باورهای ما... - باورهای ما....mp3
4.49M
#رادیو_مرسی
باورهای ما
برای همه بفرست و انرژی بده🤩
┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓
@Arameshedarony
┗━━ °•🍃🌸🍃•°━━┛
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
⁉️چگونه عزت نفسم رو افزایش بدم؟
١)در جمع حاضر شوید
٢)خود را بشناسید
٣)جملات تاکیدی بگویید
۴)قبول کنید فوقالعاده اید
۵)نقاط قوت خود را بشناسید
۶)آگاهیتان را بالا ببرید
٧)کمال گرا نباشید
٨)صبور باشید
٩)بهبود مستمر داشته باشید
#انگیزشی
#عزت_نفس
┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓
@Arameshedarony
┗━━ °•🍃🌸🍃•°━━┛
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
🔴 فکر های خوب بکارید 🔴
فکر هم بذر دارد و می شود آن را کاشت, کاشتن بذر اولین قدم است...
بعد باید آن را آبیاری کرد و مواظب بود که کمبودی نداشته باشد.
بدیهی است که نباید هر روز خاک را کنار زد و نگاه کرد که حال دانه چطور است.
باید به خاک اعتماد داشت!!
🍏🍃🍃🍏
#انگیزشی
#فکر
┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓
@Arameshedarony
┗━━ °•🍃🌸🍃•°━━┛
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
🪴﷽🪴
راهکارهایی برای #درمان_ناامیدی🪴
✅تقويت ايمان: عامل زيربنايي احساس و رفتار انسان ايمان به خداست. با ايمان به خداست که مي توان سخت ترين كارها را انجام داد و از آن لذت برد. بنابراين راهكار لذت بردن از زندگي تقويت ايمان است.
✅اتفاقات را بپذیرید؛هر چیزی که برایتان اتفاق میافتد را بپذیرید، بسیاری از افراد میخواهند از زیر بار احساسات غمانگیز شانه خالی کنند چرا که برای آنها دردناک است اما تنها پذیرفتن واقعیت است که آنها را آرام خواهد کرد.
✅ خانه را به محل شادی تبدیل کنید؛استفاده از یک دیوار برای شکرگزاری و تابلوهایی با جملات انگیزشی و انرژی مثبت، ارتباط با اعضای خانواده و خوشحال کردن انها، استفاده از گلدانهای سرسبز و ارامبخش، تمیز و مرتب نگه داشتن خانه،استفاده از اذکار و ایات قرآن برای افزایش انرژهای مثبت و حضور فرشتگان در خانه.... همگی کارهای کوچیک با اثرات بزرگ برای تغییر روحیه اعضای خانواده است.
✅برنامه ريزي منظم براي زندگي؛ براي زندگي خود برنامه ريزي جامعي داشته باشيد، كه در برگيرنده ساعاتي براي تحصيل يا اشتغال، كارهاي شخصي، تفريحات سالم، عبادت، استراحت و غيره باشد. برنامه تان را بر روي برگه نوشته و آن را به دقت مورد اجرا قرار دهيد و به هر گونه پيشرفت و موفقيت خود پاداش دهيد.
پاداش شما مي تواند تحسين خود، رفتن به گردش، خوردن غذاي مورد علاقه يا پرداختن به هر كار مورد علاقه اي باشد.
┏━━ °•🍃🌸🍃•°━━┓
@Arameshedarony
┗━━ °•🍃🌸🍃•°━━┛
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
📚داستان ارسالی یکی از اعضای محترم کانال 👇👇
موضوع انشاء-آزاد می نویسم.باید بنویسم... صدای باز شدن در حیاط، ازتخت می کشاندم پایین. تیک تیک ساعت روی میز یک ونیم را نشان می دهد.صدای خرد شدن برگ های زرد که روز به روز خشگتر می شوند ،را زیر قدم هایش حس می کنم. سریع پلیورخاکستریم را آویزان چوب لباسی می کنم و کولی مدرسه ام را می سرانم کنار تخت. صدای خس وخس کردنش را می شنوم و بوی نان تازه ای که پیچیده است میان هال. دستهایم را سریع می شویم و نانها را از دستش می گیرم. -سلام بابا.. باز رفته بودی بیرون؟ - سلام دخترم.خسته میشم زیاد بمونم تو خونه. می دوم.لیوان آب ودارویش را بدستش می رسانم. - الان غذا رو گرم می کنم. دلم می خواهد از غصه سرم را بکوبم به دیوار.اما تنها دلخوشیش منم. باید سعی کنم دلشاد نگهش دارم. واما.. مادر.. سالهاست که من و پدر را به حال خود رها کرده و به رحمت ایزدی پیوسته است. می شنیدم که گاهی به پدرمی گفت "شب که می خوابم انگار یه چی مثل سنگ میوفته رو سینه ام." آن سالهای آخر ،دکترها سپرده بودنش به خدا وپدر. چقدر دلم برایش تنگ است. واما پدر،پدر دلسوزمن ،پدر غمخوارمن. سالهاست که باهم برای شادی روح مادر دعامی کنیم. باهم غذامی خوریم .حرف می زنیم. گاهی دعوا وگاهی سکوت. -این آبگوشت چی شد؟ - الان میارم. آبگوشت را می کشم داخل کاسه و نانهای برشته ی بربری را می دهم دستش. لبخند می زنم و روبرویش می نشینم.نگاهش می کنم.موها همه سفید. تکیده ورنجور.. دلم می خواهد می توانستم دوباره برش می گرداندم به آنروزها... دوباره باهم می دویدیم میان کوچه باغها.کنار جوی ها.دست در دست هم. پاهایمان میان آب. مادر سربدنبالمان می دوید. -مواظب باشین. آخ که چقدر خوب میشد اگر..پدر دوباره جوان می شد. مادر کنارمان بود .خانه گرم ،نرم و کوچه باغ ها پر بود از جوی های آب. اگر.. -دختر دوباره رفتی توفکر .بنویس زودتر انشاتو. - بابا موضوعش آزاده.نمی دونم چی بنویسم.؟ نوروزی@فروردین۱۴۰۲
۱۵ فروردین ۱۴۰۲