eitaa logo
ذاکرین آل الله
359 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
439 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن گشودم آیه ی محشر بیاورم میخواستم که سوره ی کوثر بیاورم   من کیستم زفاطمه سر در بیاورم باید کسی شبیه پیمبر بیاورم   هنگام وصفت عقل  مرا ترک می کند معراج رفته؛ شأن تو را درک میکند   با نور تو زمین شرف آسمان گرفت چل روز مصطفی ثمری بی کران گرفت   پا بر زمین گذاشتی و خاک جان گرفت تا آمدم بگویم زهرا زبان گرفت   گفتم که رخصتی بده بهتر بخوانمت مهرت اجازه داد که مادر بخوانمت   مادر سلام، گوشه ی چشمی به ما کنید مادر سلام، درد مرا هم دواکنید   با این امید در زده ام تا که وا کنید لطفی به این اسیر یتیم گدا کنید   حالا اگر چه چادر تو وصله دار هست من سائلم همیشه برایم انار هست   یا آیه آیه آیه ی خود(( هل اتی)) کنی یا از کرم لباس عروسی عطا کنی   چادر امانتی بدهی تا چها کنی یک قوم را به نور خدا آشنا کنی   دنیا تو را نخواست که اینقدر زشت شد خاکی که زیر پای تو آمد بهشت شد   دنیا تمام ظلمت و تو ماورای نور با تو کم است فاصله تا انتهای نور   همسایه ات اگر که شده آشنای نور این بوده است از برکات دعای نور   در آسمان نور چه بدری ،شبیه توست در سال یک شب است که قدری شبیه توست   در خانه عطر سیب تو از بس جمیل بود یادآور بهشت خدای جلیل بود   سرچشمه ی وضوی تو از سلسبیل بود جاروی خانه ی تو پر جبرئیل بود   دنیا به پای مهر تو از شرم آب شد آبی که گشت مهرییه ی تو گلاب شد   آنکه تورا به جمله ی لولاک می شناخت درک تورا فراتر از ادراک می شناخت   پرواز را چه کس بجز افلاک می شناخت بانوی آب را پدر خاک می شناخت...   نام پدر همیشه به دنبال مادر است خیر العمل محبت زهرا و حیدر است   تال
#⃣ حضرت زهرا(س) #⃣ #⃣ بنی فاطمه دختر فکر بکر من غنچه‌ لب چو واکند از نمکين کلام خود حق نمک ادا کند طوطي طبع شوخ من گر که شکرشکن شود کام زمانه را پر از شِکَّر جان‌فزا کند بلبل نطق من ز يک نغمه‌ي عاشقانه‌اي گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند خامه‌ي مشک‌ساي من گر بنگارد اين رقم صفحه‌ي روزگار را مملکت خَتا کند مطرب اگر بدين نَمَط ساز طرب کند گهي دايره‌ي وجود را جنت دل‌گشا کند منطق من هماره بندد چو نِطاق نطق را منطقه‌ي حروف را منطقة‌السما کند شمع فلک بسوزد از آتش غيرت و حسد شاهد معني من ار جلوه‌ي دلربا کند نظم برد بدين نَسَق از دم عيسوي سَبَق خاصه دمي‌ که از مسيحا نفسي ثنا کند وهم به اوج قدس ناموس اله کي رسد؟ فهم که نعت بانوي خلوت کبريا کند؟ ناطقه‌ي مرا مگر روح قُدُس کند مدد تا که ثناي حضرت سيدة‌النسا کند فيض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه چشم دل ار نظاره در مبدأ و منتها کند صورت شاهد ازل، معني حسن لَم‌ يَزَل وهم چگونه وصف آيينه‌ي حق‌نما کند؟ مطلع نور ايزدي، مبدأ فيض سرمدي جلوه‌ي او حکايت از خاتم انبيا کند بسمله‌ي صحيفه‌ي فضل و کمال معرفت بلکه گهي تجلي از نقطه‌ي تحت «با» کند دايره‌ي شهود را نقطه‌ي ملتقي بود بلکه سزد که دعوي «لو کَشَفَ الغِطا» کند حامل سرّ مُستسر، حافظ غيب مُستتر دانش او احاطه بر دانش ماسِوي کند عين معارف و حکم، بحر مکارم و کرم گاه سخا محيط را قطره‌ي بي‌بها کند ليله‌ي قدر اوليا، نور نهار اصفيا صبح، جمال او طلوع از افق علا کند بضعه‌ي سيد بشر، ام ائمه‌ي غُرَر کيست جز او که همسري با شه لافتي کند؟ وحي و نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه‌اي از مروتش سوره‌ي «هل اتي» کند دامن کبرياي او دسترس خيال، ني پايه‌ي قدر او بسي پايه به زير پا کند لوح قدر به دست او، کِلک قضا به شست او تا که مشيت الهيه چه اقتضا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشئات «کُن‌ فکان» حکم «بِما تَشا» کند عصمت او حجاب او عفت او نقاب او سرّ قِدم حديث از آن ستر و از آن حيا کند نفخه‌ي قدس بوي او، جذبه‌ي انس خوي او منطق او خبر ز «لاينطقُ عَن هوي» کند قبله‌ي خلق روي او، کعبه‌ي عشق کوي او چشم اميد سوي او، تا به که اعتنا کند بهر کنيزي‌اش بود زهره کمينه مشتري چشمه‌ي خور شود اگر چشم سوي سها کند «مفتقرا» متاب رو از در او به هيچ سو زآنکه مس وجود را فضه‌ي او طلا کند .
#⃣ حضرت زهرا(س) #⃣ #⃣ بنی فاطمه دختر فکر بکر من غنچه‌ لب چو واکند از نمکين کلام خود حق نمک ادا کند طوطي طبع شوخ من گر که شکرشکن شود کام زمانه را پر از شِکَّر جان‌فزا کند بلبل نطق من ز يک نغمه‌ي عاشقانه‌اي گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند خامه‌ي مشک‌ساي من گر بنگارد اين رقم صفحه‌ي روزگار را مملکت خَتا کند مطرب اگر بدين نَمَط ساز طرب کند گهي دايره‌ي وجود را جنت دل‌گشا کند منطق من هماره بندد چو نِطاق نطق را منطقه‌ي حروف را منطقة‌السما کند شمع فلک بسوزد از آتش غيرت و حسد شاهد معني من ار جلوه‌ي دلربا کند نظم برد بدين نَسَق از دم عيسوي سَبَق خاصه دمي‌ که از مسيحا نفسي ثنا کند وهم به اوج قدس ناموس اله کي رسد؟ فهم که نعت بانوي خلوت کبريا کند؟ ناطقه‌ي مرا مگر روح قُدُس کند مدد تا که ثناي حضرت سيدة‌النسا کند فيض نخست و خاتمه، نور جمال فاطمه چشم دل ار نظاره در مبدأ و منتها کند صورت شاهد ازل، معني حسن لَم‌ يَزَل وهم چگونه وصف آيينه‌ي حق‌نما کند؟ مطلع نور ايزدي، مبدأ فيض سرمدي جلوه‌ي او حکايت از خاتم انبيا کند بسمله‌ي صحيفه‌ي فضل و کمال معرفت بلکه گهي تجلي از نقطه‌ي تحت «با» کند دايره‌ي شهود را نقطه‌ي ملتقي بود بلکه سزد که دعوي «لو کَشَفَ الغِطا» کند حامل سرّ مُستسر، حافظ غيب مُستتر دانش او احاطه بر دانش ماسِوي کند عين معارف و حکم، بحر مکارم و کرم گاه سخا محيط را قطره‌ي بي‌بها کند ليله‌ي قدر اوليا، نور نهار اصفيا صبح، جمال او طلوع از افق علا کند بضعه‌ي سيد بشر، ام ائمه‌ي غُرَر کيست جز او که همسري با شه لافتي کند؟ وحي و نبوتش نسب، جود و فتوتش حسب قصه‌اي از مروتش سوره‌ي «هل اتي» کند دامن کبرياي او دسترس خيال، ني پايه‌ي قدر او بسي پايه به زير پا کند لوح قدر به دست او، کِلک قضا به شست او تا که مشيت الهيه چه اقتضا کند در جبروت حکمران، در ملکوت قهرمان در نشئات «کُن‌ فکان» حکم «بِما تَشا» کند عصمت او حجاب او عفت او نقاب او سرّ قِدم حديث از آن ستر و از آن حيا کند نفخه‌ي قدس بوي او، جذبه‌ي انس خوي او منطق او خبر ز «لاينطقُ عَن هوي» کند قبله‌ي خلق روي او، کعبه‌ي عشق کوي او چشم اميد سوي او، تا به که اعتنا کند بهر کنيزي‌اش بود زهره کمينه مشتري چشمه‌ي خور شود اگر چشم سوي سها کند «مفتقرا» متاب رو از در او به هيچ سو زآنکه مس وجود را فضه‌ي او طلا کند .
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_قلب_تویی_جان_تویی_بنی_فاطمه.mp3
زمان: حجم: 3.23M
🌹 حضرت زهرا(س) 🌹...عالی 🌹 بنی فاطمه. 🌹 که به جسم نبی. 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 ای که به جسم نبی، قلب تویی جان تویی ای که به جان علی، جلوه‌ی جانان تویی روضه‌ی احمد تویی جنّت و ریحان تویی سیرتِ ختم رسل، سوره‌ی انسان تویی در دو جهان صاحبِ سفره‌ی احسان تویی بطن نبوت تویی، باطن قرآن تویی زهره‌ی زهرا تویی نور الهی تویی مرکزِ منظومه‌ی لایتناهی تویی به بحرِ وحی خدا فرشته ماهی تویی به جانبِ کبریا همیشه راهی تویی آن که خدا عصمتش داد گواهی تویی به لوح محفوظ عرش صاحب عنوان تویی فخر تبار قریش، الفتِ ایلاف توست دست شه اولیاست که بوریاباف توست ستاره سجّاد تو، فرشته طواف توست رهایی بندگان، رهین الطاف توست هر چه بخوانم تو را، کمتر از اوصاف توست هر چه بگویم تو را، خوبتر از آن، تویی آن که بر او مصطفی گشته ثناگو تویی شاخه‌ی مریم تویی، خوشه‌ی شب‌بو تویی سرّ ضمیر علی، «تو» تویی و «او» تویی حقِ هوالحق تویی، هوی هوالهو تویی مــادر آزاده‌ی ضــامن آهــو تــویی جلوه‌ی طوس الرضا، نور خراسان تویی جان عزیز علی، جنّت الاعلی تویی شاخه‌ی طوبی ز عرش رفته به بالا تویی یار علی هیچکس، نباشد الّا تویی چشمه‌ی غیرت تویی، اصل تولا تویی مادر شش‌ماهه‌ی شهید مولا تویی صاحب شش‌گوشه‌ی شاه شهیدان تویی شاعر: محمد سعید میرزایی