✍روضه امانت داری
#روضه_حضرت_زهرا
#روضه_زینب_کبری
#روضه_امام_سجاد
#روضه_حضرت_رقیه علیهم صلوات الله
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
🔸یکی از مهمترین دستورات دینی امانتداری است که خدای متعال فرمود ان الله یامرکم ان تؤدو الامانات الی اهلها
و رسول خدا فرمود کسی که امانت دار نیست ایمان ندارد.
[برای دیدن دیگر احادیث درباره امانت داری اینجا را ببینید.]
🔸این امانت داری اینقدر مهم است که آقا رسول خدا در شب وفات به امیرالمومنین فرمود:
«یا ابا الحسن هذه ودیعة الله و ودیعة رسوله» (۱)
علی جان این امانت خداست در دست تو
و امیرالمومنین در لحظه تدفین حضرت زهرا فرمود:
إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِيعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِينَةُ
یعنی یا رسول الله امانت را بازگرداندم معلوم است که امیرالمومنین عمری نگران نگهداری از این امانت بود و شاید در لحظه آخر شرمنده بود که یا رسول الله امانت را برگرداندم اما چگونه ...
اباعبدالله الحسین علیه السلام هم در روز عاشورا نگران دو امانت بود.
دو امانت از امام مجتبی علیه السلام لذا نوشتهاند وقتی قاسم اذن میدان میخواست حضرت اجازه نمیداد زیرا قاسم یادگار برادر بود و نوشتند که به زینب کبری دستور میداد عبدالله را نگه دارید که به میدان نیاید.
اما عرض کنیم یا اباعبدالله شما این گونه نگران امانت داری بودید
حالا چه کند خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها یک زن غریب و مظلوم و تنها باید از چندین زن عزادار و دختر معصوم نگهداری کند.
هر کدام یک درد دلی دارد یکی پدر از دست داده یکی فرزند ...
و از همه بالاتر زینب کبری بزرگترین امانت تاریخ را در دست داشت و آن آقا امام سجاد علیه السلام بود
لذا نوشتهاند چند جا امانت داری خود را نشان داد
یکی عصر عاشورا بود آن لحظه که زینب کبری نگاه کرد (معلوم است که زینب تمام حواسش به امام سجاد علیه السلام بود که برادرزاده در چه حالی است)
نگاه کرد دید گویا غم و غصه دارد جان امام را به خطر میاندازد
صدا زد یادگار برادرم با خودت چه می کنی گویا داری جان می دهی ؟ چرا اینگونه بیتابی میکنی؟
فرمود عمه جان چطور بیتابی نکنم ببین اینها کشتههای خودشان را دفن کردند
اما بدن عزیزان من بی سر غرق خون روی خاک کربلا افتاده (مرملین بدمائهم) گویا ما از کفار هستیم که کشتههای ما را دفن نمیکنند
اینجا زینب کبری امام را دلداری داد
بار دوم جایی است که به خیمهها حمله کردند و خیمهها را به آتش کشیدند زینب کبری «شاید» به همه دختران دستور داد فرار کنند اما خودش یک بیمار در خیمه دارد و هر طور بود جان برادرزاده در این حمله هم حفظ شد
اما بزرگترین جایی که زینب حفظ کرد جان امام سجاد علیه السلام را در مجلس ابن زیاد است
وقتی امام سجاد جواب ابن زیاد را داد
ابن زیاد غضب کرد گفت جواب من را میدهی؟ ببرید این جوان را بکشید!
این دستور شوخی نبود
کسی در این دستور تردید نمیکرد
اما دیدند زینب کبری برادرزاده را در آغوش گرفت فرمود اگه میخواد آقا رو بکشید اول باید من را بکشید.
کاری کرد که ابن زیاد با همه خباثتش زبان به مدح بی بی باز کرد
نوشتن ابن زیاد هاج و واج این صحنه را نگاه میکرد
لحظاتی گذشت گفت «عجبا للرحم» ببینید این زن واقعاً حاضر است جان خودش را فدا کند.
وقتی این صحنه را دید چارهای ندید جز اینکه امام را رها کند اما یا صاحب الزمان همه امانتها را زینب برگرداند ولی ...