❣ #سلام_امام_زمانم❣
چہ کنم چہ چارہ سازم
کہ شوم #فدای_مهدے
چہ کنم کہ من ببینم
رُخ #دلربای مهدے💚
چہ خوش است آن زمانی
برسد کہ #زندہ باشم😔
منِ بینوای مسکین
شنوم صدای مهدے❤️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
@Ammar_noghtezan
🌸 #شهیــدان از می توحید مستند
🇮🇷شهیدان سرخوش♥️ازجام الستند
🌸 #نمردند و نمی میرند هرگز❌
🇮🇷شهیـ🌷ـدان #زنده_جاوید هستند
⚜وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ امواتا، بَل احیاءُ عِنْدَ رَبِّهمْ یُرْزَقون
💢گمان مبر آنان که در راه خدا #شهید شدند؛ مرده اند! آنها #زنده اند و نزد پروردگارشانند🕊 و متعنمند.
#سلام_روزتون_شهدایی 🌸🍃
@Ammar_noghtezan
#خاطرات_شهدا
🌷 کنار جوب اب نشسته بودم و #ظرف مے شستم. دیدم #علے کنارم ایــــــستاده. شانزده سالــــــــــش بود.
گفت مادر رفتم برای اعزام به جبهه گفتن کوچـــــــیکے باید رضایــــــــت نامــــــــــه بیارے!
بلند شدم.
اســـــــــتین هامو دادم پایین و گفتم بیا بریم تا برات #رضایـــــــــــــــت بدم.
با هم رفتیم #محل اعزام. رضایت نامه پرکردم و امدم.
اعزام شد. چند #ماهے جبهه بود و برگشت. تعریف مے کرد می گفت مادر این بار به خیر گذشـــــــــت, برای #نماز صـــــــــبح رفتم #وضـــــــو بگیرم, برگشتم دیدم خمــــــــــــــپاره امده روے سنگرم!
اماده شد دوباره برگردد.
گفتم علے, بابات که جبهه است.
منم که #ناخــــــــــــــــوش احوالم, برادرت هم که مریــــــــــــــضه. بمون بعد برو.
گفت : مادر, #بابا برای خودش رفته #جـــــــــــــــبهه من هم باید برای خودم برم.
برای تو و برادرم هم #دعا مے کنم.
علے رفت. پدرش برگشت. من هم در #بیمارستان بسترے شدم. یک روز ظهر هر چه منتظر شدم کسے ملاقاتم نیامد.
شب قبـــــــــلش مرتب خواب هاے #عجــــــــــــیب می دیدم, دلم شور مے زدم. اخر وقت شوهرم امد. گفتم: علے چے شده؟
گفت: امانتے خــــــــــــــــدا داده بود, حالا پس دادے, دیگه نباید منتظر برگشتنش باشے.
دوزاریم افتاد, علے #شــــــــــــهید شده.
🌷 دخترم ۴-۵ سالش بود. با اینکه بردیم #جنازه علے را دید, اما #شــــــــهادت و نبودن او را باور نمے کرد. تا چـــــــند روز کارش گریه بود و صدا زدن علی. یک شب عصبانے شدم. او را دعوا کردم و گفتم علے شهید شده, دیـــــــگه نمیاد. #صبح شد. رفتم کنار جوب، اب بیارم. وقتے برگشتم دیدم مادرم که نابینا بود میگه ننه,این دختر دیونه شــــــــده!
گفتم چرا؟
گفـــــــت مرتب با خودش حرف مے زنه!
دیدم دخترم ارام گوشه ای نشسته, پیراهـــــــنش هم مشت در دســـت گرفته. گفتم چی شده؟
گفت: دیدی گفتم #داداش علے #زنده است. امد پیــــــشم, ناز و نوازشم کرد.
بهم شـــــکلات داد, گفت من #زندم, دیگه اذیت مادر نکن.
#دستش را باز کرد یک ۲۰ تومنی کاغذی نشان داد و گفت: این را هــــــــــم داداش بهم داد.
دیگر هیچ وقت #بــــــهانه برادرش را نگرفت, ان پول #تبرک از شــــــهید را سال ها داشــــــــتیم
هدیه به
#شـــــــهید_علے_مرزبان
صلوات شهدای #فارس
تولد:۱۳۴۶/۴/۱-شیراز
شهادت:۱۳۶۲/۱۲/۱۲-عملیات خیبر
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
#دهه_فجر
✨✨✨🍃🕊🍃✨✨✨
@Ammar_noghtezan