استاد فاطمي نيا رحمةالله عليه:
[ روزي خدمت آيت الله بهاءالديني بودم. ايشان مدتي سكوت كردند و ظاهراً مطلبي برايشان اشكار شده بود.
سپس سر بلند كردند و فرمودند : مقام حضرت زهراء سلام الله عليها فوق العاده است . اگر ايشان امضاء كند ، همه امضاء مي كنند. ]
#فاطمیه
#زن_زندگی_شهادت
.
#سینه_زنی و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
باید فاطمیه جون داد
جون برا مادر جَوُون داد
باید زد به سینه و سر
عشق و به عالم نشون داد
اگه دلت هست، بی قرار و خسته
اگر هزار غم، رو دلت نشسته
دخیل شو به اون بازوی شکسته
بارون میخوای، بگیر از مادر
سامون میخوای، بگیر از مادر
آب و نون میخوای، بگیر از مادر
یا اُمُّنا یا فاطمه...
باید فاطمیه دَم داد
خدارو به زهرا قسم داد
خدایی که دنیارو دستِ
اون بانوی بی حرم داد
حالا که دنیا باز گرفته بازیش
حالا که داریم درد و داغ و تشویش
دخیل شو براون در که سوخت تو آتیش
عزت میخوای، بگیر از مادر
نعمت میخوای، بگیر از مادر
زیارت میخوای، بگیر از مادر
یا اُمُّنا یا فاطمه...
باید فاطمیه سر داد
سر ناله ای از جگر داد
باید خوند از اون غمی
که به عاشقا چشمِ تر داد
اگه با اشکا درداتو نوشتی
اگه مثه من فکر سرنوشتی
دخیل شو به اون چادرِ بهشتی
دنیا میخوای، بگیر از مادر
عقبا میخوای، بگیر از مادر
کربلا میخوای، بگیر از مادر
حسین ...
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی:
《هر وقت در سختیهای جنگ فشارها بر ما حادث میشد، وقتیکه بصورت بسیار مضطری هیچ کاری از ما بر نمیآمد،
پناهگاهی جز زهرا «سلام الله علیها» نداشتیم و ما هم پناهگاهمون زهرا «سلام الله علیها» بود...》
#فاطمیه
#زن_زندگی_شهادت
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
فاش شد بر عاشقان از "ذکرکم فی الذاکرین"
حمد دارد ذکر اسماء تو حمد الشاکرین
بردن نام تو حتی با وضو هم مشکل است
آری آری فرق دارد اسم تو با سایرین
فهم تو کار پیمبرهاست کار ما که نیست
ما عرفنا قدرکِ! العفو! نحن القاصرین!
سینه چاک عصمتت از اخرین تا اولین
هاج و واج حکمتت از اولین تا اخِرین
عشق تو شرط قبول انبیای مرسلین
چادرت حبل المتین اهل بیت طاهرین
هرکجا که روضه ای باشد مزار فاطمه ست
پرچم روضه ضریح و گریه کن ها زائرین
چادرت خاکی شد و کفر سقیفه فاش شد
دستشان رو شد دگر والله خیر الماکرین
به تلاقی مدینه روز محشر که شود
ناقه باشد مال تو پادرد مال حاضرین
سهم تو شلاق شد ویل لقوم الظالمین
صبر کرد اما علی! بَشِّر عباد الصابرین
به غرور شیعه برخورده تورا خیلی زدند
سوره کوثر نشسته در شرار کافرین
عده ای طعنه زدند و عده ای خیره شدند
لال گردد آن زبانها کور چشم ناظرین
عده ای دستور دادند عده ای آتش زدند
لعنت ما تا ابد بر عاملین و آمرین
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
آئینهیِ خورده تَرَک بانویِ نیمهجونم
شعلهیِ غصّهیِ فدک آتیشِ آشیونم
چطوری باورم بِشه دخترِ چارسالهَمون
با گریه داره میکنه کاراتو تویِ خونهَم
آه خالیه بستر آه میکشه دختر
آه روضهیِ حیدر آه شد میخِ این در
آه مظلومه زهرا/۴/
فقط گوشایِ چاهه که آهِ منو شنیده
از خواب پریده حسنم رنگش چرا پریده
هِی زیرِ لب میگه نَزن بریده و بریده
خدا میدونه پسرم تو کوچه چی کشیده
آه بارون میباره آه چشمِ تو تاره
آه روضهیِ بچّهَم آه شد گوشُواره
آه...
اِرثیهیِ تو تو خونهَم یه بُقچه شور و شینه
رو دستِ زینب روز و شب پیراهنِ حسینه
با دیدنِ این دو کفن بیتاب و بیقراره
هِی میزنه رو پاش میگه حسین کفن نداره
آه سنگینه روضه آه تنم میلرزه
آه دلم میسوزه آه سری به نیزه
آه غریب مادر /۴/
#حسین_ایمانی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
تو بستر بیماری ، زدست زخم کاری
شبا تا صبح بیداری مادر .. مادر ..
گریه نکن مادرجون ، نداره دردت درمون،
دیگه نداری سامون مادر .. مادر ..
از تو آسمون چشمات، یه ستاره سرازیره
بمیره براتو زینب ، نفست داره میگیره
قد من ازغم داره خم میشه
چون غصتو می خورم همیشه
قلبم برات غرق ماتم میشه
یا فاطمه فاطمه یا زهرا
جدایی از تو سخته ، با تو پدر خوشبخته،
نشو تو از ما خسته مادر . . مادر ..
دار وندارم مادر ، باغ و بهارم مادر
صبر وقرارم مادر مادر .. مادر
مادرم چرا از بابا، رومیگیری و گریونی
به داداش حسنم گفتم ،مگه علتو میدونی؟!
حرف از جدایی نزن می میرم
من بیتو از این زمونه سیرم
ایکاش به همراه تو بمیرم
یا فاطمه فاطمه یا زهرا
بلند شو ازجات مادر، فدای اشکات مادر
میلرزه دستات مادر
درد و بهونه کردی ، تو کار خونه کردی
موهامو شونه کردی
تو که خوب میدونی مادر ،غم نور دوعینت رو
پاشو تا ببینی اشک و، ناله ی حسنینت رو
زخم تنت قاتل حیدر شد
باضربه ی در گلت پرپر شد
تو کوچه پیدا گل معجرشد
یا فاطمه فاطمه یا زهرا
#رسول_میثمی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
فاش شد بر عاشقان از "ذکرکم فی الذاکرین"
حمد دارد ذکر اسماء تو حمد الشاکرین
بردن نام تو حتی با وضو هم مشکل است
آری آری فرق دارد اسم تو با سایرین
فهم تو کار پیمبرهاست کار ما که نیست
ما عرفنا قدرکِ! العفو! نحن القاصرین!
سینه چاک عصمتت از اخرین تا اولین
هاج و واج حکمتت از اولین تا اخِرین
عشق تو شرط قبول انبیای مرسلین
چادرت حبل المتین اهل بیت طاهرین
هرکجا که روضه ای باشد مزار فاطمه ست
پرچم روضه ضریح و گریه کن ها زائرین
چادرت خاکی شد و کفر سقیفه فاش شد
دستشان رو شد دگر والله خیر الماکرین
به تلاقی مدینه روز محشر که شود
ناقه باشد مال تو پادرد مال حاضرین
سهم تو شلاق شد ویل لقوم الظالمین
صبر کرد اما علی! بَشِّر عباد الصابرین
به غرور شیعه برخورده تورا خیلی زدند
سوره کوثر نشسته در شرار کافرین
عده ای طعنه زدند و عده ای خیره شدند
لال گردد آن زبانها کور چشم ناظرین
عده ای دستور دادند عده ای آتش زدند
لعنت ما تا ابد بر عاملین و آمرین
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
بی نیاز از تمام دنیاییم
مستمند نگاه زهراییم
عزت جاودانه می خواهیم
رحمت مادرانه می خواهیم
فاطمه ای یگانه خلقت
سوره ی مهربانی و رحمت
مثل باران نور می باری
تاج لولاک روی سر داری
نغمه ی آسمانی توحید
مشرق نور یازده خورشید
بر بلندای نور و ایمانی
حجت الله بر امامانی
آسمانها ز نور چشمانت
ملک الموت هم به فرمانت
پشت پرچین خانه ات جبریل
آمده مستمند احسانت
و پدر پشت بوسه ها می دید
آسمان را میان دستانت
نور شبهای چادرت بانو
کرده محراب را غزل خوانت
می شود دیدنی جمال علی
وقت اعجاز صوت قرآنت
برده هوش از سر تمامی شهر
عطر خرمای سهم سلمانت
بی تو خورشید سنگ تاریک است
با تو تا عرش راه نزدیک است
پاسخ رنج های دنیایت
در قیامت "لَسوفَ یُعطیکَ" است
در عبادت عظیم و نستوهی
به تو زیبد "نَفَخْتُ مِن روحی"
تو صراط کمال دنیایی
زهره ی بی زوال دنیایی
صفتی نیست قابلت باشد
چه کلامی معادلت باشد؟
"یُطعِمونَ الطَعامِ" سوره ی دهر
آیه ای از فضائلت باشد
انسیه حوریه و یا انسان
تا کجا حد فاصلت باشد
قبل خلقت که امتحان دادی
به خدا خویش را نشان دادی
نور اگر پاک دامنی دارد
از جمال تو روشنی دارد
پدرت جمله ی "فِداها"یش
یک جهان حرف گفتنی دارد
بر پدر مایه ی مباهاتی
نور یک اربعین مناجاتی
کوری چشم ابتران حسود
مادر نسل پاک ساداتی
روز محشر در آن پریشانی
صاحب برترین مقاماتی
صورتت رو گرفت از دنیا
بلکه از آن دو چشم نابینا
آفتاب از حجابتان روشن
واژه ها در مقابلت الکن
با ولای تو زندگی کردیم
در کلاس تو بندگی کردیم
در پناه دعای روشن نور
تبِ دنیا شد از جهانم دور
بی پناهم پناه می خواهم
خسته ام تکیه گاه می خواهم
ای همه عرش و فرش پابستت
ای فدای جریحه ی دستت
قبر مخفی ت میزند فریاد
تا ابد بر سقیفه نفرین باد
ای که سرچشمه ی بهاری تو
به چه جرمی بنفشه زاری تو
یاس هجده بهار دیده چرا
ذکر عجل وفات داری تو
نود و پنج روز بارانی
لحظه ها را به انتظاری تو
ای که بر ماه چهره ات مادر
طاقت برگ گل نداری تو
آه از دست شوم آن نامرد
آه از خنده های آن ولگرد
وسط کوچه اتفاق افتاد
ناگهان ماه در محاق افتاد
از خجالت زمین ترک برداشت
صورتت داغی از فدک برداشت
رد شوم از فضای آن کوچه
از غم ماجرای آن کوچه
بگذرد این جهان جهانی که...
می رسد آن زمان زمانی که...
ذولفقار از نیام می جوشد
از زمین انتقام می جوشد
وارث روزگار می آید
یوسفت با بهار می آید
#حسن_کردی
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
پشتِ در خانه ی علی بلوا شد
با فاطمه بر سر علی دعوا شد
یک ضربه و یک بازو و یک آه بلند
شال از کمر امیر مردان وا شد
دربی که تمام قد در آتش میسوخت
آوار به روی صورت زهرا شد
در حال نفس نفس زدن بود هنوز
یک میخ گداخته سرش پیدا شد
سربسته بگویم سخن از ناموس است
سربسته بگویم که چه در آنجا شد
با طفل زمین خورد در آنجا مادر
بی طفل ولی بود که از جا پا شد
شرحِ غم زهرای جوان را باید
از رنگِ محاسن علی جویا شد
🔸شاعر:
#سید_حسین_میرعمادی
____