eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
442 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. با خدا به روضه سلام الله علیها آورده ای دوباره بدهکارمان کنی فکری به حال غم زده و زارمان کنی اینجور که دوباره به ما راه می دهی اصلا بعید نیست طلبکارمان کنی با اینکه ما به دست تو پرونده داشتیم یک دم نخواستی تو خدا، خارمان کنی تو مهربان ترینی و اصلا نمی شود با آتشِ جهنمت، آزارمان کنی ما را زمین زده است گناهان بی شمار باید که فکرِ این دل بیمارمان کنی من آمدم دوباره رفیقت شوم خدا لطفی اگر کنی تو و بیدارمان کنی این چشم ها که بوی شهادت نمی دهد تا با شهید کرببلا یارمان کنی با گریه های فاطمه ات گریه می کنیم تا روضه خوان روضه دیوارمان کنی آتش گرفته ایم در این اضطراب تا پهلو شکسته از تب مسمارمان کنی وحید محمدی
. آقا چه میشود به غلامت  کرم کنی با گوشه ی نگاه  دلش را  حرم کنی از بس که با گنه دلتان را شکسته ام لایق نیم  نگه  به دل  مضطرم  کنی یک گوشه ی نگاه تو دل را جلا دهد دل میدهم تو را که شما گوهرم کنی آقا   مدال  نوکریت  را  ز  من   نگیر من سینه میزنم که تو عاشقترم کنی ازکاروان عشق تو جامانده ام حسین آیا  شود  مرا   تو  مقیم  حرم   کنی؟ یک جرعه ای  بده تو ز صهبای کربلا تا مست آن  شراب و مِیِ  کوثرم کنی .
. علیه السلام مناسب یا انتهای جلسه ((حسین جان ای آبروی دوعالم نگین سلیمان به حلقه ی خاتم حسین جانم)) حسین جان ای بیت و مشعر و زمزم نوای قلبم، همیشه دمادم حسین.جانم تو معشوق حوری و مَلَک السّلامُ علیک حمد و قدر و طاها یا عزیزَ الزّهرا کُشته ی عاشورا جان یا مولا زیرِ شمشیر و سَنان بر لبت یا رب غرق خون جان داده اي در برِ زینب بی کفن، خونین بدن دین و قرآنِ من اصلِ ایمانِ من جانِ جانِ جانان؛ ای حسین جان... ✍ .👇
. اول جلسه‌ای ای انتهای توبه‌ی آدم حسین جان ای ابتدای سوره مریم حسین جان این روز‌ها شبیه پدر مادرت شدیم با این لباسِ مشکی ماتم حسین جان ما با بهشت کار نداریم تا که هست شش گوشه‌ات میان دو عالم حسین جان آنجا بهشت هست که زهرا نشسته است پس کنج هیاتیم از این دَم حسین جان ما دلخوشیم با تو و شالِ عزای تو هرآنچه غیر تو به جهنم حسین جان تا مرحمِ جراحت لبهای تو شَویم آورده‌ایم اینهمه زمزم حسین جان خرج تو می‌کنیم تمامِ گلوی خویش تا جان دهیم ماه محرم حسین جان با هر هزار و نهصد و پنجاه زخمِ تو فریاد می‌زنیم دَمادم حسین جان دَرهم بخر تمامی ما را...شنیده‌ایم دَرهَم شدی بخاطر دِرهَم حسین جان (حسن لطفی)✍ .
. پیش از آنی که عزادار مُحّرم باشی سعی کن درحرمش مُحرم ومحرم باشی خاک ازحُرمت شش گوشۀ اوحرمت یافت گرشوی خاک رهش قبلۀ عالم باشی منزلت نیست تو را بی مدد مهر حسین گرچه موسی شوی وعیسی مریم باشی گرچه نیکوست به اندوه وغمش ناله زدن سعی کن زینت این روضه وپرچم باشی همره زمزم اشکی که تو را بخشیدند می توان مُحرم بیت لله اعظم باشی شادی هردو جهانت به خداتأمین است گر در این ماه عزا همسفر غم باشی صاحب بزم حسین است علی و زهرا نکند غافل از این محفل ماتم باشی به همان دست وسروسینۀ مجروح قسم شرط عشق است براین زخم تو مرهم باشی خوش به حال تو«وفایی»که خداخواسته است درهمه حال عزادار مُحّرم بـاشی ✍ .
. . یا اباعبدالله(ع)...... پدرم  نوکرِ دربارِ حسین بن علیست مادرم گریه کن و زارِ حسین بن علیست جان زهرا من اگر نوکر این خانه شدم لطف بی حدِّ علمدارِ حسین بن علیست گره هایی که گشودند ز کارم همه دم شک‌ندارم که فقط کارِ حسین بن علیست ازغم هر دوجهان نیز امانش بدهند هرکه در سایه ی دیوارِ حسین بن علیست دعوتم کرده  اگر  فاطمه در بزم عزا همه  از زحمت بسیارِ حسین بن علیست همره ِ گریه کنان مادر غمدیده ی او وسط روضه عزادارِ حسین بن علیست غصه ی برگ عبور از صف محشر نخورد به جهان هر که گرفتارِ حسین بن علیست وسط گرمی بازار رسد سودِ کلان به همانی که خریدارِ حسین بن علیست بخدا در دم‌مرگم و در آن لحظه ی سخت آرزویم همه دیدارِ  حسین بن علیست ✍ .
. یا حسین به نام خدا اول خط حسین خدای کرم با مروت حسین اگرچه سرش نیست خلوت حسین.. مرا باز هم کرده دعوت حسین محرم شده خوش به حال من است! چراغ حسینیه ها روشن است! سر صف امامان و پیغمبران.. ته صف به چشمان تر نوکران شبیه جوان مرده ها مادران.. همه گریه کن در غم سروران سر سروران کیست غیر از حسین؟! نبی هم گرفته ست خیر از حسین! سلام علیک ای مسیحای من رفیقم! عزیزم! تسلای من مرا دست تو داده بابای من! کسی را نیاور حسین جای من! بزرگی کن از نو شکستم بده بیا سینی چای دستم بده خدایا به چشم تر پنج تن.. تب نوکری را نگیری ز من مرا ثبت کن گریه کن، سینه زن خودم را سپردم به تو ای حسن! تو که از دوعالم حسینی تری.. مرا اربعین کربلا میبری؟! نوشتم حسین و زبان لال شد غرورم زمین خورد و پامال شد زمین حسینیه گودال شد سر کشتن شاه جنجال شد ازین صحنه جبریل گریان شد بزرگ بنی هاشمی عریان شده ✍ .
. «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» آیا شود که روزی ما کربلا کنند؟ ما را که بین روضه به آتش کشیده‌اند فردای حشر وارد دوزخ چرا کنند؟ اول مرا به نیمه نگاهی کشانده و بعدش به آه و گریه مرا مبتلا کنند غیر از قبیلۀ علی و فاطمه کجا ... شاهان به حال و روز گدا اعتنا کنند؟ دور از مرام و مسلک این خانواده است یوم الحساب، نوکر خود را رها کنند با اذن مادرش به محرم رسیده‌ایم او گفته است تک تک ما را صدا کنند آنان که حر گم شده را هم خریده‌اند «آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند؟» درد نهفته‌ای که مداوا نمی‌شود باید ز تربت حرم او دوا کنند سالی گذشت تیره شدم منتظر شدم تا که مس وجود مرا هم طلا کنند اصلا در این حسینیه‌ها، در محرمش ما را به دین و شرع و خدا آشنا کنند در محضر خدا و ائمه میان عرش جمع ملائکه همه روضه به پا کنند که کوفیان چگونه جلو چشم فاطمه سر از تن عزیز پیمبر جدا کنند . اَنْ یُعْطِیَنى بِمُصابى بِکُمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ، مُصیبَةً ما اَعْظَمَها وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ، وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ، .
. این خیمه، این حصن حصین را دوست داریم این روضه‌های آتشین را دوست داریم با گریه‌های خود حماسه خلق کردیم اشک بصیرت‌آفرین را دوست داریم " اِنَّ مَعی رَبّی سَیَهدین " بر لب ما تکرار آیات مبین را دوست داریم " اَلعِزَّةُ لله " نقش خاتم ماست همواره این نقش نگین را دوست داریم اسلام آل الله اسلام سیاسی‌ست ما اعتقادی اینچنین را دوست داریم " هَیهات مِنَّ الذِّلَّه " ما را رهنمون شد تبیین دستورات دین را دوست داریم دست ولیّ امر ما در دست مهدی‌ست این باور و فهم و یقین را دوست داریم ایران مان ملک امیرالمؤمنین است با جان و دل این سرزمین را دوست داریم فرمود پیغمبر یدالله است حیدر دست خدا در آستین را دوست داریم هرکس ندارد چشم دیدن، کور گردد نسل امیرالمؤمنین را دوست داریم بین الفبا، حا و سین و یا و نون را این حرف‌های دلنشین را دوست داریم بیش از هر آنچه عاشق نام حسینیم کار جنون است، این طنین را دوست داریم با " اَلبَلاءُ لِلولا " مأنوس هستیم سختی راه اربعین را دوست داریم شوق شهادت حسرت دیرینه‌ی ماست شمشیرهای در کمین را دوست داریم وقتی سر ما را به دامانش بگیرد آن لحظه‌های واپسین را دوست داریم :: مرثیه خوان روضه‌اش روح الامین است آن که سرش بر نیزه جسمش بر زمین است ✍ .
. ای خسته از تلاطم دوران! بگو حسین قلبت اگر شکست، فراوان بگو حسین گفتند اگر که درد… بخوان از حسین و بس هر کس سؤال کرد که درمان؟! بگو حسین مثل خلیل باش، برو در دل بلا آتش بدل شود به گلستان، بگو حسین ما را پناه نیست به جز کشتی نجات بی اضطراب، در شب طوفان بگو حسین هر اربعین، شکسته‌تر از اربعین قبل بگذار سر به دشت و بیابان، بگو حسین ای اشک! از کجایی و آشفته‌ی که‌ای؟ با قطره قطره‌هات، پریشان بگو حسین ای سینه! در میانه‌ی محشر بلند شو از زخم زیر چاک گریبان بگو حسین ما اهل روضه‌ایم؛ نه در حسرت بهشت حتی میان روضه‌ی رضوان بگو حسین این بیت، عرض روضه‌ی من باشد و تمام هر کس که گفت از لب عطشان، بگو حسین لبخندی از حسین نصیب همان که گفت: "هر جا دلت گرفت، بگو جان! بگو حسین" ✍ ............... مزد عزا امام حسین سینه زنی هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من سوز ناله هامو بزار کنار، برا شب اول قبر من پیرهن سیامو بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های آخرم، بیا به من سری بزن به سینه ی کبود من، تو مُهر نوکری بزن ما حلقه به گوشان، این خیمه و درگاهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم رنج و غم و دردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من اشک و آههِ سردمو بزار کنار، برا شب اول قبر من هر چی گریه کردم بزار کنار، برا شب اول قبر من تو لحظه های اضطراب، برس به داد نوکرت روی سرم دستی بکش، قسم به چشمای ترت تا جان به بدن داریم، ما پیرو این راهیم مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم چشمای پر آبو بزار کنار، برا شب اول قبر من این حال خرابو بزار کنار، برا شب اول قبر من گریه به اربابو بزار کنار، برا شب اول قبر من این نفس خستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من این دل شکستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من پای تو نشستمو بزار کنار، برا شب اول قبر من ندارم هیچ کسی و من، خدا می دونه غیر تو تمامی امیدمه، فقط دعای خیر تو تا ذکر حسین باشد، آماده و همراهیم ما مزد عزاداری، از فاطمه می خواهیم این ادای دین و بزار کنار، برا شب اول قبر من همه شور و شین و بزار کنار، برا شب اول قبر من این حسین حسین و بزار کنار، برا شب اول قبر من نذار بمونه رو دلم، حسرت دیدن حرم به هر دری زدم نشد،چی جوری کربلا برم از صبح ازل غرقه، این ناله و این آهم من مزد عزاداری، از فاطمه می خواهم ............. رحمت بر آن که با تو من را آشنا کرد اسم تو را بردم مرا زهرا دعا کرد هر کس به یک نوعی به درد روضه‌ات خورد کشتی تو بر آب افتاد و چه ها کرد حر ریاحی با او شد حر حسینی در محضر تو میتوان مس را طلا کر ماه خدای ما همان ماه حسین است خیلی جوان در ماتمت رو به خدا کرد در دسته ی سینه زنی آدم نرفته با با ی من آمد مرا وقف شما کرد جانم به این آقا که هر چه توبه کردم‌ بی معطلی بر روی من آغوش وا کرد سوگند بر زهرا که محتاج کسی نیست دستی که بار روضه ات را جابه جا کرد یا ابن شبیبی گفت و دلها زیررو رو شد این‌حرف آقا روضه ها را کربلا کرد لعنت بر ان که سرت را ذبح کرد لعنت بر ان که تو را عریان رها کرد مادر میان کوچه ها یک بار اگر رفت دختر چهل منزل میان هر گذر رفت مادر میان اتش در معجرش سوخت دختر به زور آستین معجر به سر رفت مادر میان چهل نفر افتاد اما دختر میان حلقه ی صدها نفر رفت مادر اگر بادرد پهلو رفت مسجد. دختر به کاخ شام بادرد کمر رفت مادر اگر با گوش پاره خانه برگشت دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت مادر میان مسحدی رفت و سخن گفت دختر میان مجلس می با چشم تر رفت .