eitaa logo
ذاکرین آل الله
361 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
442 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
. [بند اول] اين حرفارو به کی بگم نمیدونم³ بخام فراموشش كنم نمیتونم³ مادرم و زدن سايه ي رو سرم و زدن بي وضو آيه آيه های سوره ي كوثرم و زدن بی گناه کشته شد مادرم مادرم پابه ماه کشته شد مادرم مادرم (مادرم یازهرا) [بند دوم] كسي خبر نداره از دلِ خونم³ بخوام فراموشش کنم نمیتونم³ کوچه ی پره خون قتلگاه دم خونمون گفت مغیره یه جوری زدم فاتحه ی مادرت و بخون کشته شد با غلاف مادرم مادرم خورده بازوش شکاف مادرم مادرم (مادرم یازهرا) [بند سوم] اینجای روضه میرسم پریشونم³ من از رقیه نخونم نمیتونم³ لکنتم و ببین ترسه تو صحبتم و ببین جای انگشترت و که مونده رو صورتم و ببین من ضعیفم چرا با لگد میزنی؟ من حیا میکنم حرف بد میزنی (سیدتی یارقیه) به قلم: امیر طلاجوران علیرضا دهقانی
. [بند اول] اين حرفارو به کی بگم نمیدونم³ بخام فراموشش كنم نمیتونم³ مادرم و زدن سايه ي رو سرم و زدن بي وضو آيه آيه های سوره ي كوثرم و زدن بی گناه کشته شد مادرم مادرم پابه ماه کشته شد مادرم مادرم (مادرم یازهرا) [بند دوم] كسي خبر نداره از دلِ خونم³ بخوام فراموشش کنم نمیتونم³ کوچه ی پره خون قتلگاه دم خونمون گفت مغیره یه جوری زدم فاتحه ی مادرت و بخون کشته شد با غلاف مادرم مادرم خورده بازوش شکاف مادرم مادرم (مادرم یازهرا) [بند سوم] اینجای روضه میرسم پریشونم³ من از رقیه نخونم نمیتونم³ لکنتم و ببین ترسه تو صحبتم و ببین جای انگشترت و که مونده رو صورتم و ببین من ضعیفم چرا با لگد میزنی؟ من حیا میکنم حرف بد میزنی (سیدتی یارقیه) به قلم: امیر طلاجوران علیرضا دهقانی
15.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 غوغای شیعیان افغانستانی این‌بار برای سلام‌الله‌علیها منظومه‌ی شرف سرچشمه‌ی وفا ای جان حیدر و جانان مصطفی ای مادر حسین ای نور منجلی یا بضعة الرسول مظلومه‌ی علی 🏴 🎙سمیع الله رشیدی
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞روایت اشک‌آلود شهيد حاج قاسم سلیمانی از کمک حضرت زهرا در روزهای سخت جنگ ۳۳روزه که منجر به پیروزی شد. ✍در آن کوران حوادث که خیلی سخت بود، یکی از برادرهای حزب‌الله که اهل تدین و تشرع بود و در جنوب مسئول بود، در حالتی که به تعبیر خودش حالت خواب نبوده گفت «دیدم یک بانویی آمد و یک یا دو بانوی دیگر هم در کنارش بودند. من در عالم خواب حس کردم حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) است. رفتم به سمت پاهای مبارکشان؛ به ایشان گفتم که ببینید وضع ما را، ببینید ما چه وضعی داریم. حضرت فرمودند که «درست می‌شود». گفتم نه. من مُصر بودم به پای ایشان بیفتم و اصرار داشتم از ایشان چیزی بگیرم. بعد از اصرار کردن، ایشان فرمودند «درست می‌شود» و یک دستمال از داخل روپوشی که داشتند بیرون آوردند و تکان دادند و فرمودند «تمام شد». یک لحظه بعد یک هلی‌کوپتر اسرائیلی با موشک زده شد و بعد از این، زدن تانک‌ها شروع شد.» و زدن تانک‌ها همان نقطه‌ی شکست رژیم در جنگ بود. 🌺شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
5.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀آفتاب شب یلدای همه گریه ی پشت تمنای همه هیچکس یاد غریبی تو نیست گریه کن جای خودت، جای همه🥀 🔸صابر خراسانی الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج
. اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان نمانده گر تو را توان بگو به صاحب الزمان غم به دل نهفته را راز به کس نگفته را مگو به این مگو به آن بگو صاحب الزمان بگو که دل شکسته ای از این زمانه خسته‌ای ز فتنه‌های این زمان بگو به صاحب الزمان دلت که بی‌قرار شد و بی‌قرار یار شد را بخوان بگوبه صاحب الزمان گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان رقیه جان اسیر شد سه ساله بودو پیر شد گفت غمم تو عمه جان بگوبه صاحب الزمان .
|⇦• کوچه ها بعد تو .. جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ سایه ات از سر من رفت سرم درد گرفت جگرم بودی ورفتی جگرم درد گرفت تکیه گاهم شدی و تکیه به تومی کردم در نبودت سِپرمن، سِپرم درد گرفت قُوَّت قلب وخوشیِ دلِ دخترپدر است بی توای ریشه یِ من برگ وبَرَم دردگرفت پلک من سوخت کجایی که ببینی بابا آنقدر زار زدم چشمِ ترم درد گرفت حرمتی داشتی و حرمت من دست نخورد حرمتت نیست که اینگونه پرم درد گرفت کوچه ها بعد تو، جای گُذرِ زنها نیست صورتم در جریانِ گُذرم درد گرفت *بابا! اول قباله ام رو پاره کرد،اونی که تو دادی دستم...بعد طوری زد،نمی دونم چی شد، دو طرف صورتم وَرَم کرده...* باخبر هستی ازاین غم، که دو دستی خوردم گونه ام خورد به دیوار و سرم درد گرفت خبرش آمده که پیش حسنم افتادم مثل من صورت سُرخِ پسرم درد گرفت تا توبودی دَرِ این خانه به لگد باز نشد بی تو در باز شداما کمرم دردگرفت تَنِ من پشت درافتاد و دَر رویِ تنم کمترم سوخت ولی بیشترم درد گرفت ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
|⇦• برای تا خدا رفتن .. و توسل جانسوز ویژۀ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگرچه روز و شب هستیم دائم برسَرِ خوانت ببخش آقا که کم بودیم عُمری مرثیه خوانت *غیر از اینِ؟ عاشورا چقدر شلوغِ،اما برا پیغمبر اکرم اینجور نیست...حالا چه کسایی غریبند؟ سه تا غریب آخرِ ماهِ صفر، هر کدومشون از یکی دیگه غریب تر،هم حضرت رضا،هم حضرت مجتبی،و چه حضرت رسول الله...امشب وقتی گریه می کنی باید چشمات مثلِ چشمایِ حضرت زهرا باشه...کسی نیست که برا باباش گریه کنه...* پراز دردم ولی درد من اصلا جسم خاکی نیست بیا روح مرا درمان بکن قربان درمانت فقط یا رحمة لِلعالمین یک گوشه چشمی کُن کویرم خاکِ بی خیرم، من و اُمیدِ بارانت مرا همسفره ی یک وعده نانِ خشک خود گردان که طعنه میزند برهر ضیافت تکه ی نانت برای تا خدا رفتن بدستان تو محتاجم بِکَش دستی سرم شاید شدم یکروز سلمانت *اومده اجازه میگیره،دَقُ الباب میکنه،کی هستی داری در میزنی؟جوانی از راهِ دور اومدم،برا زیارت پیغمبر،گفت: بابام حالش خوب نیست برگرد...لحظاتی بعد دوباره در زدن،حضرت باز جوابش کرد..دفعه ی سوم،یه وقت پیغمبر چشماش رو باز کرد،دخترم کیه؟ بابا همین که در میزنه بدنم میلرزه...فرمود: این برادرم عزرائیلِ...دخترم فقط از خونه ی تو اجازه می گیره،از هیچ پیغمبری اجازه نگرفته...* گدایی را ندیدم از درت نومید برگردد به هرکس میرسد بی شک و شُبهه لطف و احسانت من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت گفت:سلمان!...جانم آقا!...گفت: این کوچه ای که رد می شدم هر روز بر سرم یه جوانی از بالا زباله می ریخت، دو سه روزِ نیستش،پیداش کن، برو ببین چی شده،اومد گفت: یارسول الله! مریض شده...گفت:سلمان! بریم عیادتش...آی رحمةالله!...به جوان خبر دادن پیغمبرِ اسلام داره میاد تو خونه ات وارد میشه...روپوشی که داشت کشید رو صورتش،گفت: من خجالت می کشم،چند وقتِ آشغال میریزم رو سرش...پیغمبر اومد گفت: چطوری،چرا مریض شدی؟ گفت: یا رسول الله باهات حرف نمیزنم،مگر اینکه شهادتینی که به همه گفتی به منم بگی،بعد روپوش از صورتم بر میدارم.... من اعجاز تو را دیدم میان لحظه هایی که عیادت رفتی و درجا یهودی شد مسلمانت *گفتم یهودی مسلمان شد...یاد یه جایِ دیگه هم افتادم...یهو وسط کوچه بنی هاشم یکی داد زد: " أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّه"و" أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ ٱللَّه" یکی گفت: آی یهودی! این حرفا چیه میزنی؟ گفت: من این دست بسته رو می شناسم...یه روزی این آقا دَرِ خیبر رو از جا تنهایی در آوُرد، اما امروز...* چه اُنسی با حَسن داری که باهم سفره وا کردید میان عرش غوغا کرده آوای حسن جانت سید پوریا هاشمی ↫ ﴿ بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net
شعر مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها دست من بسته شد و بال و پر تو می‌سوخت تازیانه زدن و... دست و سر تو می‌سوخت چشم من خیره به سوی تو شد و می دیدم سیلی آن خصم زد و چشم تر تو می‌سوخت من روی خاک و تو اُفتاده به روی خاکی بر روی خاک تمام ثمر تو می‌سوخت پشت در بودی و در شعله‌ور از آتش بود.. در که می‌سوخت همه دور و بر تو می‌سوخت جگرم سوخت، دلم سوخت، زنِ من می‌سوخت درد خود را به که گویم...، جگر تو می‌سوخت حسنت دید که بر روی تو سیلی زده اند، زینبت دید که آنجا پسر تو می‌سوخت شد حسین تو پریشان زِ غلاف قنفذ ضربه ای زد که جهان در نظر تو می‌سوخت لعنت حق به کسی که لگدش کاری شد بعد از آن سینه و دست و کمر تو می‌سوخت شرر انداخت چنان بر دل تو دست عدو.. تا دم مرگ دل پر شرر تو می‌سوخت «ملتمس» هست دعایش، که بجایت زهرا کاش آنجا عدوی بی خبر تو می‌سوخت
رباعیات انتظار و روضه فاطمیه ای یار تو را در انتظاریم بیا از هجر تو ابرِ بی بهاریم بیا با این همه، ایها العزیزِ عالم ...بر آمدنت امیدواریم بیا ...امیدْ به انتقام و رجعت داریم ما چشم به صبح آن حکومت داریم فرمود که منتقم می آید یکروز، تا روز ظهور شوقِ حضرت داریم ...امیدِ دل غمین و خسته برگرد بی تو دوجهان به غم نشسته، برگرد ما نه، به خدا مادر تو منتظر است ای منتقم یاسِ شکسته برگرد برگرد و بخوان روضه ی نیلوفر را مرثیه ی مسمار و در و کوثر را از آه بگو..، درد بگو..، سینه بگو.. از کوچه نگو که می‌کشد حیدر را ...از کوچه نگو که قتلگاهِ حسن است کابوسِ شب و غربت و آهِ حسن است یک دست رسید.. و زد.. و مادر افتاد.. دردا که به این صحنه نگاهِ حسن است