#سبک_شور_طفلان_حضرت_زینب_س
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۲🏴
#شب_چهارم
بند اول:
از دور دوتا جوون
دارن میان میدون
دارن میان چه با وقار
از دور دو پهلوون
محمد و عون، مردانِ صلابت
محمد و عون، عُشّاقِ شهادت
محمد عون، سربازه حسین و
محمد و عون، یارانِ ولایت
دوتا شیرِ نر که خیلی خیلی غرّانن
مثه شمشیره دو لب، تیزن و برّانن
وقتی که مادرشون، زینبِ کرّاره
دیگه حتما این دوتا، حیدره دورانن
دوتا گلِ زیبا، ماهِ دل آرا
عزیزای زینب، عشقِ ثارالله
مقامشون بالاس، چون شدن جزوه
شهیدای ظهر، روزِ عاشورا
ای جانم قمرای زینب
بند دوم:
جانم، دو تک سوار
دو جعفرِ طیّار
دو تک یل از نسلِ علی
جانم، به این تبار
محمد و عون، شیران عقیله
محمد و عون، گُردان عقیله
محمد و عون، موقعِ نبردن
محمد و عون، طوفان عقیله
دوتا کوهِ عظمت، دو گوهر نایاب
ذکرشونه رو لبا، مُسَبِّبُ الْاسباب
دوتا قهرمانِ کربلا که با ایثار
شدن افتخاره مادر جلوی ارباب
دو یاره مولا و ناصرِ مکتب
امیدای قلبِ، حضرتِ زینب
چقد علی وارن، وقتِ جنگیدن
انگار به میدون رفت، قاتلِ مرحب
ای جانم قمرای زینب
•قلب مرا نرم کرد...
#قسمت_اول #توسل ومناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده #شب_چهارم رمضان ۱۴۰۱به نفسِ حاجمهدی رسولی
قلب مرا نرم کرد دیده ی بارانیم
تر شده سجاده از؛ اشکِ پشیمانیم
از همه دل رحمتر، از همه نزدیکتر
هرچه برنجانمت باز نمیرانیم
عمرِ تباه مرا، بارِ گناه مرا
باز بدان ای رئوف، از سر نادانیم
از تو چه پنهان پُر از حسرت دنیاشدم
از تو چه پنهان پُر از بی سر و سامانیم
بنده ی شرمنده ات، عاشق تو بود و هست
خواه ببخشاییم خواه بسوزانیم
«الهی العفو....
#شب_چهارم
#حضرت_زینب_س
#زمینه
محمدم فدا سر اکبر
عونم داداش جونت نذر اصغر
میمیرم واسه رقیه ت آخر
غریب داداش
از روم چرا میکشی خجالت
از بغض تو میمیرم نهایت
باباشونم داداش داد رضایت
غریب داداش
وای وای زینب
داداش واسه غربتت میسوزم
نمیبینی چی میاد به روزم
گریه میشه کار شب و روزم
برادرم
خداروشکر ندیدی نبودی
جسارت مردم یهودی
کعبه نی و صورت و کبودی
برادرم
وای وای زینب
از روی تل میدیدم تنهایی
دورت کردن میون اعدایی
زیر پای گرگای صحرایی
غریب داداش
اکبر و کشتن کمونت کردن
با سه شعبه باز نشونت کردن
حا و سین و یا و نونت کردن
غریب داداش
وای وای زینب
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_غربت_نشینم_و_هوای_آشنا_داریم_حاج_منصور_ارضی.mp3
زمان:
حجم:
14.95M
احوالات طفلان خانم زینب(س)
غربت نشینم و هوای آشنا داریم
#منصور_ارضی🎙
#روضه🔊
#شب_چهارم #محرم💔
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم
دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم
میوۀ دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت
پارۀ جان پروراندم تا شود قربانی اَت
#شب_چهارم #محرم🥀
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_اگه_گناه_کارید_نباید_بیاید_در_خونه_امام_حسینع_استاد.mp3
زمان:
حجم:
1.85M
من حر،روسیاه توأم،یابن فاطمـــــہ
دستم بگیر و عاقبتم رابخیـــرڪن
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا 🌙🕌
#شب_چهارم #محرم🥀
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#توسل و مناجات با امام زمان روحی له الفدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان#شب_چهارم به نفسِ حاجمحمد رضا طاهری •✾•
پایان سال و وقت حساب وکتاب شد
پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد
*پایان سال،همه حساب کتاب میکنن ببینن چه کار کردن،ضررکردن،استفاده کردن سود بردن،،،،ماهم حساب کتاب کنیم،چکارکردیم؟حساب ما که اینه؛..*
هر روز با گناه دلت را شکسته ام
بین من و تو این همه عصیان حجاب شد
با این وجود تا که گره خورده کار من
یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد
آقا جان!
امسال همگدای شب جمعه حرم
با یک دعای مادرتان بی حساب شد
ما را بخر عزیزِ دل شاه کربلا
جانِ کسی که صورتش از خون خضاب شد
* امام زمان نگات کنه،حضرت فرمود: من برای این روضه خون گریه میکنم؛..*
عمریست روضه خواندم و باور نمیکنم
زینب! چگونه وارد بزم شراب شد
.
#توسل و مناجات با خدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان#شب_چهارم به نفسِ حاجمحمد رضا طاهری •✾•
ازبس گناه بر دل خود بار میکنم
خود را میان حبس گرفتار میکنم
پل های بازگشت خودم را شکسته ام
دارم علیه خویش فقط کار میکنم
قلبی که جایگاه تو و اهل بیت توست
در حیرتم چگونه لجن زار میکنم
تو عاشقانه حاجت من را نمیدهی
من جاهلانه این همه اصرار میکنم
من بنده توام چه کنم دوست دارمت
*اینو که دیگه دروغ نمیگم که باهمه
آلودگیا دوسِت دارم.تومناجات شعبانیه هم میخوندیم،اگه منو به سمت آتیشم ببری،داد میزنم: انّی احبّک..*
من بنده توام چه کنم دوست دارمت
باشد بزن،دومرتبه تکرار میکنم
دنیا نشد ببینمش اما به روز حشر
سجده به پای حیدر کرّار میکنم
تشنه شدن بهانه ذکر مصیبت است
یاد حسین لحظه افطار میکنم
*ماها فکر میکنیم تشنه میشیم،حضرت میگه تشنگی جدّ ما رو اگه خدامیخواست بین همه مردم تقسیم کنه،همه به هلاکت میرسیدند...بیخود نیست اون لحظه آخر میگه: بس که لب تشنه بودیم آسمونو دود میدیدیم...*
«شنیده ایم که ازعطش
شده کبودلبات حسین»
یاد مدافعان حرم آه میکشم
گریه به یاد زینب و بازار میکنم
اصلا کسی به عمه ی ما ناسزا نگفت
سیلی بهمون زدن، نه نه انکار میکنم
دست خودم که نیست فقط دادمیزنم
وقتی که یاد مجلس اغیار میکنم
*اینطوری تازه امام زمان یه نگات میکنه .چون حضرت به این روضه یه تعصب خاص دیگه داره.گفت اقا کدوم روضه فرمودی براش خون گریه میکنم قتلگاه؟فرمود نه جدّمم بود بامن خون گریه میکرد.علقمه؟ عباس؟ نه اونم بود بامن خون گریه میکرد.همه را یکی یکی گفت حضرت فرمود: من برای اون ساعتی خون گریه میکنم که عمه مارو تو مجلس نامحرم
بردن..*
.
.
#مقتل_حر_بن_ریاحی
#حضرت_حر
#شب_چهارم_محرم
حرّ از امام حسین(ع)اجازه گرفت تا برود و با لشکر عمرسعد صحبت کند،حضرت به او اجازه داد،حرّ با صدای بلند گفت:
"ای مردم کوفه!مادرتان عزایتان را ببیند و در مرگتان اشک بریزد،چون حسین را دعوت کردید و او را تنها گذاشتید.از هر سویی او را محاصره کردید و نگذاشتید به جای دیگری که برای خود و اهل بیتش امن باشد برود.
او همچون اسیری شد که هیچ اختیاری از خود ندارد.آب فرات را که یهودی و نصاری و مجوسی از آن می نوشند و سگ و خوک در آن آب تنی میکنند،به روی او،زن و کودکانش و همراهانش بستید.
اکنون از شدت تشنگی به حالت بی هوشی در آمده اند،حق محمد را درباره ذریه اش چه بد به جا آوردید،خدا در روز قیامت که روز تشنگی است به شما آب ندهد".
چون سخن حرّ به این جا رسید عده ای از پیاده نظام عمرسعد به او حمله کرده و تیر بارانش کردند،حرّ با دیدن تیرها در حالی که رو به طرف دشمن داشت آهسته آهسته برگشت و به حضور امام رسید.
📚مقتل مقرم،ص۲۹۱
📚ابن اثیر،ج۴،ص۲۷
#مقتل_حربن_ریاحی
#شب_چهارم
پس از شهادت حبیب،حرّبن یزید ریاحی و زهیربن قین،به عنوان پشتیبانی از حرّ به میدان کارزار رفتند.درگیری هر کدام وقتی شدت می یافت و سخت می شد،دیگری به کمک او آمده و نجاتش می داد.ساعتی بدین منوال گذشت.
اسب حرّ از ناحیه گوش لب مجروح شد و خون از سر رویش می ریخت.حرّ شعری را زمزمه می کرد.
حصین به یزیدبن سفیان گفت:این همان حرّی است که دوست داشتم او را بکشم.به سوی او رفت و خواستار مبارزه شد،طولی نکشید که حرّ او را به هلاکت رساند.ایوب بن مشرح خیوانی تیری به اسب حرّ زد و موجب رم کردن آن شد.
اسب نزدیک بود حرّ را پرت کند که او خودش از روی زین اسب با چالاکی به پایین پرید.او همچون شیری بود که شمشیر به دست گرفته است.حرّ بدون اسب و به صورت پیاده نبرد را ادامه داد و بیش از چهل نفر از سپاه عمرسعد را کشت.آن گاه سپاهیان ابن سعد حمله ای به او کردند و توانستند او را به شهادت برسانند.
یاران امام حسین(ع)او را نزد شهدای دیگر آوردند و بر زمین نهادند.امام فرمود:
"این شهدا همچون شهدای پیامبران و خاندان آنها هستند".
بعد رو به جانب حرّ کرد_که هنوز رمقی در بدن داشت_و در حالی که خون های روی صورتش را پاک می کرد،فرمود:
[أنت الحرّ کما سمتک امّک و انت الحرّ فی الدنیا و الآخرة_تو همان گونه که مادرت نامیده حرّ و آزاده هستی،تو هم در دنیا و هم در آخرت آزاده ای].
یکی از اصحاب امام حسین(ع) و شاید امام سجاد(ع) و بنابر نقلی خود امام در رثای حرّ شعری به این شرح سرود:
[لنعم الحرّ حرّ بنی ریاح_صبور عند مشتبک الرماح_و نعم الحر إذا فادی حسیناً_و جاد بنفسه عند الصباح].
📚مقتل مقرم،ص۳۰۲_۳۰۳
📚تاریخ طبری،ج۶،ص۲۵۲
📚البدایه،ج۸،ص۱۸۳
📚تاریخ طبری،ج۸،ص۲۴۸_۲۵۰
📚مناقب ابن شهر آشوب،ج۲،ص۲۱۸
📚تظلم الزهرا،ص۱۱۸
📚مقتل عوالم،ص۵۸
📚روضة الواعظین،ص۱۶۰
.