10.mp3
5.58M
شام را یک تنه با گریه بهم میریزم
شام را یکتنه با گریه بهم میریزم
منم رقیه منم رقیه
دختر فاطمه هستم جگرش رادارم
منم رقیه منم رقیه
🎧شور | شام را یک تنه با گریه
فدات این جون ناقابل
همیشه لطفت به ما شده شامل
هزاران دل شده سائل
در خونت یا قمر ابوفاضل
لب دریا تشنهی لباته
ته اعماق دل ما جاته
هزارانبار مُرده زنده کردی
این از موثق ترین رُواته
ابوفاضل قمر بنیهاشم
زلالی آب روانی تو
ابوفاضل قمر بنیهاشم
همیشه در جَرَیانی تو
ابوفاضل قمر بنیهاشم
به قلب ما ضربانی تو
ابوفاضل ابوفاضل
تویی جان و تویی جانان
بگیر با دست بُریده دستامان
به هر دردی تویی درمان
کَفیلُ الزینب یا ساقی العطشان
به قربونت که ته صفایی
مریضم وقتی شما شفایی
هزاران سال دیگهم بیاد باز
همیشه تو سنبل وفایی
ابوفاضل قمر بنیهاشم
زلالی آب روانی تو
ابوفاضل قمر بنیهاشم
همیشه در جَرَیانی تو
ابوفاضل قمر بنیهاشم
به قلب ما ضربانی تو
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان پسر مظهر یزدان
که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم
بار غم و با رمق اندر عقبش
لقبش ماه بنی هاشم و عباس
علمدار ابالفضل، سپهدار ابالفضل
جهانگیر ابالفضل، جهاندار ابالفضل
🏴سبک شور روضه ای اول ماه صفر مصیبت اهل بیت علیهم السلام ورود کاروان اسرا به شام
#ایام_اسارت
#شور_اول_صفر
#آجرک_الله_مولا
🏴بند اول
آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج)
رسیده،نزدیکه،شام بلا،کاروان
شهروآذین بستن
میکنن هلهله
آل پیغمبر هم
اسیر سلسله
انگار عیده تو شام
که شده ازدحام
جای گل میریزن
آتیش از روی بام
واویلا،وای از شام
🏴بند دوم
آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج)
پشت دروازه ی ساعاته کاروان
سر جدت رو نی
جلوی قافله
عمه جانت زیر
چکمه ی حرمله
تو خودت میبینی
این مصیبتها رو
شام و نامردا رو
روی نی سقا رو
واویلا،وای از شام
🏴بند سوم
آجرک الله مولا یا صاحب الزمان (عج)
از شام و،این همه،مصیبت،الامان
کوچه و بازار و
ناموسه پیغمبر
مجلس اغیار و
دخترای حیدر
غم بی کران و
شیون زنان و
چوب خیرزان و
اون لب و دندان و
واویلا،وای از شام
🙏التماس دعای خیر
✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی
.
#اول_صفر_ورود_به_شام
#ترکیب_بند
پشتِ دروازه غرق ابهام است
ازدحامی عجیب در شام است
کاروان را مُعطّلش کردند
این چه جور احترام و اکرام است
به کدامین بیان کنم تشریح
فخرِ عالم به شام، گمنام است
سَبِّ حیدر ز بس شده مرسوم
همۀ شهر پُر ز دشنام است
جای گُل، بر سر و روی زینب
بارشِ سنگ و آتش از بام است
بهرِ تهمت زدن به آل علی
پیرِزن هم به عرضِ اندام است
اصلاً انگار این ولایتِ کفر
بی خبر از ظهور اسلام است
شامیان را حیا و عفت نیست
آل عصمت به شام بَد نام است!
بر یتیم و اسیر بَد اَخمند
از صغیر و کبیر بی رحمند
کاروان شد به پیشِ منظرها
همه دیدند پاره معجرها
آستین های پارۀ زنها
شد حجابی برای دخترها
دور از چشم حضرت عباس
ریختند آبروی خواهرها
میهمانان خارج حتی
همه دیدند بغضِ کوثرها
سرِ شب تا سحر حرامی ها
سنگ میریختند بر سرها
این مصیبات را همان بهتر
که ندیدند چشمِ مادرها
حرف بَد میزدند نامردان
پیش چشم و سر برادرها
گریۀ آسمان درآمده بود
داشت میریخت اشکِ اخترها
هر طرف غرق در فسادی بود
پایکوبی و رقص و شادی بود
وای بر شامیانِ لاکردار
بدتر از کوفیانِ بَدرفتار
اهل بیتِ حسین را بردند
از محلِ یهود تا بازار
رأسها با کجاوه ها نزدیک
تا ببینند مردمِ بَدکار
از غرورِ شکستۀ زینب
تارسیدن به کاخِ استکبار
نان و خرما تعارفش کردند
صدقه دادنِ حقارت بار
ناسزا گفتنِ حرامیِ پست
گریۀ طفل و خندۀ حضّار
ریسمان ها به دستِ اهل حرم
کعبِ نی ها به پنجۀ کفار
همه اینها به یک طرف اما
وای از چشم های پُر آزار
اُسرا را به شهر گرداندند
شهدا را چه سخت گرياندند
#محمود_ژولیده
#شام_بلا #دروازه_ساعات
.
#حضرت_زینب #امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
مردمِ سرمست در شامِ بلا آماده اند
پشتِ دروازه نشسته..بی ریا آماده اند
شهر آذین بسته شد، شادند اهلِ این دیار
سازها آماده و رقاصّه ها ..آماده اند
باز شد دروازه و سرها به روی نیزه ها
سنگ ها در مشت با قصدِ رجا آماده اند
در میانِ هر سری یک محملِ بی پرده است
بر تماشای نوامیسِ خدا ..آماده اند
چشم ها هیز و رُخِ نوباوگان است بی نقاب
دختران می لرزند و اهلِ جفا آماده اند
وای از اهلِ یهود و کوچه ی باریک شان
آتش و هم سنگها هم چوبها آماده اند
کینه های بدر و خیبر موج زد در قلب ها
باز هم این قوم..بهرِ ناسزا ..آماده اند
هتک حرمت می کنند بر حضرت شاهِ نجف
بهر لعنت گفتنِ شیرِ خدا ..آماده اند
روضه خوان!دیگر نخوان که صبرمان لبریز شد
بهرِ مردن مطمئنم شیعه ها آماده اند
🔸شاعر:
#محسن_راحت_حق
#روضه وداع امام حسین با اهل حرم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
«السلام عليك يا ابا عبد الله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليك مني سلام الله ابدا ما بقيت و بقي الليل و النهار و لا جعل الله آخر العهد مني لزيارتكم السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين
♦️کمـی آهستـه رو بگـذار، تـا زینـب شـود یارت
♦️حیـاتم بخـش، یـکبـار دگـــر از فیــض دیدارت
♦️بـه جـان مـادرم رخصت بده، ای یــوسف زهرا
♦️کـه زینب بـا کلاف جـان خـود گــردد خریدارت
♦️علمدارت اگـــر، بیدست و سـر افتــاده مــن هستم
♦️بـه عبـاست قسـم، بگـذار تـا گـردم علمدارت
♦️بیـابـان، پــر ز گــرگ و یـوسف من، یکّه و تنها
♦️چگـونه بسپـرم، بـر یک بیابان گرگِ خونخوارت
♦️الهـی آب گـردم، همچـو شمعی در شرار دل
♦️کـه میبینـم ز بی آبـی پــریده رنگ رخسارت
♦️بـه دنبــال تــو آیـم یـا بـه سوی خیمه برگردم
♦️بگــریـم بــــا ربــابت، یــا بگـــردم دور بیمـارت؟
♦️مــرو تـــا آتـش قلـب تـــو را بــا اشک بنشانم
♦️کــه بــاشـد، داغ روی داغ روی داغ بسیــارت
دلـم چـون پـردۀ گـل، در غمـت صدپاره گردید
که هفتاد و دو گل، یک روزه پرپر شد زگلزارت
میـان دشمنان، نــاموس خود را مینهی تنها
تـو کـه یـاری نـداری، پس برو دست خدا یارت
اجرو مزد شما عزیزان با بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س) انشاالله درهر گوشه ای از مجلس نشسته ای حاجت روا بشید حالا دلها را روانه کربلا کنیم روز وداع برات بخونم همه اموات فیض ببرند
عجب روضه جانسوزیه روضه وداع...
سخت ترین حالات ابی عبدالله همین جاست...
اومد کنارخیمه، با همه وداع کنه....
صدا زد کلثوم خداحافظ...
سکینه خدا حافظ....
آخ زینبم خدا حافظ....
همه بیایید دورمو بگیرید...
آخرین دیدار من باشماست...
دیگه شمارو نمیبینم...
همه دورشو گرفتن...
ناله میزنند...گریه میکنند..
یکی میگه مارو تو لشکر دشمن به کی می سپاری.. یکی میگه مارو به مدینه برگردون...
همه رو آروم کرد..
اما اونی که آروم نمیشه زینبه...
زینب مگه مینونه دوری برادر رو تحمل کنه...
زینب نمیتونه از برادر جدا بشه...
گفت با زینب، به آوای حزین
مهربان خواهر بیا حالم ببین
زینبا روز جدایی آمده
موسم عهد خدایی آمده
دور از اهل حرم ای مُمتَهن
خیزو بهرم آر کهنه پیروهن
تا نام پیراهن اومد دید خواهرش داره میلرزه....
زینبم چرا میلرزی..
الهی برادر داری خدا برات نگه داره...
نبینی داغ برادروو...
زینبم چرا میلرزی خواهر...
صدا زد حسین جان..مادرم فاطمه وصیت کرده..هر وقت حسین پیراهن کهنه طلب کرد...
بدون لحظات آخر عمر حسینه..
(دیگه حسینو نمیبینی)
همچین که امام حسین راهی میدان شد دید صدای ناله ای بلنده ...
ای میگه
مهلا مهلا....
یا ابن الزهرا....
زینب گفت حسین جان برادر..
وقتی حرکت کردی به طرف میدان به یاد وصیت مادرمون فاطمه زهرا افتادم...
میگن امام حسین تا نام مادررو شنید از اسب پیاده شد.. گفت زینبم مگر مادر چه وصیتی نموده فرمود برادر مادر گفته زمانی که حسین خواست بره میدان.در
روز عاشورا تو آخرین لحظه وقتی حسینم... بی پناه شد ...
دیگه یاور نداشت...
به طرف میدان میره...
(اوج)
زیننبم مادر... من اون لحظه کربلا نیستم مادر. زینبم
مادر عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس
امان از دل زینب....3
چه خون شد دل زینب
...اینجا زیر گلوی حسینو بوسید برادرو راهی میدان کرد.....
چند ساعت بعد اومد کنار جنازه برادر...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
به خدا سخته...
الهی نبینی آنچه که زینب دید..
(فرود)
... اومد کنار جنازه برادر...
چه جنازه ای..
بی سر، عریان، قطعه قطعه....
چه کرد عمه سادات یه وقت دیدن خم شد لبها رو گذاشت له رو رگهای بریدهٔ حسین...یا حسین.
.
حسین آرام جانم حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا.
شور آخرمجلس
ای شه بی سر حسین
سبط پیمبر حسین
شافع حیدر حسین
آیم بسویت حسین
بوسم گلویت حسین
به جان اصغر حسین
غنچه پر پر حسین
به جان اکبر حسین
شبه پیمبر حسین
به جان زینب حسین
به جان زهرا حسین
به جان مولا حسین
حسین مظلوم حسین
حسین عطشان حسین
حسین عریان حسین
حسین زهرا حسین
جان پیمبر حسین
شافع محشر حسین
مُهر سجودم حسین
مِهر تو دارم حسین
دردت بجونم حسین
به جان مادر حسین
کربلا میخوام حسین
حسین،حسین،حسین
➖➖➖➖➖➖
.
🏴 #محرم۱۴۰۳
#واحد #شام
#امام_حسین علیه السلام
#اسارت (#دروازه_ساعات )
#سبک_از_همون_روز_ازل_مأنوسه_با_تو_روزگارم
#سبک_من_این_پایین_تو_اون_بالا
#بهمن_عظیمی ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
روی نیزه خوش نشستی قاری قرآن زینب
ای سرِ غرق به خون جونم فدات ای جان زینب
بعد تو این زندگیِ غرق اندوه و نمیخوام
پا به پات هرجا بِری با این قد خمیده میام
حسین من
ای قاری قرآن رو نیزه
برادر گریان رو نیزه
یه کم نگاه کن خواهرت رو
منم اون که
بعد از حسین حافظ این دینم
به جان تو از پا نمیشینم
تا پس نگیرم این سرت رو
غمت کرده پریشانم / حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
داغ تو منزل به منزل هر کجا مستأصلم کرد
پشت دروازه ی ساعات دشمنت معطلم کرد
بچههات گُشنه و تشنه توو بیابونا اسیرن
عترتت توو دستای این نامسلمونا اسیرن
توو شهر شام
با قلب خواهرت چهها کردن
چه جشنی شامیا به پا کردن
به یُمن کشتنت برادر
همه دورِ
سرای روی نی میرقصیدن
ما گریه میکردیم، میخندیدن
برای تسلیت به خواهر
همه خندان و گریانم / حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چی بگم از طعنه و دشنام و اون حسودیهاشون
چی بگم از کوچه و محله ی یهودیاشون
چی بگم از این همه نامردی و از این پلیدی
تو خودت از روی نی وضعیت ماها رو دیدی
امان از شام
امان از این کوچه و بازارش
امان از این مجلس اغیارش
از این همه نگاه خیره
امان از شام
امان از این سنگای روی بام
امان از این طعنه و این دشنام
امان از این روزای تیره
ببین پاره گریبانم / حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم ۲
.
tvshia.com_۲۰۲۲_۰۵_۱۲_۲۱_۲۵_۵۵_۷۴۲.mp3
4.42M
یه کاری کن که قلبم آروم بشه ...
.
#شور
#سید_مجید_بنی_فاطمه
یه کاری کن که قلبم یه ذره آروم بشه
می خوام بیام پیش تو ، یه کاری کن روم بشه
روم بشه باز هم بیام ، روم بشه بگم سلام
💠
روم بشه باز هم بگم ای جان آقام
درستش کن ، خراب کردم
روی لطفت خیلی حساب کردم
یه کاری کن تموم شه شبای دلواپسی
ته دلم روشنه به داد من میرسی
لحن گریه ها ی من ، حرف قلب سینه زن
وقت مردنم بیا ای بی کفن
یه رحمی کن ، گرفتارم
چی بهتر از این که تو رو دارم
درستش کن ، خراب کردم
روی لطفت خیلی حساب کردم
یه کاری کن که چشمام شبیه دریا بشه
تو روضه ها پیر بشم تا کمرم تا بشه
تا بشم اسیر غم ، زیر بیرق و علم
💠
این محرمو بیام من تا حرم
چقدر خوبه محرم ها
میاد عطر یاس گل زهرا
درستش کن ، خراب کردم
روی لطفت خیلی حساب کردم
.
🏴#زندگینامه
⚫️⚫️ مختصری از زندگينانه #امام_زین_العابدین علیبنالحسین (علیهماالسلام)..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️ نام: علىّ صلواتاللّهوسلامهعليه
▪️ پدر: امام اباعبداللّه الحسين، سيّدالشّهداء عليه الصّلاة والسّلام.
▪️مادر حضرت: نام و نسب مادر علی بن الحسین (علیهماالسلام)، از مسائل اختلافی است
ولی در کتابهای شیعی معروف به شهربانو، شاهزاده ايرانى، دختر يزدجرد ـ كه آخرين پادشاه فارس بود ـ مى باشد.(1)
▪️ امام سجاد (علیهالسلام) در صحرا و صحنه كربلاء حضور داشت وعُمْر آن حضرت را در آن لحظات، بين 22 تا 24 سال گفتهاند.
▪️ آن حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارش امام حسين (عليهالسلام) مبارزات گوناگونى عليه دستگاه حكومتى بنىاميّه داشت و به شيوههاى مختلفى در فرصتهاى مناسب، در هوشيارى بخشيدن جامعه نسبت به دستگاه ظالم لحظهاى سكوت و آرامش نداشت، از طريق سخنرانى، تشكيل جلسات دعا و مناجات، گريه و اظهار مظلوميّت و تظلّم و... .
▪️مدّت عمر: عمر شریف حضرت را حدود 57 سال گفتهاند.
▪️ مدّت امامت: آن حضرت روز دهم محرّم الحرام، سال 61 هجرى پس از شهادت پدر بزرگوارش، در سنين 23 يا 24 سالگى به منصب امامت و خلافت نايل آمد و تا 12 يا 25 محرّم سال 94 يا 95، امامتش به طول انجاميد كه جمعاً حدود 35 سال امامت و رهبريّت را بر عهده داشته است.
▪️ شهادت: تاریخ دقیق شهادت امام سجاد (علیهالسلام) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۴ و برخی دیگر سال ۹۵ دانستهاند، درباره روز شهادت امام سجاد (علیهالسلام) نیز اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه ۱۲ محرم، و ۲۵ محرم گزارشهای دیگری نیز از جمله ۱۸، ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده میشود.
حضرت، توسّط هشام بن عبدالملك مروان به وسيله زهر، مسموم و به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.(2)
* تعداد فرزندان: مرحوم سيّد محسن امين تعداد پانزده پسر و چهار دختر براى حضرتش نام برده است.
* خلفاى هم عصر آن حضرت: يزيد بن معاويه بن ابى سفيان، فرزندش معاوية بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان، وليد ابن عبدالملك..(3)
📚 منابع
1.عيون أخبارالرضاعليهالسلام،ج1 ص41
2.شیخ مفید، الإرشاد، ج۲، ص۱۳۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۶۶ و منتهی الآمال، شیخ عباس قمی،ج۲، ص۱۱۶۷
3. اصول كافى ج1، تهذيب الأحكام ج6، كشف الغمّة ج1،
❤️ بخونیدازمظلومیت_امام_زمان (عجل الله فرجه)
مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید:
تقریبأ در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم و می گفتم :
آقاجان! ای کاش زودتر ظهور می کردید و من هم ظهور شما را درک می کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم .
نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان علیه السلام در حالی که دستهایشان را بر پشت گذاشته بودند، خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف می زد...
گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر( منظورم ظهور حضرت بود)
حضرت فرمودند:
«من در این شهر غریبم !»
گفتم : آقا! قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم.
فرمودند:
« ما کارگران ( شیعیان ) زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!»
در این لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم.
📚 ملاقات با امام عصر ص ۱۰۲
مطلع الفجر ص ۲۰۷
❤️ سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان عجل الله صلوات بفرست
⬅️ سختترین مصیبت کربلا
از زبان امام زمان عج الله تعالی
☑️ حضرت ولیعصر ارواحنافداه نسبت
به سه مصیبت وارد شده بر حضرت
سیدالشهداء علیهالسلام حساسیت بیشتری دارند:
❶ مصیبت عمه بزرگوارشان
حضرت زینب كبری سلام الله علیها
❷ مصیبت عموی وفادارشان
حضرت اباالفضل العباس علیهالسلام
❸ مصیت عموی شش ماهه
حضرت علی اصغر علیهالسلام
~~~
💠🔹حاج ملا سلطانعلی كه از جمله
عبّاد و زهاد بوده است میگوید:
در عالم خواب به محضر والای امام زمان
علیهالسلام مشرف شدم و عرض كردم:
مولا جان آیا آنچه در زیارت ناحیه مقدسه
با این عبارت ذكر شده درست است
كه میفرماید:
پس صبح و شب بر شما ندبه كرده
و به جای اشک خون میگریم صحیح است؟
فرمودند: بله
عرض کردم آن مصیبت كه در آن به جای
اشک خون گریه میكنید كدام است؟
↫◄ آیا مصیبت علیاكبر علیهالسلام است؟
فرمود: نه، اگر علی اكبر زنده بود او نیز
در این مصیبت خون گریه میكرد
↫◄ گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس
علیهالسلام است؟
فرمودند: نه، اگر حضرت عباس هم در حیات
میبود در مصیبت آن خون میگریست!
↫◄ گفتم: البته مصیبت حضرت سیدالشهداء
علیهالسلام است؟!
فرمودند: نه، حضرت سیدالشهداء هم اگر
زنده میبود در این مصیبت خون گریه میكرد
↩️ پرسیدم پس آن مصیبت كدام است!؟
فرمود: آن مصیبت اسیری عمهام
زینب سلام الله علیها است
✍منابع:
احمد قاضی زاهدی
📗شیفتگان حضرت مهدی، جلد۱، صفحه۲۵۱
📗شیفتگان حضرت مهدی، جلد۲،
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفرج
زمزمه حضرت رقیه سلام الله علیها
به سبک : سلام آقا....من الان روبروتونم
➖➖➖➖➖➖➖
سلام بابا...بیا بنشین به دامانم
سلام بابا...ببین در کنج ویرانم
سلام بابا
سلام بابا . ببین گیسو سپیدم من
به آغوشم . تورو آخر کشیدم من
پدر جانم
یه ماه میشه...که لبهام و نبوسیدی
چِشِت روشن... لباسِ پارم و دیدی؟
پدرجانم
خبر داری؟..شبا رو خاکا می خوابم
ببین کرده... موهای سوخته بی تابم
پدر جانم
از اون شب که. ..کتک خوردم چشام تاره
منو بد زد... لباسامم پر از خاره
پدر جانم
یه جمله من...میگم با این سرِ پُر درد
بدون جایِ.... بغل کردن .بلندم کرد
پدر جانم
ازون مجلس ... دیگه من با همه قهرم
بهم میگن.... کنیزِ مردمِ شهرم
پدر جانم
یه پیغامم... بابا واسه عمو دارم
بیار چادر... آخه من آبرو دارم
پدر جانم
شاعر: #قاسم_نعمتی
#نوحه
#زمزمه
#ورود_اهل_بیت_به_شام
بی حیا شامیان،کرده اند ازدحام
کارشان این شده،ظلم و کینه مدام
اهل بیت حق جان شان بر لب
خون شده زین غم ها دل زینب
وای امان از شام۴
همه اهل حرم،زین سفر خسته اند
به روی ناقه ها،دست شان بسته اند
بر اسیران ظلم و ستم افزون
اهل بیت گردیده همه دلخون
وای امان از شام۴
سر پاک حسین،بین زن ها بود
این مه جلوه گر،گل زهرا بود
زین مصیبت ها گریه ها دارند
همه از دیده اشک غم بارند
وای امان از شام۴
بی حیا شامیان،همگی آمدند
پیش چشم همه،کودکان را زدند
در ورود شام همه خندیدند
پیش سرها با خنده رقصیدند
وای امان از شام۴
بی حیا شامیان،چنگ و نی دف زدند
رو به روی حرم،همگی کف زدند
همه ی مردم را خبر کردند
آل عصمت را خونجگر کردند
وای امان از شام۴
کودکان را همه،وحشیانه زدند
بر گلان حسین،تازیانه زدند
خونجگر گشته زین همه بیداد
چارمین مولی حضرت سجاد
وای امان از شام۴
#سبک_همه_جا_بروم
#دروازه_ساعات
#شام
(ورود اهل بیت ع به شام)
کاروانی در،شام غم آمد
ام کلثوم با،قد خم آمد
وای امان از شام۴
دم دروازه،ازدحام کردند
بر اسیران ظلم مدام کردند
وای امان از شام۴
شامیان کردند،ستم و بیداد
خون شده قلب،حضرت سجاد
وای امان از شام۴
از سوی دشمن،ظلم افزون شد
زینب دلخسته دلش خون شد
وای امان از شام۴
بر روی محمل،ام کلثوم است
بر روی نیزه،سر مظلوم است
وای امان از شام۴
دم دروازه،صف زدند مردم
جلوی زینب،کف زدند مردم
وای امان از شام۴
همگی خسته،دست شان بسته
دیده اند آزار،دل بشکسته
وای امان از شام۴
از ستم گل ها،همه پژمردند
بس ستم دیدند،خون دل خوردند
وای امان از شام۴
حرم عترت،روزشان شد شام
می زدند با سنگ،از لب هر بام
وای امان از شام۴
آتش کین در،شام زبانه زد
بر تن طفلان،تازیانه زد
وای امان از شام۴
.
DelamTangeBarat.mp3
3.32M
مداحی امام رضا دلم برات پر میزنه از حمید علیمی :
به جون مادرت دلم تنگه برات
منو آقا ببر بازم تا کربلات
باز منو راه بده تو صحن السرا
آقام حسین
حرم پناه قلب تنهای من
حرم همیشه خواب شب های منه
حرم همیشه عشق و رویای منه
آقام حسین
منم همون که هی به این در رو زده
منو به این جدایی ها عادت نده
میگن که راه کربلا از مشهده
جانم رضا
امام رضا دلم برات پر میزنه
به دور گنبد شما پر میزنه
شب ها کنار پنچرت سر میزنه
جانم رضا
امام رضا امام رضا قربونتم
امام رضا آهوی سرگردونتم
آقا دلم هوای تو کرده
بگو چه چاره کنم
روا بود که گربیان ز هجر
جانم رضا جانم رضا جانم رضا جانم رضا
1. حاج محمد بقایی.mp3
3.31M
#نوحه_اربعین
#حاج_محمد_بقایی
بر سر مزار گلی
ناله میکند بلبلی
مجلس عزا گرفته
دختر بزرگ علی
برگشته ز شام و کوفه با
قامتی خمیده زینب
چهل روزه اسیر بوده
حسین را ندیده زینب
(تکرار بند ا ول )
هجده سرِ نورانی
به بالای نیزها بدیده
صوت قرآنِ برادرش
بر نوک سنان شنیده
داغ دختری سه ساله را
در خرابه دیده زینب
چهل روزه اسیر بوده
حسین را نَدیده زینب
(تکرار بند ا ول )
همراه اَسیران بلا
او رفته به شام و کوفه
انتقامِ خونِ شُهدا
از یزیدیان گرفته
ویرانه گرِ کاخ ِ
معاویه و یزیده ، زینب
چهل روزه اسیر بوده
حسین را ندیده زینب
(تکرار بند ا ول )
#شاعر_سید_محمد_پزشکی
میبد یزد 1400