#شهدای_کرمان
تقدیم به شهدای کرمان
از ساغر سرمست ها میخانه پُر شد
با باده ی عاشقکُشی پیمانه پُر شد
این قصّه ی دلدادن از افسانه پُر شد
دور مزار شمع ، از پروانه پُر شد
ای خوشبهحال آنکه دنیا را رها کرد
در راه صحن جانفدا جان را فدا کرد
ای کاش در این جانفشانی جای ما بود
بر رویِ میم مرگ ردِّپای ما بود
شوق شهادت مشق هر انشای ما بود
این خطِّ مشی حاجقاسم های ما بود
در خون خود غلتید هرکس ، رو سپید است
آنکه به پای یار می میرد ، شهید است
گرچه وطن آئینه ی آهِ درون است
قالیچهی کرمانی ما غرق خون است
در اصل ، این پایان سرفصل جنون است
کاخ یهودی ها به زودی سرنگون است
باید که مُشتی در دهان غم بکوبیم
باید که اسرائیل را درهم بکوبیم
تصویری از عرش معلیٰ دارد این خاک
در کاسه ی تن ، روح دریا دارد این خاک
عاشقترین سربازها را دارد این خاک
سیّد رضیِ موسوی ها دارد این خاک
در خاک و خون فریاد زد: دشمن بداند!
هیهات پشت رهبرم خالی بماند
در معبد لاهوتیان قدّیسه زهراست
سرچشمه ی توحید ، چشم خیس زهراست
بر سردر هفتآسمان تندیس زهراست
پای ولی ماندن همان تدریس زهراست
در مکتب زهرا ولایت اصل دین است
تنها علیِ او امیرالمومنین است!
با اینکه از داغ عزیزان سربهزیریم
در جنگ با کفتارها مانند شیریم
لبیکگویان مُریدان غدیریم
ما پای کار پاسخِ سخت امیریم
سیّدعلی لب تر کند..،کافیست والله
تا لشکرش محشر کند..،کافیست والله
ما ملت جنگیم..،غیرتدوست هستیم
مرد نبردیم و شهادتدوست هستیم
یکتاپرستانیم ، وحدتدوست هستیم
مشهد نشان داده ولایتدوست هستیم
این بیشه ، جولانگاه شیران نام دارد
این خاکِ سلطان است..،ایران نام دارد
جنگیدن ما ریشه در اعصار دارد
صهیون همیشه بیم از پیکار دارد
این قوم ترس از حیدر کرار دارد
تیغ علی با اهل خیبر کار دارد
دروازهی خیبر ز جا کنده است حیدر
این گنبدِ آهن که چیزی نیست دیگر
در چشم ما نور شعف را می شود دید
رزمندههای جانبهکف را می شود دید
تیری که خورده بر هدف را می شود دید
از مسجد الاقصی،نجف را می شود دید
پای برهنه می توان این جاده را رفت
این اربعین از غزّه باید کربلا رفت
مجنون عاشقپیشهام ، لیلا حسین است
شیرینترین ذکر لب ما یا حسین است
حشر تمامیِّ شهیدان با حسین است
پایان هر شعری گریز ما حسین است
لبتشنه ای که نیزه جای آب ها خورد
پیراهنش را چکمهپوشی بی حیا بُرد
ای کاشکی بال و پرش را جمع می کرد
قومی میامد پیکرش را جمع می کرد
خونابه های حنجرش را جمع می کرد
انگشت بی انگشترش را جمع می کرد
نزدیک جسم درهمش جز روستا نیست
شکر خدا این دِه بدون بوریا نیست
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
==========================
#شهدای_کرمان
تقدیم به شهدای کرمان
با حالِ خوش، براتِ زیارت گرفت و رفت
پرواز قسمتش شد و حاجت گرفت و رفت
أمن یُجیب هایِ دلش کارساز شد
در سیلِ خون؛ کلیدِ اجابت گرفت و رفت
گلزار، مملو از قطَرَاتِ گلاب شد
گلبرگِ تازه؛ راهِ سعادت گرفت و رفت
رزقی رسید و باز شد آغوش آسمان
یک جرعه از زلالِ بشارت گرفت و رفت
بر دستهای زخمیِ #سردار بوسه زد
با افتخار آمد و رخصت گرفت و رفت
یک عمر با عزیزترین یارِ رهبرم
با جان و دل بنایِ رفاقت گرفت و رفت
بر خاک، جان سپرد و به دیدارِ حق شتافت
کامش عجیب مزّهٔ تربت گرفت و رفت
دنیا به کام ِ هر که از این فیض جا نمانْد
دنیا به کام ِ هر که شهادت گرفت و رفت
فرقی میانِ مقتلِ #کرمان و #فکّه نیست
وقتی شهید اجرِ اطاعت گرفت و رفت
زیباست لحظه ای که از اربابِ تشنه لب
آبِ حیات و برگِ رضایت گرفت و رفت
حتی برای دیدنِ آن جسم ِ بی کفن
از چشم هایِ فاطمه(س) مهلت گرفت و رفت
مهمانِ تازه واردِ شب های جمعه شد
در کربلا جوازِ اقامت گرفت و رفت
چشم دلش به روضهٔ مکشوفه باز شد
آن ساعتی که شمر(لع) غنیمت گرفت و رفت-
از پیکری که نیزه به نیزه توان نداشت
آمد عقیق را؛ به جسارت گرفت و رفت
زینب(س) تمام ِ هستیِ خود را رها گذاشت
با دستِ بسته؛ رنجِ اسارت گرفت و رفت!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
==========================.
زمان:
حجم:
1.63M
#سینه_زنی
#مسجدی
#شهدای_کرمان
#دوباره_باز_ریختن_نمک
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بند1⃣
دوباره باز ریختن نمک رو زخمای صاحب زمون
منافقین با کشتن عده ایی از عزیزامون
توو روز مادر دلمون میون موج غم نشست
خدا میدونه قامت رهبر ازین خبر شکست
بِایِ ذَنبِِ قُتِلت
.......
بند2⃣
بی حیاها گناه این مردم بی دفاع چی بود؟
ریختن خون بی گناه داره برا شما چه سود
کشتن مردمای بی دفاع ته نامردیه
کودک هشت ساله کجا شبیه یک نظامیه؟
بِایِ ذَنبِِ قُتِلت
......
بند3⃣
فکر نکنین با زدن علمداره لشگرمون
میپاشه از هم یه روزی شیرازه ی کشورمون
این خاک داره مردمی از جنس سلیمانی ها
پای ولایت هستن مثل بی بی جان زهرا
بِایِ ذَنبِِ قُتِلت
.......
بند4⃣
از نسل مرتضاییم و بچه های زهراییم
این امنیت رو مدیون خونای شهداییم
فرموده رهبر انتقام سختی رو میگیریم
مطیع امر رهبریم حتی اگه بمیریم
بِایِ ذَنبِِ قُتِلت
.......
بند4⃣
مقصد و مقصود ماها فقط حسین خون خداس
حسین همون مسیریه که منتهی به کربلاس
سربند یا حسین و روی پیشونی میبندیم
به لحظه ی شهادتین توو موج خون میخندیم
حسین حسین
.......
بند5⃣
وقتی به دنیا اومدم صدام زدن عبد حسین
آرزومه خاکم کنن میون بین الحرمین
همیشه در تاب و تبم ذکر حسین روی لبم
گدای کوی حسن و بیمه ی بی بی زینبم
✍به قلم
سید ناصر اسماعیل نسب