امام محمد باقر علیه السلام
واحد
زمین گریه کرد و سما گریه کرد
منی گریه کرد ، کربلا گریه کرد
مدینه به سینه زد و نوحه خواند
غریبانه خیر النسا گریه کرد
امان ای امان آه و واویلتا
مدینه صفای حرم کشته شد
به سر زن که لوح و قلم کشته شد
دوباره دل عرش آتش گرفت
امامی ز زهر ستم کشته شد
امان ای امان....................
چو شمع سحر قطره قطره چکید
شبیه پدر شد ، اسارت کشید
گهی بین کوفه گهی بین شام
سر جد خود را روی نیزه دید
امان ای امان.....................
ز داغ گل و یاسمن گریه کرد
به راس جدا از بدن گریه کرد
لباس نمازش کفن شد ولی
بر آن کشته ی بی کفن گریه کرد
امان ای امان.................
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
امام محمد باقر سلام الله علیه
نوحه سنتی
می سوزد جگر امام مظلوم
می گرید بقیع بر باقرالعلوم
کشته شد مسموم بی جرم و گناه
یا صاحب الزمان آجرک الله
با اشک ملائک شسته شد تنش
پیراهن نمازش شد کفنش
می سوزد خورشید بر سر زند ماه
یا صا حب الزمان آجرک الله
ده سال از داغ او منی بگرید
بر وارث کرببلا بگرید
کعبه پوشیده جامه ی سیاه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
_شهادت امام محمد باقر علیه السلام
زمزمه ، واحد ، شور
خون گریه کن از ماتم من شهر مدینه
سینه بزن از آنچه مرا هست به سینه
ای وای غریبم....
دشمن به دل زخمی من زهر ستم ریخت
هی داغ به داغم زد و هی غم روی غم ریخت
ای وای غریبم......
افتاده شرر بر جگرم ، سوخت تن من
گردیده کفن بر بدنم پیرهن من
ای وای غریبم....
دیدم به تن غرق تبی سلسله بستند
زنجیر به دست من و یک قافله بستند
ای وای غریبم......
جا دارد از این غصه دل سنگ بگیرد
من دیده ام از فرط عطش ، طفل بمیرد
ای وای غریبم.....
من دیده ام از نوک سنان لاله چکیده
زهرا شد عزادار بر آن راس بریده
ای وای غریبم......
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
_ شهادت امام باقر علیه السلام
دل او آشنا با سوختن بود
هماره با غریبی هم سخن بود
کفن شد با لباس خویش اما
به یاد آن شهید بی کفن بود
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
#دوبیتی
_امام محمد باقر علیه السلام
غم آمده در عزای تو گریه کند
با زمزم اشکهای تو گریه کند
ای کعبه ، تو را چگونه آتش زده اند؟
ده سال منی ، برای تو گریه کند
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
#رباعی
_امام محمد باقر علیه السلام
غم آمده در عزای تو گریه کند
با زمزم اشکهای تو گریه کند
ای کعبه ، تو را چگونه آتش زده اند؟
ده سال منی ، برای تو گریه کند
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
#رباعی
_ شهادت امام باقر علیه السلام
دل او آشنا با سوختن بود
هماره با غریبی هم سخن بود
کفن شد با لباس خویش اما
به یاد آن شهید بی کفن بود
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
#دوبیتی
_امام محمد باقر سلام الله علیه
نوحه سنتی
می سوزد جگر امام مظلوم
می گرید بقیع بر باقرالعلوم
کشته شد مسموم بی جرم و گناه
یا صاحب الزمان آجرک الله
با اشک ملائک شسته شد تنش
پیراهن نمازش شد کفنش
می سوزد خورشید بر سر زند ماه
یا صا حب الزمان آجرک الله
ده سال از داغ او منی بگرید
بر وارث کرببلا بگرید
کعبه پوشیده جامه ی سیاه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
_شهادت امام محمد باقر علیه السلام
زمزمه ، واحد ، شور
خون گریه کن از ماتم من شهر مدینه
سینه بزن از آنچه مرا هست به سینه
ای وای غریبم....
دشمن به دل زخمی من زهر ستم ریخت
هی داغ به داغم زد و هی غم روی غم ریخت
ای وای غریبم......
افتاده شرر بر جگرم ، سوخت تن من
گردیده کفن بر بدنم پیرهن من
ای وای غریبم....
دیدم به تن غرق تبی سلسله بستند
زنجیر به دست من و یک قافله بستند
ای وای غریبم......
جا دارد از این غصه دل سنگ بگیرد
من دیده ام از فرط عطش ، طفل بمیرد
ای وای غریبم.....
من دیده ام از نوک سنان لاله چکیده
زهرا شد عزادار بر آن راس بریده
ای وای غریبم......
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
_امام محمد باقر علیه السلام
واحد
زمین گریه کرد و سما گریه کرد
منی گریه کرد ، کربلا گریه کرد
مدینه به سینه زد و نوحه خواند
غریبانه خیر النسا گریه کرد
امان ای امان آه و واویلتا
مدینه صفای حرم کشته شد
به سر زن که لوح و قلم کشته شد
دوباره دل عرش آتش گرفت
امامی ز زهر ستم کشته شد
امان ای امان....................
چو شمع سحر قطره قطره چکید
شبیه پدر شد ، اسارت کشید
گهی بین کوفه گهی بین شام
سر جد خود را روی نیزه دید
امان ای امان.....................
ز داغ گل و یاسمن گریه کرد
به راس جدا از بدن گریه کرد
لباس نمازش کفن شد ولی
بر آن کشته ی بی کفن گریه کرد
امان ای امان.................
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر_ع
_ شهادت امام باقر علیه السلام
واحد
السلام ای بهشت برین که
غیر غربت به خاطر نداری
السلام ای حریمی که حتی
خادم و شمع و زائر نداری
بی رواق و سایبانی
خاکی اما آسمانی
تو قدمگاه صاحب زمانی
نشیند نیمه شبها
عزاداری در آنجا
به زیر نور مهتاب
کنار قبر زهرا
بسوز ای دل واویلا
ای بقیع گریه کن بر مزاری
که منا در غم او بگرید
سید الساجدین نوحه خواند
مجتبا در غم او بگرید
از تب زهر رفته از حال
مرغ جانش زد پر و بال
یادش آمد ز غوغای گودال
زداغش یاسمن سوخت
دل هر انجمن سوخت
لباسش تا کفن شد
به یاد بی کفن سوخت
بسوز ای دل واویلا
ای بقیع این دو چشمی که دیده است
داغ افتادن از پشت زین را
تا بگوید ز دست بریده
کن خبر بی بی ام البنین را
تا بگوید از مه او
از اسیری از هیاهو
از سری که به نی شد زپهلو
بگو با حال مضطر
چه شد ساقی لشکر
حرم بی امنیت شد
امان از داغ معجر
بسوز ای دل واویلا
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر
السلام علیک محمد ابن علی ایها الباقر
نوحه سنتی
پر میکشم با حال مسموم
مظلومم و فرزند مظلوم
ای مدینه شده وقت جدایی
میرود آخرین کرب و بلایی
واویلا واویلا آه و واویلا
در شام و کوفه دلشکسته
دیدم پدر را دست بسته
دیده ام بدتر از کرب و بلا را
پیش چشمم زدند ناموس ما را
واویلا واویلا آه و واویلا
دیدم غروب خونفشان را
سرخی ی خاک و آسمان را
دیده ام با دلی از غم شکسته
کافری بر روی قرآن نشسته
واویلا واویلا آه و وایلا
هر روز و هر شب گریه کردم
همراه زینب گریه کردم
عمه ی من کجا خرابه ی شام
دخت حیدر کجا و مجلس عام
واویلا واویلا آه و واویلا
#شهادت_امام_باقر_ع
#امام_باقر