❣﷽❣ دوبیتی صلوات
🌻ولادت حضرت رقیه سلام الله
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
درحسن ختام این مه پرزنشاط
نور دگری رسید اندر ظلمات
درجشن ولادت رقیه بفرست
با یادمدافعان صحنش صلوات
(آقای محمدفضل الهی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بر دخت حسین رقیه از جان صلوات
بر سه ساله عمه ی شهیدان صلوات
او فاتح شام و بحث با دخت یزید
بر سیرت فاطمی جانان صلوات
🌹🍃🌹
بر بنت حسین گو دمادم صلوات
بر فاتح شهر شام هر دم صلوات
شه بانوی شام گشته ریحانه عشق
دانی دل و جان به تو دادم صلوات
🌹🍃🌹
از عرش به فرش همه جا یک ذکر است
در مُلک و مَلَک ورد همه این ذکر است
ای اهل زمین همه دمادم بفرست
بر نسل علی، آل محمد صلوات
🌹🍃🌹
شب میلاد شما حال عجیبی دارم
عرض تبریک به سقای غریبی دارم
از وجود گل رویت بنمود جلوه یاس
عرض تبریک به ارباب عزیزی دارم
🌹🍃🌹
آمدی خانه مولا ، چه سروری بر پاست
ناز دانه که به صورت ،تو گویی زهراست
عمه می زد به لبش بوسه و می کرد ندا
لا حول ولا قوه الا با الله ست
🌹🍃🌹
ای که از آمدنت کوثر دیگر آ مد
از قدومت چه صفایی به دلبر آ مد
رخ تو دید ابوالفضل بگفت ماشا الله
صورت و سیرت زهرا، گل حیدر آمد
🌹🍃🌹
با عمر کم ات نام تو شد ورد زبان
ای شیر تر از زنان عالم به جهان
از نسل علی و فاطمه، بنت حسین
ای ورد زبان تو کلام از قرآن
🌹🍃🌹
ای که از پا تا به سر حُسْنِ خدایی
آمدی خوش آ مدی
تو عزیز فاطمه خیر النسا یی
آمدی خوش آ مدی
ماه شعبان جای خالی تو را پر کرد بانو
دختر شاه شهید کربلایی
آ مدی خوش آمدی
🌹🍃🌹
کیست این بانو که دورش هَمْهَمِهْ است
نام پاکش بر زبان خلق بنگر زِمْزِمَه است
زینت دوش ابا الفضل علمدار و رشید
بر لب شاه شهیدان ذکر، ذکر فاطمه است
🌹🍃🌹
روشن شده این خانه، از مقدم ریحانه
عالم به سرور آمد، از کوثر این خانه
قلب نبی و حیدر، غرق شعف و شادی
گلخانه گلستان شد، آ مد به کاشانه
🌹🍃🌹
ای کودکی حضرت زهرا ، خوش آمدی
ای سیرت و صورت طاها، خوش آ مدی
امشب جهان پر شده از عطر پاک تو
ای غنچۂ نو شکفتۂ مولا ، خوش آ مدی
(شاعر: آقای رسول چهارمحالی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دخت شاه عالمین آمده است
برحسین نور دو عین آمده است
شادمان گشته دل اهل ولا
در جهان بنت حسین آمده است
🌹🍃🌹
گل زگلزار ولا آمده است
دختر خون خدا آمده است
شادمان گشته به جنت زهرا
نوه ی شیر خدا آمده است
🌹🍃🌹
امشب از لطف خدای ازلی
سرزده بار دگر نور جلی
شادمان گشته دل اهل ولا
آمده دخت حسین بن علی
🌹🍃🌹
در شهر مدینه امشب از لطف الاه
آمد به جهان رقیه ی ثارالله
تا کرد نظر بر رخ او زینب گفت:
لا حول ولا قوة الا بالله
(شاعر آقای رضا یعقوبیان)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
در چهرهء خود هیبت زهرا دارد
بر دوش ابالفضل علی جا دارد
با این که سه ساله است مانند عمو
در دادن حاجت ید طولا دارد
(شاعر : آقای مهدی مقیمی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
شبِ لیلی و شوقِ مجنون است
خنده با شور و گریه معجون است
شب میلاد دختر مولاست
شب جشنِ رقیه خاتون است
(شاعر: آقای حسن ثابت جو)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
در بحر ولا گوهرِ نایاب آمد
در شامِ سیاه،دخترِ مهتاب آمد
با ذکرِ حسین حسین همه گل ریزید
میلادِ رقیّه بِنتُ الارباب آمد
(شاعر: حمیدرضا گلرخی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#یا_رقیه_سلام_الله_علیها_بنت_الحسین_علیه_السلام
#به_بهانه_ولادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
شیرین زبانم و گل خوشبوی زینبم
من زینب سه ساله ، سخن گوی زینبم
موسی کجاست تا که ببیند کلیم را؟
هم صحبت خدایم و همسوی زینبم
من سِرّ کربلایم و زهرای خیمه ام
در جای جای قافله نیروی زینبم
در هاله ای ز نور مقامم نهفته است
خود ماه کاروانم و مه روی زینبم
خواب مقدّسم همه را ریخته بهم
رؤیای صادقی ز تکاپوی زینبم
ویرانه را به یک سحر آباد کرده ام
در شام غم پیمبری از کوی زینبم
تاثیر ناله های مرا عمه دیده است
من قاتل یزیدم و بازوی زینبم
از بس به گریه جلب توجّه نموده ام
من باعث جراحت ابروی زینبم
من نازدانۀ پدری سر بریده ام
دردانه ای یتیمم و بانوی زینبم
گیسوی من ز هول قیامت سپید شد
پیر سه ساله ، خون جگرِ موی زینبم
با تازیانه این بدنم خو گرفته است
از گوشه خرابه پرستوی زینبم
یاس کبود قافله ام مثل مادرم
حور بهشت فاطمه ، مینوی زینبم
در اوج ابتلا بخدا عبد خالصم
خود کعبه الرزیه و دلجوی زینبم
من زیر دین معجر پاره نمی روم
با دست خویش پوشش گیسوی زینبم
من زیر بار سلطۀ ظالم نمی روم
پروردۀ حسینم و حقگوی زینبم
گر تا ابد مقابل طاغوت فاتحم
شاگرد عمّه جانم و رهجوی زینبم
با دست بسته هر گره بسته وا کنم
باب الحوائج دل نیکوی زینبم
حاج محمودژولیده
بسمالله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_رقیه_سلامالله
عرش از نورِ خدا غرقِ طَلاطُم شُده بود
بَسکه میریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود
باز هنگامهیِ یک جلوه تَبَسُم شده بود
وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود
شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است
مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است
چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد
بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد
جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد
یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد
مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد
زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد
لاله شوریدهیِ هر لحظهی دیدارش بود
ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود
مِهر همسایهیِ دیوار به دیوارش بود
خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود
چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد
چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد
موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت
باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت
آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت
خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت
اولین آینهیِ جاریِ کوثر آمد
دومین فاطمهیِ خانهی حیدر آمد
آسمان از قدمش تا که شکوفا میشد
عشق شیرازهی هر واژهی دنیا میشد
هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا میشد
عالم از یاسترین عطر مسیحا میشد
باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود
لحظهی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود
کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد
کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد
کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد
به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد
تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت
تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت
نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری
بینِ منظومهی خورشیدیِ دل جا داری
زیرِ پا وسعتِ شش گوشهی دنیا داری
که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری
مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است
دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است
حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت
دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت
پایِ پُر آبلهاش با تنِ تبدارش سوخت
از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت
چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید
از همان فاصلهیِ دور لبش را بوسید
حسن لطفی #یاشبیر
بسمالله الرحمن الرحیم
#بحرطویل
#ولادت_حضرت_رقیه_سلامالله
سحری روشن و عاشق/سحری غرقِ شقایق/سحری چاک گریبان و/شبی خیره و حیران/همه آفاق گل افشان
و زر افشان و چراغان و غزل خوان/همه لبریز زِ آوازِ هَزاران
دشتها غرق ترنّم/پُرِ گلهای تبسم/زِ مِیِ نوش ترین خُم/به ترانه/به تلاطم
سحری ریخته از بامِ فلک دامنی از ماه/به هر راه/به هر کوچه شبانگاه/چه نوری است/چه طوری است/در این خاک/چه هنگامهی شوری است
که در حلقهی گیسوی ستاره/زمان/ لحظهی احساس/زمین/تکّهی الماس/پُر از عطرِ گلِ یاس ترین یاس
شگفتا از این بزم/از این فرش/از این عرش تر از عرش/اگر هوش رمیده/وَ گر عقل پریده/وَ گر دل برمیده/زِ طربخانهی سینه/پِیِ دلهای دگر تا به مدینه/به نگین شب رؤیایی هر دیدهی بی خواب/شب بارش مهتاب/دَرِ خانهی ارباب/چه نوری است/چه شوری است/چه طوری است/در این خانه چه هنگامهی شوری است
ببین قبله نما را/که گم کرده خودش را و مِنا را و صفا را/وَ زِ سر تا به قدم غرق نیاز است و دو دستش که دراز است/ بدین خانه که در هالهی راز است
در این بزمِ معطر/در این مستی یکسر/چه بی تاب/چه مجنون/چه شیدا/شده لیلا/شده اکبر
چه مبارک سحری هست و چه فرخنده شبی هست/همین شب/که شد از عشق لبالب/وَ گُلِ خنده شکوفاست به رخسارهی زینب/و خدا دانَد از آن چشم تماشایی بیدار/وَز آن قامت سرشار زِ دلدار/وَز آن چهرهی یوسف کُشِ بی تاب/علمدار/چه طوفان شده بر پا به دلش/در دَمِ دیدار/در این شامِ بهاری/نه صبری نه قراری/پُر از لحظه شماری/چه مشتاق/چه بی خویش/قدم میزند و منتظرِ عطر دل انگیز و دل افروز گل ناز حسین است/چه شعری است/چه نوری است/چه طوری است/چه هنگامه ی شوری است
چه شد باز/که در باز شد و لحظهی اعجاز شد و محشری آغاز شد و دید که در حُلهای از برگ گل یاس/و پیچیده به قُنداقهای از شهپر جبریل امین/در آغوش حسین بن علی/یاس ترین/ناز ترین جلوه که دیده است/به چشمی که ندیده است به جز روی حسینش
دو چشمش گُل دریاست/چه شیوا و ثریاست/دل آراست/تماشایی و بابایی و تنهاست/وَ ناگاه ابوالفضل رو کرد به انبوه فرشته و فرمود : اَلا باغ ملائک/وَ ای فوجِ فرشته/که دگر دور و برِ غنچهام این گونه مگردید مریزید گُل از شوق مرقصید/مبادا که به بال و پر خود ناز کنیدش/که شاید رُخَش آزرده شود/از نفَسِ گرم و پَرِ نرم/که این گُل بُوَد حساستر از معنیِ احساس/و آئینهتر از آینه در بوسهی یک آه/و ای آه/از این آینه دوری/وَ مبادا که عبوری/کُنی از گرد رُخِ یاستر از یاس
و ای شبنم شیرین مَنِشین/بر سرِ گلبرگی از این غنچه/که ترسم که کبودش کند این بار که با توست چنین/
خدایا چه گُل است این/که شیرینِ دل است این/در این چهره بگو کیست/بگو این مَثَلِ کیست/همه محو/همه مات/همه واله و حیرانِ ابوالفضل/
که زینب به نَمِ اشکی و با سینهی پُر آه و دلی سخت غمین/گفت چنین/با پسرِ اُمِ بنین/ای پسر فاطمه عباس ببین/دخترکِ نازِ حسین بن علی نَه/که همان گوهر مفقود و همان مادر رنجور/که میبود حدیثِ فدک و غصبِ فدک/زخمِ دلِ حضرت زهرا و نمک/همانی که به هر صبح و به هر شام/فقط صحبت او بود/همان خانه/همان شعله/همان دود/همان است که باز آمده امروز.....
حسن لطفی #یاشبیر
شیرینزبونِ .mp3
2.49M
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شور میلاد ( یادواره ) حضرت رقیّه سلام اللّه علیها سبک اسداللّه علی علی .....
شیرینزبونِ تویِ خیمهَست
خاری تویِ چشمِ اُمیّهَست
ذکرِ همهِ عالم حسینه
ذکرِ حسینِ ابنِ علی جانم رقیّهست
یا رقیّه ملیکهیِ کربوبلا /۴/
میجنگه با گریه و ناله
این سردارِ عشق سهساله
هر جا که ذکرتو میگیرن
مهمونِ هیأتیا میشه اباصالح
یا رقیّه ملیکهیِ کربوبلا /۴/
ملیکهیِ کربوبلایی
دخترِ شاهِ شهدایی
روضهیِ تو شامو به هم ریخت
تا قیامت تو الگویِ روضهخونایی
یا رقیّه ملیکهیِ کربوبلا /۴/
سهسالهیِ خونهیِ ارباب
نوکر و دیوونهَتو دریاب
روزیِ قلبِ عاشقم کن
شیشگوشهیِ حسینی و فرات و سرداب
یا رقیّه ملیکهیِ کربوبلا /۴/
ملیکهیِ ایثار و احساس
تصویرِ زیبایِ گلِ یاس
تمومِ عالم زیرِ پاته
آخه تو جا میگیری رو شونهیِ عبّاس
یا اباالفضل آقام آقام آقام آقام /۴/
ساقی و فرماندهیِ لشکر
ثانیِ جنگاورِ خیبر
تا پا تویِ میدون میذاری
سپاه میپاشه و میگه اومده حیدر
یا اباالفضل آقام آقام آقام آقام /۴/
آسمونا زیرِ پاهاته
درگاهِ لاٰ یَزالی جاته
رجزِ تو طنینِ عشقه
خونِ علی میونِ تکتکِ رَگاتهِ
اسداللّه علی علی علی علی /۴/
#حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیتها میلاد حضرت رقیّه سلام اللّه علیها
دردانهیِ شاهِ کرم تصویرِ رویِ یاس اوست
شیرینزبانِ لشکرِ دینداری و احساس اوست
بالاتر از هفت آسمان نَه بیشتر بالا برو
چشمِ دلت وا کُن ببین بر شانهیِ عبّاس اوست
#دوبیت #میلاد
دردانهیِ اربابِ ما مشکلگشایی میکند
در کاروانِ عاشقی فرمانروایی میکند
نامِ رقیّه دارویِ دردِ تمامِ عالم است
با یک نگاهش سینه را کربوبلایی میکند
#حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسدَّس میلاد ( یادواره ) حضرت رقیّه سلام اللّه علیها
غنچهیِ لبخندِ حرم وا شده
خانهیِ ارباب چه زیبا شده
فصلِ بهارِ دلِ زهرا شده
قدِّ غم از آمدنش تا شده
مدینه کربلایِ دلها شده
مدد رقیّه نغمهیِ ما شده
دختری از عشیرهیِ خاتم است
نگاهِ او دوایِ درد و غم است
گرهگشایِ مشکلِ عالم است
اگر برایش بدهم جان کم است
در حرمِ شاهِ کرم مَحرم است
تمثالِ فاطمه مهیّا شده
سهسالهیِ شاه شفا میدهد
صفا به روضههایِ ما میدهد
روضهیِ او بویِ خدا میدهد
خدا به روضهخوان نوا میدهد
نوایِ او حواله را میدهد
با دَمِ او تذکره امضا شده
نایِ من از نوایِ تو ناب شد
بالشِ تو بازویِ ارباب شد
تصویری از مرضیه در قاب شد
خندیدی و دلِ حرم آب شد
شکرِ خدا ندایِ محراب شد
فاطمیه در تو هویدا شده
فاطمهیِ قافلهیِ شاهِ عشق
آئینهیِ مادرِ درگاهِ عشق
همسفر و همدل و همراهِ عشق
جایِ تو رویِ شانهیِ ماهِ عشق
ویرانه شد خانهیِ تو آهِ عشق
مهمانِ دامن سرِ بابا شده
بابا که آمد روضهها پا گرفت
خرابه عطر و بویِ زهرا گرفت
سری به رویِ زانویت جا گرفت
دلِ تو با دیدنِ بابا گرفت
این روضهخوانی نفست را گرفت
حسرتِ ما ظهورِ آقا شده
#حسین_ایمانی
🌹#ولادت_حضرت_رقیه_س
🌹#سرود
🌹#سبک_زند_وکیلی
🎤مداح:کربلایی سعید سلطانی
💫💫💫💫💫💫💫
گلِ لبخند رویِ لب هامه
شبِ پایانِ همه غم هامه
دختِ ارباب به دنیا اومد
اونی که زیارتش رویامه
دوباره شادم ، به تو دل دادم
کویرِ خشکم ولی با تو آبادم
چقد خوشحالم ، که خوبه حالم
غلامت هستم به نوکریت می بالم
«مدد یارقیه ... 3 عشقِ منی یا رقیه»
💫💫💫💫💫💫💫💫
یا رقیه دلم شیداته
همه زندگیم تویِ دستاته
همه میگن شبیه زهراست
دو عالم محوِ رخِ زیباته
شراب نابِّ ، مثه مهتابِ
شب میلادِ ، دخترکه اربابِ
دوباره مستم ، پیاله دستم
اسیرِ زلفِ رقیه خاتون هستم
«مدد یارقیه ... 3 عشقِ منی یا رقیه»
💫💫💫💫💫💫💫
کَرَمِ تو شبیه دریاست
رُخِ زهرا تویِ چهره ت پیداست
خاکِ پاتن تموم دنیا
آره پرچمت تو عالم بالاست
گرفتارم من ، تو رو دارم من
یه عمره بی بی به تو بدهکارم من
به پات زنجیرم ، اینه تقدیرم
ایشاالله یک روز برایِ تو می میرم
«مدد یارقیه ... 3 عشقِ منی یا رقیه»
🌼🍃💥💕🍃💥💕
🍃💥🍃﷽
💥🍃🌼
🌹#ولادت_حضرت_رقیه_س
🌹#سرود
🌹سبک :ستاره بریزید
🎤مداح:کربلایی روح الله کمایی
#مناسب_برای_مجالس_خانمها
💫💫💫💫💫💫💫💫
آسمان شبها گسته پر ستاره نور
آمد گلی از ره خسته تر ولی صبور
جان مادر گوهر پرپر عمه دلبر رقیه جان
#ای رقیه جانم جانم ای رقیه جان ۴👏👏👏👏👏👏👏👏
💫💫💫💫💫💫💫💫
ماه رخ گل را مولا پر ثمر نمود
هرگلی که آمد اللهش قمر نمود
شمع تارم ابر بهارم ای گل زارم رفیه جان
#ای رقیه جانم جانم ای رقیه جان ۴👏👏👏👏👏👏👏👏👏
💫💫💫💫💫💫💫💫💫
ای سه ساله من درد تو بلای جان
پاس باغ حیدر اسم تو دوای جان
نور دیده یاس سپیده هستی گزیده رقیه جان
#ای رقیه جانم جانم ای رقیه جان۴👏👏👏👏👏👏👏👏👏
ای شبیه مادر نو گل باغ حسین
ای هستی بابا نور چشم عالمین
شبه مادر دردانه دختر ای گل حیدر رقیه جان
#ای رقیه جانم جانم ای رقیه جان ۴👏👏👏👏👏👏👏👏👏
#التماس دعای فرج
💕
💥🍃🌼
🍃💥🍃
🌼🍃💥💕🍃💥💕
292.4K
🌹#ولادت_حضرت_رقیه_س
🌹#سرود
🌹سبک :ستاره بریزید
🎤مداح:کربلایی روح الله کمایی
4_5904605718668907385.mp3
11.32M
🌹#ولادت_حضرت_رقیه_س
🌹#سرود
🎤مداح :محمد فصولی