ㅤㅤ▷ㅤㅤ
#سردار_سلیمانی
اگر سپاه نبود کشور نبود
سینه سپاه برای ایثار در راه کشور و مردم سپر است
نباید کسی سپاه را تضعیف و مورد حمله قرار دهد.
#سپاه
#جان_فدا
|⇦•گُل گفت که من...
#مدح_خوانی تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام
"الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب"
گُل گفت که من عارضِ ديني دارم
با آل رسول همنشيني دارم
رنگم زمحمد است و عطرم زعلي
خُلقِ حَسَن و خوي حسيني دارم
ـــــــــــــــ
جمال منّان، سلیل احمد
شفیع محشر، امام باقر
کتاب محکم، خطاب مُبرم
کلامِ داور امام باقر
خدای مظهر، بتول عصمت
رسول منظر امام باقر
سلام خالق، سلام خِلقت
سلام ما بر امام باقر
یَمِ عنایت، مه ولایت
دُرِّ هدایت، چراغ انجم
جمال سرمد، سَمیِ احمد
فروغ هفتم امام پنجم
سروده خالق ثنای او را
ستوده قرآن مقام او را
رسانده جابر زسوی احمد
درود او را سلام او را
مسیح خواند دعای او را
کلیم گوید کلامِ او را
نماز عاشق، رکوع او را
سجود او را قیام او را
محبّت از ما عنایت از او
ارادت از ما کرامت از او
توسّل از ما عنایت از او
اطاعت از ما امامت از او
تمامِ نظمم تمامِ نثرم
تمام نشرم حکایتِ او
تمام عزمم تمام فکرم
تمام ذکرم رضایت او
تمامِ خطّم تمام سیرم
تمام راهم هدایت او
تمام بودم تمام هستم
تمام دینم ولایت او
تمام عالم محیط فضلش
تمام هستی کتاب علمش
تمام ایمان فروغ مهرش
تمام جنّت ریاضِ حلمش
نسیم کویش، بهشت رویش
خصال و خویش، بهارِ قرآن
مدارِ ایمان خدیوِ امکان
کمال عرفان قرار قرآن
سلام قرآن نثار او باد
سلام او باد نثار قرآن
حکایت او ولایت او
روایت او شعار قرآن
زهی جلالش زهی مقامش
زبان قرآن دَمِ هشامش
مسیح خیزد زهر پیامش
کلیم ریزد زِ هر کلامش
سلام احمد سلام قرآن
به جسم و جان مطهّر او
چراغ خورشید در آسمانها
فروغ روی منوّر او
به کام جان ها هماره ریزد
شراب رحمت زساغر او
به دل فروغ مجدّد او
به لب ثنای مکرّر او
جمال مطلق حقیقت حق
به حق که حق را مؤیّد است این
خدا خصایل، نبی شمایل
علی فضایل محمّد است این
اَلا وجود مقدّس تو
به چار ارکان هماره مولا
به پنج دریا خجسته گوهر
به هفت گوهر یگانه دریا
جلال کعبه جمال قبله
صفای زمزم دعای مسعا
محیط دانش چراغ بینش
امام باقر عزیزِ زهرا
کلامُکم نور و فِعلکُم خیر
شما امامید شما ولا غیر
هماره نورید همیشه حقّید
که حقّ به سوی شما کند سیر
مراست بار گناه بر دوش
توراست احسان همیشه عادت
اگر چه پَستم بگیر دستم
که از تو هستم زهی سعادت
تویی زعیمم تویی امامم
چه در ولادت چه در شهادت
اگر بمیرم اگر بمانم
همه وجودم دهد شهادت
محبّت تو عبادت من
ولایت تو اطاعت من
به خاک پایت ارادت من
به بذل دستت شفاعت من
تویی حیاتم، تویی مماتم
تویی نجاتم، تویی امامم
تویی رکوعم، تویی سجودم
تویی قعودم، تویی قیامم
مرا به خاک درت گدایی
تو را به امر خدا خدایی
چه در ببندی چه در گشایی
نشاید از تو مرا جدایی
|⇦•دانم آخر سرفرازم میکنی...
#مدح و توسل تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام
دانم آخر سرفرازم میکنی
رحم بر حال نیازممیکنی
تا شبی در نیمه های تار شب
جلوه ای بین نمازت میکنی
این تن مجروح را دستی بکش
دانم آخر خوب نازم میکنی
دانم ای پنجم ای امام خسته دل
رحم برسوز و گدازم میکنی
میبری دل را بقیع و زائر مهدی
آن یار دل نوازت میکنی
باطنی و ظاهر ای مولا مدد
یا امام باقر ای مولا مدد
*یا امام باقر! اگر به ما اجازه بدن خودمون گل میاریم، فرش میاریم، چراغ میاریم، خودمون اونجا تولد میگیریم...
اما وصیت آقا روگوش بده، فرمود: آی اونایی که حج میروید برام تو منا روضه بخونید...
پول داد حضرت فرمود: بیست سال هرکی اومد حج برام روضه بخونه، آی حاجیا شما دارید از منا بیرون میرید، اما من با جد غریبمبودم، ماها دیگه منا نیومدیم، همه ی حجاج یه قربونی برا خدا میبرن، اما جدم حسین هجده قربانی برا خدا آوُرد، شما قربانی رو خودتون سر بریدین، اما قریانیای مارو توکربلا سرشون رو جدا کردن بالای نیزه ها زدن... آی حاجیا شما از حج اومدید همه استقبالتون
کردند، گل براتون آوردن .. اما ما وارد کوفه شدیم اینقدر مارو سنگ بارانکردن، من کوچک بودم جلو چشمم عمه هامو میزدن، حسین ..."صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله" *
باشد قرار و وعده ما جنت الحسین
دنیا برای سینه زدن جای ما کم است
|⇦•بِأَبِي اَنْتَ وَ اُمّی وَ مَالی...
#سرود تقدیم به ساحت مقدس راوی دشتِ کربلا حضرت امام محمد باقر علیه السلام
بِأَبِي اَنْتَ وَ اُمّی وَ مَالِي وَ أولادی
ز کدام باده ساقی به منه خراب دادی
دل و دین و عقل و هوشم همه رو به آب دادی
یا پنجمین امام، یا باقرالعلوم
بر محضرت سلام، یا باقرالعلوم
فیضت عَلَی الدَّوام، یا باقرالعلوم
السلام ای دلیل کَرَّمنا
ای به عالم امام، آمَنّا
به مسلمانی خودت سوگند
طاعتت واجب است، سَلَّمنا
این عبارت نوشته بر قلبم
از ازل بوده ام تو را مِنّا
از ازل تا ابد به این سخنیم
ما همه بنده ایم اِرحَمنا
شاهد اینکه در رکاب تو ایم
وَ هُوَ آیۀ لَهُم اَنّا
وَ خَلَقنا لَهُم به ما خواندی
وَ مَتاعاً وَ رحمهً مِنّا
مرده بودیم، زنده مان کردی
و لبت گفت ذکر اَحیَینا
شیعه ی فاطمه تویی و منم
شیعه ی تو قسم به اَنزَلنا
سوره های فصیح رحمانی
آیه های بلیغ سبحانی
عَلَّم الآدم از تو می گوید
ای به اسماءِ نور، نورانی
وَ أَقیمُوا الصَّلاة را مظهر
اَمرِ آتو الزکوة را بانی
هر سحر از میان سجاده
آسمان را کُنی چراغانی
نیمه شب تا طلوع فجر و فلق
تویی و سجده های طولانی
مثل عمه شبیه بابایت
میخونی خطبه های طوفانی
ناگهان گوردولر قول باقلیلارین جمعیندن
بیر خانوم دوردو ایاقه سسه چوخ گیرنده
الابیر شیر خدا نعره چکیر میداندا
الاده فاطیمده مجلسه اهریمنده
ئوزونو توتو ددی یزیده یابن طلقا
زینبم زینبم من دیرم یوخده شرافت سنده
من علی ابن ابیطالبین ارشد قیزیام
حتم دارم برای ما تا حشر
تا قیامت شفیع می مانی
پدر و مادرم فدای شما
ای مرا والدینِ ایمانی
امام صادق علیه السلام فرمود : روز رستاخیز سروشى از درون عرش ندا می دهد این الرجبیون؟ رجبیون کجا هستند؟ گروهى برمیخیزند کهچهره آنها براى مردم محشر می درخشد
برسرشان تاج پادشاهى از مروارید و یاقوت است .
همراه هر یک از ایشان هزار فرشته از راست ، و هزار فرشته از سوى چپ ایستاده اند و به او می گویند اى بنده خدا! کرامت خداى بر تو گوارا باد
از عرش هم ندا می آید که اى بندگان من : سوگند به عزت و جلال خودم جایگاه شما را گرامى و عطاى شما را جزیل قرار می دهم و غرفه هایى از بهشت به شما ارزانى می دارم که از زیر آن جویها جارى است و جاودانه در آن خواهید بود ...
روضة الواعظین ، جلد۲ ، صفحه ۴۰۲
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
روشن جهان ز نام تو یا باقرالعلوم
نشناخت کس مقام تو یا باقرالعلوم
هستیم ما غلام تو یا باقرالعلوم
مؤمن به هر کلام تو یا باقرالعلوم
عمری ست درس عشق در این خانه خوانده ایم
نور کلام توست اگر شیعه مانده ایم
روشن ترین ستاره ی دنیای معرفت
ای در حدیث ناب تو دریای معرفت
در محضر تو ای گل رعنای معرفت
زانو زده جهان به تماشای معرفت
مهر تو بوده است صراط جهانی ام
مدیون باقر است همه زندگانی ام
ما پای منبرت به سعادت رسیده ایم
ما با تواییم اگر به هدایت رسیده ایم
هستیم زنده چون به ولایت رسیده ایم
دنبال نور عشق به هیأت رسیده ایم
علم از کلام توست نفس می کشد هنوز
آری به نام توست نفس می کشد هنوز
غرق اند اهل علم به دریای منبرت
چون قطره ای ست علم همه پای منبرت
نوری جهان نداشته منهای منبرت
ما را ببر همیشه به ژرفای منبرت
ای سایه سار جنت الاعلا بقیع تان
محراب آسمانی دنیا بقیع تان
ای آبروی علم، جهان وام دار تو
حرفی نداشتند بزرگان کنار تو
پایان نداشت معرفت بی غبار تو
خورشید شمع سوخته ی بر مزار تو
دستی بکش به شانه ی بی تکیه گاه ما
خورشید باش مثل همیشه به راه ما
رؤیا شده مدینه و صبح زیارتت
ما را ببر به دیدن شرح کرامتت
دلتنگ گشته ایم برای سخاوتت
قربان فصل فصل غم بی نهایتت
خون گریه های کرببلا یادگار توست
در ما صدای کرببلا یادگار توست
🔸شاعر:
#حسن_کردی
______________________
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
چه خوب شد که روی خاک مرده پا گذاشتی
خوش آمدی قدم به روی چشم ما گذاشتی
چه منتّی سر قَدَر، سر قضا گذاشتی
تویی که پای جای پای انبیا گذاشتی
تو را که آفرید حق به خویش گفت آفرین
تو آمدی و خنده شد نصیب زین العابدین
تو آمدی که کامل از کمال تو شود کلام
رسانده جابر از رسول حق به جانبت سلام
نشسته در رگ تو خون نافذ دو تا امام
در این مقام هیچکس نگشت با تو هم مقام
صفا گرفته خانه امامت از حضور تو
تو آمدی مدینه غرق نور شد ز نور تو
تو از تبار فاطمه تو معنی صداقتی
تو از شکوه مرتضی تو وارث شجاعتی
تو از حسینی و حسن تو جلوه امامتی
رجب مرجب از تو شد تو چشمه هدایتی
تویی که مثل نور سمت آینه شتافتی
تویی پیمبری که نیل علم را شکافتی
عزیز زین العابدین هزار جان فدای تو
همه زمینیان و آسمانیان فدای تو
و پیر و کودک و جوان و نوجوان فدای تو
به هر مکان و هر زمان و هر زبان فدای تو
فدای تو که پنجمین چراغ آل احمدی
فدای نام پاک تو که دومین محمدی
نگاه کن که یک به یک همه مسافر توایم
کجا بدون زائری تمام زائر توایم
همه به زیر دِین قال قال باقر توایم
اشاره کن ببین که بنده اوامر توایم
قیام ما قعود ما ز برکت قنوت توست
هزار مطلب نگفته در دل سکوت توست
بنا کنیم عاقبت بقیع ،گنبد طلا
برای تو ضریح و مرقدی شبیه کربلا
که دور آن نشسته اند یک به یک فرشته ها
چه صحنه ای ست صحن تو کنار صحن مجتبی
فدای غربت تو ای نهفته در دل بقیع
فدای غربت تو ای چراغ محفل بقیع
🔸شاعر:
#محمود_یوسفی
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
آمدی و منعکس شد نورِ حق دور و برت
عالم آمد عاشقانه با ادب در محضرت
خوش به این اصل و نسب! بابابزرگت شد حسین(ع)
خورده نان از دستِ آقای کریمان مادرت
باقر العلم النبی بودی و با ذکرِ علی(ع)
میگذارد تاجِ دانش را پدر روی سرت
آسمان آمادهٔ ثبت احادیث تو شد
جرعه جرعه موج زد! شد آب دریا جوهرت
دور تو گشتند و آخر صاحب فتوا شدند
تا شدند علامه ها شاگردِ پایِ منبرت
در کنار مهربانی بسکه داری معرفت
میرسد هر بار سائل میشود عاشقترَت
دستهایت رفت بالا با مناجات و درست
در همان ثانیه می بخشید دستِ دیگرت
حرفهایش رفت از یادش! به تو دلبسته شد
هر کسی آمد به دیدارت برای مشورت
گفته ای این را به آنکه شد به عشقت مبتلا
تا دم آخر تو با من باش؛ با من محشرت!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
#امام_باقر #مدح_امام_باقر
ببار بر سرمن شوق مستجیر شدن را
بگیر از دل من فرصت کویر شدن را
جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد
به ماه اگر که نبخشی سر منیر شدن را
چه علمها که شکافنده اش تو بودی و هستی
چه جمع کرده خدا در تو بی نظیر شدن را
سیادت حسنین است در وجود تو جاری
که ارث برده ای از مرتضی امیر شدن را
گدا که سر زده باشد به خانهی تو نبیند
تمام عمر دگر صورت فقیر شدن را
شفا کنار تو مفهوم دیگریست چراکه
به کور میدهی اذن ابوبصیر شدن را
پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده
چشانده ای تو به جابر شکوه پیر شدن را
سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله
تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را
به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب
ادا نمودهای آداب هم مسیر شدن را
رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد
به سنگ خار شدن را به غُل حقیر شدن را
چقدر گریه کنار پدر به چشم کشیدی
همیشه نقل به جای کفن حصیر شدن را
🔸شاعر:
#سعیده_کرمانی
با عرض سلام و ارادت و تبریک ویژه خدمت شما دوستان عزیز و گرامی به مناسبت فرا رسیدن ماه پرفیض رجب المرجب...
اشعار ولادت حضرت امام باقر علیه السلام تقدیم حضورتان شد.....
👆👆👆👆👆👆
اکنون متن اشعار و نوحه های شهادت حضرت امام هادی ع تقدیم حضور شما ذاکرین آل الله ع خواهد شد.
التماس دعا..سالار
#امام_هادی__علیه السلام
امام شیعیان محبوب دلها
گل باغ ولایت،سبط طاها
علی بن محمد ، یبن الزهرا
علی بن محمد ، یبن الزهرا
ببین مولا منم عبد و گدایت
شه دور از وطن،جانم فدایت
چو شمع انجمن گریم برایت
علی بن محمد ، یبن الزهرا
چو مادر ای دو عالم خاک کویت
شده گویا وفاتت آرزویت
که قبرت،کنده دشمن پیش رویت
علی بن محمد ، یبن الزهرا
فدای لطف دستان کریمت
فدای گریه بر درد قدیمت
هجوم آورده دشمن بر حریمت
علی بن محمد ، یبن الزهرا
فلک در اضطراب آه و واویلا
من و حال خراب آه و واویلا
تو و بزم شراب آه و واویلا
واویلا آه و واویلا واویلا
دوباره زنده گشته یاد خوبان
حسین و زینب و یک جمع نالان
یزید و خیزران واشک طفلان
واویلا آه و واویلا واویلا
#امیر_عباسی
#سینه_زنی و توسل به امام هادی علیه السلام اجرا شده
هرکی با توئه سعید، هرکی بی توئه شقی
تویی مرز کفر و دین، ایها الهادی النقی
ای خدا! بازم دلمان پر زد
سامرا تا اسم آقا اومد
السلام زائر شدیم از مشهد
مشهد یا سامرا؟ هیچ فرقی نداره
هرجایی که باشیم روضه ات برقراره
آقاجان! اَلدَّخیل...
بی مُرُوَّتا بازم، مخفیونه شبونه
تو رو با داد و بیداد، میبرن از توخونه
این همه نامهربونی تا کی؟
عُمر تو با غصه و غم شد طی
بردنت عمداً توی بَزم مِی
تو خان الصعاليك که بود یکخرابه
زندونی شدی و داغت بی حسابه
آقاجان! اَلدَّخیل...
بخدا غریبی و غریبی بد دردیه
بخدا بی حُرمتی به امام نامردیه
لحظه ی آخر شده و ناگاه
کربلا یادت میاد و با آه
میخونی ای وای اباعبدالله
زخم ما هنوزم ظلم ساربونه
درد ما هنوزم چوب خیزرونه
آقاجان! اَلدَّخیل...
|⇦•گم کرده راهم در این...
#سینه_زنی و توسل به امام هادی علیه السلام
گم کرده راهم در این شب تار
ماندم پریشان، ماندم گرفتار
ای که چراغ آورده ای با لطف سرشار
حتی برای دشمنت اندر شب تار
با نور خود چشم مرا روشن نگهدار
ای با غریبان همنشین
حالِ دلِ ما را ببین
یا بن امیرالمؤمنین
ابن الرضا! روحی فداک
مولای تنها، مظلوم عالم
ای ملجأ ما در غصه و غم
حتی به زخم دشمنت مرهم نهادی
ابن الکریم، ابن الرئوف، ابن الجوادی
اما بمیرم که غریبِ این بلادی
تا سر نهادی روی خاک
شد آسمان هم سینه چاک
ابن الرضا روحی فداک...
تو نور دل ها تو نور عینی
تو روضه خوانِ جدّت حسینی
چشم تو بارانی تر از ابر بهاران
روزی که شد کرب و بلا آن گونه ویران
شد روضه خوان آن بقعه ی با خاکُ یکسان
اما نبودی کربلا
سرهای از پیکر جدا
شد ماهِ روی نیزه ها
آه یارالی...آه یارالی...
توسل به امام زمان عجل الله ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام
"السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ وَمُخْتَلَفِ المَلائِكَة"
"السَّلامُ عَلَي المَهدي وَعَلى آبائِه"
گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبود
گفت: این عشقِ تو با شِکوه ی تو جور نبود
گفتم: افتاده ام از خواب و خوراک از پی تو
گفت: کس در طی این مرحله مجبور نبود
گفتمش: کورشد این چشم و جمال تو ندید
گفت: میدید اگر چشمِ دلت کور نبود
گفتم: آواره ی صحرا شدهام در طلبت
گفت: اینقدر رَهِ منزلِ ما دور نبود
گفتم: ای یار مرنجان دل ما را به فراق
گفت: قدرِ دلِ من، قلبِ تو رنجور نبود
*بيشتر از اينكه ما مشتاق ديدار حضرت باشيم، آقامون مشتاقِ ديدنِ ماست...*
گفتمش: خانه ی دل منتظر مقدم توست
گفت: هر بار که من آمده ام نور نبود
گفتم: ای شاه! شب و روز دعا گوی توأم
گفت: کی بنده دعا کرد که مأجور نبود
*يا صاحب الزمان! الغوث و اَلاَمان...*
خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به ما نظر دارند
پیرشان کرده غصه یاران
*نامه نوشت به امام هادي، گفت: آقا اگه يكي بخواد با امامش حرف بزنه چيكار بايد بكنه؟ حضرت جوابش رو با نامه داد: "إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ، فَإِنَّ اَلْجَوَابَ يَأْتِيك" هر وقت خواستي با ما حرف بزني ،هر حاجتي داشتي، فقط لبت رو تكون بده، ما حاجتت رو ميديم...*
این قبیله به ما نظر دارند
پیرشان کرده غصه یاران
نخ تسبیحشان که میچرخد
سرِ پا میشوند بیماران
سر به دیوارِ اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران
ما گنهکارهای آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نمِ باران!
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
*وقتي متوکل به اون مأمورش سعيدِ حاجب دستور داد برو واردِ منزلِ امام هادي بشو، ميگه من نردبان گذاشتم از ديوار منزل بالا رفتم، دوباره نردبان گذاشتم تويِ خونه ي حضرت گذاشتم، اومدم از ديوار بيام پايين چون تاريك بود گفتم الان ميوفتم، وحشت من رو گرفت، ديدم صدايِ امامِ هادي بلند شد: صبر كن الان برات چراغ بيارم...*
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه میکِشند به پات
تشنه ی کُشتن تو خونخواران
*متوكل حضرت رو انداخت تويِ قفسِ شيرها، مطمئن بودن همه، درنده ها كارِ امامِ هادي رو تمام ميكنن، اما كار به جايي رسيد خودِ متوكل ملعون دستور داد: حضرت رو از توي قفس بيرون بيارن، يه وقت كسي نبينه اعتقادش به امام بيشتر بشه، همه ي شیرها دورِ حضرت حلقه زدن، صورت به پاي حضرت ميكِشيدن...*
اهل دنيا! غم و محن بس ماست
این که بی کَس شده همه کَس ماست
*وقتي قارون توي جمع به موسي بي احترامي كرد، موسی سر به سجده گذاشت، گفت: خدايا! اگه من پيغمبرت هستم تا جوابش رو ندي من سر از سجده بر نميدارم، عذاب الهي در دَم نازل شد، قارون و همه ي عظمتش رو زمين فرو بُرد...
اميرالمؤمنين پيش بيني كرده بودن كه خبيث ترين در بني عباس در دهمينِ اوناست، همين متوكلِ عباسي، چقدر از سادات رو به شهادت رسوند، كربلا رو به آب بست، شخم زد، ميخواست اثرِ امام حسين رو از بين ببره، كار به جايي رسيد گفت: هر كي ميخواد بره كربلا بايد يه دستش از بدن جدا بشه، چقدر دستها بريده شد، چشم ها چقدر کور شد...
بنای این ملعون بر تحقیرِ امامِ معصوم بود، روزی که از مدینه آقا رو آوُردن به سامرا، در کاروان سرایی جا دادن که گداهایی که صبح تا غروب میرفتن گدایی، شب میرفتن تو این کاروان سرا برای استراحت، اونجا حضرت رو منزل داد، میخواست قدر و منزلت امامِ هادی رو پایین بیاره...
دیگه چیکار کرد متوکل؟ امامِ ما رو به بَزم شراب کشوند، خودش شراب میخورد به حضرت هم ظرف شراب رو تعارف می کرد...*
گرچه از زهر حالِ مضطر داشت
به دلش داغهای بدتر داشت
حُجره از ناله ی اَنَا العَطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی بن جواد این آخر
ذره ای خاک کربلا برداشت
آب شرمنده ی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
آنقدر بین حجره می غلطید
جای خونمُردگی به پیکر داشت
بعد از آن مجلس شراب فقط
از غمِ عمه دیده ی تر داشت
این لباسش اگر چه خاکی شد!
باز آقا لباسِ دیگر داشت!
گرچه سر درد اذیتش میکرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت؟!
دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پَرده بود معجر داشت
روضه ی من فقط همین جمله ست
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا داغ بر جگر خورده
وای از آن تشنه ی پسر مرده!
*یکی دیگه از جنایت های متوکل ملعون که میخواست شأن امام رو پایین بیاره این بود، یه روز گفت: من باید سوار بر مرکب باشم، تمام مردم سامرا باید یک فَرسَخ دنبال من دوان دوان بیان، روای میگه: لابه لای این جمعیت که می دویدن دیدم امامِ هادی هم داره میاد، رفتن سمت حضرت دیدم آقا تمام سر و صورتش خیس از عرق شده، یه نگاه کردم دیدم
دیدم ناخون پاش هم به سنگی گرفته شکسته، خون جاری بود، گفتم: آقا! این چه وضعی است من دارم می بینم؟ حضرت فرمود: فقط و فقط این بَزم رو راه انداخته تا من رو کوچیک کنه در چَشمِ مردم... حضرت فرمود: این ناخن شکسته ی پام کمتر از ناقه ی صالحِ پیغمبر نیست... این جمله ی امام هادی رو چند جایِ دیگه هم معصومین استفاده کردن، وقتی بی بیِ دوعالم فاطمه دید شمشیر روی سَرِ علی است، فرمود: الان میرم کنارِ قبرِ بابام نفرینتون میکنم، شأن من کمتر از ناقه ی صالحِ پیغمبر نیست...*
چيزي به دور بازوي تو پيچ خورده بود
آن تازيانه بود كه در انعطاف شد
دستت محال بود علي را رها كند
تا اينكه نوبت ضربات غلاف شد
تو دست خير داري و از خيرِ دست تو
از ماليات، قنفذ ملعون معاف شد
*یه جای دیگه هم یه معصوم از این جمله استفاده کرد، اونم وقتی ابی عبدالله دید شش ماهه علی اصغرش پرپر شد، یه کم از خونِ علی رو گرفت به آسمان پرتاب کرد، یه کف خون گرفت قنداقه رو خونی کرد، یه کم از خون رو به محاسنش کشید، صدا زد این بچه کم از ناقه ی صالح پیغمبر نیست، کاری کرد حسین، یه وقت یه مَلَکی ندا داد" دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّة" بچه رو به ما بسپار ما تو بهشت براش یه خدمتکار آماده کردیم... هر جا هستی بگو: یا حسین!*
|⇦•یادتان هست نوشتم که...
#مدح و توسل به امام هادی علیه السلام
یادتان هست نوشتم که دعا می خواندم
داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکماتِ کلماتِ تو مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحۀ غار حراست
خط به خط جامعه آیینۀ قرآن خداست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است
همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عُمر ورق خورد و نگفتم از تو
دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
*الان که به خودم نگاه میکنم میبینم بچه تر که بودم بهتر بودم، یه زمانی روضه می اومدم ناله میزدم، اشک چشم داشتم، انگار دارم از شما دور میشم، باید امشب ازت خواهش کنم، همون چیزی که خودت بهمون یاد دادی، گفتی: حرم امیرالمؤمنین میری اینو بگو، حرم جد غریبممیری این رو بگو، چی بگم امامهادی؟"يا وَلِيَّ اللّهِ ! إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللّهِ عز وجل ذُنُوبا لا يَأْتى عَلَيْها إلّارِضاكُم "ای آقای من یه گناهایی هست بین من و خدای من فقط یه راه دارمکه خدا منو ببخشه شما بیا برای من واسطه گری کن"فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعاكُمْ أمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طاعَتِكُمْ بِطاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبى وَ كُنْتُمْ شُفَعائى "شما بیا به خاطرمن عذرخواهی کن، شما به خدا بگو من و ببخشه ..*
تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران!
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران!
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم کلماتیست حقیر ای باران!
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران!
نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران!
*یادتون میاد چندسال قبل چقدر اهانت به امام هادی کردن، همحرمش رو خراب کردن، هم آقای مارو مسخره میکردن ...*
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران!
پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران!
سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران!
#شاعر: سید حمیدرضا برقعی