eitaa logo
اَنارستــــــون
28هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
233 ویدیو
2 فایل
[خدا مرا برای تو انــــــار آفریده است🌱] شروط _ تبادلات 👈 @shorutAnarestun تبلیغات 👈 @TarefeAnarestun
مشاهده در ایتا
دانلود
چَشم وا کردم و در یادِ منی از دیشب... @Anarestun
چه فرقی می‌کند بر ما عقب بردند ساعت را که هر شب دل همان لحظه برایت تنگ خواهد شُد... 🖇💌
مرا ساکت نبین از دور هم هستم هواخواهَت که کِشتی گرچه دور از ساحل اما لَنگری دارد..‌ 🖇💌
صبحی که شبش یار به خواب آمده باشد جز خیر شدن چاره‌ی دیگر که ندارد... 🖇💌
صحبت تحویل‌سال‌است‌و نمی‌داند کسی یار اگر تحویل‌گیرد ذره‌ای‌مارا،بس‌است 🖇💌
صُبح بخیر باعثِ مطبوعی این آب و هَوا... 🖇💌
چه فرقی می‌کند بر ما عقب بردند ساعت را که هر شب دل همان لحظه برایت تنگ خواهد شُد... 🖇💌
خبرت هست که با فاصله هم دل بُردی؟
خجل ز بوسه گُریزد که ما نبوسیمش خبر ندارد از این بوسه‌های تصویرش...
تو دلت برام تنگ نشد؟ صبحا وقتی بیدار شدی، شبا موقع خواب،نگاه نکردی ببینی من چی گفتم؟ هیچی نگفتنم دلتنگت نکرد؟ دلت نخواست آهنگایی که گوش کردی رو برام بفرستی؟ دوست نداشتی چیزایی که می‌بینی رو نشونم بدی؟ یعنی هیچ اتفاقی نیفتاد که دلت بخواد درباره‌ش باهام صحبت کنی؟ غذای مورد علاقه‌مو نخوردی که یادم بیفتی؟ تو اصلا نگران حالم نشدی؟ دوست نداشتی بدونی دارم چیکار میکنم؟ اطرافم چی می‌گذره و اصلا کجام؟ تو دلت تنگ نشد؟ تو نگران نشدی؟ تو مثل من هرشب فکر نکردی به صبحایی که با هم عصر می‌کردیم و ناهارایی که با هم می‌خوردیم و آهنگایی که با هم گوش می‌کردیم؟ تو نخواستی بدونی چی شده؟ نخواستی بگی؟ نخواستی بشنوی؟ جدی جدی دل تو تنگ نشد؟!
خبرت هست که با فاصله هم دل بُردی؟
صبر شکارچی زیاده، حالا هی تو فرار کن! تهش چی؟ خسته میشی یه جا وایمیسی دیگه! ولی فرار خوب نیس، کنار خوبه! کنار اون جایگاهی که دوس داری وایسی، کنار ماشین دلخواهت وایسی، کنار خونه ای که زحمت کشیدی و خریدیش، کنار حبیب، مقصود، محبوب! رفتن و شکستن و خراب کردنو همه بلدن! ساختن مهندس میخواد؛ موندن جرات میخواد .. مارو همه زدن، خدا هم زد؛ تو چرا زدی؟ رفتنی نگفتی این دیگه شبا با کی از روزای بدش بگه، با کی وسط حرف زدن از خستگی خوابش ببره، نگفتی دیگه برا کی تلاش کنه، اصلا برا چی تلاش کنه .. ماام که هرچیو خواستیم نشد، دکتره گفت خب شروع کن؛ گفتم من نمیگم شهریار میگه: "هی بخواهیم و رسیدن نتوانیم که چه؟" گفت باید به "پذیرش" برسی؛ پذیرشه چی عمو؟ چرا فقط ما باید بپذیریم نشدنو! چرا تا چراغ دلمون روشن میشه، برقا میره! چرا اینجا خدا آنتن نمیده! چرا هی مانع رو مانع؟ مگه ما قدمون چقده، خب نمیشه که از همش بپریم! مثل یادت که بلد نیس بپره، حالا ما هی توو سرمون با تو بریم توو در و دیوار، تو هی یه نگا به ما نکن! بابا برگرد! بذار یکی باشه مارو پانسمان کنه، یکی باشه زیربغلمونو بگیره بتونیم وایسیم، یکی باشه لاقل مارو جمع کنه؛ تو بیا! تو بیای قشنگه‌‌...