eitaa logo
راه حسین (ع)
621 دنبال‌کننده
62.3هزار عکس
34.2هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔃 اطلاع‌نگاشت | دوراهی‌های سرنوشت‌ساز @jaarchi
🔸ديدنى ها | روستای استخرگاه در ۳۵ کیلومتری مرکز شهرستان رودبار @jaarchi
راه حسین (ع)
🔴بدغذایی کودک 🍲یکی از علت های کم اشتهایی و اختلال خوردن در کودکان، سندرم بشقاب تمیز است. 🍲یعنی ما
🔺شین بت به بنی گانتز، نظامی کهنه کار و رئیس حزب آبی،سفیدهای صهیونیزم هشدار داده است که تمامی اطلاعات حساس موجود در گوشی اش در اختیار ایران است. 🔹افشای این خبر باعث لغو میتینگ تبلیغاتی گانتز شد. @jaarchi
⭕️ قیمت خودرو در بازار ۳۰ درصد حباب دارد 🔸نجفی‌منش، رئیس انجمن صنایع همگن قطعه‌سازی: 🔹بیش از ۶۰ درصد افرادی که برای خودرو ثبت نام می‌کنند برای استفاده شخصی نیست. 🔹 برخی از افراد برای سود و برخی دیگر نیز با این استدلال که در روزهای دیگر گران‌تر نخرند وارد می‌شوند و موجب بیشتر شدن آشفتگی می‌شوند. 🔹قیمت خودرو در بازار ۳۰ درصد حباب دارد. 🔹قیمت خودرو در بازار مجدداً کاهش خواهد یافت تا به حد متعادل برسد. @jaarchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ویدئویی از تل‌آویو که نشان می‌دهد آژیرهای خطر در این شهر به صدا درآمده است @jaarchi
⭕️آتش در پاساژ پایتخت خیابان میرداماد 🔸سرهنگ کارخانه سرکلانتر سوم پلیس پیشگیری : 🔹 دقایقی قبل در طبقه چهارم این مجتمع آتش سوزی رخ داده است که عوامل آتش نشانی از چند ایستگاه در حال اطفا حریق می باشند. 🔹 نیروهای چندین کلانتری همجوار جهت برقراری نظم و امنیت پیرامونی محیط در محل حاضر هستند. @jaarchi
🔸 هم‌اکنون/ بارش شدید برف در ارومیه @jaarchi
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی:تصمیم نهایی در مورد رشد حداقل حقوق تا پایان سال اعلام میشود. @jaarchi
⭕️ در گفتگوی ویژه خبری مطرح شد؛ 🔸محمدرضا مودودی سرپرست سازمان توسعه تجارت: 🔹رشد 14 درصدی صادرات محصولات پتروشیمی 🔹صادرات غیرنفتی به مرز ۴۰ میلیارد دلار رسیده است 🔹 تنظیم بازار داخلی برای ما از اهمیت و اولویت بسیار زیادی برخوردار است 🔹بانک ها برخورد جدی با صادرکننده و واردکننده ندارند 🔹 ۷۶ میلیارد دلار تقاضای ثبت سفارش داشتیم که بی سابقه بوده است 🔹 مابه‌التفاوت نرخ ارز سبب ایجاد رانت می شود @jaarchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استاد رائفی پور: تکنولوژی ساخت ماشین یک دهم موشکی ک میسازیم هم نیست 🔺پراید میسازن با پنجاه تا سرعت لخ لخ میکنه😂 🍃🍃🍃🌹🌹🌹🍃🍃🍃 «عضویت درسربازگمنام» 👇👇👇👇👇👇 🌷 @sarbazegomnam🌹 🍃🌺http://eitaa.com/joinchat/69533698C69f05ae668🌺🍃 فورواردیادتون نره🙏
راه حسین (ع)
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 🔴 مصرف #پیتـزا ⇦ خطرناک،
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانـــے 🌹قــسـمـت ســـے و یـکم چه اتفاقی افتاد؟ ... چرا اینطوری شدی؟ ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... - دنبالم بیا ... باید یه چیزی رو بهت نشون بدم ... با همون سر و صورت خیس از دستشویی زدم بیرون ... لوید هم دنبالم ... برگشتم تو همون اتاق شیشه ای ... - بشین رو صندلی ... هدست رو گذاشتم روی گوشش و همون فایل رو پخش کردم ... چشم هاش رو بست ... منتظر بودم واکنشش رو ببینم اما اون بدون هیچ واکنشی فقط چشم هاش رو بسته بود ... با توقف فایل ... چشم هاش رو باز کرد ... حالتش عجیب بود ... برای لحظاتی سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... نفس عمیقی کشید ... انگار تازه به خودش اومده باشه ... - این چی بود؟ ... - نمی دونم ... نوشته بود "چپتر اول" ... حالت اوبران هم عادی نبود ... اما نه مثل من ... چطور ممکن بود؟ ... ما هر دومون یک فایل رو گوش کرده بودیم ... از روی صندلی بلند شد ... - چه آرامش عجیبی داشت ... این رو گفت و از در رفت بیرون ... و من هنوز متحیر بودم ... ذهن جستجوگرم در برابر اتفاقی که افتاده بود آرام نمی شد ... تمام بعد از ظهر بین هر دوی ما سکوت عجیبی حاکم بود ... هیچ کدوم طبیعی نبودیم ... من غرق سوال ... و اوبران ... که قادر به خوندن ذهنش نبودم ... میزمون رو به روی همدیگه بود ... گاهی زیر چشمی بهش نگاه می کردم ... مشغول پیگیری های پرونده بود ... اما نه اون آدم قدیمی ... حس و حالش به کندی داشت به حالت قبل برمی گشت ... حتی شب بهم پیشنهاد داد برم خونه شون ... به ندرت چنین حرفی می زد ... با این بهانه که امشب تنهاست ... و کیسی به یه سفر چند روزه کاری رفته ... - بهتره بیای خونه ما ... هم من از تنهایی در میام ... هم مطمئن میشم که فردا نخوام از کنار خیابون جمعت کنم ... بهانه های خوبی بود اما ذهنم درگیرتر از این بود که آرام بشه ... از بچگی عشق من حل کردن معادلات و مساله های سخت ریاضی بود ... ممکن بود حتی تا صبح برای حل یه مساله سخت وقت بگذارم ... اما تا زمانی که به جواب نمی رسیدم آرام نمی شدم ... حالا هم پرونده قتل کریس ... و هم این اتفاق ... هر چند دلم می خواست اون شب رو کنار لوید باشم تا رفتارش رو زیر نظر بگیرم و ببینم چه بلایی سر اون اومد ... و با شرایط خودم مقایسه کنم ... اما مهمتر از هر چیزی، اول باید می فهمیدم چی توی اون فایل صوتی بود ... فایل ها رو ریختم روی گوشی خودم ... و اون شب زودتر از اداره پلیس خارج شدم ... مقصدم خونه کریس تادئو بود ... دارد... 🍃🍃🍃💞💞💞💞🍃🍃🍃 «عضویت درسربازگمنام» 👇👇👇👇👇👇 🌷 @sarbazegomnam🌹 🍃🌺http://eitaa.com/joinchat/69533698C69f05ae668🌺🍃 فورواردیادتون نره🙏
راه حسین (ع)
سخنگوی وزارت خارجه کشورمان: 🔹قرار نبود و نبايد ارتباطی بين اینستکس و مسائلی مثل FATF برقرار کنند. 🔹
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانـــے 🌹قــسـمـت ســـے و دوم پدرش در رو باز کرد ... چقدر توی این دو روز چهره اش خسته تر از قبل شده بود ... تا چشمش به من افتاد ... تعللی به خودش راه نداد ... - قاتل پسرم رو پیدا کردید؟ ... حس بدی وجودم رو پر کرد ... برعکس دیدار اول که امید بیشتری برای پیدا کردن قاتل داشتم ... چطور می تونستم در برابر اون چشم های منتظر ... بگم هنوز هیچ سرنخی پیدا نکردیم ... اون غرق اندوه در پی پیدا کردن پسرش بود ... و من در جستجوی پیدا کردن جواب سوال دیگه ای اونجا بودم ... برای لحظاتی واقعا از خودم خجالت کشیدم ... - خیر آقای تادئو ... هنوز پیداش نکردیم ... اما می خواستم اگه ممکنه شما و همسرتون به چیزی گوش کنید ... شاید در پیدا کردن قاتل به ما کمک کنه ... انتظار و درد ... از توی در کنار رفت ... - بفرمایید داخل ... و رفت سمت راه پله ها ... - مارتا ... مارتا ... چند لحظه بیا پایین ... کارآگاه مندیپ اینجاست ... چند دقیقه بعد ... همه مون توی اتاق نشیمن بودیم ... و من همون فایل رو دوباره پخش کردم ... چشم های پدرش پر از اشک شد ... و تمام صورت مادرش لرزید ... آقای تادئو محکم دست همسرش رو گرفت ... داشت بهش قوت قلب می داد ... - من که چیزی نمی دونم ... و نگاهش برگشت سمت مارتا ... - خانم تادئو شما چطور؟ ... اینها روی گوشی پسرتون بود ... هنوز چشم ها و صورتش می لرزید ... - این اواخر دائم هندزفری توی گوشش بود و به چیزی گوش می کرد ... یکی دو بار که صداش بلندتر بود شبیه همین بود... اما هیچ وقت ازش نپرسیدم چیه ... سرش رو پایین انداخت ... و چند قطره اشک، خیلی آروم از کنار چشمش جاری شد ... - ای کاش پرسیده بودم ... آقای تادئو دستش رو گذاشت روی شانه های همسرش ... و اون رو در آغوش گرفت ... با وجود غمی که خودش تحمل می کرد ... سعی در آرام کردن اون داشت ... و دیدن این صحنه برای من بی نهایت دردناک بود ... چون تنها کسی بودم که توی اون جمع می دونست ... شاید این سوال هرگز به جواب نرسه ... که چه کسی و با چه انگیزه ای ... کریس تادئو رو به قتل رسونده ... بدون خداحافظی رفتم سمت در خروجی ... تحمل جو سنگین اون فضا برام سخت بود ... که یهو خانم تادئو از پشت سر صدام کرد ... - کارآگاه ... واقعا اون فایل می تونه به شما در پیدا کردن حقیقت کمک کنه؟ ... دارد... 🍃🍃🍃💞💞💞💞🍃🍃🍃 «عضویت درسربازگمنام» 👇👇👇👇👇👇 🌷 @sarbazegomnam🌹 🍃🌺http://eitaa.com/joinchat/69533698C69f05ae668🌺🍃 فورواردیادتون نره🙏