eitaa logo
ذاکرین آل الله
251 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
288 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم با تمامِ هستی‌ات خود را ندیدن مشکل است سخت‌تر از خود زِ اولادَت بُریدن مشکل است نیمه شب از خوابِ طفلانت پریدن مشکل است بعدِشان یک لحظه حتی آرمیدن مشکلل است یک شبه  یکباره  یک‌دَم  قَد خمیدن مشکل است از جگر از جان مگو وقتی که مادر نیستی از غمِ طفلان مگو وقتی که مادر نیستی از دلی سوزان مگو وقتی که مادر نیستی آه از باران مگو وقتی که مادر نیستی داغِ مادر را فقط قدری چشیدن مشکل است از همه از هرکسی او بیشتر آورده است هرکه با سر آمده خانم سه سر آورده است او فقط خود را نه بلکه دو پسر آورده است دو پسر نه دو سپر نه دو جگر آورده است قبلِ قربانی شدن شانه کشیدن مشکل است داد اول بازهَم روزیِ میکائیل را بعد از آن خانم تَفَقُد کرد عزرائیل را بعد لطفی کرد با پا بالِ جبرائیل را بعد هم آورد از خیمه دو اسماعیل را آه ابراهیم این غم را شنیدن مشکل است زینب آمد یا که نه می‌آمد آنجا فاطمه زینب است این یا حسن یا که علی یا فاطمه گفت عباس از ادب این کیست آیا فاطمه؟ لافتا الا علی لا سیف الا فاطمه کربلا را بی حضورش آفریدن مشکل است در شُکوهِ او علی را حق تعالی ریخته در حجابِ او خودش را نیز مولا ریخته تشنه است اما به زیرِ پاش دریا ریخته کاسه آبی پُشتشان با گریه زهرا ریخته گفت پیشِ محضرش  با سر رسیدن مشکل است با برادر گفت آقاجان دو جانم را ببین پیشِ رویِ خود تمامِ خانِمانم را ببین پیرمردِ این حرم  دو نوحه خوانم را ببین ای جوانمُرده  کمی دو نوجوانم را ببین بعدِ اکبر ماندن و جامه دریدن مشکل است چادرِ مادر به سر کرد و از این غم گریه کرد گریه کرد و پیشِ او اربابِ عالم گریه کرد گریه کرد و پشتِ او عباس یکدَم گریه کرد زیرِ لب تا گفت مادر ، مادرش هم گریه کرد گفت بی سوگند  از اینجا پریدن مشکل است بِینِ خیمه بود و می‌آمد صدایِ بچه‌ها مادر است و کاش میرفت او بِجای بچه‌ها حیف آبی نیست ریزد پُشتِ پای بچه‌ها وای می‌آمد زِ میدان ناله‌های بچه‌ها دیدنش که هیچ مادر را ندیدن مشکل است اینکه هردَم با شهیدان بود حالا نیست نیست اینکه با اکبر پریشان بود حالا نیست نیست با حسینِ خویش نالان بود حالا نیست نیست زیرِ تیر و سنگ‌باران بود حالا نیست نیست از میانِ نیزه‌ها مادر شنیدن مشکل است ناله‌ها می‌آمد و زینب صدا میزد حسین حالشان بَد میشُد و زینب صدا میزد حسین یک نفر سَر میزد و زینب صدا میزد حسین گفت عونَش اَشهدُ... و زینب صدا میزد حسین سمت او در بِینِ نامحرم دویدن مشکل است (حسن لطفی
بسم‌الله الرحمن الرحیم   *جامعُ‌الاَسرار خدا زینب است منبع‌ُالانوار خدا زینب است کاشف‌ُالآیاتِ کتابُ لَه و اعظمِ اذکار خدا زینب است منتهی لآمالِ همه انبیا کعبه‌ی ابرارِ خدا زینب است معنی نورالثقلین است او عینِ حسن عینِ حسین است او هست اگر بار دگر فاطمه بار دگر هست اگر فاطمه نیست مگر نیست مگر زینبش جمعِ حسین و حسن و زینبین هست علی ضرب در فاطمه   اوست که خاتون دو عالم شود فاطمه وقتی که مجسم شود چادر او از جبروت آمده‌است مقنعه‌اش از ملکوت آمده‌است رفته به معراج زمانِ نماز یاکه پیمبر به هبوط آمده‌است چشمِ حسین است به دستان او تاکه دو دستش به قنوت آمده‌است شیرترین حیدرِ بعد از حسین حضرتِ پبیغمبرِ بعد از حسین ای همه وصفِ تو صفاتِ علی ای کلماتت کلماتِ علی عالمه‌ی عامِله‌ی کامله جامعِ نورِ جلواتِ علی ریخته از چادر تو بر زمین جلوه به جلوه برکاتِ علی در همه اوقات سلامُ علیک عمه‌ی سادات سلامُ علیک قامتِ تو قامتِ غم را شکست دختِ علی را نتوان دست بست دست به دامان تو هر آنچه بود گوش به فرمان تو هرآنچه هست ای شرفُ العِشق بتاب و ببار تا که مسلمان بشود بت پرست خواست که غم دستِ تو بندَد ولی غم که بُوَد در بَرِ دُختِ علی * با دو پسر آمده یا ذوالفقار یا که علی آمده با ذوالفقار چادر زهرا به کمر بسته و باخودش آورده دوتا ذوالفقار گفت برادر سه سپر را ببین گفت که ای شاه بیا ذوالفقار بیرقِ تو بیرقِ زهرایی است با دو عَلَم رزم تماشایی است با کمری خُرد غمم را ببین دار و ندارِ حرمم را ببین موقعِ پیریِ من و هیچ نیست با نظرِ لطف کمم راببین ای نفَسَم با دو نَفَس آمدم آه دم و بازدمم را ببین هیچ نگفتی و به سر آمدم جایِ همه با دو جگر آمدم آه جوانمرده سه جان با من است شکرِ خدا این دو جوان با من است بعدِ علی‌اکبرت آقا چه غم گفت محمد که اذان با من است نعره‌ی عبدالهِ من را ببین : بعدِ ابالفضل کمان با من است آمده هنگام جدایی‌شان هردویشان رفته به داییشان داغِ جوان دیده‌ای ای موسپید آمده‌ام تا که شوم رو سپید پیر شدی بعدِ علی‌ات چه زود وای حسینم شده اَبرو سپید اِذن بده ورنه در این لحظه من می‌شوم از دردِ تو گیسو سپید چاک گریبان کُنَمَت رَد مکن موی پریشان کُنَمَت رَد مکن آب اگر نیست دو دریا که هست نیست کسی زینبِ کبری که هست باز پس از این دو غمی نیست نیست مادرشان روزِ مبادا که هست غصه ندارم اگرم رد کنی تا قسمِ حضرت زهرا که هست اذن گرفتند و به میدان زدند بوسه بر آن مادرِ گریان زدند موقع رزم دو برادر رسید نیزه ولیکن دوبرابر رسید پشت به پشتِ هم و رو بر همه تیزترین تیغِ دو پیکر رسید تشنگی انداختشان از رمق رزم ولی زود به آخر رسید لشکر دشمن چقدر نیزه داشت هرکه رسیده‌است دو سرنیزه داشت  تاکه خجالت نکشد آه ، شاه مادرشان مانده در این خیمه‌گاه این یکی از تیغ فقط گفت آی آن یکی از دشنه لبش گفت آه آی حسین است و دوتا نیمه جان آی حسین است و دوتا قتله‌گاه مادری از بی پسری سوخت سوخت در دل خیمه جگری سوخت سوخت *جامع‌السرار،منبع‌الانوار،نورالثقلین،منتهی‌الآمال نام کتبی‌است از علمای امامیه. **استاد سید علی موسوی گرما رودی (حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم کفشهایم را پُر از شن کرده بودم آمدم خاک بر فرق و محاسن کرده بودم آمدم پیش رویِ مرکبم پایِ پیاده آمدم غرقِ ذکرِ مادرِ این خانواده... آمدم بی ادب بودم ولی  بی ادعایم کرده‌ای من امیرِ لشگری بودم گدایم کرده‌ای من گرفتم راهِ تو یا تو گرفتی راهِ من راهزن من بودم اما تو گرفتی راهِ من سنگها آورده‌ام تا بشکنی آئینه‌ام حقِ من این بود  دستِ رَد زنی بر سینه‌ام من گنهکارم به رویِ من بیاور لااقل بد گرفتارم به رویِ من بیاور لااقل تا که دیدی  شعله دارد خِرمنم گفتی بیا دست خود را بسته‌ام بر گردنم گفتی بیا راهِ تو بستم به روی خود نیاوردی چرا بشکند دستم به روی خود نیاوردی چرا دستِ من وا کردی و گفتی پَرَت بالا بگیر سَربِزیرم دیدی و گفتی سَرَت بالا بگیر مژده دادی مادرِ عالم مرا بخشیده است باورش سخت است زینب هم مرا بخشیده است لطفِ زهرا بود اگر مَرهونِ آن چادر شدم صبح حُرابن یزد و حال  تنها حُر شدم (حسن لطفی)
بسم‌الله الرحمن الرحیم   دو زینب‌زاده  میدان می‌روند از خیمه‌ی زینب دو شیری که کنار او کشیدند قد باهم نرفته زینب اما می‌رود دنبالشان مولا نرفت و جای زینب می‌دود با گریه زهرا هم عطش با آفتابِ داغ و قاتلها  تبانی کرد توان‌فرساست زخم و تشنگی  سرنیزه  گرما هم ضیافت داشتند آنجا حرامی‌های بی احساس که شمر آنجا صدا می‌زد سنان و حرمله را هم صدای آه زینب درنیامد از دل خیمه ولی مثل حسین آمد صدای آخ سقا هم فقط دو نیزه کافی نیست رسم جاهلیت بود که اول سر زدند از تَن پس از آن اِرباًاِربا هم بهم پیچیده شد این یک زِ هم پاشیده شد آن یک حسین از خیمه آورده گمانم دو عبا باهم همیشه این‌دو باهم بوده‌اند از بچگی ، حالا به زیر تیغ تن‌هاشان به روی نیزه سرها هم میان شام پس دادند سرها را به مادرها صدای زینب آمد آنچه بخشیدم نمی‌خواهم (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۱۸)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یابن الحسن، فدای تو و شال ماتمت قسمت نشد که من بشوم یار و همدمت ماه عزا رسیده ولی ای غریب شهر یک شیعه نیست مستمع خیمه ی غمت ای روضه خوان ِصبح و مسای تمام سال با گریه سر شده شب و روز مُحرّمت آقا دوباره روضه ی اولاد زینب است خرج دو یاس او شده اشک دمادمت زینب رسید نزد برادر به ناله گفت : این دو کبوترم به فدای قد ِ خَمت بگذار تا شهادت این لاله های من باشد نشان عزّت من زیر پرچمت در خیمه می روم که نبینم در این زمین وقت شهادت دو گلم ، ناله ی دمت شکر خدا شهید شدند و ندیده اند درد اسارت من و آل مکرّمت در داغ اکبرت شده موی سرت سپید من هم شدم شریک، در این داغ اعظمت ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ای بودن تو، دلخوشی روزگار من شد حبّ تو تمامی دار و ندار من یک لطف توست ضامن خیر دو عالمم الطاف دیگران که نیاید به کار من کردم دعا برای ظهورت چه کم، ولی هر شب شده دعای قنوتت، نثار من من منتظر نبودم و تو بین خیمه ات خیلی کشیده ای همه دم انتظار من در ظلمتم اسیر، بیا ماه فاطمه یک سر بزن به بی کسی ِشام تار من وقت عزا برای دو سردار زینب است روضه بخوان برای دل غمگسار من گفت ای برادرم بده اذنی که لاله هام باشند با شهادت خود افتخار من در خیمه می روم که نبینم خجالتت وقتی که می رود به خزان، لاله زار من وقتی که روی دامن تو دست و پا زنند هستی فقط به فکر دل بی قرار من اما حسین، شکر خدا این دو نیستند وقت هجوم لشکریان و فرار من شکر خدا که این دو نبینند مقتل و بوسه به روی حنجر تو، اضطرار من رفتند و نیستند غیوران من دگر در مجلس شراب عدو در کنار من بعد از تو داغ، بر روی داغ است قسمتم یک سال و نیم، تیره شود روزگار من ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
اللهم عجل لولیک الفرج (244).mp3
1.05M
.. دوباره وقت ماتم شد              بیا صاحب عزای ما کجای مجلسی آقا            بخوان روضه برای ما فدای اشک خونینت              وَ آن قلب صبور تو میان روضه ها داریم                 دعا بهر ظهور تو به حقّ حضرت زینب           بده اذن فرج یا رب.... 🌸🌸🌸🌸🌸 بیا آقا بخوان روضه برای دو گل جعفر شدند اولاد عمّه جان مقابل حسین پرپر بیا که عمّه جان خوانده تو را با دیده ی دریا ببین که او عزادار است درون خیمه اش تنها به حقّ حضرت زینب بده اذن فرج یا رب... 🌸🌸🌸🌸🌸 حسین جان ،بچه های من فدای بچه های تو خدا را شکر عزیزانم شدند قربان برای تو شبیه اکبرت حالا شدند کشته در این صحرا اگر داغ جوان دیدم شدم چون حضرت لیلا نهادن سر به دامانت همه هستم به قربانت.. حسین جانم حسین جانم.... 🌸🌸🌸🌸🌸 خدا را شکر، غیورانم نمی بینند اسارت را نمی بینند چهل منزل با کعب نی؛ جسارت را نمی بینند عزیزانم مرا در بین مشتی مست مرا در کوچه و بازار میان شامیان پست به روی نیزه ی دشمن کنند گریه به حال من حسین جانم حسین جانم.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
۱۴ (فرزندان حضرت زینب س) یا حسین از غم،اکبرم خونجگر بر تو آورده دو،هدیه ام دو پسر این دو گل هستند کعبه ی دل ها از تبار پیغمبر و زهرا ای حسین من۴ دو گل زینبت،هر دو آزاده اند بهر یاری تو،هر دو آماده اند زین همه غربت هر دو دلتنگند هر دو مرد جانبازی و جنگند ای حسین من۴ نوجوانان من،هر دو با همتند با ولایت تو،هر دو با عزتند زیر لب دارند هر دو این نجوا جانفدای تو یوسف زهرا ای حسین من۴ بنگر خواهرت،جان به لب آمده با دو هدیه ی خود،زین اب آمده این دو گل را بهر تو پروردم بهر جانبازی هدیه آوردم ای حسین من۴ همچنان زینبت،هر دو احساسی اند هر دو جنگ آور و،هر دو عباسی اند هر دو گل هستند مبتلای تو می کنند جان خود فدای تو ای حسین من۴ شده در کربلا،غم نصیبم حسین بهر یاری تو،بی شکیبم حسین ای که هستی تو راحت جانم اذن میدان ده بر جوانانم ای حسین من۴ ای فدای تو و،اشک چشمان تو یا حسین می شوند،هر دو قربان تو بهر جانبازی جان به کف دارند حلم و صبر از شاه نجف دارند ای حسین من۴
۴۶ (فرزندان حضرت زینب س) یار غربت نشین،با توام همنشین زینبم یا حسین،اشک من را ببین ای برادر حسین۲ از غم غربتت،خونجگر زینب است از غریبی تو،جان من بر لب است ای برادر حسین۲ غم نصیبی حسین،بی شکیبی حسین بین این دشمنان،تو غریبی حسین ای برادر حسین۲ از غریبی تو،خون دل خورده ام هدیه از بهر تو،دو گل آورده ام ای برادر حسین۲ پور عبد اللهند،هست آل اللهند پسر زینب و،جان ثار اللهند ای برادر حسین۲ نوگلان من از،نسب حیدرند چون علی اکبرت،هر دو جنگاورند ای برادر حسین۲ این گلان منند،هر دو زهرا نشان بدهند یا حسین،در رهت جان شان ای برادر حسین۲ هر دو نور دلم،جانفدای تواند شهدای ره،کربلای تواند ای برادر حسین۲ در ره تو حسین،هر دو گشته شهید هر دو هستند حسین،در جزا روسپید ای برادر حسین۲
۳۴ (فرزندان حضرت زینب س) بنگر به حال زینبت،ای روح و ای ریحان مظلوم برادرجان بر یاری ات آورده ام،من دو مه رخشان مظلوم برادرجان تا دیدمت در کربلا،گردیده ای تنها در بین دشمن ها از غربتت گردیده ام،در رنج و در حرمان مظلوم برادرجان این دو گلم هستند حسین،چون مادر آزاده بهر تو آماده آورده ام دو هدیه ام،با چشم در افشان مظلوم برادرجان شرمنده فرما زینبت،با این دل خونم من بر تو مدیونم اذنی بده تا که روند،هر دو سوی میدان مظلوم برادرجان آماده اند بهر نبرد،با دشمن بی دین با خون شوند رنگین هر دو مصمم گشته اند،بر عهد و بر پیمان مظلوم برادرجان نور بصیرت در دل و،هر دو چنان شیرند بر خصم دون تیرند آورده دو هدیه شوند،فدایی قرآن مظلوم برادرجان دو نوجوان اما چنان،قاسم دلیر هستند از عشق تو مستند خواهم که چون قاسم شوند،در خون خود غلتان مظلوم برادرجان آورده ام دو نوگلم،همچو علی اکبر هر دو زنند پرپر در راه دین سرمدی،هر دو شوند قربان مظلوم برادرجان (سبک: ای ساقی لب تشنگان)
۲۳ (فرزندان حضرت زینب س) ای برادر یا حسین ای مرا نور دو عین نور دل زهرا،کعبه ی دل هایی جانم فدای تو،غریب و تنهایی حسین گل زهرا۲ ای غریب فاطمه غم نصیب فاطمه مولای مظلومان،سر تا به پا دردم از بهر یاری ات،دو هدیه آوردم حسین گل زهرا۲ دیده ام من غربتت شد شکسته حرمتت این دو گل زینب،سرباز تو هستند چون زینب آزاده،جانباز تو هستند حسین گل زهرا۲ هر دو ابن جعفرند از تبار حیدرند آماده ی جنگ و،بی جرم و تقصیرند در بیشه ی اسلام،هر دو چنان شیرند حسین گل زهرا۲ دو گلم آماده اند همچو من آزاده اند دو گل ز بستان،آل عبا هستند چون اکبر و عباس،از عشق تو مستند حسین گل زهرا۲ خواهر تو زینبم از غمت جان بر لبم حسین من هر دو،همچون علی اکبر با تیغ دشمن ها،از کین شوند پرپر حسین گل زهرا۲ ظلم و کین افزون شده قلب زینب خون شده با اذن تو مولی،روند سوی میدان حسین به راه تو،هر دو شوند قربان حسین گل زهرا۲
۱۹ (فرزندان حضرت زینب س) ای نور دل زهرا(من خواهر تو هستم)۲ در کرب و بلا امروز(اندر بر تو هستم)۲ فدای خصلت زهرایی تو می بینم غربت و تنهایی تو یابن الزهرا حسین یا اخا المظلوم۲ من دو گل عبد الله(همراه خود آوردم)۲ در دامن خود این دو(من حیدری پروردم)۲ برادر به حق زهرای بتول دو هدیه آوردم از من کن قبول یابن الزهرا حسین یا اخا المظلوم۲ این دو گل من مولی(با عطر گل یاسند)۲ دو یوسف خوش منظر(پرورده ی عباسند)۲ چون خواهرت هستند هر دو آزاده از بهر جانبازی هر دو آماده یابن الزهرا حسین یا اخا المظلوم۲ این دو گل من هستند(از نسل رسول الله)۲ آماده ی میدانند(فدایی ثار الله)۲ گل های گلشن عترت و قرآن در سپهر دینند دو ماه تابان یابن الزهرا حسین یا اخا المظلوم۲ این دو گل آزاده(بگزیده شهادت را)۲ با تو ز شعف بستند(پیمان ارادت را)۲ چون قاسم و اصغر و علی اکبر در راه تو شوند در خون شناور یابن الزهرا حسین یا اخا المظلوم۲ از من تو قبول بنما(دو دسته گل خواهر)۲ تا که بشوند این دو(کشته به ره داور)۲ می افتد پیکرشان بر روی خاک فدای تو شوند با تن صد چاک یابن الزهرا حسین یا اخا المظلوم۲ این دو گلم از جام(عشق تو قدح نوشند)۲ از بهر نثار جان(آماده کفن پوشند)۲ هر دو گل مستند از جام ولایت ای برادر شوند هر دو فدایت یابن الزهرا حسین یا اخا المظلوم۲
۱۰ (فرزندان حضرت زینب س) ای نور چشم زهرا،من زینبم برادر زین همه غربت تو،جان بر لبم برادر اخا اخا حسین جان۲ تا غربت تو دیدم،خون شد دلم حسین جان غربت تو شرر زد،بر حاصلم حسین جان اخا اخا حسین جان۲ آورده ام دو هدیه،از بهر یاری تو خواهر تو چه سازد،با اشک جاری تو اخا اخا حسین جان۲ اگر چه نوجوانند،سر در رهت نهادند از بهر تو حسین جان،آماده ی جهادند اخا اخا حسین جان۲ این هدیه های زینب،آزاده اند حسین جان از بهر جان نثاری،آماده اند حسین جان اخا اخا حسین جان۲ عون و محمد من،باشند نور عینم آورده ام که گردند،فدای تو حسینم اخا اخا حسین جان۲ کم شد حسین توانم،آتش گرفته جانم قبول کن که گردند،فدای تو گلانم اخا اخا حسین جان۲ آورده ام به همره،عون و محمدم را راضی کنم از این کار،من حی سرمدم را اخا اخا حسین جان۲ گل های من فدای،گل های پرپر تو فدای اصغر و هم،علی اکبر تو اخا اخا حسین جان۲ آورده ام حسین جان،دو هدیه از برایت تا که به جای خواهر،جان را کنند فدایت اخا اخا حسین جان۲
محمدم فدا سر اکبر عونم داداش جونت نذر اصغر میمیرم واسه رقیه ت آخر غریب داداش از روم چرا میکشی خجالت از بغض تو میمیرم نهایت باباشونم داداش داد رضایت غریب داداش وای وای زینب داداش واسه غربتت میسوزم نمیبینی چی میاد به روزم گریه میشه کار شب و روزم برادرم خداروشکر ندیدی نبودی جسارت مردم یهودی کعبه نی و صورت و کبودی برادرم وای وای زینب از روی تل میدیدم تنهایی دورت کردن میون اعدایی زیر پای گرگای صحرایی غریب داداش اکبر و کشتن کمونت کردن با سه شعبه باز نشونت کردن حا و سین و یا و نونت کردن غریب داداش وای وای زینب
*** قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش یک دم سپر شوند برای برادرش . خون عقاب در جگر شیرشان پر است از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش . این دو ز کودکی فقط آیینه دیده اند آیینه ای که آه نسازد مکدرش . واحیرتا که این دو جوانان زینبند ؟ یا ایستاده تیغ دو سر در برابرش . با جان و دل دو پاره جگر وقف می کند یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش . یک دست گرم اشک گرفتن ز چشم هاش مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش . چون تکیه گاه اهل حرم بود و کوه صبر چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش . زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت تا که خدا نکرده مبادا برادرش … . زینب همان شکوه که ناموس غیرت است زینب که در مدینه قرق بود معبرش . زینب همان که فاطمه از هر نظر شده است از بس که رفته این همه این زن به مادرش . زینب همان که زینت بابای خویش بود در کربلا شدند پسرهاش زیورش . گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات وقتی گذشته بود دگر آب از سرش … سید حمیدرضا برقعی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عاشق اهل البیتیم در پناه قرآنیم در سپاه موعود و در سپاه قرآنیم خط به خط ما بی تاب آیه های قرآنیم جان فدای مولا و جان فدای قرآنیم این حسینه همه جا قرآن خونده جا به جای کربلا قرآن خونده تو شب عاشورا قرآن خونده سر روی نیزه ها قرآن خونده حسین ای جانم ... ما به فردا ها خوش بین با امید قرآنیم هان اگر لازم باشد ما شهید قرآنیم ما همیشه مومن بر وعده های قرآنیم جان فدای مولا و جان فدای قرآنیم مولا برا همه قرآن خونده توی کوچه فاطمه قرآن خونده سقا تو علقمه قرآن خونده زینب تو همهمه قرآن خونده حسین ای جانم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️