eitaa logo
ذاکرین آل الله
268 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
289 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ خبر از نهان از حسین مکاری نقل شده که گفت زمانی‌که امام محمد تقی(علیه‌السّلام) در بغداد بود وارد بغداد شدم. دیدم که حضرت نزد خلیفه در نهایت جلالت است، با خودم گفتم که حضرت جواد(علیه‌السّلام) با این مقام و مرتبه‌ای که اینجا دارد و از حیث جلال و طعام‌های لذیذی که در اختیار دارد، دیگر به مدینه بر نخواهد گشت. همین که این خیال در خاطر من گذشت دیدم آن جناب سر به زیر افکند، سپس سر بلند کرد در حالی که رنگ مبارکش زرد شده بود فرمود: «ای حسین! نان جو با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نزد من بهتر است از آن چه که در اینجا مشاهده می‌کنی.» منبع الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، ج ۱، ص ۳۸۳
♻️ بگو همان فرد تو را از دست مأموران برهاند علی بن خالد می‌گوید: مدتی من در شهر سامرا بودم. در آنجا شنیدم مردی را از شام با قید و بند و زنجیر آورده‌اند و در سامرا حبس کرده‌اند. می‌گفتند که او ادعای نبوت کرده است. من با شنیدن این خبر کنجکاو شده و به محل حبس او رفتم. پس از تلاش‌های فراوان و راضی کردن مأموران، موفق شدم تا با مرد زندانی ملاقات نموده و حال و روزش را از زبان خودش بشنوم. با او صحبت کردم و متوجه شدم که او شخصی بیهوده‌گو و غیر معتدل نیست؛ بلکه دارای فهم و شعور و منطق است. گفتم اگر ممکن است قصه‌ات را برایم بگو و علت دستگیریت را توضیح بده! او گفت: من مدتی در سرزمین شام و محل رأس الحسین علیه‌السلام به عبادت و نیایش اشتغال داشتم. در یکی از شب‌ها که در محراب ذکر خدا می‌گفتم، شخصی به نزدم آمد و گفت: «بلند شو با من بیا!» من بلند شدم و چند قدم همراه او نرفته بودم که خودم را در مسجد کوفه دیدم! از من پرسید: «آیا اینجا را می‌شناسی؟» گفتم: بله، اینجا مسجد کوفه است. او در آنجا نماز خواند و من هم نماز خواندم. سپس او از آنجا بیرون رفت و من هم در پی او رفتم. چند قدمی نرفته بودیم که خودمان را در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله دیدیم. او به پیامبر صلی الله علیه و آله سلام داد و نماز خواند و من هم در پی او سلام دادم و در حرم نبوی صلی الله علیه و آله نماز خواندم. از آنجا بیرون آمدیم و اندکی راه رفتیم که من خودم را در مکه و در کنار خانه خدا دیدم! در آنجا به همراه او طواف کردم و او دوباره آهنگ حرکت کرد. چند گام نرفته بودیم که خود را در همان محل عبادت قبلی‌ام در شام دیدم. آن شخصِ با عظمت، از نظرم پنهان شد. من از آن همه کمال و شکوه وی در حیرت بودم و در اندیشه عمیقی فرو رفتم. یک سال پس از آن واقعه، همان شخص را دیدم و با دیدنش خوشحال شدم. او دوباره مرا صدا زد و همانند سال قبل به آن مکان‌های مقدس برده و مسجد کوفه و مرقد مطهر نبوی و خانه خدا را زیارت کرده و به جایگاه اولم در شام آورد. هنگامی که می خواست برود دامنش را چسبیده و التماس کردم که [ای مولای من] تو را قسم می‌دهم به آن کسی که به تو این همه قدرت و کرامت بخشیده است که قطره‌ای از آن را به چشم خود دیدم، تو کیستی؟ او گفت: «من محمد بن علی بن موسی بن جعفرم.» من این خبر حیرت‌انگیز را با شخصی در میان نهادم و کم‌کم گزارش به گوش محمد بن عبدالملک زیّات ـ از حکم‌رانان عباسی ـ رسید. او مأمور فرستاد و مرا دست بسته به عراق فرستادند و چنان که می‌بینی در اینجا هستم و به من تهمت ناروای ادعای نبوت زده‌اند. علی بن خالد می‌گوید: از شنیدن قصه‌اش دلم به درد آمد و به او پیشنهاد کردم که دوست داری حقیقت را برای حاکم نوشته و توضیح دهم که تو بی‌گناهی؟ او پذیرفت. من نامه‌ای نوشتم و احوال او را به محمد بن عبدالملک زیات شرح دادم. او زیر نامه نوشت: به او بگو اگر راست می‌گویی همان فردی که تو را در یک شب از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و مکه برده است بیاید و تو را از دست مأموران ما برهاند! علی بن خالد می‌گوید: من از پاسخ حاکم بسیار غمگین شدم و از اینکه نتوانستم به آن مرد بی‌گناه کمکی کنم متأثر بودم. مأیوس و نگران به منزل رفتم؛ امّا شب نتوانستم بخوابم. صبح زود باز به سوی زندان حرکت کردم تا از احوال آن شخص بی‌گناه خبری بگیرم و مقداری با او صحبت کرده، از غصه‌هایش بکاهم و به او آرامش دهم. امّا با کمال شگفتی دیدم مأموران و زندان‌بانان با دلهره و اضطراب به این سمت و آن سمت می‌شتابند و مردم زیادی هم آنجا جمع شده‌اند. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: آن مردی که ادّعای نبوت کرده بود با این همه مأمور و زندان‌بان، دیشب ناپدید شده است و معلوم نیست در زمین فرو رفته یا پرنده‌ای او را ربوده است! علی بن خالد می‌گوید: فهمیدم که امام جواد علیه‌السلام آن یار وارسته خود را از زندان نجات داده است. شیخ مفید(رحمةالله) پس از نقل این ماجرا اضافه می‌کند، علی بن خالد که تا آن لحظه به مذهب زیدیه گرایش داشت، با مشاهده این اعجاز آشکار به مذهب امامیه به ویژه امامت حضرت جواد علیه‌السلام اعتقاد راسخ پیدا کرد و در اعتقادش ثابت قدم و استوار گردید. 📚منبع ارشاد، شیخ مفید، ص ۶۲۹
◾️ ابو جعفر را در جای خود نشانده‌ام معمر خلاد گفت: از حضرت رضا علیه‌السّلام شنیدم که چیزی بیان کرده، سپس فرمودند: «شما را به آن چه نیازی است؟ این ابو جعفر است که او را در جای خود نشانده و در منزلت خودم نهاده‌ام.» و فرمودند: «ما خاندانی هستیم که خردسالانمان [همه چیز را] مو به مو از بزرگ سالانمان ارث می‌برند.» 📚منبع اصول کافی،‌ شیخ کلینی، ج۲، ص ۸۱
🟢 جود و بخشش زیاد به دیگران ملقب‌ شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را به علت کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند. بر پایه نامه‌ای که امام رضا(ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، او از همان سال‌ها به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحابش امام جواد را از درِ فرعی خانه خارج می‌کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک، گرد خانه‌اش تجمع می‌کردند. بر پایه این روایت، امام رضا(ع) نامه‌ای به فرزندش فرستاد و به او سفارش نمود تا به حرف کسانی که به او می‌گویند از درِ اصلی رفت‌ و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا(ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود: «هر وقت می‌خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچکس از تو درخواستی نکند، مگر اینکه چیزی به او بدهی.» 📚منبع اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۴، ص۴۳
🌹 . ▪️زمانی که می خواست برای عملیات برود روی اتاق امور مالی سروآباد که در کردستان بود با خط خودش نوشت این جانب علی اصغر مهردادی اعزامی از بهشهر، پایان مأموریت و تاریخ شهادت! انگار به او الهام شده بود. . ▪️اهل بهشهر مازندران بود.بعنوان بسیجی از لشکر ویژه ۲۵ کربلا رفت جبهه و اونجا بیسیم چی شد.شجاع بود و نترس.در منطقه غرب خرداد ۱۳۶۶ در کمین کومله به اسارت درآمد و با مجروحیتی هم که داشت مورد شکنجه قرار گرفت اما لب به توهین امام و انقلاب نگشود و بعد چند روز ( ۱۳ خرداد ۱۳۶۶) در سن هفده سالگی بر اثر شکنجه بشهادت رسید. .شادی روحش صلوات ... . 💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
@..❁﷽❁ تو دار و ندار منی ای ضامن آهو یا ضامن آهو زده‌ام پیش تو زانو 🍃🌸ساعت ۸ به وقت امام هشتم علیه السلام🌸🍃 اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک 🍃🌸قرار عاشقی🌸🍃 به نیابت از آقا امام زمان عج بخوانیم و ثوابش را هدیه کنیم به آقا جانمون علی بن موسی الرضا علیه السلام هدیه به ساحت مقدس امام رضا ع هر کدوم سه صلوات عنایت بفرمایید 🕗•••|↫ 🕗•••|↫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برسون به حاج‌قاسم سلام مارو نماهنگ سید شهیدان خدمت با صدای ابوذر روحی👌🏻 .
4_6046152894258873156.mp3
7.93M
‍ هدیه به امام جواد صلوات واحد سنگین سینه زنی واحد امام جواد داری می کشی یاد مادر تو اه داری می کشی پشت این در. تو اه داری می کشی یاد حنجر .تو اه داری می کشی یاد خنجر . تو اه داری می کشی یاد بی سر تو اه داری می کشی یاد مادر تو اه بمیرم غمای تو هست. بی حساب دم اخری شد نفس هات. عذاب نداره دیگه ناله ی تو. جواب لب تشنه بودی نخوردی. تو آب داری می کشی یاد اصغر تو اه داری می کشی یاد مادر تو اه سپید مو شدی ای امام. جوان شده در جوانی قد تو. کمان کنار تو زهرا شده روضه خوان شبیه یه لاله شدی ار غوان داری می کشی یاد دختر تو اه داری می کشی یاد مادر. تو اه شده حجره پر از پرای. پرت شده قاتل جونه تو. همسرت می خندن به اشکای چشم. ترت می رقصن کنیزا به دور و. برت داری می کشی یاد خواهر تو اه ‌ داری می کشی یاد مادر تو اه رضا نصابی
46.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدیه به امام جواد صلوات واحد سنگین روضه ای هیئت عزاداران دهه اول محرم مشهد داری می کشی یاد مادر تو اه داری می کشی یاد ان در تو اه .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه. به حضرت زینب. صلوات شور روضه ای نمی رسه صدا. . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه. به حضرت زینب. صلوات شور روضه ای قتلگاهت شلوغه .
34.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ 🖤 باز به سمت گودال رفت... 💔😭 شعررضانصابی بانوای: 🌱
4_5980890118871852444.mp3
4.27M
هدیه به حضرت رقیه صلوات اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم شور و زمزمه و زمینه حضرت رقیه گوشه ی سرد خرابه منتظرم که بیایی خیلی دلم تنگه واست بگو بابا جون کجایی کجایی بابا ببینی نمی تونم پاشم آز جام کجایی بابا ببینی کبودیه زیر چشمام بعد تو لحظه ای خوشی ندیدم بعد تو خیلی ناسزا شنیدم دیگه از زندگی بابا بریدم بعد تو هر چی نبودش که دیدم بعد تو با لگد از خواب پریدم به سختی بابا نفس کشیدم من الذی ایتمنی‌ بابا 3 تنوره سینه من امشب . داغه مثل تنوره خولی امشب فقط من و تو هستیم امشب از ما دوره خولی چند شب و چند روزه بابا روی تورو سیر ندیدم عکس تورو روی خا کا با نوک انگشت کشیدم آرامشم تنها صدای تو بود تصویر هرلحظه م چشای تو بود روی گونم جای لبای تو بود کناره تو آرامشی داشتم تورو داشتم غم و غصه نداشتم سرم و روی زانوهات می زاشتم من الذی ایتمنی‌ بابا.      3 سه سالمه ولی می بینی پیرمو قامت کمونم‌ به دلم افتاده دیگه تا سحر. زنده نمونم کاشکی  میشد پیش من تو بمونی به قدر کافی کاشکی میشد مث قدیما بازم موی من و ببافی دخترت بابا از زندگی سیره خدا کنه امشب دعام بگیره رقیه در کناره تو بمیره گریه های من امشب بی امونه روی لبات جای لخته خونه این اثری از چوب خیزرونه من الذی ایتمنی‌ بابا 3 رضا نصابی .
┄┅✵﷽✵┅┄ شعفِ شهادت،،، در جود کـسی جوادتر از تو نبود در غم، غم كَس زیادتر از تو نبود گرچه به غمت هلهله کـردند ولی آنروز به حجـره شادتر از تو نبود .
ارثِ پدری... ای زجر کِشیده به خودت می پیچی با قدِّ خَمیده، به خودت می پیچی ارث از پدرت بُرده ای انگار جواد، چون مار گَزیده به خودت می پیچی! .
ديد و بازديد... ای زهر کمی تاب بیاور، پدرش.. آمد که بگیرد سر اورا به بَرش در طوس جواد آمده بودَش بالین، بغداد رضا آمده نزدِ پسرش .
مدح و مرثیه امام جواد علیه السلام روح جود و سخا و احسان است اُسوه ی بندگی و ایمان است نصّ آیات و نور قرآن است پاره قلب و جان سلطان است او جواد است و مظهر تقوا جود و احسان ازاو شده معنا ماه شبهای کاظمین است او شاه و مولای عالمین است او بر علی تاج و نورعین است او ششمین وارث حسین است او کاظمینش صفا به عالم داد عالم از نور او شده آباد ای فدای کرامت و جودش جان گرفته جهان زِ یک رودش مدح او را نوشته معبودش غم بُوَد از همه جهان سودش چون پدر بوده بی نوا و غریب بینِ خانه شده بدونِ حبیب عزّت حضرت رضا بوده غرقِ در غُصه و بلا بوده بر غم کوچه مبتلا بوده از مریدانِ کربلا بوده گفته با هرکه شد به غُصه دُچار رو به سوی حسین کنید فرار... عاقبت هم به خانه جان داده شد به وصل خداش آماده بر روی خاکِ حجره اُفتاده آن جوانمرد و مردِ آزاده.. ..با لب تشنه رفته جان زِ تَنَش مثل جدّش حسین شد محَنَش
سبک زمینه شهادت امام جواد(علیه السلام) میونِ حُجره ی در بسته، وای مادر غمی روی دلم بنْشَسته، وای مادر میسوزه سینم اَسیرِ کینم در این هیاهو یادِ مدینم شبیه غریب ِ مدینه ، غریبم قاتلِ مَنِ بی شکیبه ، حبیبم نمیشه قطره آبی حتی، طبیبم غریب اِبنِ غریبم(٤) داره دلم آتیش میگیره، با زهرا میونِ هلهله شد ذکرم، یازهرا ابن الرضایَم غرقِ بلایَم اين حُجره تار شدکربلایم شبیه غريبِ تو گودال، میمیرم به دامِ بلایِ يه نا زَن، اَسيرم شَهد شهادت از پیمبر، میگیرم غریب اِبنِ غریبم(٤) با یادِ کربلا بی تابم ، واویلا غمِ یه بی کفن کرد آبم، واویلا آه از سَر او از حَنجر او طُعمه ی آفتاب شد پیکر او گرچه تَن منم تو آفتاب، رَها شد ولی کجا اَسیرِ دامِ ، بلا شد؟ کجا نَصیبِ من سُمِ مَر، کَبا شد؟ شهید اِبنِ شهيدم(٤) .
سبک زمینه شهادت امام جواد (علیه السلام)... کبوترا پر بزنید با قلبی مبتلا رو بومِ خونه ی جوادْ گلِ امام رضا بدنش روی خاکه زیرِ آفتاب سوزان سایه بونی واسش نيست پسرِ شاهِ ايران بميره نوکرش براش ، که آقا مثلِ امام حسن شده، داستانِش قاتلش همسرش شده، تو خونَش فاطمه زین عزا شده ، گریانِش یا جواد الائمه یا، مولانا(۴) کنیزا کمتر بکنید هلهله پیش او گل امام رضا دیگه نداره رنگ و بو جگرش رو سوزونده زهرِ کاری ِ همسر حاجتش قدری آبه این گلِ باغ حیدر می شکنه شیشه ی دلش، رو وقتی ظرفِ آب و جلو چشاش ، می ریزه با لبِ تشنه مثل جدّش، جون داد جوونی که دلش زِ غم ، لبریزه یا جواد الائمه یا، مولانا(۴) حرمشه تو کاظمین پناهِ شیعه ها شبیه مشهد الرضاست شعبه کربلا گوشه گوشه از صحنش بوی مشهد رو میده چه حالی داره اونکه صحن زیباش رو دیده هر کسی کربلا میخواد، از آقا عرفه یا که اربعین ، بسم الله دعا کنه امام جواد ، ماهِ خون یه دهه باشی کربلا ، ان شاالله یا جواد الائمه یا، مولانا(۴) .
سبک نوحه سنتی شهادت امام جواد (علیه السلام)... بر سر نعش من ، ای پدر من بیا من غریبم غریب، با جمع پنج تن بیا هستی من پدر کُن به حالم نظر بابا رضا(۴) من جوون توأم، که گشته ام روسپید در دیارِ غریب ، با زهرِ همسر شهید نحوه ی قتل من شد شبیه حسن بابا رضا(۴) بين حجره زدم، من دست و پا از عطش هلهله کردن و.. ، گشتم فدا از عطش از عطش شد فدا اکبرت یا رضا بابا رضا(۴) شد تن من به رو، یِ بام خانه رها یادم آمد از این، غم غربت کربلا من كجا و حسين آن شه عالمین بابا رضا(۴) این دم آخرم، بر من بخوان روضه ها روضه ی قتلگا ، هِ حضرت سر جدا وای از آن وقتِ شوم که بر او شد هجوم مظلوم حسین(۴) .