقدر با من رفیق بودن ☺️ 💕 که دیگه نیاز به رفیق نداشتم. اما فاصله سنی ام با پدر مادرم زیاد بود 🙂 باز نیاز به رفیقی داشتم که از لحاظ فاصله سنی با من نزدیکتر باشه 😊😊 خداوند لطف نموده بود و 🧔🧔👱‍♂ سه برادر مهربون و دلسوز به من عطا کرده بود.😊 اما رفیق صمیمی ام برادر دومم مصطفی بود 🧔😊 او نه تنها برادرم بود بلکه بهترین دوست و معلم و راهنمایم بود ❣🏵 وقتی یه همچین رفیقی داشتم 👌.. 👈 چرا باید با دیگران رفاقت می کردم که اگر رازی هم پیش اونا داشتم یه روز برملا می کردن 👉🤭 مصطفی از همون کودکیمون شجاع مقاوم و خستگی ناپذیر و مظلوم بود هنوز تبسم زیبایش جلوی چشمامه 😞 اصلا با هم سن و سالاش خیلی فرق داشت 👌 همیشه یه نکته رو به ما توصیه می کرد: ✨ شهید ابتدا خانواده اش رو میسازه بعد شهید میشه ✨ یادش بخیر اون رفاقت رو در حقم زمانی تمام کرد 🧕 که زمان موشک باران مرا موج موشک گرفته بود کاملا فلج شده بودم 😔 پزشکها هم جوابم کرده بودن 👀 اما وقتی مصطفی اومده بود مرخصی 🧔 همین که صدای پایش راشنیدم 👞 از جا کندم 😟 از جا پا شدم و کاملا خوب شده بودم 🧕😊 و شفا گرفته بودم ❤️ @ammar_noghtezan
بسم رب الشهدا اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌹 بسم رب الشهداء والصدیقین🌹 زمانی که مصطفی جبهه 💣بود تنها با نامه✉️ در ارتباط بودیم یادش بخیر چه روزای خوبی داشتیم😍😍فقط خودم نامه هاش✉️ رو جواب میدادم اونقدر قلمش🖊زیبا و توانا بود که در جوابش کم می آوردم اما بالاخره داداش با نامه هاش✉️ من رو تا حدودی نویسنده 📝 کرده بود . یه روز که مجبور شدم با مامان و بابا🧕🕵‍♂برم شهرستان🚌 دیگه متوجه نشدم کی نامه✉️ مصطفی اومده بود از طرفی هم مصطفی که نامه ش✉️ بی جواب می مونه بیخبر از همه جا دوباره یه نامه گله آمیز مینویسه مام که موندنمون چند هفته ای 📅 طول می کشه وقتی برگشتیم خونه🏠 وای خدای من مصطفی اومده بود خیلی خوشحال بودم😍😍😍 یهویی خواهر بزرگترم 🧕 گفت: "عه شما که قمصر 🌸🌸🌸بودین مصطفی نامه ✉️ داده بود . خب نبودی جوابش رو بدی یه نامه ✉️ گله آمیزم نوشته." تا گفتم کو نامه✉️ گفت :"سر طاقچه." تا پا شدم نامه✉️ رو بردارم مصطفی خیز برداشت🏃‍♀ سریع نامه✉️ رو برداشت و جلو چشام👁👁 ریز ریزش کرد . هر چه کردم مانع بشم فایده ای نداشت. مصطفی متوجه شده ✨✨✨ بود که من نبودم جوابش رو بدم بخاطر همین رفیق شهیدم اجازه نداد و حواسش بود که خواهرش 🧕بهتر بگم رفیقش.. با یه نامه دلگیر و غمگین بشه . 😔 بازم با اون تبسماش و شوخی و لطیفه گفتن ها😄😄😄 موضوع رو عوض کرد. باز هم معلم اخلاقم و بهترین رفیقم درسی 📖جدید به من آموخت . 🌷اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 @Ammar_noghtezan
سلام علیکم حال و احوال 😍😊 چطوره ؟ از چخبر؟؟ مارو هم از خاطراتتون با شهدا بی نصیب نذارید 😊😍 👇👇 @fadaiezainab 🌹🍃 @ammar_noghtezan
راستش را بخواین اصالتا ما قمصری هستیم 🌸 پدر خدا بیامرزم 👨 هرسال برای گلابگیری این ایام قمصر بود 🌸 بخاطر همین هم ما قمصر بودیم 🌸 این ایام آخرین روزای درکنار مصطفی بودن بود 🧔 حدودا مصطفی از 13 تا 14 فروردین دقیقا 24 ساعت اومد مرخصی و بعد هم برگشت تهران 🚗 تا با دوستاش بره جبهه ✨ و نهایتاً در تاریخ 23 خرداد و عملیات عطش مفقودالاثر یا بهتر بگویم جاویدالاثر شد 💖 و بعد از 11 سال پیکر مطهرش به میهن اسلامی برگشت 😭😭😭😭😭 برای شادی روح شهدا علی الخصوص شهید مصطفی نمازی فرد @ammar_noghtezan
جدید داریم براتون 😍👌 شهید سوم به نام .. 😉👇👇 @ammar_noghtezan
سرباز گمنام امام زمان(روحی له الفداء) 🌹 بسیجی شهیدحسن عشوری🌹 متولد 🍃 ۲۴ مرداد و شهادتشون 🍃 ۲۴ خرداد شهید بزرگوار در درگیری با گروهک تروریستی در چابهار به شهادت رسیدن @ammar_noghtezan
رفاقت_بهشتی قسمت۲ ازی از وصیت نامه شهید "می‌خواهم ماجرایی را برای شما نقل کنم که شنیدن آن برای همه مفید است. شبی در عالم خواب خود را در مکانی دیدم که پشت دری به حالت انتظار ایستاده‌ام. پس از چند لحظه اجازه ورود به من داده شد؛ من نیز به داخل اتاق رفتم. ناگهان دیدم مردی با لباس عربی تمام سیاه و بی‌سر در حالی‌که خون به لباسش جاری است در برابرم ایستاده، در همین لحظه و در عالم خواب در مقابل آن مرد بی‌سر به زمین افتادم و هیچ گونه توانایی تکلم و حرکت نداشتم. در همین حین صدایی به گوشم رسید که چشمانت را باز کن. به زحمت بسیار فقط توانستم چشمانم را باز کنم و ندا رسید که این مرد بی‌سر امام مظلومت حسین ابن علی(ع) است. پس از چند لحظه که از آن حال خارج شدم دیدم اباعبدالله با سر مبارک و لباس زیبایی که به تن داشت در سمت راست من و با فاصله‌ای اندک به روی منبر نشسته‌اند و به من خیره شده اند، در حالی که لبخندی نیز به لب داشتند. در عالم خواب به خود نهیبی زدم و گفتم که اگر این فرصت را از دست بدهی عمرت سراسر تباه شده است. با هر مشقت و سختی که بود کشان کشان خود را به اولین پله منبر امام حسین (ع)رساندم و پله اول منبر ایشان را به‌دست گرفتم. وجود نازنین اباعبدالله در حالی که با تبسم به من نگاه می‌کرد از من پرسیدند: چه می‌خواهی؟ عرض کردم مولاجان فقط می‌خواهم که برات شهادت مرا امضا کنید. با همان لبخندی که بر لبان مبارکشان نقش بسته بود سر مبارک خود را به حالت رضایت تکان دادند". @ammar_noghtezan
♦️🍃اگر جنازه‌ای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید : (علیها السلام). خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم. خدایا ما را از سلک شهیدان واقعی که در جوار خودت در عرش الهی در کنار مولا حسین (علیه السلام) هستند قرار بده». ♦️🍃مزار از زمان شهادت تا کنون محل زیارت کسانی است که راز دل را تنها با او گفته‌اند و از او برای گشایش در کارهایشان یار می‌گیرند. ♦️🍃هنوز هم بسیاری از شیفتگان شهدا به سراغش می‌آیند، راز دل با او می‌گویند و از او می‌خواهند شفیعشان باشد. در همه این رفت و آمدها جز راستی و خلوص نیت چیزی نمی‌توان دید، ♦️🍃 آرام و صبورانه به درددل‌های زائرانش گوش می‌سپارد و خدا می‌داند بین او و خدایش چه می‌گذرد که خیلی‌ها گفته‌اند به خواسته‌شان رسیده‌اند و به این شهید و دعایش سخت اعتقاد دارند. ❤️ 🌷یادش با ذکر 🌷 @Ammar_noghtezan 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
لحظه وصـل به يك چشم‌زدن مـیگذرد... اين اسـت كه هر ثانيه‌اش يكـسال است... . .
Abozar Roohi - Refighe Shahidam (320).mp3
2.71M
♪♪♪ رفیق شهیدم! بهشت رو تو چشم تو دیدم! دفتری که عکس تو رو داشت! خریدم… خواننده:ابوذر روحی @Ammar_noghtezan
‏تاریخ تولد روی مزار شهید رسول خلیلی رو که میبینه متوجه میشه این شهید ازش کوچیکتر بوده و عاقبت به خیر شده و دلش شهادت خواست. اونقدر میاد پیش شهید خلیلی و توسل می‌کنه که یه روز خبر اومد نوید صفری رو در منطقه بوکمال سوریه سر بریدن و شهید شد. رفیق شهید داشتن اینجوریه دوستان!.... @Ammar_noghtezan
💞 هرصبح، در آیینـه‌ے جادویےخورشیـد چون مینگـرم، او همه مـن، مـن همه اویـم! 🌤🌱 @Ammar_noghtezan
🧡🍃 🌹 🌹 🌷 💚 طلبــه‌ها از آیت‌الله بهــاءالدینے درخواست درس اخلاق کردند. ایشـان فـرمــودند: "بــروید صیاد شیــرازے شوید، اگر صیــاد شیــرازے شدید هم دنیـــا دارید و هـم آخـرت" @Ammar_noghtezan
✍ پاسداران ... آگاهانه انتخاب میکنند شجاعانه میجنگند غریبانه زندگی میکنند مظلومانه شهید میشوند وبی شرمانه توهین میشوند ... # جانباز شهیدمدافع‌حرم‌علی‌عابدینی💕 @Ammar_noghtezan