Piano by VN4_5852603873851611865.mp3
زمان:
حجم:
8.1M
کاٰش وقتی میخواهی از کسانی که به دِلت نزدیکند بگویی، نامِ من را هم بینشان بیاوری...
#میمسادات_هاشمی
بعدازظهرهای جمعه
حول و حوش ساعت هفت
منتظر تماسش بودم
زنگ میزد و کلی شاکی بود!
میگفت:
نمیبینی هوا چقدر لعنتی شده؟!
تو فکر نمیکنی شاید در این هوای سرد دلم قهوه میخواهد؟! شاید دلم میخواهد وسط خیابان کلافهات کنم! اصلا دلم میخواهد بازویم را نیشگون بگیری!
واقعا که چقدر بیفکری...
آنقدر میگفت تا بگویم:
یک ساعت دیگه دم در کافه...
عزیزم بعدازظهر جمعه است
هوا هم که سرد و لعنتی شده،
احیانا من نباید به تو زنگ بزنم؟!
احیانا دلت دیوانه بازی نمیخواهد؟!
هر چند مدتهاست نمیآیی
اما من مثل هر هفته آماده شدهام
یک ساعت دیگه دم در کافه...
#علی_سلطانی
#حرفهایی_هست_برای_نگفتن
او خط کشید و خط به خط از من غزل دمید
وقتی که پرده بین تو و ماخَلق کشید
حالا نه اینکه قافیهام ته کشیده است
باید ولی تمامِ تو را در بغل کشید...
1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گاه با خود فکر میکنم
که اگر شب نبود
آدمها در کجا
رویاهایشان را در آغوش میگرفتند
و در خود گم میشدند؟!
#حرفهایی_هست_برای_نگفتن