eitaa logo
‌🍃🌸آرامـش بـٰا خُـ﷽ـدا🌸🍃
6.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
8 فایل
خـوش آمـدیـد 🌸 ⚘امیـدوارم یاد خدای مهربونC᭄ همیشه کنارتون باشه⚘ #لحظه‌هاتون‌پرازآرامش لطفا از بقیه کانالها حمایت کنید🙏 🔘صفحه به صفحه قـرآن @ghorankariim ⤵️ خادم کانال 🆔 @BanoNiyayesh ⤵ تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/4171694706C561b7929b0
مشاهده در ایتا
دانلود
❓از افلاطون پرسيدند: شگفت انگيزترين رفتار انسان چيست؟ ⇇✨پاسخ داد: از ڪودڪى خسته می‌شود برای بزرگ شدن عجله می‌كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود می‌شود ⇇✨ابتدا برای ڪسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه می‌گذارد سپس برای باز پس گرفتن سلامتىِ از دست رفته پول خود را خرج می‌كند ⇇✨طورى زندگى می‌كند كه انگار هرگز نخواهد مرد و بعد طورى می‌ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است انقدر به آينده فكر می‌كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست زندگى همين حالاست.... ‌‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 ☑️ کـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
➯ @Arameeshbakhoda انسـان بی شباهت بہ آب نیست اگر بخواهد زنـده باشد و زنـدگی ببخشد باید جریـان داشته باشد باید پی برخورد با سنگ‌ها و سختی‌ها را بہ تنش بمالد باید شجاعـت چشیـدن گـرم و سـرد روزگار را داشته باشد تا بـاران شود و بر جهـان ببـارد وگرنه کسی ڪه تحمل سختی‌ها را نداشته باشد همچون آب ساکنی است ڪه صدایش بہ کسی آرامـش نمی‌دهـد با دیگران ڪه کنـار نمی‌آید هیـچ خودش را هم نمی‌تواند نجات دهد مـرداب می‌شـود و می‌گنـدد.
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ می‌گویند تیمور لنگ مادر زادی لنگ بود و یک پایش کوتاه تر از دیگری بود. یک روز همۀ سرداران لشکرش را گرد تپۀ پوشیده از برف که بر فراز تپه، یک درخت بلوط وجود داشت، جهت مشخص نمودن جانشینش جمع کرد. سردارانش گرد تپه حلقه زده بودند تیمور گفت: همه تک تک به سمت درخت حرکت کنند و هر کس رد پایش یک خط راست باشد جانشین من می‌شود همه این کار را کردند و به درخت رسیدند اما وقتی به رد پای بجا مانده روی برف پشت سرشان نگاه می‌کردند همه دیدند درست است که به درخت رسیده‌اند ولی همه زیگزاگی و کج و معوج تا اینکه آخرین نفر خود تیمور لنگ به سمت درخت راه افتاد و در کمال تعجب با اینکه لنگ بود در یک خط راست به درخت رسید به نظر شما چرا تیمور نتوانست جانشین خود را در آن روز برفی انتخاب کند؟ ایراد سردارانش چه بود که نتوانستند مثل تیمور در یک خط راست حرکت کنند و جانشینش شوند؟ در قصۀ تیمور لنگ وقتی راوی علت را از خود تیمور جویا می‌شود تیمور در پاسخ می‌گوید: هدف رسیدن به درخت بود من هدف را نگاه می‌کردم و قدم برمی‌داشتم اما سپاهیانم .... پاهایشان را نگاه می‌کردند نه هدف را تمرکز داشتن و هدف داشتن لازمهٔ مؤفقیت است. ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 ☑️ کـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
➯ @Arameeshbakhoda بدانیـم ڪـہ بزرگتـرین دیـوار مهـربـانـی دل‌های ماسـت یادمان باشد ڪـہ روی این دیـوار چـہ می‌گذاریـم و چـہ هـدیـہ می‌دهیـم از خـوبی آدم‌هـا برای خودٺ دیـواری بسـاز ! هر وقت در حقـٺ بـدی ڪردند فقط یڪ آجر از دیـوار بـردار بی انصـافیست اگر دیـوار را خـــراب ڪنی...
زنـدگی‌کنید و از زنـدگی لذت ببرید🌷 با کارهای سـاده‌ای می‌توانید این احساس لذت را بہ زندگی‌تان ببخشید و آنرا از حالت خسته‌کننده و ملالت‌آور در بیاورید پس تا می‌توانید خوشحال باشید و از زندگیتان لـذت ببرید نگذارید زنـدگی بہ یک برنامه عادی و معمولی تبدیل شود و خسته‌تان کند باید پیش بروید و منتظـر اتفاقات غیر قابل پیش‌بینی باشید. یادتان باشد هر یک از مـا موجوداتی منحصر به فرد هستیم و در کل جهـان نمـونـه‌ای نداریم پس سعی کنید بهتـرین باشید بہ احساساتتان اهمیت دهید و آنها را ناچیـز نشمارید از همین الان نظـم و آرامـش کامل را در اندیشہ و کردار خود برقرار کنید و در همه حال شکرگذار باشید و در کنار بزرگ و توانا زنـدگی کنید و از زنـدگی لذت ببرید. ‌‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 ☑️ کـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ پادشاهی از وزیر خویش خشمگین شد به همین دلیل او را به زندان انداخت مدتی بعد وضع اقتصاد کشور رو به وخامت گذاشت، بنابراین مردم از پادشاه خود ناراضی شدند و پادشاه هر کاری برای جلب رضایت آنها نمود موفق نمی‌شد لذا دستور داد وزیر را از زندان بیاورند هنگامی که وزیر حاضر شد پادشاه گفت: مدتی است که مردم از من روی گردان شده‌اند، اگر بتوانی رضایت آنها را جلب کنی من نیز از گناه تو می‌گذرم. وزیر گفت: من دستور شما را اجرا خواهم کرد فقط از شما طالب تعدادی سرباز هستم. پادشاه گفت: نبینم که از راه اعمال خشونت بر مردم وارد شوی! سرباز برای چه می‌خواهی!؟ وزیر گفت: من هرگز هدف سرکوب کردن ندارم پادشاه با شنیدن این حرف تعدادی سرباز به وزیرش داد شب هنگام، وزیر به هر کدام از سربازان لباس مبدل دزدان را پوشاند و به هر کدام دستور داد که به خانه‌ها بروند و از هر خانه چیزی بدزدند. طوری که آن چیز نه زیاد بی‌ارزش باشد و نه زیاد باارزش تا به مردم ضرر چندانی وارد نشود و همچنین کاغذی به آنها داد و گفت در هر  مکانی که  دزدی می‌کنید این کاغذ را قرار دهید، روی کاغذ چنین نوشته شده بود: هدف ما تصاحب قصر امپراطوری و حکومت بر مردم است. سربازان نیز مطابق دستور  وزیر عمل کردند مردم نیز با خواندن آن کاغذ دور هم جمع شدند نفر اول گفت: درست است که در زمان حکومت پادشاه وقت با وخامت اقتصادی روبرو شدیم، اما هرگز پادشاه به دزدی اموال ما اقدام نمی‌کند این دزدان اکنون که قدرتی ندارند توانسته‌اند  اموال ما را بدزدند، وای به روزی که به حاکمیت دست یابند! نفر دوم نیز گفت: درست است قدر این شاه را باید دانست و از او حمایت نمود تا از شر این دزدان مصون بمانیم و همه حرف‌های یکدیگر را تائید کردند و بنابراین تصمیم گرفتند از شاه حمایت کنند. و وزیر دانا، مؤفق به ساخت چنین جو روانی شد! ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 ☑️ کـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
➯ @Arameeshbakhoda هنگامی ڪه در موقعیتی هستی ڪه می‌توانی بہ کسی کمک کنی خوشحال بـاش زيرا خـداونـد دعاهای او را از طريق تـو اجابت می‌کنـد بہ يـاد داشتـه باش هـدف ما بر روی زمیـن گم شدن در تاریکی نیست بلکه نـوری برای ديگران بودن است تا شايد راهشان را از طريق ما پيدا کنند در هنگام نيـايـش بہ آنچه خـدا بہ شما نداده فکر نکنيد بہ نعمت‌های بیشماری فکر کنید ڪه خـدا بدون نيايـش بہ شمـا بخشيـده اسـت ...
🌸 خـدا همیـن جاسـت نیـازی بہ سفـر نیست 🌸 خـدا همان گنجشکی است ڪه صبـح برای تـو می‌خوانـد 🌸 خـدا در دستان مردیست ڪه نابینایی را از خیابان رد می‌کنـد 🌸 خـدا در اتومبیل پسری است ڪه مـادر پیرش را هر هفته برای درمـان بہ بیمارستـان می‌بـرد 🌸 خـدا در جملـهٔ عجب شانسی آورد ماست! 🌸 خـدا خیلی وقت است ڪه اسباب کشی کرده و آمده نزدیک مـن و تـو! 🌸 خـدا کنار ساعت کوک شدهٔ توست ڪه می‌گذارد پنج دقیقه بیشتر بخوابی! 🌸 از انسان‌های این دنیا فقط خاطراتشان باقی می‌ماند و یک عکس با روبان مشکی از تولدت تا آن روبان مشکی ... چقدر خـدا را دیدی؟! خـدا را هفت بار دور زدی یا زیر باران کنارش قدم زدی؟ 🌸 خـدا همیـن جاسـت خـدا زبان مادری تـو را می‌فهمـد و دوستانم را بہ تـو می‌سپـارم ڪه لحظـه‌ای غـم نبینند. ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 ☑️ کـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
➯ @Arameeshbakhoda همیشه امیـدتـان بہ خـدا باشـد نه بندگانـش چون امیـد بستن بہ غیر خـدا همچون خانه عنکبـوت است سست، شڪننده و بی اعتبار #خـدا بہ تنهایی برایتان ڪافیست التمـاس بہ خـدا جـرأت است اگر برآورده شود رحمـت است اگر برآورده نشود حکمـت است التمـاس بہ انسان خفـت است اگر برآورده شود منـت است اگر برآورده نشود ذلـت است در همه حال بہ او اعتمـاد ڪنید #آرامــش‌فـقـط‌خــدا💗
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ پرویز پرستویی بازیگر چند وقت پیش در صفحه اینستاگرام روایتی از یک تجربه عجیب را به اشتراک گذاشته است. پرستویی نوشت: مدتی قبل برای تبدیل چندین دلار امانتی یکی از اقوام به طرف بانک می‌رفتم. پاکت محتوی دلارها را در داخل یک پوشه گذاشته بودم و متأسفانه بر اثر بی دقتی آن را برعکس بدست گرفته بودم! و هنگام گذر از عرض خیابان بی آنکه خودم متوجه شده باشم، دلارها پی در پی از آن خارج می‌شدند و از زیر دستم به زمین می‌ریختند! یک لحظه خشکم زد و در خیالم امانت مردم را کاملاً بر باد رفته تصور کردم و مبهوت و مستأصل، نظاره گر نتیجۀ این بی‌دقتی و اهمال خودم شده بودم صدای یک خانم محجبۀ جوان با فرزندی در بغل که به سرعت مشغول جمع‌آوری دلارها از روی زمین بود، مرا به خود آورد که داد می‌زد: چرا ایستادی؟ جمعشون کن خب...! با این تلنگر به خودم آمدم و در کمال ناباوری مردمی را دیدم که همه شان تبدیل به "من" شده بودند! چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید که اطرافم پر شده بود از مردمانی دلسوز و امانتدار که دلارهای مچاله شده در دستانشان را به طرف من گرفته بودند و من مانده بودم که دلارها را تحویل بگیرم و یا بر انسانیت و شرافتشان زانوی تعظیم زنم. کاسبی از آن اطراف مرا به طرف مغازه‌اش هدایت کرد و لیوانی آب به من داد و دلارها را از مردمی که حتی برای یک تشکرِ خشک و خالی من هم صبر نکرده بودند و بی‌درنگ رفته بودند تحویل گرفت. بعد از شمارش، حتی یک برگ هم از آن دلارها کم نبود! آن روز دوباره باور کردم که جامعۀ خوب را لزوماً دولت‌ها به ارمغان نمی‌آورند، خودمان هم می‌توانیم آن را بسازیم. ↫◄ هنـوز هـم دیـر نشـده...» ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 ☑️ کـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
🌸 در ۴۰ سالگی افراد با تحصیلات کم و زیاد مثل هم هستند حتی افراد با تحصیلات کمتر پول بیشتری در می‌آوردند. 🌸 در ۵۰ سالگی زشت و زیبا مثل همند مهم نیست چقدر زیبا باشید توی این سن چروک ها و لک‌های تیره رو نمیشه مخفی کرد. 🌸 در ٦٠ سالگی مقام بالا و پایین مثل همند بعد از بازنشستگی حتی یه پادو هم از نگاه کردن به رئیسش اجتناب می‌کنه 🌸 در ٧٠ سالگی خانهٔ بزرگ و کوچک مثل همند تحلیل مفاصل، سختی حرکت، فقط یه محیط کوچیک برای نشستن لازمه 🌸 در ٨٠ سالگی پول داشتن و نداشتن مثل همند حتی موقعی که بخواهید پول خرج کنید نمی‌دانید کجا خرجش کنید. 🌸 در ٩٠ سالگی خواب و بیداری مثل همند بعد از بیداری نمیدونيد چیکار كنید 🌸 زندگی را آسان بگیرید هیچ معمایی نیست که بخواهید حلش کنید در طولانی مدت همهٔ ما مثل هم هستیم. پس تمام فشارهای زندگی را فراموش کن و ازش لذت ببر ...! ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 ☑️ کـانـال آرامــِش بـا خـــدا☟                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @Arameeshbakhoda
➯ @Arameeshbakhoda ‌همه چیز از فکـر آغاز می‌شـود فکـر ما تبدیل بہ احسـاس می‌شـود و احساس در مـا موجب بروز یک رفتـار می‌شـود و این رفتـار ما را بہ نتیجه می‌رسانـد پس فکـرتان را زیبـا کنیـد آرامـش آن چیـزی نیست ڪه در مکانی بی سر و صـدا یا بـدون مشکل یافت شـود بلکه چیزی است ڪه باعث می‌شـود در میـان شرایط سخـت قلـب ما همچنان آرام باشـد این تنهـا معنی حقیقی آرامـش است