eitaa logo
ذاکرین آل الله
251 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
288 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• باز هم محشری از گریه به پا کرد حسین! دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین! من کجا روضه کجا؟ معرفت آقا بود من حواسم به خودم بود صدا کرد حسین! به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه رفت با گریه کنه خویش صفا کرد حسین! *لذا فرمودن وقتی داری بر مصائبش گریه می‌کنی مطمئن باش آقات روبروت نشسته..* حسین! من شکستم دل او را دل من را نشکست این همه سال مراعات مرا کرد حسین! گریه‌ام نور به قبر همه امواتم شد دین برگردن ما بود و ادا کرد حسین! نام ما را ته مقتل به زبان آورده خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین! من حسینی شده ام چون خود زهرا می‌خواست فاطمه نام مرا برد و دعا کرد حسین! چهار دیواری این روضه خودش، شش گوشه است کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین اربعین کاش بگویم به همه در صحنش حاجتم کرب و بلا بود و روا کرد حسین خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی هرچه را داشت در این راه فدا کرد حسین *حتی علی اصغرشم آورد ابی عبدالله* در تب و تابی، چه‌ جور لالایی بخونم یکم بخوابی تو مشک سقا هم نمونده قطره آبی در تب و تابی هنوز لبات یه مادرم بهم نگفته چرا باید رو این لبا ترک بیوفته ببخش که شیر ندادمت چند روزه مادر زبون نچرخون که لبات می‌سوزه مادر لالا لالایی لا لالایی کوچیک‌ترین فدایی این خیمه‌هایی می‌خوای بریم میدون روی دوشِ بابایی رو دوش بابا که میری چشاتو وا کن برای بار آخرم منو نگاه کن با گریه‌هات رجز بخون میون لشکر صدای هلهله میاد نترسی مادر حیرونه بابات... مگه چجوری زدنت دلخونه بابات چرا هنوزم وسطه میدونه بابات اینا که کینه‌ اشونو از غدیر گرفتن بچه‌ امو تو شیش ماهگی از شیرگرفتن خیر نبینه حرمله به بابات می‌خنده با چی زده بچه‌ام سرش به مویی بنده *در بعضی از نقل‌ها داریم تا صدای استغاثهٔ ابی عبدالله بلند شد."هل من ناصر ینصرونی هل من ذاب یذب عن حرم رسول" نوشتن اول خدای عالم لبیک گفت، نقل نقلِ عجیبیه.. بعد اینکه خدای عالم لبیک گفت پیغمبر لبیک گفت،امیرالمومنین لبیک گفت، فاطمه زهرا لبیک گفت، امام حسن لبیک گفت، نوشتن حتی ابدان مطهر شهدای کربلا هم به لرزه افتاد. همه ی عالم لبیک گفتن به ابی عبدالله... اما یه وقت فرمودن: این بچه هم خودشو از گهواره به زمین انداخت. یعنی بابا! هنوز یه نفر مونده روش حساب کنی منم هستم بابا.. به گونه‌ای که زن‌ها، اهل خیمه مطمئن شدن این بچه داره تلویحه میگه به استغاثهٔ پدر داره لبیک میگه.. ابی عبدالله فرمود: این بچه رو بیارید.... *شب عاشورا وقتی قاسم بن الحسن صدا زد....عمو جان! آیا منم از شهادت بهره‌ای دارم؟ فرمود: "کَیفَ المَوتُ عِندَکَ؟"مرگ در نزد تو‌چگونه است؟ گفت: "أحلی مِنَ العَسل" فرمود: پسرم! هم تو به شهادت می‌رسی هم طفل رضیع من.. ابی عبدالله شب عاشورا فقط روضهٔ علی اصغر برای اصحاب خوند گویا فیضیست که حتی اصحابم باید بهره ببرن. در روضه علی اصغر من نمی‌دونم شاید فیضیست که باید شب عاشورا اصحابم به فیض روضه علی اصغر برسند و گریه کنن و همه گریه کردن.. بعد عبارتی داره ابی عبدالله ..این حرفا رو که به قاسم زد فرمود:"اِذْ جَفَّتْ رُوحی عَطَشاً" فرمود زمانی که روح من از عطش خشک میشه..
 "وَ صِرْتُ اِلی خِیَمِنا فَطَلَبْتُ ماءً وَ لَبَنَاً" من هی میرم تو این خیمه ها دنبال یه نوشیدنی یه آبی چیزی می گردم "فَلا أَجِدُ قَطُّو" فرمود: چیزی پیدا نمی‌کنم. شب عاشورا داره روضه می‌خونه اصحاب دارن گریه می‌کنن.. می‌فرماید "فاقول: ناولوني ابني لأشرب من فيه" می‌فرماد: من اونجاست که میگم بچه‌ امو بیارید من یکم از این نمی که کنار لب این بچه‌است بتونم تشنگیمو برطرف کنم.. یا بقیه الله چه بلایی سر ابی عبدالله میارن؟! آرام آرام نوشتن لباس پیغمبر و به تن کرد سوار برناقه ی پیغمبر شد. اومد آرام آرام سمت میدون که با این لشکر حرف بزنه مردم می‌گفتن تازه حسین قرآنو آورده بود. هرچی گفت ما زیر بار نرفتیم.. الان چی آورده دیدن از زیر عبا یه بچه شیرخواره رو رو دست بلند کرد.. یه غنچه رو از بوته جدا کنی اول سر حاله اما دو سه روز بهش آب ندی سر غنچه از ساقه کج می‌شه.. هر طرف ابی عبدالله بچه رو نگه می‌داشت سر به یه طرف می‌افتاد..۷ روبرو لشکر، بچه رو رو دست بلند کرد. ما در ناحیه مقدسه سلام حضرتو داریم می‌فرماید:"الطِّفْلِ الرَّضِيعِ الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ" طفل رضی، طفل شیرخواره، بعد می‌فرماد: "الْمَرْمِيِّ الصَّرِيعِ "یعنی هدف که قرار گرفت افتاد به زمین.. بابا ما گاهی از زمین افتادن ابی عبدالله می‌گیم..* بلند مرتبه شاهی به زحمت افتاده برای جرعه ی آبی به منت افتاده *بچه رو، رو دست بلند کرد فرمود: "مُنّوا عَلَی‏ ابن المصطفی" رو سر پسر پیغمبر منت بذارید "بِشَربَةِ یَحیا بِها أطفالَنا "یه جرعه آب به من برسونید بچه‌هام دارن از تشنگی می‌میرند.. لشکر به همهمه افتاد چه کنیم؟ حق با حسینه، یکی گفت نه! حربهٔ حسینه از این بچه می‌خواد استفاده کنه خودش به آب برسه.. یه وقتی دیدم صدای عمر سعد بلند شد بگید حرمله بیاد امیر پدر رو بزنم یا پسر؟ گفت: با یه تیر دوتا نشون رو بزن به پسر بزنی پدر می‌میره.. بزن حلقومه این بچه رو مگه سفیدی گلوی این طفلو نمی بینی؟ اخبارالطوال دینوری مقتل قدیمه مال قرن سه.. می‌فرماید: علی اصغر و شش ماههٔ ابی عبدالله رو با تیر مشقص زدن تیر مشقص رو عرب معنی می‌کنه میگه اون تیری که می‌خواستن حیوونای وحشی رو باهاش بزنن.. فرقی هم داره پیکانش بزرگتره قد تیر بلندتره برا همین بود فرمودن: "فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ" تیر گوش تا گوش این بچه رو برید. سر به پوست آویزان شد..آی امام حسینیا برا علی اکبر جون داد کی از خیمه اومد؟ زینب کبری اومد بیرون.. اما یه نقلی امشب به دستم رسید وقتی علی اصغر جون داد ام کلثوم اومد بیرون اینجوری می‌خوند.. میگفت:"یا لَهفَ قلبی علَی الصّغیر الظّامی فَطَمَتهُ السّهامُ قبلَ الفِطام" «من تاحال فکر می‌کردم این عبارتو بی‌بی تو اسارت گفته» اما از خیمه اومد بیرون میگفت:دلم کبابه برای بچه‌ای که خواستن از شیر جداش کنن با تیر جداش کردن.. چهار بیت خانم ام کلثوم فرمود: این بچه رو به خون خودش غلطوندن. فرمود: اشک این بچه رو درآوردن ..امام حسین با خون گلوی علی اصغر سه کار کرد. کار اول ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو به آسمان پاشید. امام باقر فرمود: اگر یه قطره به زمین می‌رسید عذاب نازل می‌شد. کار دوم ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو گرفت قنداقهٔ علی اصغر رو خونی کرد. کار سوم ابی عبدالله این بود: یه کفه خون رو گرفت هی به محاسن خودش می‌کشید.. .
دیدن ابی عبدالله داره برمی‌گرده سمت خیمه..نوشتن ابی عبدالله بچه رو بغل کرد یه کاری کرد. میگم شاید برای این کار حسین بود صدای آسمونیا در اومد.. گفتن: "دَعهُ يا حُسَينُ؛ فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِي الجَنَّةِ"یه کاری کردن آسمونیا دادشون در اومد بچه رو بدید به ما، ما بچه رو می‌بریم بهشت براش یه دایه در نظر گرفتیم. چیکار کرد ابی عبدالله.. دیدن این بچه رو بغل کرد هی گلوشو میکشه به گلوی بریدهٔ علی اصغر..ابی عبدالله صدا زد.."وَ الله لَأَنتَ أكرَمُ عَلَى اللّه مِنَ النّاقَةِ" این طفل کم از ناقه ی صالحِ پیغمبر نیست. فرمود: این طفل بزرگتره، مقامش بالاتر از ناقه ی صالح پیغمبره.. اصلا هر وقت گویا اهل بیت تو مخمصه می افتادن گرفتار میشدن از این تعبیر استفاده می کردن ..مادر ما هم دید امیر المومنین رو دارن می برن صدا زد میرم کنار مزار بابام نفرینتون می کنم.بچه های من و من کم از ناقه ی صالح پیغمبر نیستیم..* آخ سر کوه بِلند مِن باشم و تِه آخ بلور و یاسمن مِن باشم و تِه ای اگر خواهند ته ره قبر سپارن میون یک کفن من باشمو ته آخ لالالا لالا دِله بَبِردی لالا لالا سه روزه او نَخِردی دیگه نخامه که وارش بباره که تی شرمنده ها کرده بابا ره رباب است و خروش و خسته حالی به دامن اشک و جای طفل، خالی اگر گهواره را پس داده بودن دلش خوش بود با طفل خیالی آی تو رفتی و شدم درمونده اصغر لباسات پیش مادر مونده اصغر پدر در وقت دفنت جای تلقین برای تو لالایی خونده اصغر آی دست و پا میزنه تقصیر نداره شیر خواره تحمل تیر نداره تقصیر منه که منت کشیدی بمیرم که مادرش شیر نداره *ببین رباب چی می گه : ..* نبینم اینجوری آشوبی آقا دستتو رو خاکا می کوبی آقا علی اصغرم فدات ببینمت آقا تو که چیزیت نشده؟ خوبی آقا؟ حسین جان! تشنگی برده امونم توونم سخته را ه برم با قد کمونم یکمی زمان بده منم بیام تا براش نماز میت بخونم پشت خیمه با خجالت رسیدم‌ پیر شدم تا اشک چشماتو دیدم یادته روز تولدش آقا من با خنده های تو میخندیدم خاک میگن سرده نه خاک اصغرم تشنه کشتنش نمیشه باورم روی میوه ی دلم خاک نریزید خاکو باید بریزی روی سرم نبینم ناله های حزینتو عرق شرم روی جبینتو مخفیونه کاشتی بذرتو ولی میزنن با نیزه شخم زمینتو اشک ابر تو مگه یادم میره قتل صبر تو مگه یادم میره کفن و دفن تو اگه یادم بره نبش قبر تو مگه یادم میره مثلا تو رو تاب میدم مثلا به تو آب میدم مثلا تو صدام کردی من با خنده جواب میدم مثلا عمو برگشته شدم آره خیالاتی مثلا همه جمعیم و توی آغوش بابایی لالایی گلم تشنه ی یه جرعه آبه علی لالایی گلم بیا بغلم بخوابی علی .
4_5935811293184262871.mp3
25.42M
|⇦•روی دوش بابا که میری.... و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حیرونه بابات... مگه چجوری زدنت دلخونه بابات چرا هنوزم وسطه میدونه بابات اینا که کینه‌ اشونو از غدیر گرفتن بچه‌ امو تو شیش ماهگی از شیرگرفتن 🆔 @babolharam_net 🖥 www.babolharam.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین جمعه ماه محرم. همايش شیرخوارگان حسینی التماس دعای فرج ✨کربلاآتش به جان آسمانهامیزند کودک بےشیر رابردست بابامیزند شیرخواره آمده میدان تیرحرمله طعنه برحرف حسین ومشک سقامیزند شهادت حضرت علےاصغرتسلیت باد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5994736646757551529.mp3
1.99M
‍ ‍ ◾️بند اول لالا لالا لالایی بخواب گلِ نشکفته کجا دیدی گلی را با لبِ تشنه خفته اوّل لالایی ات را در بینِ دیوار و در _ همراهِ داغِ محسن مادر برا تو گفته ای طفلِ خشکیده دهان ای باغِ زخمی از خزان کردم دعا امشب برات_ باران ببارد آسمان آه! در خیمه قحطِ آب، آه وای از دلِ رباب آه! ای وای که غنچه را،آه لب تشنه برده خواب ◾️بند دوم لبهای کودکِ من تشنه ترین دریائه گلوش در انتظارِ سه شعبه ی فردائه کجا شنیدی طفلِ قنداقه ای در احرام که مقتلِ خونینش تو آغوشِ بابائه ای کودکِ رشیدِ من تنهاترین امیدِ من در کربلا حاجی شدی_ شش ماهه ی شهیدِ من آه! زخمی ترین گلم،آه! سوزانده ای دلم وای زد تیرِ حرمله، وای آتیش به حاصلم ◾️بند سوم آتیش به جونِ من زد این لحظه های آخر خون بر دلِ حرم شد از ناله های اصغر افتاده آهِ آتیش بر جانِ دشت و صحرا از فرطِ قحطیِ آب خشکیده شیرِ مادر ای غنچه ی خونین بدن ای روضه ی بیتُ الحَزَن داری به جای آب و شیر_ تیرِ سه شعبه بر دهن آه ای غنچه ی بهار، آه ای شمعِ بیقرار آه! لالا لالا اینقد، آه! از دیده خون نبار .
4_5819092086581889826.mp3
5.56M
‍ شب هفتم محرم الحرام 🏴 🏴 سبک زمینه ای غنچه ی ناز ، ای حسرت آب ای عشق حسین ، ای جون رباب بیچاره ی تو لب های فرات گهواره ی تو کشتی نجات داری میزنی پرپر ای پرستوی بی تاب رو زدش به این لشکر واسه تشنگیت ارباب ... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ... تو خیمه ی غم مادر نگرون قنداقه ی تو غرقابه ی خون رو دستای من پرپر گل روت مشتم شده پُر از خون گلوت آخ نداره که بابات پای به حرم رفتن بیرون بکشم تیرو سر میشه جدا از تن ... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ... شیش ماهه ی من قربون نگات مونده هنوز هم خنده رو لبات از تو چجوری من دل بکَنم جون میکَنم و خاکت میکنم رفتی و دعام اینه با دلی که شد پُر خون قنداقه ی تو از خاک با نیزه نیاد بیرون ... لالایی علی لای لای ، لالایی علی لای لای ... .
1_444299822.mp3
3.26M
و توسل به باب الحوائج حضرت علی اصغر سلام الله علیه اجرا شده شب هفتم محرم کاش می شد با لالا آرومت کنم یا که بی سر صدا آرومت کنم تو همین جا بمون و هی گریه کن نکنه نیزه ها آرومت کنن خیمه خیمه با شتاب رفتم علی هر طرف خونه خراب رفتم علی هفت دفعه هاجر دوید به آب رسید صد دفعه دنبالِ آب رفتم علی راستی خندون شدنت مبارکه مَردِ مِیدون شدنت مبارکه گریه کردی و همه کِلْ کشیدن آخْ رجز خون شدنت مبارکه یه خبر فقط برام بیاد بسه خیلی نه ! یه خط برام بیاد بسه حالا که بابات می ره پشت خیام بند قنداقت برام بیاد بسه کاش بشه تیرُ یه گوشه چال کنم زبون سپاه شام و لال کنم من اگه که ببخشم همه رو محاله حرمله رو رها کنم *زن تکیه اش به مردِ .. اول کسی که تو حوادث متزلزل میشه زنِ .. خدا نیاره برای مردی جلوی زنش گریه کنه .... آی مردم ، دیدن حسین داره میاد داره گریه میکنه .. تا تیر خورد گلوی اصغر فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ .. خون هارو با مشتش گرفت به آسمون پاشید ... یه نگاهی عقب سرش کرد دید رباب داره گریه میکنه.. یه مرتبه بچه رو زیر عبا پنهان کرد رباب نبینه ..* اومدم پشت حرم خاکت کنم یه گوشه با قد خم خاکت کنم بابا میگه دیر شده خاک و بریز چه کنم نمیتونم خاکت کنم یا حسین ... .
آقا بیا و پای خودت در رکاب کن ای منتقم برای ظهورت شتاب کن مادر تو را صدا زده در بین شعله ها دیگر دعای فاطمه را مستجاب کن شایسته نیستم که شوم نوکرت، درست من را ز لطف، جزء سپاهت حساب کن رد می شوم، اگر که مرا امتحان کنی بی امتحان بیا و مرا انتخاب کن وقتی گدای خانه ی تو شاه عالم است من را گدای خیمه ی سبزت خطاب کن وقت مرور روضه ی آب است العجل فکری برای اصغر و قحطی آب کن آقا ببین که جدّ تو با خواهش آمده فکری برای داغ گل بوتراب کن با کینه گفت حرمله را؛ ابن سعد پست با یک سه شعبه، خون خدا را جواب کن تیری بزن به حنجر شش ماهه ی حسین قلب تمام اهل حرم را کباب کن در بین قتلگاه و حرم مانده جدّ تو فکری برای شرم حسین از رباب کن ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب دیگر شده برای وصال تو بی شکیب رفته قرار منتظران ِ ظهور تو دنیا شود بهشت فقط با حضور تو وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود در راه شام و کوفه شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شد اولین شب عطش ِکاروان ما شد تشنگی شروع ِغم ِ بی کران ما آب ست مِهر مادر ما از چه بسته اند آب فرات را به روی کودکان ما از این به بعد گریه ی اصغر،غم رباب گردد دلیل اصلی اشک روان ما گردد لبان اصغر ما پُر ترک ولی باران نمی چکد دگر از آسمان ما در کم نمودن ِغم اصغر از این به بعد از دست می رودهمه تاب و توان ما آه از دمی که حرمله با کینه می شود تا وقت مرگ علت داغ گران ما بر حنجر علی بزند یک سه شعبه و صدشعبه می زند به تن نیمه جان ما ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بسم الله الرحمن الرحیم گفتم از آبی که می‌نوشند حتی اسب‌ها مرهم لب‌های بی‌جانش کنم اما نشد آنقدر گفتم که منوا مادرم هم گریه کرد خواستم یک جرعه مهمانش کنم اما نشد رو زدم بر حرمله گفتم علی، جان می‌دهد رو زدم شاید پشیمانش کنم اما نشد  بچه‌ام را تشنه بر دستم گرفتم خواستم آن جماعت را پریشانش کنم اما نشد خون چکید از این عبا و مادرش از هوش رفت آمدم با تیر پنهانش کنم اما نشد پشت خیمه خاک کردم دستپاچه لااقل مخفی از چشمِ سوارانش کنم اما نشد جای زخم ناخنش بر گردن من مانده است زخم آوردم که درمانش کنم اما نشد   تیر وقتی خورد بر حلقش ، نگاهش خشک شد هی تکان دادم که گریانش کنم اما نشد (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۱)
بسم الله الرحمن الرحیم   ندیدم هرچی می‌گردم یه دونه آشنا مادر کسی اینجا حواسش نیست به حال و روزِ ما مادر کنار نیزه‌ها بودم که اُفتادی تو آغوشم هوامو داشت تو کوچه یه سنگِ بی‌هوا مادر برای دیدن بچه‌م سنان با بچه‌هاش اومد تماشا کرد ما رو باز میون کوچه‌ها مادر من‌و پشت سرِ نیزَت به هر‌جا می‌برن باهم  می‌دونن که باید باشه همیشه بچه با مادر زن شامی سرِراهم به طفلش شیر می‌دادش منم رد می‌شدم خوندم برا بچش دعا مادر ضعیفم کرده بی خوابی  نحیفم کرده غم خورن تنور خولی انداخته  من و از اشتها مادر عبایی که به روت بودش تو جنسای حراجی بود ولی دیدم که خونِت هست هنوزم رو عبا مادر به دستام این طنابه که نشه بردارمت از راه اگه یک دفعه اُفتادی به زیر دست و پا مادر به نیزدار گفتم که کمی هم استراحت کن برای عمه گفتم که  گرفته درد پا مادر تو رو یک تیر راحت کرد من اما مضطرب موندم تو رو تیر از نفَس انداخت  من‌و هم از صدا مادر صدای تارای صوتی‌ت هنوزم توی گوشم هست شنیدم ضربشو از دور سه‌شعبه خورد تا مادر سرت توی بغل بودو تنت اما روی دوشش سه‌شعبه با خودش کرده گلوتو جابجا مادر شراب و خیزان بود و همینکه داشت می‌اُفتاد سرِ باباتو برداشتم من از طشت طلا مادر لباس مندرس داریم هنوزم جای شکرش هست حواسا پرتِ باباته نه پرتِ دخترا مادر به پشت پرده‌ها هستن زنای اهل این مجلس عروس فاطمه اما شده انگش نما مادر (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۱)
بسم الله الرحمن الرحیم یک علی روی عبا و یک علی زیر عبا خوب شد بر روی دوش خود عبا انداختم تیر را بیرون کشیدم خِس‌خِسِ تو قطع شد ای زبان‌بسته تو را من از صدا انداختم حرمله بعد از شکارت چند تا خلعت گرفت گفت با یک تیر  اما هردو را انداختم کاش پشت خیمه‌ها پنهان نمی‌کردم تو را وای بدجوری طمع در نیزه‌ها انداختم آب را وا می‌کنند اما نمی‌نوشد رُباب عمه‌هایت را پس از تو از غذا  انداختم آه هر سنگی که بر من خورد بعدش بر تو خورد شرمگینم که تورا در زیر پا انداختم دست بسته می‌دود دنبال تو با خواهرم... مادرت را بین مُشتی بی حیا انداختم (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۲)
اللهم عجل لولیک الفرج (222).mp3
3.73M
اللهم عجل لولیک الفرج .. منتقم وقت مرور روضه های آبه صحبت از تشنگی شش ماهه ی اربابه اگه چند جرعه ی آب برسونی به اصغر دیگه توو آغوش مادرش رباب می خوابه آه، ببین آقا هی تلظّی می کنه تو خیمه ها تو بیا برس به دادش که نشه سرش جدا آه، برس به داد تا بلایی به سر عمو نیاد تا حسین از دشمنا یه جرعه ی آبی نخواد العجل به حقّ ِ....... گریه های اصغر به گلی که گشته.... با سه شعبه پرپر اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال امام حسین باخواهر علیهما السلام خواهرم بیا و حال مضطرم رو دریاب اصغر لب تشنه ام با خون خود شد سیراب کمکم کن که درآرم از گلوش، این تیرو پاسخم ببین چی شد به جای یک جرعه آب آه، از حنجرش تیرو می کشم نبینه مادرش در بیارم این سه شعبه رو، جدا میشه سرش آه، با اضطراب اومدم به خیمه با دلی کباب ببینه حنجرشو دق میکنه بی بی رباب ببینه نشسته....... توی حنجرش تیر اصغرو گرفتن.... با سه شعبه از شیر اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت رباب علیهاالسلام: اصغرم داره سر تو رو، رو نی می بنده وقتی لطمه می زنم به صورتم، می خنده مادرت بمیره که هنوز لب تو خشکه شدم از زخم روی حنجر تو شرمنده آه، دارم گله طعنه ها شنیده ام از حرمله من مواظبم نیفتی زیر پای قافله آه قدری بخواب تا نبینی می کشم همش عذاب بعد تو پایین نمیره از گلوم یه قطره آب مادرت نبینه............ روی نیزه هایی توی کوچه ی شام... زیر دست و پایی اللهم عجل لولیک الفرج.....
اللهم عجل لولیک الفرج (222).mp3
3.73M
اللهم عجل لولیک الفرج .. منتقم وقت مرور روضه های آبه صحبت از تشنگی شش ماهه ی اربابه اگه چند جرعه ی آب برسونی به اصغر دیگه توو آغوش مادرش رباب می خوابه آه، ببین آقا هی تلظّی می کنه تو خیمه ها تو بیا برس به دادش که نشه سرش جدا آه، برس به داد تا بلایی به سر عمو نیاد تا حسین از دشمنا یه جرعه ی آبی نخواد العجل به حقّ ِ....... گریه های اصغر به گلی که گشته.... با سه شعبه پرپر اللهم عجل لولیک الفرج.... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال امام حسین باخواهر علیهما السلام خواهرم بیا و حال مضطرم رو دریاب اصغر لب تشنه ام با خون خود شد سیراب کمکم کن که درآرم از گلوش، این تیرو پاسخم ببین چی شد به جای یک جرعه آب آه، از حنجرش تیرو می کشم نبینه مادرش در بیارم این سه شعبه رو، جدا میشه سرش آه، با اضطراب اومدم به خیمه با دلی کباب ببینه حنجرشو دق میکنه بی بی رباب ببینه نشسته....... توی حنجرش تیر اصغرو گرفتن.... با سه شعبه از شیر اللهم عجل لولیک الفرج..... 🌸🌸🌸🌸🌸 زبان حال حضرت رباب علیهاالسلام: اصغرم داره سر تو رو، رو نی می بنده وقتی لطمه می زنم به صورتم، می خنده مادرت بمیره که هنوز لب تو خشکه شدم از زخم روی حنجر تو شرمنده آه، دارم گله طعنه ها شنیده ام از حرمله من مواظبم نیفتی زیر پای قافله آه قدری بخواب تا نبینی می کشم همش عذاب بعد تو پایین نمیره از گلوم یه قطره آب مادرت نبینه............ روی نیزه هایی توی کوچه ی شام... زیر دست و پایی اللهم عجل لولیک الفرج..... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
moharam_shab07_990605_3.mp3
6.68M
📋نیمه شبهای مهتابی ▪️زمینه/ حاج محمدرضا بذری ▪️ ▪️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها نیمه شب های مهتابی توی لحظه ی بی تابی میدیدم بخدا مادر که توی بغلم خوابی بودی اما خیالی بود نمیدونی چه حال بود لالایی امو میخوندم من بغلم ولی خالی بود یه مادر وقتی لالایی نخونه میمیمره گوشه ی خونه حال منو کی میدونه یه مادر که زیر سایه نمیره میخواد که تنشنه بمیره لالایی گلم الهی فدای خنده هات لالایی گلم دل منو میبره صدات لالایی علی لالایی علی مثلا تو رو تاب میدم مثلا به تو آب میدم مثلا تو صدام کردی من با خنده جواب میدم مثلا سه چهار ساله شدیو دیگه خوشحالم بازی میکنی تو کوچه با رقیه ی هفت سالم بمیرم شیرین زبونی نکردی دیدم که خشکی و زردی گرمه هوا ولی سردی بمیرم شبیه گل شدی پر پر با گریه هات دم آخر منو صدا زدی مادر لالایی گلم تشنه ی یه جرعه آب علی لالایی گلم بیا بغلم بخواب علی لالایی علی لالایی علی مثلا عمو برگشته شدم آره خیالاتی مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی عزیزم پیرهنتو روی چشمام میذارمو توی رویام نگاه نازت ومیخوام عزیزم هرجا که شیرخواره دیدم زیر گلوشو بوسیدم خدا میدونه بریدم لالایی علی توی بغل بابا علی لالایی علی میزدی تو دست و پا علی لالایی گلم الهی فدای خنده هات لالایی گلم دل منو میبره صدات لالایی علی لالایی علی .
moharam_shab07_990605_3.mp3
6.68M
📋نیمه شبهای مهتابی ▪️زمینه/ حاج محمدرضا بذری ▪️ ▪️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها نیمه شب های مهتابی توی لحظه ی بی تابی میدیدم بخدا مادر که توی بغلم خوابی بودی اما خیالی بود نمیدونی چه حال بود لالایی امو میخوندم من بغلم ولی خالی بود یه مادر وقتی لالایی نخونه میمیمره گوشه ی خونه حال منو کی میدونه یه مادر که زیر سایه نمیره میخواد که تنشنه بمیره لالایی گلم الهی فدای خنده هات لالایی گلم دل منو میبره صدات لالایی علی لالایی علی مثلا تو رو تاب میدم مثلا به تو آب میدم مثلا تو صدام کردی من با خنده جواب میدم مثلا سه چهار ساله شدیو دیگه خوشحالم بازی میکنی تو کوچه با رقیه ی هفت سالم بمیرم شیرین زبونی نکردی دیدم که خشکی و زردی گرمه هوا ولی سردی بمیرم شبیه گل شدی پر پر با گریه هات دم آخر منو صدا زدی مادر لالایی گلم تشنه ی یه جرعه آب علی لالایی گلم بیا بغلم بخواب علی لالایی علی لالایی علی مثلا عمو برگشته شدم آره خیالاتی مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی عزیزم پیرهنتو روی چشمام میذارمو توی رویام نگاه نازت ومیخوام عزیزم هرجا که شیرخواره دیدم زیر گلوشو بوسیدم خدا میدونه بریدم لالایی علی توی بغل بابا علی لالایی علی میزدی تو دست و پا علی لالایی گلم الهی فدای خنده هات لالایی گلم دل منو میبره صدات لالایی علی لالایی علی .
بسم الله الرحمن الرحیم گفتم از آبی که می‌نوشند حتی اسب‌ها مرهم لب‌های بی‌جانش کنم اما نشد آنقدر گفتم که منوا مادرم هم گریه کرد خواستم یک جرعه مهمانش کنم اما نشد رو زدم بر حرمله گفتم علی، جان می‌دهد رو زدم شاید پشیمانش کنم اما نشد  بچه‌ام را تشنه بر دستم گرفتم خواستم آن جماعت را پریشانش کنم اما نشد خون چکید از این عبا و مادرش از هوش رفت آمدم با تیر پنهانش کنم اما نشد پشت خیمه خاک کردم دستپاچه لااقل مخفی از چشمِ سوارانش کنم اما نشد جای زخم ناخنش بر گردن من مانده است زخم آوردم که درمانش کنم اما نشد   تیر وقتی خورد بر حلقش ، نگاهش خشک شد هی تکان دادم که گریانش کنم اما نشد (حسن لطفی ۴۰۳/۰۴/۲۱)
4_5994736646757551529.mp3
1.99M
‍ ‍ ◾️بند اول لالا لالا لالایی بخواب گلِ نشکفته کجا دیدی گلی را با لبِ تشنه خفته اوّل لالایی ات را در بینِ دیوار و در _ همراهِ داغِ محسن مادر برا تو گفته ای طفلِ خشکیده دهان ای باغِ زخمی از خزان کردم دعا امشب برات_ باران ببارد آسمان آه! در خیمه قحطِ آب، آه وای از دلِ رباب آه! ای وای که غنچه را،آه لب تشنه برده خواب ◾️بند دوم لبهای کودکِ من تشنه ترین دریائه گلوش در انتظارِ سه شعبه ی فردائه کجا شنیدی طفلِ قنداقه ای در احرام که مقتلِ خونینش تو آغوشِ بابائه ای کودکِ رشیدِ من تنهاترین امیدِ من در کربلا حاجی شدی_ شش ماهه ی شهیدِ من آه! زخمی ترین گلم،آه! سوزانده ای دلم وای زد تیرِ حرمله، وای آتیش به حاصلم ◾️بند سوم آتیش به جونِ من زد این لحظه های آخر خون بر دلِ حرم شد از ناله های اصغر افتاده آهِ آتیش بر جانِ دشت و صحرا از فرطِ قحطیِ آب خشکیده شیرِ مادر ای غنچه ی خونین بدن ای روضه ی بیتُ الحَزَن داری به جای آب و شیر_ تیرِ سه شعبه بر دهن آه ای غنچه ی بهار، آه ای شمعِ بیقرار آه! لالا لالا اینقد، آه! از دیده خون نبار 🎤
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها طبیب عالم امکان ،ولی عصر ای نسخه ی شفای مریضان، ولی عصر شد دیدن جمال تو شرط حیات ما آن جمعه ی ظهور تو ،روز نجات ما آقا بیا که مثل تو شیعه شده غریب دیگر شده برای وصال تو بی شکیب رفته قرار منتظران ِ ظهور تو دنیا شود بهشت فقط با حضور تو وقت مرور روضه ی آب است العجل ماتم برای داغ رباب است العجل ای آشنای سینه ی بشکسته ی رباب بشنو صدای ناله ی او را در آفتاب او اقتدا به مقتل و جسم امام کرد پس سایه را به روی سر خود حرام کرد حالا شده ست زمزمه ی لای لای او شرح تمام مقتل کربوبلای او گهواره ای گرفته به روی دو دست خود گویی که هست،داخل آن کلّ هست خود ناله زند دوباره که ای اصغرم بخواب شرمنده است مادر تو از نبود آب رفته عمو به علقمه و برنگشته است شرمنده ام که لعل لبت تر نگشته است حالا زبان روضه ی او می شود گِلِه از شعبه های تیر ِ چو شمشیر حرمله لعنت به حرمله که گلم را خزان نمود با یک سه شعبه قامت من را کمان نمود در راه شام و کوفه شده قاتل رباب بر روی نیزه ،رأس علی، زیر آفتاب ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شد اولین شب عطش ِکاروان ما شد تشنگی شروع ِغم ِ بی کران ما آب ست مِهر مادر ما از چه بسته اند آب فرات را به روی کودکان ما از این به بعد گریه ی اصغر،غم رباب گردد دلیل اصلی اشک روان ما گردد لبان اصغر ما پُر ترک ولی باران نمی چکد دگر از آسمان ما در کم نمودن ِغم اصغر از این به بعد از دست می رودهمه تاب و توان ما آه از دمی که حرمله با کینه می شود تا وقت مرگ علت داغ گران ما بر حنجر علی بزند یک سه شعبه و صدشعبه می زند به تن نیمه جان ما ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)