📖 دشواری تبلیغات دینی
🔸یکی از سختیهای کار تبلیغات دینی، این است که ما میخواهیم به چیزی دعوت کنیم که در جایگاه رفیعی قرار دارد و عمیق و ژرف است. عمق دارد و عمقش نه به سهولت قابل درک است و نه به سهولت قابل انتقال. فرق میکند با تبلیغ خوراکیها، یا ترویج شهوت، که هم عموم مردم به سهولت درکش میکنند و هم ترویجش ساده است.
🔹بعضاً به کم توفیقی های نهادهای مسئول فرهنگی کشور در زمینه تبلیغ و ترویج دین و کارهای فرهنگی انتقاد میشود و ما را با دیگران مقایسه میکنند که مثلاً آنها چه قدر در تبلیغ بیفرهنگی و بیبندوباری خودشان موفق عمل میکنند، ولی ما در تبلیغ دین حق خودمان به اندازه آنها کار نمیکنیم و موفق نیستیم. بخشی از این حرف درست است که ما باید بیشتر برنامهریزی کنیم؛ اما بخش دیگر به این برمیگردد که کار آنها بسیار سادهتر است. باید به این واقعیت توجه داشت که آنها به گمراهی دعوت میکنند ولی ما به سعادت راهنمایی می کنیم.
🔸مستکبرین میخواهند مردم را به شهوت و شکم دعوت کنند. واضح است که آنها براحتی میتوانند این کار را انجام دهند. مثلاً اگر یک گروه فیلمبردار و فیلمساز بخواهند در مورد شهوترانی فیلم بسازند، از آن راننده تا بازیگر و کارگردان شان، همه تجربه شهوت دارند. ولی اگر ما بخواهیم یک فیلم برای نماز بسازیم، شاید نتوانیم یک کارگردان پیدا کنیم که دو رکعت نمازی که خدا در آن شهود شود تجربه کرده باشد. انسان خوب، زیاد داریم اما مگر چند نفر را میتوانیم پیدا کنیم که تجربه دو رکعت نمازی را که انسان در آن خدا را شهود کند، داشته باشد؟ لذا کار ما سخت است، ولی کار آنها آسان.
🔹اینقدر نباید گفت که ما چقدر نسبت به آنها عقب هستیم، ما عقب هستیم، اما نه نسبت به آنها. ما نسبت به آنجایی که باید می رسیدیم عقب هستیم و باید تلاشمان را مضاعف کنیم؛ ولی این وضعیت را نمیتوان با آنها مقایسه کرد و گفت که آنها از ما جلوترند، چراکه ماهیت کار ما با آنها متفاوت است.
🔸آنها میخواهند شهوترانی را رواج بدهند، و طبیعی است که این کار برایشان بسیار آسان است. هر کارگردانی می تواند فیلم شهوت برانگیز بسازد؛ چون خودش تجربه کرده است. اما چه کسی میتواند نماز را به این سهولت تجربه کند، و حتی اگر هم تجربه آن را هم داشته باشد، چگونه این تجربه را به دیگرانی که در این عوالم نیستند منتقل کند؟ «من، گنگِ خواب دیده و عالم همه کر» لذا کار ما بسیار سخت است.
✂️ #برشی_از_کتاب : پرورش نخبگان معنوي در مساجد؛ ص ۳۰
👤 استاد عليرضا پناهيان
هدایت شده از گروه علمی فرهنگی فتح
📖 دشواری تبلیغات دینی
🔸یکی از سختیهای کار تبلیغات دینی، این است که ما میخواهیم به چیزی دعوت کنیم که در جایگاه رفیعی قرار دارد و عمیق و ژرف است. عمق دارد و عمقش نه به سهولت قابل درک است و نه به سهولت قابل انتقال. فرق میکند با تبلیغ خوراکیها، یا ترویج شهوت، که هم عموم مردم به سهولت درکش میکنند و هم ترویجش ساده است.
🔹بعضاً به کم توفیقی های نهادهای مسئول فرهنگی کشور در زمینه تبلیغ و ترویج دین و کارهای فرهنگی انتقاد میشود و ما را با دیگران مقایسه میکنند که مثلاً آنها چه قدر در تبلیغ بیفرهنگی و بیبندوباری خودشان موفق عمل میکنند، ولی ما در تبلیغ دین حق خودمان به اندازه آنها کار نمیکنیم و موفق نیستیم. بخشی از این حرف درست است که ما باید بیشتر برنامهریزی کنیم؛ اما بخش دیگر به این برمیگردد که کار آنها بسیار سادهتر است. باید به این واقعیت توجه داشت که آنها به گمراهی دعوت میکنند ولی ما به سعادت راهنمایی می کنیم.
🔸مستکبرین میخواهند مردم را به شهوت و شکم دعوت کنند. واضح است که آنها براحتی میتوانند این کار را انجام دهند. مثلاً اگر یک گروه فیلمبردار و فیلمساز بخواهند در مورد شهوترانی فیلم بسازند، از آن راننده تا بازیگر و کارگردان شان، همه تجربه شهوت دارند. ولی اگر ما بخواهیم یک فیلم برای نماز بسازیم، شاید نتوانیم یک کارگردان پیدا کنیم که دو رکعت نمازی که خدا در آن شهود شود تجربه کرده باشد. انسان خوب، زیاد داریم اما مگر چند نفر را میتوانیم پیدا کنیم که تجربه دو رکعت نمازی را که انسان در آن خدا را شهود کند، داشته باشد؟ لذا کار ما سخت است، ولی کار آنها آسان.
🔹اینقدر نباید گفت که ما چقدر نسبت به آنها عقب هستیم، ما عقب هستیم، اما نه نسبت به آنها. ما نسبت به آنجایی که باید می رسیدیم عقب هستیم و باید تلاشمان را مضاعف کنیم؛ ولی این وضعیت را نمیتوان با آنها مقایسه کرد و گفت که آنها از ما جلوترند، چراکه ماهیت کار ما با آنها متفاوت است.
🔸آنها میخواهند شهوترانی را رواج بدهند، و طبیعی است که این کار برایشان بسیار آسان است. هر کارگردانی می تواند فیلم شهوت برانگیز بسازد؛ چون خودش تجربه کرده است. اما چه کسی میتواند نماز را به این سهولت تجربه کند، و حتی اگر هم تجربه آن را هم داشته باشد، چگونه این تجربه را به دیگرانی که در این عوالم نیستند منتقل کند؟ «من، گنگِ خواب دیده و عالم همه کر» لذا کار ما بسیار سخت است.
✂️ #برشی_از_کتاب : پرورش نخبگان معنوي در مساجد؛ ص ۳۰
👤 استاد عليرضا پناهيان
🌐 fatehan.net
🆔 @fatehan
📖 شهدا اين قدرها هم نازنين نبودند!
🔹تلاش کردند تا به قول خودشان، ارزشهای دفاع مقدس را تبیین کنند؛ نشستیم و دل سپردیم. تلاش کردند تا به قول خودشان، دستاوردهای دفاع مقدس را تشریح کنند؛ نشستیم و گوش کردیم. انگشتهایشان را تاآنجاکه میتوانستند باز کردند و افتخار کردند که خاک ایران را حتی به اندازه یک وجب هم از دست ندادهاند؛ نشستیم و نگاه کردیم.
🔸ما نشسته بودیم و ارزشهای دفاع مقدس درحال تحقیق و تشریح و ترویج و تبلیغ و تبیین و تثبیت بودند. ما نشسته بودیم و خیلیها دوست داشتند که ما بنشینیم و به خاطرات گوش کنیم. «بنشینیم» و از روی مین رفتن هاي داوطلبانه، از نماز شبهای زیر منوّر، از وصیت نامه نوشتنهای کنار اروند، از به خط زدن و به خدا رسیدن، از یخ زدن روی قله ماووت، از سوختن در سهراه شهادت، از قطعه قطعه شدن پشت خاکریز و ... بشنویم.
🔹کارمان شده بود نشستن و شنیدن ... و چه شیرین بود و چه حالی داشت! درست مثل نشستن در خیمه های عزاداری و شنیدن مصائب و فضائل اهلبیت علیهمالسلام. ثمره جهاد نسل ایستاده فریادگر، شده بود نسل نشسته یادآور.
🔸و در تمام آن سالها که ما داشتیم عکس حاج همت و متوسلیان و بروجردی و باکری و خرازی را پشت کلاسورهايمان یا روی کمدهایمان میچسباندیم و صبحهای سهشنبه میرفتیم «زیارت عاشورا با ساندیس»؛ یک نفر داشت فریاد میزد: «بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلتهای اصلی انقلاب زنده بماند.»
🔹وسط میدان ما شده بود کُنج عافیتی تزیین شده با یاد و عکسها و خاطرات شهدا که روزبهروز هم لطیفتر میشد و لطیفتر. اینکه چطور عاشق میشدند؛ چطور خواستگاری میکردند؛ چطور دل خانمهایشان را بدست میآوردند؛ چطور به نوزادانشان نگاه میکردند؛ چطور شوخی میکردند و ... . عجب شهدای نازنین بیآزاری! شهیدانی که حتی شهرام جزایری هم حاضر بود زکات اختلاسهایش را بدهد تا برایشان کنگره بزرگداشت برگزار شود.
🔸گفته بود: «میبینی این را برای حجله ام گرفتهام؟ قشنگه؟»
اصغر شهید که شاید ۲۲ را هم پر نکرده بود و دستهایش، دستهای زمخت پینه بستهاش، به شصت سالهها میمانست. اصغر که شهید شد، میدانست روزی خواهد رسید که فقط شهدای نازنین را یاد خواهند کرد؟ آنها که نه فرزندان پابرهنه جنوب شهری خمینی اند؛ نه بغض به قربانگاه آمدهی تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرمآور محرومیتها؛ نه شمشیر برهنه عدالت علی در برهوت ظلم و تحجر. شهدایی که به نشستن فرامیخوانند و گریستن و حال، نه به قیام و مبارزه و قیل و قال. شهدای نازنین؛ شهدایی که می شود عکسشان را چسباند به داشبورد زانتیا و گاز داد تا جمکران!
🔹تاآنجاکه یادم میآید، شهدا اینقدرها هم که حالا می گویند نازنین نبودند. همیشه هم لبخند روی لبشان نبود. آنقدر مست خدا نبودند که فقر و فساد و تبعیض از یادشان برود و آنچنان از خوف خدا غش نکرده بودند که هیچ خوفی بر دل هیچ کس نیندازند. تاآنجاکه یادم هست ...
🔸راستی چند هزار سال پیش بود؟ تجملپرست ها از بسیجیها میترسیدند. مفسدها و مال مردم خورها و رانتخوارها از بسیجیها میترسیدند. شهدا آدمهای ترسناکی بودند. باور کنید به خدا اینقدر دوستداشتنی بودن هم خوب نیست. باور کنید به خدا امام حسین عليه السلام هم اینقدر دوستداشتنی نبود. اگر نمیترسیدند از او که قطعه قطعهاش نمیکردند و اسب بر پیکرش نمیدواندند و آب بر قبرش نمیبستند و در «خیمهها» محصورش نمیکردند.
🔹به روضهاش رسیدیم. حالا چه حالی دارد زیارت خواندن برای شهدایی که بعد از رفتن هم شبیه شدهاند به عشقشان. به حسین عليه السلام که آن بزرگ گفت: «دو بار شهید شد.»
«السلام علیکم یا اولیاءالله و احبّائه، السلام علیکم یا اصفیاءالله و اودّائه.»
✂️ #برشی_از_کتاب : شهدا براي چه افقي جنگيدند؟، ص ۲۱
👤 استاد وحيد جليلي
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
نشر فقط با #ذکر_منبع
http://eitaa.com/joinchat/483000337Ce135602ed2
┗━━━🍂━━
📖 ریشههای تربیتی تفکر
🔸اینکه ما یک مقدار کم فکر میکنیم و این شده سنت ما، ریشه در تربیت ما دارد؛ همان تربیتِ ابتدای بچگی. بیگانگان در ابتدای بچگی مایههایی میگذارند. دیدهاید که بچههای هشت نه ماه یا یکساله وقتی مینشینند سر سفره، وقتی یک لیوان آب به دستشان می آید، چه کارش می کنند؟ یک لیوان آب را میگیرند و با آن بازی میکنند و ریختوپاش میکنند.
🔹برخورد با بچهای که به سمت لیوان آب میآید، در فرهنگهای مختلف متفاوت است. آنهایی که طبقات پایین یا طبقات کمرنگ جامعه هستند، روی دست بچه با سوزن یا چیزی فشار میدهند و تنبیهاش میکنند؛ آنهایی که یک خُرده از اینها پیشرفته ترند، نگاه تندی میکنند؛ آنهایی که یک خُرده باسوادترند و اهل تربیت هستند، لیوان را از جلوی بچه برمیدارند یا بچه را از جلوی لیوان برمیدارند، شما اگر راه دیگری دارید بگویید! به نظر شما میشود کار دیگری کرد؟ اگر رهایش کنی، لیوان آب را یا روی قالی میریزد، یا روی خودش میریزد و خسارت به بار میآورد.
🔸عروس من اتریشی است. بچهاش امین حدوداً یکساله بود، یک لیوان روی سفره بود که داخلش آب بود. امین آمد بردارد، عروس ما وقتی دید امین به لیوان نزدیک شد، نه لیوان را برداشت و نه بچه را. هیچ تذکری هم به او نداد و چیزی نگفت؛ بلکه یک لیوان خالی گذاشت بغل دستش. امین هم از این لیوان ریخت درون آن یکی و از آن یکی ریخت درون دیگری. زمین را کثیف نکرد و آببازی خودش را هم انجام داد.
🔹این، فکر کردن است؛ اما وقتی بچه را برمیداری، معنای آن این است که قدّ تو به این نمیرسد، تو کوچکتر از این هستی، تو توانایی نداری و هزار القا و تحقیر در متن انجام این کار نسبت به طرف مقابل وارد میشود. بعد این بچه که بزرگ شد استعمارپذیر میشود؛ اما آن دیگری که بزرگ شد، اگر بدذات باشد استعمارگر میشود و اگر روی دنده عقل راه برود و خوش ذات باشد، بُتشکن میشود.
✂️ #برشی_از_کتاب : تفکر؛ ص ۷۲
👤 استاد آيتالله حائري شيرازي(ره)
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
نشر فقط با #ذکر_منبع
http://eitaa.com/joinchat/483000337Ce135602ed2
┗━━━🍂━━
📖 فرهنگ شهادت حافظ "ماهیت" نظام
🔸"شهدا فقط رفتند که اصل وجود نظام بماند. آنها با ماهیت آن کاری نداشتند!"
باید در مقابل این تصویر قلابی که دارد از شهادت و فرهنگ ایثارگری ارائه میشود، ایستاد. نهضتی باید ایجاد بشود که ما بدانیم شهدا چه کسانی بودند. شهدا در زندگیشان شهید بودند. هفده سال از جنگ گذشته است. من این جمله را در همه شهرها دیدهام که: "به خاطر خون شهدا برادرم نگاهت؛ خواهرم حجابت". دیدهاید سالی یکی دو بار مثلاً میروند سر مزار شهدا. دهه فجر و هفته دفاع مقدس، خبرنگار می رود مصاحبه می کند با مردم که به نظر شما پیام شهدا چه بود؟ جواب می دهند شهدا پیامشان این بود که ما انشاءالله همه پشتیبان ولایتفقیه باشیم. حالا پشتیبان ولایت فقیه باشیم یعنی چه؟ میگوید یعنی حجابمان را حفظ کنیم. بعد، آخرش هم مجری میایستد و با سوز دل متنی را میخواند. تمام شد و رفت.
🔹پشتیبان ولایت فقیه بودن یعنی چه؟ یعنی حجاب را حفظ کنیم و با بیحجابها دشمن باشیم. این شد پیام خون شهدا. تمام شد.
🔸آیا تابحال یک تابلو نوشته شده که به خاطر خون شهدا رشوه نگیرید؟ به خاطر خون شهدا کار مردم را راه بیندازید؟ میگویند آقای اصلاً این ربطی به شهدا ندارد.
🔹پارسال بچههای مسجدی در خمین، یادوارهای برای هفتاد شهید مسجدشان برگزار کرده بودند. به آنها گفتم شما کلی زحمت کشیدهاید. شهر را از عطر شهدا پُر کردید. یک هفته فضای شهر را متأثر کردید. بعد از یک هفته هیچ اتفاق عینی عملیای در زندگی مردم و فضای شهر آغاز نشد. یعنی مردم قبل از برگزاری نمایشگاه هم در باب عدالت همین طور عمل میکردند؛ بعدش هم همین طور. این دارد پیام پنهانی به جامعه میدهد که آی مردم بدانید و آگاه باشید که ترویج یاد شهدا هیچ ربطی به مسائل زندگی شما ندارد. دقیقاً همان بلایی که سر عاشورا آمد.
🔸کتاب تحریفات عاشورای آقای مطهری را بخوانید. یا خودِ نقدهایی که حضرت امام درباره بحث عاشورا میکردند. میگفتند بله ما باید یاد امام حسین علیهالسلام را زنده نگه داریم. خُب یاد امام حسین علیهالسلام را زنده نگه داریم ثُمَّ ماذا؟ بعد، از او تبعیت کنیم؟ نه، دیگر قرار نیست عاشورا به زبان روز ترجمه بشود.
🔹همان نگاه دوگانهای که در زمان جنگ هشت ساله درباره عاشورا وجود داشت. یک طرف بسیجیها بودند که وقتی به عاشورا نگاه میکردند، بعدش میگفتند خیلی خوب، زیارت عاشورا من را میفرستد جبهه. عدهای هم زیارت عاشورا و دعای ندبه و ... می خواندند؛ گریه میکردند؛ غش میکردند؛ عزاداری میکردند؛ سینهزنی راه میانداختند و ...؛ اما یک روز هم در هشت سال، جبهه نرفتند. حتی خون از دماغ هیچکدامشان نیامد. مستحبات را هم انجام میدادند. آخرش هم بعضیهایشان به امام (ره) ناسزا میگفتند. فحش به انقلاب میدادند. میگفتند مذهبیهای غیرانقلابی یا ضد انقلاب.
✂️ #برشی_از_کتاب : شهدا براي چه افقي جنگيدند؟، ص ۵۳
👤 استاد وحيد جليلي
📖 دفاع مردمی و خاطره دولتی
🔸جنگ ما تفاوت عمدهای با جنگهای عالم داشته است. یکی از تفاوتهایش مردمی بودن است. جنگ ما را سپاه و ارتش پیش نبرد. اینها خیلی زحمت کشیدند. نقش مؤثری داشتند ولی بدنه رزمنده ما مردمی بود و این ماهیت با جنگهای دیگر خیلی متفاوت بود. حالا شاید بگوییم این بد بود که ما دوتا ارتش داشتیم و باز کل جنگ متکی بود به بسیج. بالاخره همین بود.
🔹واقعیت جنگ این بود که اعزامها از مساجد صورت میگرفت. حتی بسیاری از آموزشهای نظامی در مساجد انجام میشد. آنجایی که تهییج و تجهیز میکرد بسیج و پایگاه مردمیاش بود؛ از نیرویش گرفته تا فرمانده اش تا مربا و کنسروش، هرکدام به شکلی، بهصورت مردمی و خودجوش تهیه میشد.
🔸پس در خود جنگ که باید سازمانهای نظامی بطور خیلی جدی وارد میشدند و جنگ را اداره میکردند، حضورشان در مقایسه با حضور مردمی خیلی کمتر بود. حالا بعد از جنگ، برای برگزاری مراسم بزرگداشت و خاطره جنگ، میگویند که همه چیز باید دولتی باشد. یعنی حتی مردم حق ندارند خودشان مثلاً سنگ قبر بگذارند برای شهدایشان. بهشت رضا و دهها آرامستان شهدا در کل کشور را باید خراب کرد. همه جعبهآینههای متنوع و رنگارنگی را که مردم بر سر مزار شهدایشان گذاشتهاند باید امحا کرد. همه را باید با خاک یکسان کرد و از نو مطابق سلیقه فلان مدیر بنیاد شهید، یک شکل و بیهویت کرد.
✂️ #برشی_از_کتاب : شهدا براي چه افقي جنگيدند؟، ص ۴۸
👤 استاد وحيد جليلي
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
نشر فقط با #ذکر_منبع
http://eitaa.com/joinchat/483000337Ce135602ed2
┗━━━🍂━━
📖 درس بزرگ
🔸این امام بزرگوار هم گوشه مهمی از جهاد همه جانبه اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابله با این قدرتها برانگیزیم.
🔹اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسانتر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهرهای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است.
🔸در دوران ما و در همه دورانهای تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کردهاند وقتی از مقابله رویاروی با مردم عاجز شدند، دست به حيله، ریاکاری و نفاق بزنند. امام علی بن موسی الرضا (صلوات الله علیه) و امام جواد (صلوات الله علیه) همت بر این گماشتند که این ماسک تزویر و ریا را از چهره مأمون کنار بزنند و موفق شدند. ۱۳۵۹/۷/۱۸
✂️ #برشی_از_کتاب : انسان ۲۵۰ ساله، ص ۳۲۱
👤 آيتاللهالعظمي امام خامنهاي (مدظلّه)
🌐 fatehan.net
🆔 @fatehan
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
تحلیل ادمین های انقلابی ایتا
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
http://eitaa.com/joinchat/483000337Ce135602ed2
┗━━━🍂━━