eitaa logo
ذاکرین آل الله
297 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
319 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
🟫 امام باقر(ع) در شام ابی بکر حفری می‌گوید: یکبار امام باقر علیه‌السلام را به شام به نزد هشام بن عبدالملک بردند. قبلا هشام بن عبدالملک به درباریان خود گفته بود، وقتی که که من از سرزنش امام باقر علیه‌السلام دست کشیدم شما شروع به سرزنش کنید. وقتی که امام باقر علیه‌السلام داخل شد با دست، اشاره به همه نمود و فرمود: «سلام بر همه‌ی شما.» آنگاه آن حضرت نشست. هشام از اینکه امام باقر علیه‌السلام او را به عنوان خلیفه سلام نکرده و بدون اجازه نشسته، بسیار خشمگین شده و گفت: «محمد بن علی» چه شده که پیوسته یکی پس از دیگری خروج می‌کنید و اختلاف به وجود می‌آورید و مردم را به پیشوایی خود دعوت می‌کنید. خیال می‌کنید امام هستید با اینکه علم و اطلاعی ندارید. هشام از این قبیل حرف‌ها زد و همین که ساکت شد، دیگر درباریان، یکی‌یکی شروع به سرزنش نمودن امام کردند. پس از اندک مدتی، امام باقر علیه‌السلام از جای خود حرکت نموده و فرمود: «شما چه تصور می‌کنید و هدف شما از این کارها چیست؟ هدایت همه‌ی ملت عرب به وسیله‌ی خانواده‌ی ما انجام گرفت و به وسیله‌ی ما کار شما پایان می‌پذیرد. اگر شما یک قدرت زودگذری دارید ما را سلطنتی طولانی است. بعد از حکومت ما، دیگر حکومتی نخواهد بود. زیرا ما اهل عاقبت هستیم و خداوند می‌فرماید»: «و العاقبة للمتقین؛ عاقبت از آن پرهیزکاران است.» 📚منبع بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۱۸۵
🔳 اعطا کننده لقب باقر در کتاب کافی، احادیثی درباره ولادت امام باقر(ع) جمع‌آوری شده است. در یکی از این احادیث می‌خوانیم که جابر بن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا(ص) بود، سالها بعد از ایشان در شهر مدینه گویا انتظار یافتن شخص خاصی را داشت و صدا می‌زد «یا باقرالعلم». مردم که از جریان بی‌خبر بودند درباره او افکار ناروا به خود راه می‌دادند. مثلا می‌گفتند جابر هذیان می‌گوید؛ تا اینکه یک روز جابر متوجه محمد بن علی(ع) شد و سر آن حضرت را بوسید و “پدر و مادرم فدایت باد” گفت زیرا از یکسان بودن شمائل و اسم آن حضرت با رسول اکرم(ص) به یقین رسید که او همان شخصی است که وصفش را سالها قبل از رسول خدا(ص) شنیده بود که: «ای جابر، تو به زمانی خواهی رسید که در آن مردی از من وجود خواهد داشت که علم را به گونه‌ای بسیار شدید خواهد شکافت.» این قضیه مربوط به زمانی است که امام باقر علیه‌السلام جوانی کم سال است و در پرتو امامت حضرت سجاد(ع) زندگی می‌کند. 📚منبع کافی، شیخ کلینی، ج۱ٰ، ص۴۶۹
امام محمد باقر علیه السلام واحد زمین گریه کرد و سما گریه کرد منی گریه کرد ، کربلا گریه کرد مدینه به سینه زد و نوحه خواند غریبانه خیر النسا گریه کرد امان ای امان آه و واویلتا مدینه صفای حرم کشته شد به سر زن که لوح و قلم کشته شد دوباره دل عرش آتش گرفت امامی ز زهر ستم کشته شد امان ای امان.................... چو شمع سحر قطره قطره چکید شبیه پدر شد ، اسارت کشید گهی بین کوفه گهی بین شام سر جد خود را روی نیزه دید امان ای امان..................... ز داغ گل و یاسمن گریه کرد به راس جدا از بدن گریه کرد لباس نمازش کفن شد ولی بر آن کشته ی بی کفن گریه کرد امان ای امان.................
امام محمد باقر سلام الله علیه نوحه سنتی می سوزد جگر امام مظلوم می گرید بقیع بر باقرالعلوم کشته شد مسموم بی جرم و گناه یا صاحب الزمان آجرک الله با اشک ملائک شسته شد تنش پیراهن نمازش شد کفنش می سوزد خورشید بر سر زند ماه یا صا حب الزمان آجرک الله ده سال از داغ او منی بگرید بر وارث کرببلا بگرید کعبه پوشیده جامه ی سیاه یا صاحب الزمان آجرک الله
_شهادت امام محمد باقر علیه السلام زمزمه ، واحد ، شور خون گریه کن از ماتم من شهر مدینه سینه بزن از آنچه مرا هست به سینه ای وای غریبم.... دشمن به دل زخمی من زهر ستم ریخت هی داغ به داغم زد و هی غم روی غم ریخت ای وای غریبم...... افتاده شرر بر جگرم ، سوخت تن من گردیده کفن بر بدنم پیرهن من ای وای غریبم.... دیدم به تن غرق تبی سلسله بستند زنجیر به دست من و یک قافله بستند ای وای غریبم...... جا دارد از این غصه دل سنگ بگیرد من دیده ام از فرط عطش ، طفل بمیرد ای وای غریبم..... من دیده ام از نوک سنان لاله چکیده زهرا شد عزادار بر آن راس بریده ای وای غریبم......
_ شهادت امام باقر علیه السلام دل او آشنا با سوختن بود هماره با غریبی هم سخن بود کفن شد با لباس خویش اما به یاد آن شهید بی کفن بود
_امام محمد باقر علیه السلام غم آمده در عزای تو گریه کند با زمزم اشکهای تو گریه کند ای کعبه ، تو را چگونه آتش زده اند؟ ده سال منی ، برای تو گریه کند
_امام محمد باقر علیه السلام غم آمده در عزای تو گریه کند با زمزم اشکهای تو گریه کند ای کعبه ، تو را چگونه آتش زده اند؟ ده سال منی ، برای تو گریه کند
_ شهادت امام باقر علیه السلام دل او آشنا با سوختن بود هماره با غریبی هم سخن بود کفن شد با لباس خویش اما به یاد آن شهید بی کفن بود
_امام محمد باقر سلام الله علیه نوحه سنتی می سوزد جگر امام مظلوم می گرید بقیع بر باقرالعلوم کشته شد مسموم بی جرم و گناه یا صاحب الزمان آجرک الله با اشک ملائک شسته شد تنش پیراهن نمازش شد کفنش می سوزد خورشید بر سر زند ماه یا صا حب الزمان آجرک الله ده سال از داغ او منی بگرید بر وارث کرببلا بگرید کعبه پوشیده جامه ی سیاه یا صاحب الزمان آجرک الله
_شهادت امام محمد باقر علیه السلام زمزمه ، واحد ، شور خون گریه کن از ماتم من شهر مدینه سینه بزن از آنچه مرا هست به سینه ای وای غریبم.... دشمن به دل زخمی من زهر ستم ریخت هی داغ به داغم زد و هی غم روی غم ریخت ای وای غریبم...... افتاده شرر بر جگرم ، سوخت تن من گردیده کفن بر بدنم پیرهن من ای وای غریبم.... دیدم به تن غرق تبی سلسله بستند زنجیر به دست من و یک قافله بستند ای وای غریبم...... جا دارد از این غصه دل سنگ بگیرد من دیده ام از فرط عطش ، طفل بمیرد ای وای غریبم..... من دیده ام از نوک سنان لاله چکیده زهرا شد عزادار بر آن راس بریده ای وای غریبم......
_امام محمد باقر علیه السلام واحد زمین گریه کرد و سما گریه کرد منی گریه کرد ، کربلا گریه کرد مدینه به سینه زد و نوحه خواند غریبانه خیر النسا گریه کرد امان ای امان آه و واویلتا مدینه صفای حرم کشته شد به سر زن که لوح و قلم کشته شد دوباره دل عرش آتش گرفت امامی ز زهر ستم کشته شد امان ای امان.................... چو شمع سحر قطره قطره چکید شبیه پدر شد ، اسارت کشید گهی بین کوفه گهی بین شام سر جد خود را روی نیزه دید امان ای امان..................... ز داغ گل و یاسمن گریه کرد به راس جدا از بدن گریه کرد لباس نمازش کفن شد ولی بر آن کشته ی بی کفن گریه کرد امان ای امان.................