#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
آن شب نمیشد آتشِ غم شعلهور، اگر
یا که نبود مادرمان پشتِ «در» اگر
یا اینکه بازوان نحیفش در آن میان
در پیش تازیانه نمیشد سپر اگر
یا دستِکم به پیش نگاهِ ابوتراب
دستی نمیگذاشت به رویش اثر اگر
صیّاد اگر به لالهی زخمیِ مرتضی
هم بیهوا نمیزد و هم بیخبر اگر
قصه نمیکشید به تنهاییِ حسین...
در کوچه یار داشت علی، ده نفر اگر...
🔸شاعر:
#رضا_یزدانی
=======================
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
تا قنوتَت رو بهسوی یار بالا میرود
بر دو دستت آسمان انگار بالا میرود
پرچمت را از زمانی که درِ خانه زدم
برکت و نور از درودیوار بالا میرود
اوج، معنایش به دستوپای تو افتادن است
نوکرت از این جهت بسیار بالا میرود
بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست
ذیل ذکر اسم تو، اذکار بالا میرود
تربت تو در حقیقت آبِ روی آتش است
هر زمانی که تب بیمار بالا میرود
حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست
دستهای سینهزن هربار بالا میرود
::
کشتهی جمعه، تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد
نیزه با دستور آن مسمار بالا میرود
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
=======================
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
خواستم یاری کنم اما در آن غوغا نشد
خواستم من هم بگیرم دست بابا را نشد
مادرم آن را گرفت و تازیانه پشت هم،
هی فرود آمد، ولی دستان مادر وا نشد
دستِ مادر آخرش واشد، نمیگویم چطور
اینقدر گویم که زهرا دیگر آن زهرا نشد
"من" فقط میدانم آن روز و در آن کوچه، چه شد
"من" فقط دیدم چرا افتاد مادر، پا نشد
حال و روزش فکر میکردم که بهتر میشود
هر چه ماندم منتظر، فردا و فرداها... نشد
هر چه گشتم کوچه را، فردا و فرداها... نبود
هر چه گشتم گوشواره آخرش پیدا نشد...
آخرش خم شد به درگاه علی، ماه علی
آری، آن قامت به جز در پای یکتا، تا نشد...
چشم امید یتیمان! چشم را وا کن ببین
ناله هم، سهم یتیمان تو از دنیا نشد
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
=======================
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
آشوبِ فتنه در مدینه قائله انداخت
دیوارِ بیت وحی را از شاکله انداخت
آتش زبانه میکشید از خانهی مولا
این شعلهها در آسمانها ولوله انداخت
دنیا به عاشقها همیشه سخت میگیرد
مابین زهرا و علی هم فاصله انداخت
جای غلافِ تیغ بر بازوی مادر ماند
یک دست او را از قنوت نافله انداخت
آن دست که با ریسمان، دستِ علی را بست
در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت
ثانیِ ملعون در مدینه ظلم کرد اما
در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت
🔸شاعر:
#محمد_حسین_مهدی_پناه
=======================
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
انگار باید غصه تا آخر بماند
چشمان زینب تا همیشه تر بماند
یادت میآید که به من گفتی: عزیزم
اصلاً نباید خانه بی مادر بماند؟
میمیرم از این غُصه بابایم چگونه
تنها بدون تو در این سنگر بماند
بس بود سیلی تا که تو از پا بیفتی
دیگر غلاف و دود و میخِ دَر بماند
وقتی نمیمانی! مگیر از ما رُخت را
تا صورتت در خاطرم بهتر بماند
تو میروی و بغض سنگینی که باید
یک عمر در این خانه با دختر بماند
* *
میترسم از ظهری که میگویی قرار است
جسم حسینت بین خون بی سر بماند
دلواپسم، آه از غروبی که ببینم
برخاک، بی انگشت و انگشتر بماند
این شعر دیگر طاقت غم را ندارد
اندوهِ دستِ آتش و معجر بماند
🔸شاعر:
#عاطفه_سادات_موسوی
=======================
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
همدست شد مسمار با دیوار، با در
در بین دود و شعله گیر افتاد، مادر
حال و هوای خانه یکباره عوض شد
افتاد روی مادر ما بیهوا در
باید بسوزد در هوای شمع اما...
این بار سوزانده پَرِ پروانه را در
در پیشِ رو زهرا نبود؟ ای بی حیا میخ
در پشتِ سر زهرا نبود؟ ای بی حیا در
از آن زمان که مادر ما را زمین زد
ما بچههای فاطمه قهریم با در
از پا درآوردند آخر مرتضی را
دیوار، آتش، کوچه و همسایهها، در
مسمار شد سر نیزه و تیر سه شعبه
در کربلا باقی چوبش شد عصا، در
در کربلا زینب گلی گم کرده بود و
میگشت در گودال دنبال برادر
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
=======================
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
پشتِ در خانه ی علی بلوا شد
با فاطمه بر سر علی دعوا شد
یک ضربه و یک بازو و یک آه بلند
شال از کمر امیر مردان وا شد
دربی که تمام قد در آتش میسوخت
آوار به روی صورت زهرا شد
در حال نفس نفس زدن بود هنوز
یک میخ گداخته سرش پیدا شد
سربسته بگویم سخن از ناموس است
سربسته بگویم که چه در آنجا شد
با طفل زمین خورد در آنجا مادر
بی طفل ولی بود که از جا پا شد
شرحِ غم زهرای جوان را باید
از رنگِ محاسن علی جویا شد
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
=======================
361.7K
۱۱- زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها
(سبک؛ سالار زینب )
ای شکسته دل ، ای خیبرشکن
بشکن بغضت را،گریه کن بر من
یا ابا الحسن......
شفا گرفته ، دیگر این بیمار
ای پرستارم ، خدا نگهدار
یا اباالحسن....
بابایم من را ، سوی خود خوانده
از عمر زهرا ، چیزی نمانده
..........
قسم به اشکم ، ای چشم خونبار
دیگر مکن یاد ، از در و دیوار
..........
تا نبینی چون ، لاله گردیدم
در خانه از تو ، رخ می پوشیدم
..........
گریه کن بهر ، طفل بی مادر
گریه ها کن بر ، تشنه ی بی سر
یا اباالحسن
.
268.2K
#نوحه_حضرت_زهرا_س
سبک : به سمت گودال
با پَر خونینت
پر زدی از خونهَ م
ببین پریشونم
فاطمه اِی جونم
چشماتو بستی و ...
بی تاب و حیرونم
مضطر و گریونم
فاطمه ای جونم
عروس نه ساله
شبا زدی ناله
پر از گل لاله
بسترتِه زهرا
رو صورتت جایِ ...
سیلی سنگینه
کسی که غمگینه
دخترته زهرا
بازویِ یاریِ ...
علی شده زخمی
تو کوچه یِ غمها
به تو نشد رحمی
پهلویِ خونیِ...
تنت شده روضه
با دیدن چادر
حسن چه می لرزه
قرار ما گودال
غروب عاشورا
وقتی می مونه تن
زیر سُـمِ اَسباٰ
قرار ما گودال
وقتی که با خنجر
بی حیا می کوبه
ضربه ها پشتِ سر
قرار ما گودال
پیش تن عریان
صَـلُّوا علیکَ یا....
ذبیحُ نِ العطشان
قرار ما گودال
غروب غارتها
به زینبت میشه
خیلی جسارتها
به سمت گودال از ...
خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود
دیر رسیدم من
17064_1609908607310.mp3
2.91M
#حضرتزهرا_عزاداری
#زمزمه #تک_ضرب #سنگین
▪️نوحه قدیمی و معروف برای ایام فاطمیه
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم، مهدی بیاید
تا تربتت را، پیدا نماید
مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریده
مادر چرا خون از گریبانت چکیده
گاه دعا و، راز و نیاز است
سجاده بگشا، وقت نماز است
در کودکی شد قسمت من خانه داری
هم خانه داری می کنم هم سوگواری
گریم برای، نور دو عینت
هر شب دهم آب، دست حسینت
دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی
امشب در آغوش لحد کاشانه کردی
دیشب گرفتی اشکم ز دیده
امشب ز داغت، رنگم پریده
دیشب دعا کردی اجل جانت بگیرد
امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد
دیشب نشستی، مادر کنارم
امشب به دیوار، سر میگذارم
.
Shab1Fatemieh1-1402[01].mp3
13.71M
▪️گر نگاهی به ما کند زهرا (روضه)
🎙 بانوای: حاج #میثم_مطیعی
گر نگاهی به ما كند زهرا
دردها را دوا كند زهرا
بر دل و جان ما صفا بخشد
گر نگاهی به ما كند زهرا
كم مخواه از عطای بسیارش
كآنچه خواهی، عطا كند زهرا
بضعۀ مصطفی بُوَد زآنرو
جلوه چون مصطفی كند زهرا
خانۀ وحی را، ز رخسارش،
رشكِ غار حَرا كند زهرا
نه عجب گر به شأن او گویند،
خاك را كیمیا كند زهرا
این مقام كنیز او باشد
تا دگر خود، چهها كند زهرا!
چهره پوشد ز مرد نابینا
تا بدین حد، حیا كند زهرا
در طرفداری از خدا و رسول
به علی اقتدا كند زهرا
روز محشر كه از شفاعت خویش
حشر دیگر به پا كند زهرا
همچو مرغی كه دانه بر چیند
دوستان را جدا كند زهرا
چه شود گر زِ رحمت بسیار
حاجت ما روا كند زهرا؟
چه شود گر که بر «مؤید» هم
نظری از وفا کند زهرا
.
6_144246032279435332.mp3
15.41M
#شهادت_حضرت_زهرا_س🏴
🎤•| #حاج_رضا_نریمانی|•
کارِ دنیا رو می بینی فاطمه
چه جوری با من و تو تا میکنه
تا میخوایم یکم باهم حرف بزنیم
زخمای تَنِت دهن وا میکنه
خندههای تو همه دل خوشیمه
من همون علی خوشروی توأم
به خدا درد تو هم درد منه
نگرانِ زخم پهلوی توأم
با خودم میگم کی فکرش و میکرد
یه روزی تو از علی رو بگیری
تو زنِ جوون خونهی منی
مجبوری که دست به پهلو بگیری
نزدیکه سه ماهه از خونهی ما
صدای بگو بخند نیومده
نَفَست بند اومده اما هنوز
خونِ زخم سینه بند نیومده
#روضه_فاطمیه
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات 1 __ متن روضه 1
🔸آقا سلام، روضه مادر شروع شد
🔸باران اشک های مکرر، شروع شد
آجرک الله...
یا بن الحسن... آقا...
بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه...
شروع شد...
🔸آقا اجازه هست بخوانم برایتان
🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد
آقا منو ببخشید...
مصیبت مادرتون زهرای مرضیه...
از آنجایی شروع شد که...
هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشده...
یه عده نامرد...
ریختند درب خانه امیرالمومنین...
🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد
یوسف فاطمه...
امام زمان...
🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت
🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد
نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا...
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
بمیرم برات مادر...
زهرای مرضیه اومد پشت در...
فرمود حیا نمیکنی نانجیب...
میخواهی بدون اجازه وارد بشی...
یک نفر صدا زد...
ای نانجیب...
مگه نمیدونی...
این خونه...
خونه پیغمبره...
این ها هم...بچه های پیغمبرند...
اِنَّ فیها فاطِمَه
زهرای مرضیه داخل این خونه است...
نانجیب مگه نمیشنوی...
صدای دختر پیغمبره...
هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره...
اما اون بی حیا اعتنا نکرد...
صدا زد...
وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ
بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم
(منبع: تاریخ الطبری، ج 2، ص 233)
اگرچه دختر پیغمبر باشه...
خونه رو با اهلش به آتیش میکشم...
خدایا همه جا رسمه...
هر کی بابا از دست میده...
مردم براش دسته گل می برند...
اما مدینه بجای دسته گل...
نانجیب اشاره کرد...
هیزم ها رو بیارید...
خونه رو آتیش بزنید...
ای وای... ای وای...
مردم مدینه دارند نگاه میکنند...
یدفعه ببینند...
شعله های آتش بلند شد...
🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت
🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد
یا صاحب الزمان...
منو ببخشید آقا...
مادرتون زهرا پشت در ایستاده...
نميذاره این نامردها وارد بشن...
امانانجیب حیا نکرد...
آنچنان با لگد به این در زد...
صدای ناله مادر بلند شد...
یا ابتاه...
یا رسول الله...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
بابا یا رسول الله ببین...
با دخترت چه کردند...
پهلوم رو شکستند...
🔸فریادهای مادر پهلو شکسته ات
🔸تا شد فشار در دو برابر، شروع شد
سادات منو ببخشید...
همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد...
یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
(بحارالانوار، ج 8، ص 230)ِ
فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند...
🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست
🔸تا که میخ در نشان پهلوی زهرا نبود
🔸کاش یک تن بود در آنجا و می گفت این سخن
🔸کشتن شش ماهه پاداش ذی القربی نبود
یا صاحب الزمان...
اگر اینجا محسن شش ماهه رو..
بین در دیوار کشتند...
کربلا هم یک شش ماهه ای رو...
روی دستهای باباش پرپر کردند...
آماده ای بگم یا نه...
ابی عبدالله نگاه کرد...
دید علی اصغرش...
داره روی دستهاش جان میده...
«فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن»
گوش تا گوش علی رو دریدند...
🔸الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را
🔸لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را
🔸درست آندم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی
🔸تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را
علی اصغرم...
یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم..
من آوردمت اینجا.. سیرابت کنم...
حالا جواب مادرت رو چی بگم...
پاشو ببین مادرت منتظره...
چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغرم...
هر کجا نشستی ناله بزن...
ای غریب حسین...
🔸حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را
🔸بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت
الا لعنه الله علی القوم الظالمین
-.
4_6012519675378794977.mp3
2.66M
#ایام فاطميه
#شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
🎤#حاج محمدرضا بذری
گندم از دسته دستاس تو برکت دارد
دست لطف تو به هرچیز عنایت دارد
بی وضو دست به نام تو زدن جایز نیست
نام تو عصمت محض است قداست دارد
سائل آمد درِ این خانه و حاتم برگشت
در کرم حضرت صدیقه قیامت دارد
تو فدک داشتی و سیر نمی خوابیدی
سفره ات غیر کمی آب به ندرت دارد
تو به نُه سالگیت ام ابیها شده ای
حرف ما نیست بگوییم روایت دارد
روز محشر همه بر پا و تو بر ناقه سوار
تا بدانند همه فاطمه حرمت دارد
خوش بحالش که کنیزی شما را میکرد
واقعا فضه چه اندازه لیاقت دارد
بُرد باماست که مانوس به زهرا شده ایم
خاک بوسی درش حکم عبادت دارد
گریه ی روز و شبت تاب ز مردم برده
از تو بی بی در و همسایه شکایت دارد
▫️▫️◾️◾️▫️▫️◾️◾️▫️▫️
🏴 شهادت حضرت (سلام الله علیها)
🏴سبڪ زمینه :چادرت را بتکان
🎤مداح :محمدحسین پویانفر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چادرت را بتکان روزے ما را بفرست
اے که روزے دو عالم همه از چادر توست
اے که روزے دو عالم همه از چادر توست
بچه با دعاے مادرش زنده ست دعام کن مادر
بچه با نگاه مادرش زنده ست نگام کن مادر
صدام کن مادر
صداے تو آرامش این دل خسته ے من
صداے تو آرامش قلب بشکسته ے من
صدات میزنم صدات میزنم صدات مے زنم مادر
مادر ، صداے قلب من توئے مادر ، دعاے سینه زن توئی
مادر ، دلیل پر زدن توئے مادر
مادر ، تو سایه سر منے مادر ، امید آخر منی
مادر ، همیشه مادر منے مادر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بچه هات کنار سفره ے اشکن کجایے مادر ؟؟؟
سیــنــه زن، ها چش به راتن شاید، بیایے مادر
دعایے مادر
دعا کن که من پاے سفره ت بمونم همیشه
برا بچه ها هیچے لبخند مادر نمیشه
صدات میزنم صدات میزنم صدات مے زنم مادر
مادر ، اے کس و کار دل من مادر ، ببین چه زاره دل من
مادر ، بمون کنار دل من مادر
مادر ، برام نمونده نفسے مادر ، تو لحظه هاے بے کسی
مادر ، بگو به دادم مے رسے مادر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مادر فداے اشڪ و آه تو مادر آخه چے بود گناه تو؟
مادر ، کے بست تو کوچه راه تو مادر
مادر ، دلم فداے غربتت مادر ، چرا شکسته حرمتت
مادر ، چرا کبوده صورتت مادر
کاش مے شد تو کوچه دست اون پست و بگیرم مادر
کاش مے شد که پشت در به جاے تو بمیرم مادر
بمیرم مادر بمیرم مادر بمیرم مادر هه
بمیرم که دستاے تو دیگه بالا نیومد
بمیرم که شش ماهه ت هیچ وقت به دنیا نیومد
بمیرم برات بمیرم برات بمیرم برات مادر
در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیرے بر این جوانے من گریه مے کند
از درد شانه ، شانه نشد موے زینبم
دختر به ناتوانے من گریه مے کند
#اللهم_عجل_ولیک_الفرج
#هدیه_به_امام_زمان_عج_صلوات
4_5879597833501283675.mp3
5.2M
نزن حرف رفتن که قلبم میگیره / سبک_واحد / حاج ابوذر بیوکافی / شب_شهادت_حضرت_زهرا (س)
نزن حرف رفتن ، که قلبم میگیره
اگه تو نباشی ، بابا هم میمیره
برات بمیرم
این روزا اشک و نالههای من از اینه
خنده فقط روی لبات وقتی میشینه
که چشم نیلی تو تابوتو میبینه
«وای از غریبی ، وای از غریبی»
با اشکای نم نم ٬ برام روضه خوندی
با حرفای آخر ، دلم رو سوزوندی
گفتی ببینی
یه روزی فرق غرق در خون بابا رو
یهروز دل پاره پاره مجتبی رو
یهروز روی نیزه سر خون خدا رو
🎤
241.3K
.
#اول_مظلوم
باغ را آتش زدند وباغبان را می برند
شد زمین گریان چو می دید آسمان را می برند
یک طرف گل های باغ از غم گریبان می درند
یک طرف با دست بسته باغبان را می برند
پیش چشم لاله های باغ گلچینان چرا
همره خود جلوه ی باغ جنان را می برند
پشت درافتاده بانوی بهشت احمدی
دوزخی طبعان امیر مومنان را می برند
جان عالم برلب آمد باعث خلقت چودید
عده ای با ریسمان جان جهان را می برند
آی جبریل امین یکدم فرود آی وببین
راز دارومحرم راز نهان را می برند
دست عترت دامن پاک ولایت راگرفت
دید چون سرمایه ی امن وامان را می برند
تا که زهرا حافظ این بوستان سرمدی است
کی« وفایی »طایر عرش آشیان را می برند
#فاطمیه
◾#زمزمه #نوحه
◾روضهای #فاطمیه
دنبال حیدر من میدویدم
در بینکوچه آهی کشیدم
قنفذ مرا زد با تازیانه
زانلطمههابود کانجاخمیدم
یا فاطمه یا ام ابیها
مظلومه زهرا مظلوم زهرا(۲)
من را بهکوچه از کین کشیدند
برگ و برم را از شاخه چیدند
آیات کوثر هستم به قرآن
بس ناسزا در کوچه شنیدم
با تازیانه دستم شکسته
فضه کنارم دیدم نشسته
باهرنفس جان دادم به کوچه
چون رشتههای صبرم گسسته
بیت ولا سوخت زهرا جدا سوخت
زینب جدا و مولا جدا سوخت
غلطیده در خون ششماههی من
کوثر جدا و طاها جدا سوخت
یک سوحسینم با مجتبی سوخت
یاسین قرآن با انما سوخت
دیدم میان کرببلا هم
طفل صغیری در خیمهها سوخت
در بین خیمه سقا جدا سوخت
اکبر جدا و لیلا جدا سوخت
ششماهه اصغر همراه مادر
در گاهواره چه بیصدا سوخت
حنجرجداسوخت خنجرجداسوخت
خواهر جدا و مادر جدا سوخت
در بین مقتل دیدم حسینم
باکام عطشان بی سر جدا سوخت
.