دل که آشفته شود زلف پریشان هیچ است
پیش مشتاقی ما چاک گریبان هیچ است
کرم اهل کرم بیشتر از خواهش ماست
خواهش دست گدا نزد کریمان هیچ است
آن قدر معجزه ها از هنر تو دیدیم
که بنا کردن این دل دل ویران هیچ است
سربلندیم اگر سایه ی تو بر سر ماست
پیش این سایه ی تو تاج سلیمان هیچ است
خِلقت طینت تو بس که لطافت دارد
گر بریزند به پای تو گلستان هیچ است
ما به جمهوری زهرایی خود می نازیم
وَر نه بی فاطمه که خطه ی ایران هیچ است
مِهر زهراست به ما رنگ و بویی بخشیده
نام زهراست به ما آبرویی بخشیده
زیر پای تو می افتد سر اگر بنویسند
در هوای تو می افتد پَر اگر بنویسند
نسبت ام ابیهاست که شایسته ی توست
اشتباه است تو را دختر اگر بنویسند
باز قرآن کریم است ندارد فرقی
جای هر سوره فقط کوثر اگر بنویسند
قصد کردم پس از امروز هزاران دفعه
بنویسم زهرا، مادر اگر بنویسند
بی گمان یاد نخ چادر تو می افتیم
از مقامات تو در محشر اگر بنویسد
به مقام تو اضافه نشود نام تو را
یا نبی یا علی دیگر اگر بنویسند
نه نبی، بلکه نبوت شده عزتمندت
نه علی، بلکه ولایت شده گردنبندت
عرش را دیدم و جای تو به یادم آمد
قرب انگشتْ نمای تو بیادم آمد
در عبودیت تو کُنه ربوبیت بود
با صفات تو خدای تو به یادم آمد
روحِ روح القُدست بود که فرمود: اقرا
در حرا نیز صدای تو به یادم آمد
خواستم روی نماز شب تو فکر کنم
ورم کهنه ی پای تو به یادم آمد
قُوت دنیا و قنوت تو به هم مرتبط اند
حرف "نون " بود و دعای تو به یادم آمد
غصه خوردم که به افطار چرا لب نزدی
لب خوشحال گدای تو به یادم آمد
گرد و خاک حرمی را که نداری بفرست
درد دارم که دوای تو به یادم آمد
قبر تو گُهر دنیاست و دنیا صدف است
جلوه ای از حرم گم شده ات در نجف است
قصدت این بود فقط یار علی باشی و بس
ظرف نُه سال گرفتار علی باشی بس
از مقامات خودت دم نزدی تا که فقط
باعث گرمی بازار علی باشی و بس
بازوی تازه شکسته شده از یادت رفت
تا که هر لحظه نگهدار علی باشی و بس
خواستی میخ تو را بند کند تا شاید
مثل یک عکس به دیوار علی باشی و بس
علی اکبر لطیفیان
در سینه اگر آتشی از شور تو داریم
در دست اگر رأیتِ منصور تو داریم
ما چشم فقط جانبِ منشور تو داریم
دردیم چه غم ، نور علی نور تو داریم
از بارِشَت ای ابر ، پُر از لاله شد این باغ
از لطفِ نگاهِ تو چهل ساله شد این باغ
هر بادِ مخالف شده جوشن به تنِ ما
هر تیر توان داد به برخاستنِ ما
با ماست همیشه نفسِ بُت شکن ما
در سایهی زهراست تمامِ وطنِ ما
صائب چه خوش آورد زِ شرحِ جگرِ ما
"آسایش منزل نبُوَد در سفرِ ما"
یکروز از این ظلم گران هیچ نمانَد
از دشمن اسلام نشان هیچ نمانَد
از آلِ فلان آل فلان هیچ نمانَد
از حسرت این پیر و جوان هیچ نمانَد
یکروز از این دل پَرِ پرواز بسازیم
در خاکِ بقیع چار حرم باز بسازیم
گفتید که : سرگرمِ پریشانی خویشم
سرخوش زِ سبویِ غمِ پنهانی خویشم
شرمندهی جانان زِ گران جانی خویشم
دلبستهی یارانِ خراسانی خویشم
یاران خراسانیات امروز به گوشند
لب تر بکنی پایِ شما مرگ بنوشند
حسن لطفی
|⇦•نخ تسبیح خلقت...
#سرود و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر
نخ تسبیح خلقت، توی دستای زهراست
همه عرش الهی، خاک پاهای زهراست
این دل که شده فدایی حیدر، حیدر
خیلی دوس داره به تو بگه مادر، مادر
ای روح مناجات خدا زهرا ،زهرا
ای نور عبادات و دعا زهرا، زهرا
الهی جونم رو فدات کنم
جوونیمو نذر نگات کنم
چی میشه که مادر صدات کنم
مادر، مادر
دوست دارم مادر
از تو خوندن همیشه برای من عزیزه
تو نشون دادی آخر که چقد زن عزیزه
مهریهی تو آسمون و دریاست، زهرا
زهرا گفتن عبادت مولاست ، زهرا
ای چشمای تو سورهی کوثر، زهرا
ای دستت بوسه گاه پیغمبر، زهرا
همه یقین و باورم تویی
دلیل نگاه ترم تویی
شکوه روز مادرم تویی
مادر، مادر
دوست دارم مادر
تو همونی که حیدر، نه فقط همسرت بود
همه ی باورت بود، که توی خونه داری
جبرئیل یاورت بود
میشه امشب دعا کنی واسم، مادر
میگم مادر با همه احساسم، مادر
ای تو مادر امام حسین ما، مادر
ای تو مادر تموم عاشقها، مادر
تویی همیشه آشنای ما
دلیل همه خندههای ما
مبارکه روزت برای ما
مادر، مادر
دوست دارم مادر
سر کن همه عُمرِخویش را با صلوات
باشد به لبت همیشه، هر جا صلوات
اکنون که بهار دوستداران علی ست
بفرست به روی ماه زهرا صلوات
May 11
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
چون تو تمام آينه خلق احمدي
هر روز روز تو ست به سال پيمبري
ايام شادماني و روز ولادت است
هنگام شاد بودن و وقت عبادت است
در مصحف خداي تعالي نوشته بود
اين نور با طهور ولايت سر شته بود
پيش از شروع خلقت اين خاك و آسمان
اين دانه را به مزرعه عرش كشته بود
از بسكه بود دست توسل به سمت تو
هر گوشه اي ز چادر تو رشته رشته بود
چندي به التماس زمين كرده اي نزول
اين آخرين مسافرت يك فرشته بود
عالم هنوز طعم محبت به جان نداشت
حب تو در صحيفه مومن نوشته بود
ما را ببخش مدح تو كوثر نداشتيم
ما غير چند واژه ابتر نداشتيم
هر دختري كه ام امامت نمي شود
يا مادر پيمبر رحمت نمي شود
در مجمع خلايق حق فاطمه يكي است
اين وحدت است شامل كثرت نمي شود
آنجا كه پاي كفو علي هست در ميان
هر دختري كه لايق وصلت نمي شود
از اينكه آب مهريه ات بود روشن است
هر خانه اي كه خانه رحمت نمي شود
فردا بيا كه باز قيامت بپا كني
اي بانويي كه بي تو قيامت نمي شود
با اشتياق سمت صراط آوريد رو
زهرا بدون برگ شفاعت نمي شود
اين سينه باز حال و هواي مدينه خواست
يا رب دعاي كيست اجابت نمي شود
آخر مدينه راز پس پرده داشته است
آخر مدينه يار سفر كرده داشته است
لطف مدام حضرت ياسين به دست توست
آري دعا به دست تو آمين به دست توست
آنجا كه سينه در تب اندوه سوخته است
آرامش دوباره وتسكين به دست توست
پير خمين جلوه ي فرزندي ي تو داشت
يعني كه عزت و شرف دين به دست توست
آنجا كه ابر فتنه گري سايه گسترد
نابودي تمام شياطين به دست توست
اسلام با دعاي تو پيروز مي شود
آري كليد فتح فلسطين به دست توست
اين انقلاب جلوه اي از كوثر تو بود
بر روح تو سلام خدا و دو صد درود
#جواد _محمد_ زماني
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ما با علی امام تو هم رأی می شویم
هردم برای شیر خدا ذوالفقار ،تو
آن روزکه تمامی مردم پیاده اند
برروی ناقه های بهشتی سوار،تو
آنجابرای اینکه شفاعت شویم ما
حتما دودست ساقی خود را بیار،تو
محشر به نام پاک تو محشور میشویم
بی اذن تو زدرب جنان دور میشویم
توآمدی که درشب دلها قمرشوی
درسینه ی شکسته ی دوران گُهرشوی
توآمدی که قامت دین را بپا کنی
برشاخه های نخل ولا برگ و بَرشوی
تو آمدی که سوره کوثربیاوری
تو آمدی برای علی بال و پرشوی
توآمدی که مادری ات رانشان دهی
تو آمدی که مادر کل بشرشوی
معنای اصل ام ابیهافقط تویی
توآمدی که باعث فخرپدرشوی
توآمدی که در دل دریای شعله ها
مثل کتاب سوخته ای شعله ور شوی
تو آمدی که برلب سادات روز و شب
شعربلند مادرم و میخ درشوی
تو آمدی که باطن شهری عیان شود
تو آمدی که شاهدمرگ پسرشوی
من که برای مدح توچیزی نداشتم
تنها قلم به صفحه قلبم گذاشتم
#مهدی _نظری
|⇦•امشب که نـبـی خـنـده به...
#مدح و توسل ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر
امشب که نـبـی خـنـده به لبهـا دارد
دامـان خـدیـجـه عَـطـر زهـرا دارد
میبوید و میبوسدش و از همه بیش
بــوســیــدن دسـت او تـمــاشـا دارد
ـــــــــــــ
ملیکه ای ملکوتی سریر می آید
الهه ای به نقابی حریر می آید
ز عرش بس که فرشته ز فرش می بارد
صدای هلهله از چرخ پیر می آید
پیاله ها همه لبریز و تاکها سیراب
چه کوثری است که این سان کثیر می آید
تمام آینه ها را شکسته انوارش
شگفت آینه داری منیر می آید
چنان شکوه نزولش گرفته عالم را
که آفتاب غباری حقیر می آید
زمین به شوق قدومش به خویش می بالد
و هرچه هست به چشمش فقیر می آید
شب است و کعبه چه نا باورانه می بیند
که ابر مهر به این گرم سیر می آید
هزار آبشار از بهشت می ریزد
هزار چشمه به چشمم کویر می آید
به سوی خانه ی خورشید دستهاست بلند
که مادرانه کسی دستگیر می آید
رسید کعبه برای طواف قبله ی خود
به گرد خانه ی او سر به زیر می آید
گشود شهپر خود را و گفت جبرائیل
چقدر زیر قدومت حصیر می آید
ز فرط شوق پیمبر به خود نمی گنجد
ز عطر هر نفسش یا مجیر می آید
گرفت تنگ درآغوش و دید از قلبش
صدای زمزمه ای دلپذیر می آید
تپش تپش ز دلش یا علی علی جاریست
نفس نفس ز لبش یا امیر می آید
رسید تا که بدانند آسمانی ها
برای شیر خدا هم نظیر می آید
بگو به دشمن مولا که دشمن زهراست
هنوز از دهنت بوی شیر می آید
قسم به مادر دریا،قسم به مادر آب
که شور موج به هر آبگیر می آید
طلوع می کند از پشت ابرها خورشید
ز شام غیبت خود گرچه دیر می آید
برای آنکه ببینیم قبر مادر را
ز راه مرحم زخم غدیر می آید
#شاعر حسن لطفی
|⇦•به علی به اولاد علی...
#سرود و توسل به امیرالمومنین علی علیه السلام ویژۀ ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و روز مادر
به علی به اولاد علی
به علی وَ به نادعلی
سرمن به پات افتاده علی
مستِ مستِ مستم با یاد علی
مِنَ الاَزل اِلَی الاَبَد
ذکر شب و روزم یا علی مدد
علی علی میگم و چاره ساز میشه
علی علی میگم و راهها باز میشه
اگه اسم علی رو تو اذان بگی
اونوقتِ که نماز تو، نماز میشه
مِنَ الاَزل اِلَی الاَبَد
ذکر شب و روزم یا علی مدد
پهلوون زیاد دیدی ولی
کیه که بدونِ معطلی
خیبرو به یک دستی میکنه
کار هیشکی نیست جز مولانا علی
یه ضربه زد به عَبدَوَد
ملائکه گفتن یا علی مدد
علی علی حیدرِ شهسوار علی
علی علی وارثِ اقتدارِ علی
شبیه تو دیگه کسی ندید آقا
علی علی صاحبِ ذوالفقار علی
مِنَ الاَزل اِلَی الاَبَد
ذکر شب و روزم یا علی مدد
ㅤㅤ▷ㅤㅤ
سر کن همه عُمرِخویش را با صلوات
باشد به لبت همیشه، هر جا صلوات
اکنون که بهار دوستداران علی ست
بفرست به روی ماه زهرا صلوات
. زائر بهشت نورم
سبک: سرود
زائر بهشت نورم
امشبو به عشق مولا
نوکر حسین که باشی
مادر تو میشه زهرا
سایه حسین رو سرمه
مادر حسین مادرمه
مادر پسرت و نیگا کن
مادر بیا برام دعا کن
مادر دلم کربلا کن
دوست دارم مادر
روزت مبارک
زائر بهشت نورم
من به عشق تو اسیرم
روز مادرو ایشالا
من مدینه جشن بگیرم
حرف اول و آخرمه
مادر حسین مادرمه
من که ندارم و فقیرم
امشب در خونت که میرم
مادر بگی بمیر، میمیرم
دوست دارم مادر
روزت مبارک
زائر بهشت نورم
حرف کربلا شد امشب
ما غلام بچههاتیم
مخصوصاً حسین و زینب
مثل سقا این باورمه
مادر حسین مادرمه
برده دلم و دیگه دلبر
قلبم میگیره ذکر حیدر
این هم کادوی روز مادر
دوست دارم مادر
روزت مبارک
جشن میلاد گل یاس پیامبر آمده
سبک: سرود
جشن میلاد گل یاس پیامبر آمده
گل بریزید عاشقان زهرای اطهر آمده
جلوه این نورِ سرمد
تهنیت باد یا محمد
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
عصمت ذات خداوندی به دنیا آمده
عیدی از مولا بگیر ای که زهرا آمده
ذکر جنت، ذکر رضوان
فاطمه جان، فاطمه جان
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
کوثر قرآن چه زیبا و مطهر آمده
روح ما بین دو پهلوی پیمبر آمده
گویم از جان، با دلی شاد
یا خدیجه تهنیت باد
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
کُفو مولا جان طاها آمده خوش آمده
حضرت امّ ابیها آمده خوش آمده
رکن و بیت و زمزم است او
آبروی عالَم است او
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
حقّ این دختر بیا و از سرِ لطف و وفا
یکی مدینه روزیِ این جمع کن یا مصطفی
عیدیِ ما رو عطا کن
قسمت ما کربلا کن
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
☆❃❃☆
زهرا ریحانه النبی
سبک: سرود مسجدی هیئتی
بهشت رسول خاتمی، زهرا
حقیقت اسم اعظمی، زهرا
قسم به مقام عصمتت، بانو
مادر تموم عالمی، زهرا
پر میزنه دلم برا زیارتت
به هوای شمیم یاس تربتت
همه دلامونو نذر تو میکنیم
برای هدیه شب ولادتت
مادر مادر مادر، ملیکه اهل جنتی
مادر مادر مادر، فرشته مهر و رحمتی
مادر مادر مادر، شفیعه کل خلقتی
زهرا ریحانه النبی
عشق و امید پیمبری، زهرا
تو سوره قدر و کوثری، زهرا
تجلی نور کبریائی تو
تو یاس سپید حیدری، زهرا
تو روح عصمتی تو بی نهایتی
نسیم عشق و رحمت و شفاعتی
به شب تار دنیای دلای ما
خورشید نور و سوره سعادتی
مادر مادر مادر، حضرت خیرالنسا تویی
مادر مادر مادر، کرامت هل أتی تویی
مادر مادر مادر، هستی خون خدا تویی
زهرا ریحانه النبی
بهشت امید مرتضی، زهرا
ستاره صبح انما، زهرا
رشتههای چادر توئه، بانو
حبل المتین ما شیعهها، زهرا
عالم پر از تجلیات کوثره
لبریزه نور یک نگاه مادره
مادری که براش قشنگتر از همه
بردن اسم دلربای حیدره
مادر مادر مادر، قبله حاجات عالمی
مادر مادر مادر، صبح مناجات عالمی
مادر مادر مادر، رمز فتوحات عالمی
زهرا ریحانه النبی
شده دل من به رنگ غم، زهرا
اسیره میون چنگ غم، زهرا
دل پریشون و عاشقم، هرشب
میکوبه به سینه سنگ غم، زهرا
مهر تو دم به دم تو سینه میجوشه
از اشک عاشقی داره دلم توشه
پر میزنه دلم به هوای حرم
به شوق دیدن ضریح شش گوشه
مادر مادر مادر، طواف گنبد طلا میخوام
مادر مادر مادر، زیارت نینوا میخوام
مادر مادر مادر، برات کرب و بلا میخوام
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
آمد زلال آسمانها مادر باران
عطر ولایت میوزد در کوچه ایمان
آمد زنی از جنس نور و آب و آیینه
نازل شده حوریهای در شکل یک انسان
آمد زنی که کاشفالکرب امامش بود
خورشید رویش بود بر درد علی درمان
تسبیح او مشکلگشای عالم و آدم
سجادهی او رازق هر سفرهی احسان
در ساحل تربیتش دُرّ است و مروارید
دامان حُسنش پرورانده لؤلؤ و مرجان
از واژهی مادر حروفی معتبرتر نیست
بخشیده زهرا اعتبارش را به این عنوان
رکن و ستون خانهی مولا علی، زهراست
بیت خدا هم غبطه دارد بر چنین ارکان
او بی مزارش حاجت زوار خود را داد
پنهانترین پیداست و پیداترین پنهان
آرامگاه فاطمه در قلب حیدر بود
یک بارگاه ازجنس یاس و لاله و ریحان
بوده قسیمالنار والجنة علی اما
در این میان بودهست حب فاطمه میزان
حاجت اگر از مرتضی داری نجف رفتی
فریاد کن «لبیکِ یا زهرا» دم ایوان
اینجا نجف ایوان طلا ذوب علی هستیم
یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه گویان
**
زهرا به ایرانی همیشه مرحمت دارد
گهواره جنبان حسینش میشود سلمان
سربند یازهراست حرز هشت سال ما
وقتی مجهز بود دشمن تا بُن دندان
هرجا و هر سنگر که میدان جهادی بود
از بچههای فاطمه خالی نشد میدان
حالا هم این فرزند زهرا پیشگیری کرد
از فتنهی هرزی که رویاندند هر دوران
از انقلاب مصر درسی ماند و آن این بود
بی رهبری بُرد انقلابش را به استهجان
ایران به نام فاطمه خود را تبرک داد
باید مراقب شد نیافتد دست نا اهلان
بایدکه بگذاریم اسم کشورمان را
جمهوری اسلامی زهرایی ایران
عرضم تمام، این انقلاب ارثیهی زهراست
هستیم پای وارث آن، تا به پای جان
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
به نبی و خدیجهی اطهر
به " فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ"
از نماز شب است بالاتر
نیت دستبوسی مادر
طب و مرهم نبود و هرگز نیست
برکتی هم نبود و هرگز نیست
در دو عالم نبود و هرگز نیست
از دعاهای خیر او بهتر
چهره اش نور کهکشان دارد
در دلش مهر بی کران دارد
با همین قامت کمان دارد
زیر پایش بهشت سرتاسر
دشمنان رسول می لرزند
داده حق بر رسول خود فرزند
صد هزاران پسر نمی ارزند
بر رسول خدا به این دختر
هست زهرا سراسر قرآن
بین احزاب و فاطر و لقمان
آل عمران و مریم و فرقان
قدر، انسان، تبارک و کوثر
فاطمه خود تعالی خود شد
عزت لایزالی خود شد
در همان خردسالی خود شد
مادر مهربانِ پیغمبر
مادر کربلا و عاشورا
حجت الله بر حجج، زهرا
در میان تمام اهل کسا
فاطمه می شود فقط محور
فاطمه کیست؟ صاحب افلاک
جلوه ی رب العالمین در خاک
طبق نص روایت لولاك
نیست از فاطمه کسی برتر
#روز_مادر دعا دو چندان کن
یاد، از رفتگان فراوان کن
یاد، از مادر شهیدان کن
یادی از مادر علی اصغر
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
____
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
روزی که از تجسم امکان خبر نبود
روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود
حتی مجال لحظه برای گذر نبود
جز نور احمد از دم خالق اثر نبود
در ظلمتی که صبر ملک را ربوده بود
شد نور پاک فاطمه روشنگر وجود
زهرا رسید و نور، جهان را فرا گرفت
در آسمان، تجلی توحید پا گرفت
ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت
این نور محض را به بغل مصطفی گرفت
احمد که بوده نور رخش روح کائنات
کامل نبود بی گل او گلشن حیات
عالم در انتظار هبوط فرشته بود
حوریه ای که نور، گِلش را سرشته بود
خاکی که از شعاع الهی برشته بود
دست قضا به نامه ی این گُل نوشته بود
این آفتاب جلوه ای از نور سرمد است
این نسترن ملیکه ی باغ محمد است
کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری است
او مریم است و لایق شأن پیمبری است
چون آفتاب، سُنت او ذره پروری است
قرآن ناطق است که از هر بدی، بری است
قدیسه هست و بانوی ملک قداست است
قدرش فراتر از شب قدرِ فِراست است
دختر که بود، ام ابیها لقب گرفت
همسر که شد، حبیبه ی یکتا لقب گرفت
مادر که گشت، سرور زن ها لقب گرفت
در زندگی یگانه ی دنیا لقب گرفت
با آنکه درک شوکت او کار خاتم است
فرصت برای شرح مقامات او کم است
دنیا مجال نیست که او بی نهایت است
هر نکته از کرامت او صد حکایت است
این شاعرانگی سندش در روایت است
روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است
آن روز، قدر فاطمه فهمیده می شود
با حکم او بساط جزا چیده می شود
روزی که چشم ها همه حیران رحمت اند
یک مشت دلسپرده به دنبال فرصت اند
حتی پیمبران که بزرگان امت اند
چشم انتظار شافع روز قیامت اند
زهراست آنکه کار شفاعت به دست اوست
آری که اختیار قیامت به دست اوست
ای سیب دلربا که نصیب علی شدی
محبوب مصطفی و حبیب علی شدی
با گوشه ی نگاه طبیب علی شدی
در شورش زمانه، شکیب علی شدی
نامت کنار نام خداوند خورده است
جان علی به جان تو پیوند خورده است
در مردمی که جهل به آن ها سوار شد
دختر به گور کردنشان افتخار شد
تو آمدی و عزت زن آشکار شد
این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد
در مکتبی که نام تو در صدر نام هاست
یک زن، تجلی صفت رحمت خداست
خورشید سر گذاشته بر پای شوکتت
جبریل پر کشیده به بام ارادتت
سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت
ایاک نعبد است گواه عبادتت
مادر ندیده ایم به این اوج بندگی
در بندگی نمونه و در کار زندگی
تیغ علی که شهره به هر کارزار شد
خم شد به پایبوسی تو، ذوالفقار شد
برخواست موج و در قدمت آبشار شد
پاییز سمت خانه ات آمد بهار شد
در هر چمن طراوت گل ها به بوی توست
حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست
تو آن ملیکه ای که سراپا وقار بود
حوریه ای که چادر او وصله دار بود
همسایه با دعای شبت برقرار بود
آل عبا به محور تو استوار بود
قرآن ناطقی تو و قرآن داورت
بوده است همچون آینه ای در برابرت
ای رشک ساکنین جنان بیت ساده ات
دست قضا و پای قدر در اراده ات
زرین رکاب چرخ غلام پیاده ات
صبر و حیا دو ویژگی فوق العاده ات
صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود
سعی تو داد خواه امیر غدیر بود
روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت
جان دادی و به سعی تو اسلام جان گرفت
آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت
آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت
این ننگ بر حکومتشان ماند تا ابد
باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد
می سوختی هرآینه، پروانه شاهد است
دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است
بر غربت تو گریه ی مردانه شاهد است
از چاه آب آوری و خانه شاهد است
وقتی به سمت چاه می افتاد راه تو
بالا می آمد آب، به شوق نگاه تو
روزی که کارنامه ی اسلام دود شد
سکان دین اسیر هوای یهود شد
بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد
دستت به دستگیری امت کبود شد
راه علی گرفتی و گشتی فدای او
بودی در اوج غربت او آشنای او
🔸شاعر:
#سید_روح_الله_مؤید
____
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
نورِ تو تا رسید به بامِ دیارِ عرش
خورشید را نِشاند به روی مدار عرش
در "فاطمه" جمال خدا دیده می شود
آئینه ی نبی شده آئینهدار عرش
ذکرِ تو شغلِ دائمیِ جبرئیل هاست
تسبیح نامِ "فاطمه جان" است،کار عرش
نه حضرت رسول..،نه حیدر..،برای تو
"لولاک" را نوشته خداوندگارِ عرش
با ربَّنای تو دو ستون آفریده تا
از این طریق حفظ شود ساختار عرش
جانم به میوه ای که بُود بابِ میل تو
آن میوه ای که نام گرفته :"اَنارِ عرش"
گفتند:انبیای خدا هم پیاده اند...
آن دَم که روز حشر تویی تک سوار عرش
ما را به سقفِ "قصرِ بهشتی" نیاز نیست
کافی است چادر تو شود سایهسار عرش
بعد از هجومِ کوچه خدا حُکم کرده است
دیگر به دامنت ننشیند غبار عرش
در گوشه ی بهشت،تنورِ تو روشن است
مشغول طبخ نان شده ای ،"خانهدارِ" عرش
شُکر خدا به دستِ تو ظرف غذای ماست
شُکر خدا که نان تو در سفره های ماست
خندیدی و خدا همه را شادکام کرد
غم را برای اهل غمِ تو حرام کرد
با تو گشود بابِ توسل به خویش را
در حقِّ خلق،لطف خودش را تمام کرد
قبل از تو سهم دخترکان سنگ قبر بود
نور تو این معامله را بی دوام کرد
زنده به گور کرد وجودِ تو "جهل" را
دیگر عرب به شأن زنان احترام کرد
فهمیده ایم حدِّ مقام اَت قیامتی است...
وقتی رسول پیش قدومت قیام کرد
با "بَضعَهُ النَّبیِ" خودش ختم مرسلین
در بابِ جایگاهِ تو ختم کلام کرد
هم مادر رسولی و هم دختر رسول...
باید که سجده را به کدامین مقام کرد؟!
روح الامین به لفظِ "علیکِ" تو دلخوش است
هرگاه رو به خانه ی امن ات سلام کرد
وللهِ یک شبه همه ی آن یهود را
این چادر تو بود،مسلمانِ تام کرد
از قصه ات حکایتِ ایمان درست شد
با گردوخاک چادرت انسان درست شد
روح تو خلق شد،قَلَمی "هَلْ أَتَا" نوشت
دستت بلند شد،مَلَکی رَبَّنا نوشت
"پرده نشین آل نبی"..،لوحِ کردِگار
قُربِ تو را برابر قُربِ خدا نوشت
تنها سه آیه سهم تو از قِصّه ی خداست
امّا چِقَدر شرح بر این ماجرا نوشت
معراج ،ابتدای رسیدن به فیضِ توست
این را رَسول ، سَردرِ غارِ حرا نوشت
عیسی اگر که کور شفا داده..،با یَقین
بالای نسخه ذکر شریفِ تو را نوشت
ذُرّیه ی تو را که خدا "پادشاه" خواند
ذرّیه ی مرا همه از دَم "گدا" نوشت
حالِ تو را مدیحِ "علی" خوب می کند...
باید به خاطر دلت از "مرتضی" نوشت
ذکر تو شیعیان تو را پایبند کرد
ما را علی علیِ تو از جا بلند کرد
دروازه ی بهشت غلامِ دَرِ علی است
افلاک تشنه ی نمِ چشمِ ترِ علی است
رازِ نهان خلقت این خاک "مرتضی" است
سِرِّ تمام کُون و مکان در برِ علی است
دستی بلندتر ز یدالله دیده ای؟!
بالاتر از تمامی سرها سرِ علی است
در صدر شاهکارِ رشادت هنوز هم
فَتحُ الفتوحِ معرکه ی خیبرِ علی است
امّا پناه حیدر کرّار "فاطمه" است
بانوی آب و آینه ها،سنگر علی است
با بودنش به جوشنِ جنگی نیاز نیست
جوشن کبیرِ او زره پیکر علی است
عمری برای عُمر کمش گریه می کنیم...
هِجده بهار، نُه نَفَسَش ،همسر علی است
این یاس را چگونه عدو زیر پا فِشُرد!
این لاله ی کبود ، گُلِ پرپر علی است
در گُر گرفت..،میخ کج از شرم سرخ شد...
پِی بُرده بود بال و پر دلبرِ علی است
او باغ لاله کاشت..،بگو وای مادرم
او بار شیشه داشت..،بگو وای مادرم
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
____
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
باید ادب و خُلقِ نکو داشته باشم
در وصف تو باید که وضو داشته باشم
کوثر شده ای! لطف تو بسیار زیاد است
باید که سبو پشتِ سبو داشته باشم
جای تو و عشقِ تو در آن امن و امان است
هر چند دلی غرقِ رفو داشته باشم
شد فاطمه(س) نام تو، که مانند شب قدر
در هر دو جهان رازِ مگو داشته باشم
میلاد تو شد باعث اندوهِ حسودان
تا کینۂ سختی به عدو داشته باشم
پیشِ تو پیمبر(ص) شدنش داد نتیجه
لبخند پر از خیرِ تو شد سهم خدیجه(س)
میخوانمت ای سورۂ نورِ دلِ حیدر(ع)
ای آیۂ تطهیر، در آغوش پیمبر(ص)
ای گوهر دردانۂ دریای سخاوت
ای ریزه خورِ سفرۂ تو مریم و هاجر
قران به تو و نسل تو دارد سندیّت
کوری دو چشمان همان دشمنِ ابتر
راضیّه شدی! از تو خدا داشت رضایت
در حجب و حیا بسکه شدی از همه برتر
از چادر تو خلق شود تازه-مسلمان
هر گوشۂ آن گوشه ای از عالم محشر
من عاشق اینم که بدهکارِ تو باشم
همسایۂ دیوار به دیوارِ تو باشم
بی شُبهه ترین یاری و تفسیرِ یقینی
همکفو علی(ع) هستی و اسطورۂ دینی
از خیرِ کثیر تو دو عالم شده برپا
نان آور دیرینۂ افلاک و زمینی
دادی به گدا رخت عروسی خودت را
رفت و به همه گفت که بخشنده ترینی
آرامش محضی و علی(ع) شوق تو دارد
خوش داشته هر لحظه کنارش بنِشینی
نام تو درخشیده بر آن، دارد از این پس-
انگشتر حیدر چه عقیقی چه نگینی
هر صبح تبسم زده ای؛ عاشق و دلخواه
با ذکر دل انگیزِ «علیاً ولی الله»
این خانه چراغان شده از برکتِ مادر
هستی و ندارم به خدا حسرتِ مادر
محتاج دعاهای توام جانِ حسینت(ع)
یک نیم نگاهی برسان حضرتِ مادر
لبریز محبت شده با دست تو هر کس-
تنها شد و بی بهره شد از نعمتِ مادر
پشت درِ این خانه شلوغ است همیشه
چون هست فقط لطف و کرم عادتِ مادر
جبریل به والله...به درگاهِ خداوند-
راهم بدهد؛ باشد اگر صحبتِ مادر
محتاج تو هستم؛ به کسی کار ندارم
در هر دو جهان غیر تو دلدار ندارم!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
____
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
هوای تازه ای از عرش، سرشار از وزیدن بود
و چشم هل اتی از نور اعطیناک روشن بود
نگو جای زنی در خانه لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنه ی ادراک خالی بود
عروس خانه نهج البلاغه ،مادر حکمت
بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
همان که مادری کرده است طفل آفرینش را
همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را
همان نوری که می بخشید بر شب های دنیا نور
همان صبحی که می تابید تا همسایه های دور
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیة الحورا که بر انسان شرافت داد
علیمه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا
نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا
شکوه لیلة القدر است و ام الانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش و ما ادراک ما زهرا
به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش
شهادت دسته گلهاییست در گلدان ایوانش
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستورهی معصومه ناموس خدا بوده
تواضع شاخه ای پر بار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد اینگونه
که زهرا خانه داری را شرافت داد اینگونه
دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش
علی مظلوم اما ظالم از او واهمه دارد
علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد
علی را کاشفالهم کاشف الغم ؛عشق زهرا بود
علی را با هزاران زخم،مرهم؛عشق زهرا بود
خلاصه! حُسن های عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانه نور است و نورش حضرت زهراست
چراغ آسمان ها چادر شب زنده دارش بود
خدمتک یا علی؟ این پرسش لیل و نهارش بود
اگر "ام الولا" یک لحظه احساس خطر می گرد
دوباره چادر شب زنده دارش را به سر می کرد
خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود
خطر جاماندن اندیشه ها از صبح صادق بود
اگر گهواره جنبان حسینش می شود سلمان
نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران
اگر که آب و آیینهست، پس روشنگری دارد
اگر امالجهاد است این! جهادی حیدری دارد
نیافتاد از قنوتش یک نفس الجار ثم الدار
که جوشید از قنوت پر قناتش چشمه های ثار
قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود
یکی از میوه های مستجابش حاج قاسم بود
🔸شاعر:
#رحمان_نوازنی
=====================
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
به نام نامی زهرا به نام مادرها
سلام ما به امام تمام مادرها
که فاطمه است همیشه امام مادرها
به لطف فاطمه هستم غلام مادرها
غلام خانه ی زهرا حسابمان کردند
برای نوکری اش انتخابمان کردند
هزار شکر، نوشتند نوکرش باشیم
هزار شکر که گفتند قنبرش باشیم
گدای خانه ی او تا به آخرش باشیم
اجازه داد به ما، حلقه ی درش باشیم
به روی شانه ی خود دست رحمتی داریم
غلام فاطمه ایم و چه عزتی داریم
بهشت زیر قدم های مادرانه ی اوست
بهشت گوشه ی دنجی ز آشیانه ی اوست
بهشت زمزمه های شب و شبانه ی اوست
بهشت گرمی نان و تنور خانه ی اوست
قسم به گردش دستاس و گرمی نانش
نشسته ایم سر سفره های احسانش
تنور عالمیان گرم شد به برکت او
شدند خلق، خلائق همه به علت او
قسم به شوکت زهرا، قسم به عزت او
به عرش و فرش می ارزد فقط دو رکعت او
سلام ما به قیام و قعود و یا رب او
سلام ما به قنوت و به سجده ی شب او
ز نور خنده ی زهرا زمین منور شد
ز عطر نان تنورش جهان معطر شد
به لطف بردن نامش شراب، کوثر شد
به یمن مقدم او حالمان که بهتر شد،
خدا به برکت زهرا پناهمان بخشید
به حب فاطمه، مولا گناهمان بخشید
به حب فاطمه اینجا که راهمان دادند
ثواب کوه به یک ذره کاهمان دادند
به زیر چادر زهرا، پناهمان دادند
برات اشک به غم های شاهمان دادند
شدیم گریه کن، روضه ی حسین و حسن
یکی بدون حرم شد، یکی بدون کفن ...
🔸شاعر:
#وحید_محمدی
=====================
🔹