.
#نوحه
#شب_پنجم_محرم
دوباره بوی ماتم
دوباره فصل هجران
نوای همه عالم
شده ذکر حسین جان
به چشم همه اشک نم نم آمد
ز عرش خدا ناله ی غم آمد
کشد فاطمه آه جانسوز از دل
محرم آمد
واویلا واویلا حسین واویلا
.......
#حضرت_عبدالله
عموی مهربانم
اگر چه نوجوانم
سلام بین میدان
بود دست و زبانم
سپر میکنم دست خود را اینجا
شود دست من مثل دست سقا
رسیدم به جای حسن بابایم
عزیز زهرا
واویلا واویلا عمو واویلا
دلم طاقت نیارد
گلویت حفره دارد
خودم دیدم که قاتل
به چشمت پاگذارد
خودم دیدم این صحنه که غوغا شد
تنت یکسره زیر دست و پا شد
بمیرم برای تو که با نیزه
دهانت واشد
واویلا واویلا عمو واویلا
#مجتبی_صمدی_شهاب ✍
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#دم #تک_ضرب #سه_ضرب
▪️نوحه شب پنجم محرم
🎙سبک نوحه
غرقِ در سوز و آهِ تو ام
من قربانیِ راهِ تو ام
زائرِ قتلگاهِ تو ام
ای عمو ای عمو
میخورَم شمشیر از،دشمن بی حیا
دست من میشود،از تَنِ من جدا
یا اباعبدالله...
در آغوش تو ای دلربا
شد قربانیِ راهِ خدا
پسرِ امامِ مجتبی
ای عمو ای عمو
خونِ من جاری شد، روی خاک صحرا
میروم دیدارِ، مادرِ تو زهرا
یا اباعبدالله...
✍امیر عباسی
.
#محرم
#شب_پنجم_محرم
#زمینه
#حضرت_عبدالله بن حسن(ع)
دیدم که افتادی
از مرکبت روی زمین
تموم پیکرت شده
با خون صورتت عجین
بدون ترسی اومدم
میون اون حصن حصین
شنیدم
تا صداتو از توی خیمه دویدم
دویدم
بی زره تا توی آغوشت رسیدم
دویدم دویدم
وقتی رسیدم خیلی بی حال دیدمت
برات بمیرم بی پرو بال دیدمت
توو موجی از خون ته گودال دیدمت
بند دوم
دیدم که تو گودال
قاتل روی سینه نشست
توی یه دست خنجرشو
داره موهاتم با یه دست
یه بی حیای چکمه پوش
غرور تو عمو شکست
عمو جون
من سپر میشم خودم میدم برات جون
عمو جون
زنده باشم و تو باشی غرق در خون؟
عمو جون عمو جون
توو گودال داره میاد صدای حسن
بزار بدم جونمو به جای حسن
مایه ی افتخارشم برای حسن
شعر و سبک:
#ابوالفضل_آلوئیان
.👇
.
#شور
#امام_حسین_علیه_السلام
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
• بند ۱:
خدا بده برکت به این پرچم
خدا بده برکت به این روضه
نفس کشیدنِ توی دنیای
بدون روضه اصن نمی ارزه
ناامید از درِ خونت نمیرم
تو امید اوّل و آخرمی
لطف تو همیشه شامل منه
مهربون تر از پدر مادرمی
ای آب حیات، یا اباعبداللّه
کشتی نجات، یا اباعبداللّه
قربونت برم خیلی دوستت دارم
ای جونم فدات، یا اباعبداللّه
[آقام آقام آقام، یا اباعبداللّه...]
• بند ۲:
خدا بده برکت به این گریه
خدا بده برکت به این اشکا
عَلیٰ وَ صلّی اللّه عَلَی البٰاکیٖن
وَسیٖلةُالسُّعَدٰا حسین مولا
شبیه حرّ و علی گندابی
من خرابم و تو آبادم کن
به سرازیری بابُ القِبله
تو سرازیری قبر یادم کن
گریه از غمت، خَیرُالعَمَل حسین
دلتنگ توأم، وا کن بغل حسین
دستامو بگیر، من زمین افتادم
تو اوج بلا، فَرّوُا اِلَی الحُسین
[آقام آقام آقام، یا اباعبداللّه...]
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شور_امام_حسین
✍ شاعر: #علیرضا_عابدی ✍
.👇
.
|⇦•داد زد بر سر مادرم...
#روضه_امام_حسن و #روضه_حضرت_قاسم علیه السلام #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ کربلایی #مهدی_رعنایی
●━━━━━━───────
* امشب اول اینجوری سلام بدیم.. *
"یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"
* امشب در خانه خوب آقا زاده ای اومدی داری نوکری میکنی. خیلیا جون دادن برای ابی عبدالله.. چرا امشب این حرفو میزنی آخه بابای این آقازاده به کرم معروفه میگن امام مجتبی کریم مدینه است اما بگم قبلش غریب مدینهام هست. اول میخوام با همدیگه یه سر بریم مدینه میخوام بگم چرا این آقا غریبه مدینه است.. دستش تو دست مادرش بود. از مسجد به سمت خانه میامدن اون نانجیب جلو راهشونو گرفت.*
مردک پست که عمری نمک حیدرخورد
داد زد بر سر مادر به غرورم برخورد
*امام مجتبی میگه جلومونو سد کرد صدا زد زهرا کجا بودی ؟ بی بی فرمود:مسجد بودم.چیه تو دستت؟ فرمود: قبالهی فدک نانجیب گفت این حق شما نیست بده قباله ی فدکو.. فرمود: از بابام پیغمبر به ما رسیده چرا حق ما نیست؟ امتناع کرد بیبی از دادن قباله فدک .. فقط همینقدر بگم تا زهراقباله فدکو نداد این نانجیب یه نگاه کرد اینور کوچه یه نگاه اونور کوچه کسی نباشه امام مجتبی که طفلی بیش نیست دستشو برد بالا آنچنان با سیلی تو صورت مادر سادات زد.. امام مجتبی میگه دست مادرمو گرفتم از رو خاک بلند کردم عوض این که راه خونه را از این طرف بره راه خونه رو اشتباه از اون طرف میرفت چرا ؟ چون یه جوری ضربه سیلی به صورت خورده بود مادرتون راه خونه رو گم کرده بود.
خونمون این طرفه از اون طرف میری کجا
دیگه داری میرسیم جونه بابا تو راه بیا
* امام مجتبی میگه دستشو گرفتم آوردمش تو راه کمک کنم بریم سمت.. عین مقتله.. امام مجتبی میگه دست مادرمو که گرفتم طرف خونه ببرم نگاه کردم دیدم متصل از زیر چادرش داره خون رو زمین میچکه یا زهرا یا زهرا ..سخته بچه کتک خوردن مادر ببینه.. هم سخته بچه کتک خوردن مادرو ببینه هم برای پدر مادر سخته زمین خوردن بچهاشو ببینن.. چی میخوای بگی میخوام بگم خوب شد کربلا امام حسن نبود بدن له شده #قاسم سینه اشو چسبوند به سینه قاسم داره بدنو میکشه طرف خیمهها این پاها هی داره رو خاک میکشه بدنو آورد تو خیمهی دارالحرب منو نگاه کن گذاشت کنار جنازهی علیاکبر خودش نشست وسط این دو تا جنازه یه نگاه به قد و بالای علی اکبر میکرد گریه میکرد یه نگاه به قد و بالای قاسم میکرد گریه میکرد..*
* دستتو بیار بالای سر خجالتو بزار کنار گدایی بلد باش به خدا قسم که هر چی قراره بده امام حسن الان میده هر کی به کرم امام مجتبی امید واره پیر و جوون کوچیک و بزرگ ، زن و مرد دریاب کرم امام مجتبی را بدون خجالت دستت تا هرجایی میاد بالا بلندش کن اول سه مرتبه صدا بزن یا حسن... دستت بالا باشه سه مرتبه فریاد بزن یا حسین حسین حسین*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_قاسم
#کربلایی_مهدی_رعنایی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
@babolharam_netشب پنجم . روضه . کربلایی مهدی رعنایی.mp3
زمان:
حجم:
32.14M
|⇦•داد زد بر سر مادرم...
#روضه #امام_حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳ به نفس کربلایی مهدی رعنایی
.
|⇦•نام آن پروانه عبدالله...
#روضه حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳ به نفسِ حاج #مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
شمع ها از پای تا سر سوخته
مانده یک پروانه ی پر سوخته
نام آن پروانه عبدالله بود
اختری تابنده تر از ماه بود
*امروز روز یتیمنوازیه، روز یادگار امام حسن مجتبیست حضرت عبدالله بن حسن علیهم السلام..*
کرده از اندام لاهوتی خروج
یافته تا بامِ «أوْ أدنی» عروج
خون پاکش زاد و جانش راحله
تار مویش عالمی را سلسله
صورتش مانند بابا دلگشا
دستهای کوچکش مشکلگشا
رخ چو قرآن چشم و ابرو آیهاش
آفتاب آیینه دار سایه اش
مجتبایی با حسین آمیخته
بر دو کتفش زلف قاسم ریخته
از درون خیمه همچون برق آه
شد روان با ناله سوی قتلگاه
پیش رو عمو خریدارش شده
پشت سر عمه گرفتارش شده
بر گرفته آستینش را به چنگ
کای کمر بهر شهادت بسته تنگ
ای دو صد دامت به پیشِ رو، مرو
این همه صیاد و یک آهو، مرو
*آخه تا صدای ناله ذوالجناحو شنیدن همراه عمه دوان دوان اومدن به طرف میدان دید دور عمو رو گرفتن، نتونست طاقت بیاره، عمو رو غریب و تنها ببینه، دوید به طرف میدان افتاد چشم عم افتاد صدا زد "یا اختا احبسینی" بگیر یادگار برادرمونو، این آقازاده هم فریاد میزد "والله لا فارغ عمی"یعنی به خدا از عموم جدا نمیشم او رو تنها نمیگذارم..*
ای دو صد دامت به پیشِ رو، مرو
این همه صیاد و یک آهو، مرو
کودک ده ساله و میدان جنگ
یک نهال نازک و باران سنگ
دشمن اینجا گر ببیند طفلِ شیر
شیر اگر خواهد زند او را به تیر
*یعنی اینها به صغیر و کبیر ما رحم نمیکنند..*
تو گُل و صحرا پُر از خار و خس است
بهر ما داغ علیاصغر بس است
با شهامت گفت آن دَه ساله مرد
طفل ما هرگز نترسد از نبَرد
بیعمو ماندن همه شرمندگی است
با عمو مُردن کمال زندگی است
تشنگی با او لب دریا خوش است
آب اگر او تشنه باشد، آتش است
بوده از آغاز عمرم انتظار
تا کنم جان در رهِ جانان نثار
جانِ عمه، بود و هستم را مگیر
وقت جانبازی است دستم را مگیر
عمهجان در تاب و تب افتادهام
آخر از قاسم، عقب افتادهام
نالهای با سوز و تاب و تب کشید
آستین از پنجهٔ زینب کشید
تیر گشت و قلب لشکر را شکافت
پَرکشید و جانب مقتل شتافت
دید قاتل در کنار قتلگاه
تیغ، بگْرفته به قصدِ قتلِ شاه
تا نیاید دست داور را گزند
کرد دستِ کوچک خود را بلند
*دوان دوان اومد دید شمشیر برهنه بالا سر عمویه، چه کنه وسیله دفاع نداره، تا رسید دستاشو سپر قرار داد..*
تا نیاید دست داور را گزند
کرد دستِ کوچک خود را بلند
*دیگه معلومه چی میشه، چی به سرش میاد..*
در هوای یاری دستِ خدا
دستِ عبدالله شد از تن جدا
گفت نه تنها سر و دستم فدات
نیستم کن ای همه هستم فدات
آمدم تا در رهت فانی شوم
در منای عشق، قربانی شوم
کاش میبودم هزاران دست و سر
تا برای یاریات میشد سپر
تو سلامت، گرچه ما را سر شکست
دست ساقی، باز اگر ساغر شکست
ای همه جانها به قربان تنت
دست عبدالله وقف دامنت
چون به پاسِ دستِ حق از تن جداست
دست ما هم بعد از این دستِ خداست
هر که در ما گشت فانی، ما شود
قطره دریایی چو شد، دریا شود
تا دهم بر لشکر دشمن شکست
دست خود را چون عَلَم گیرم به دست
با همین دستم تو را یاری کنم
مثل عبّاست علمداری کنم
بود در آغوشِ عمّش ولوله
کز کمان بشتافت تیرِ حرمله
*شمشیر دستشو از بدن جدا کرد، ناله میزد میگفت عمو دستم، با دست بریده تو بغل عمو افتاد، اینجا بود یه داغ دیگه به دل حسین گذاشت اون ملعون ازل و ابد، حرمله یه تیر دیگه تو چله کمان گذاشت، گلوی این آقازاده رو نشانه گرفت..حسین حسین حسین.... *
تیر زهرآلود با سرعت شتافت
چون گریبان، حنجر او را شکافت
گوشهچشمی به عمو باز کرد
مرغ روحش از قفس پرواز کرد
با گلوی پاره در دشت قتال
شه تماشا کرد و او زد بال بال
همچو جان بگْرفت مولا در برش
تازه شد داغِ علیِّ اصغرش
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله
#حاج_مهدی_سماواتی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
@babolharam_netحاج مهدی سماواتی روضه خوانی(1).mp3
زمان:
حجم:
34.3M
|⇦•نام آن پروانه عبدالله...
#روضه_حضرت_عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده #شب_پنجم_محرم۱۴۰۳ به نفس حاج مهدی سماواتی