اَنارستــــــون
نابرده رنج گنج به ما دادهای حسین... #در_عزای_حسین 🏴 j๑ïท➺ @Dlnvshte🌱
هِی نگاش میکنم...
بازم...
دوباره...
سه باره...
و باز هم... 😭
باد پنجه در خارها انداخته بود و آنها را بر سینه خشک بیابان می غلتاند . غلاف شمشیرش را تا میانه در خاک فرو برد و بر انحنای آن تکیه زد تا تماشا کند . در دور دست کوه هایی نشسته در مقابل و تا آنجا که نگاهش ادامه پیدا میکرد ، نه ایلی بود و نه عشایری . نه قومی و نه قبیله ای . خودش بود و خدای دختران و زنانش .
گویی که در آن وادی ، تنها بلا از زمین میرویید و از آسمان خیر میبارید . به یاد آورد روزی را که دستهای محمد ص گرد شانه اش حلقه شد و او را تنگ به سینه فشرد تا انبوه موهایش را از روی پیشانی کنار بزند و میان ابروانش را ببوسد .
بعد به ناگاه گریسته بود و حزن و اندوه از چشمهای آرامش چکیده بود روی دستهای کوچک حسین ع ...
- تو را به بلای سختی گرفتار میکنند عزیز خردسالم ...
به پشت سر نگاه کرد . شبح سایه ی خواهرش را دید که پرده خیمه را کنار زده و از شکاف باریکش حسین ع را نگاه میکند . همیشه چند قدم عقب تر از برادرش ایستاده و تماشایش کرده بود . دلش هیچ گاه از نگرانی و شوریده احوالی تهی نبوده . به سان مادری که از دور تمام حواسش جمع فرزندش باشد تا مبادا در خاک بغلتد و سنگ ریزه ها کف دستش را بخراشند .
چه خوب همراهی بود و چه دلسوز مادری . به تبسم سرش را برای برادر تکان داد و حسین ع دستش را روی سینه اش گذاشت و زمزمه کرد : انت حیاتی کلها - تو تمام زندگی من هستی - پرده خیمه انداخته شد و این به آن معنا بود که دلش به جمله ای آرام گرفته .
غلاف شمشیر را از خاک بیرون کشید و ایستاد . خیال کرد که آیا پهنای دشت آنقدر وسیع هست که اگر گرگها به حرم بزنند ، دختران و زنان راهی برای فرار داشته باشند ؟ اگر راه را در گودی بر آنها ببندند چه ؟ آیا پاهای کوچکشان توان دویدن روی خاک تفتیده را دارد ؟ یا به رغم عطش میشود تا مرز رهایی پرواز کرد؟
شمشیر را از غلاف در آورد و از گودی سرازیر شد . به بوته ی کوچک خاری رسید و از خاک با تیغه شمشیر بیرون کشید . یکطور که فقط خودش و خدایش بشنوند میگفت : اگر که دامنی به آن ها گیر کند ، آتش خودش را پیش از دشمن به بال و پر گنجشکان خواهد رساند ... این خارها دویدن را کند میکنند ... خدایا ، خودت به اهل و خانواده ام رحم کن . آنان بدون حسین ع چه کنند ؟!
#میم_سادات_هاشمی
@Anarestun
امروز دختری سرِ ویرانه کَج نشست
میخواست تا اَدایِ مرا در بیاورد...
#حسینِ_من
@Anarestun
اَنارستــــــون
امروز دختری سرِ ویرانه کَج نشست میخواست تا اَدایِ مرا در بیاورد... #حسینِ_من @Anarestun
سیلی مگر چه داشت که دیگر نمیزنی؟
سیلی بزن به پهلوی من با لگد....نزن
#حسینِ_من
@Anarestun
اَنارستــــــون
حرِّ پشیمانِ توام یا حـسین... @Anarestun
آموختم ز حر كه به دربار اهل بیت
با دست خالی آیم و با دست پُر روم
#حسینِ_من
@Anarestun
ای فدایت خواهرت...
رد مکن این هدیهام را جان زهرا مادرت
کودکانم نذرِ چشمانِ علیِ اصغرت...
#حسینِ_من
@Anarestun
" اَلسَّلامُ عَلَے مَنْ تَهَيَّجَ قَلْبُها لِلْحُسَيْنِ "
سلام بر بانويی كه
قلبش از جای كنده شد
برای حسين ...!
#السلامعلیكیازیـنبکبری
@Anarestun
اَنارستــــــون
" اَلسَّلامُ عَلَے مَنْ تَهَيَّجَ قَلْبُها لِلْحُسَيْنِ " سلام بر بانويی كه قلبش از جای كنده شد بر
دارو ندارِ خواهرِ خود را قبول کن
مگذار ،کار، بر قسمِ مادرم کِشَد
#قاسم_نعمتی
@Anarestun
اَنارستــــــون
دارو ندارِ خواهرِ خود را قبول کن مگذار ،کار، بر قسمِ مادرم کِشَد #قاسم_نعمتی @Anarestun
وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست
مجبورم اینکه صحبت زهرا کنم حسین
#مجتبی_صمدی
@Anarestun
حُر کفشهایش را به گردن آویخت...
صورتش را روی خاک گذاشت!!
و شما گفتید:
سرت را بالا بگیر، دوستدارِ ما باید
سربلند باشد..
#یعنیمیشودبهماهمبگوییارفعراسک!؟؟
@Anarestun
اَنارستــــــون
سلام به دلیل بازی کودکانه دوتا بچه ، یکیشون امشب تو بیمارستانِ .. 😭 و قلبشو برگردوندن ولی متاسفانه
متاسفانه این دختر کوچولو فوت شدن😔
به نیت صبر به خانوادش لطفا هرچقدر که براتون مقدوره صلوات بفرستین🙏
با اذن مجتبی به مُحرم رسیدهایم
باید برایِ گُل پسرانش فدا شویم...
#السلامعلیکیاعبداللهالحسن
@Anarestun
اَنارستــــــون
با اذن مجتبی به مُحرم رسیدهایم باید برایِ گُل پسرانش فدا شویم... #السلامعلیکیاعبداللهالحسن
قبل از شروع ذکر رجز مشکلی نبود
گفتم که زادهی حسنم، بیشتر زدند
@Anarestun
گردوخاکی شده آنجا و عمو پیدانیست
من دلم مثلِ تو عمه بخدا دریا نیست
مادرت آمده گودال چرا ای عمه؟!؟!
"کربلا کوچه ندارد" ؛ پدرم اینجا نیست
#کوثرصفییاری
#حسینِ_من
@Anarestun
[ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی اَتَقَرَّبُ اِلَیکَ ]
نا اُمید نباش !
خودت را دوان دوان برسان
هیچ گاه برای فدا شدن دیر نیست...
حتی اگر حسین ع در مسلخِ عِـشـق باشد !
#حسینِ_من
@Anarestun
بر بیت بیت پیکر تو خیرهماندهام
آه ای غزل چگونه ببینم قصیدهات؟!
#سیدمحمدجواد_شرافت
#قاسمبنالحسن
@Anarestun
اَنارستــــــون
بر بیت بیت پیکر تو خیرهماندهام آه ای غزل چگونه ببینم قصیدهات؟! #سیدمحمدجواد_شرافت #قاسمبنالحسن
بخند حضرت عباس سیزده ساله...
تو اوجِ گریه کردنات، موقع دعای آخرِ مجلس روضه، یادِ کی میافتی؟
خدا براتون حفظش کنه هر کی هست...
@Anarestun
هدایت شده از دِلیسم | Deliism
بنظرم recording audio خیلی شیرین تر اَز is typing میتونه باشه، وقتی صدا، صدایِ کسی باشه که دوسش داری...
@deli_ism ♥
اَنارستــــــون
بنظرم recording audio خیلی شیرین تر اَز is typing میتونه باشه، وقتی صدا، صدایِ کسی باشه که دوسش د
آخخخخخخ...
جانا سخن از زبان ما میگویی👌
بی گناهی تو اثبات شود میارزد
پس ببر تا سند معتبرش گردانی
#علیاکبرلطیفیان
@Anarestun
اَنارستــــــون
بی گناهی تو اثبات شود میارزد پس ببر تا سند معتبرش گردانی #علیاکبرلطیفیان @Anarestun
بگو براي سه شعبه ميان اين همه يَل
چرا گلوى تو شد انتخاب عزيزدلم
علیِ کوچکِ حسیـــــن...
@Anarestun
آهسته گویمت، نکند بشنود رباب
گهواره را در حراجی بازار دیدهاند
@Anarestun